📸 رزمیکاران در مدرسه فیضیه قم
🗓سال ۱۳۵۸
🔹️گروهی از #رزمیکاران در حال اجرای برنامه در حضور امام #خمینی در کتابخانۀ مدرسۀ #فیضیه قم.
🔸️این تصویر واقعی است؛ فقط منبع عکس که به گفتۀ خویش تبحری در #گرافیک ندارد سعی داشته که برخی قسمتهای تصویر که تاریکتر بوده را روشن کند. به همین دلیل کمی #غیرطبیعی به نظر میرسد!
✍️ محمدرضا گائینی
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀 شهرک امام خمینی قم (منطقه #بنیاد)
🔰بخش اول
🎙 محمدمهدی هادیبه:
🔸️ اولین اقدام برای خانهسازی برای #محرومان در سراسر کشور در ۲۱ فروردین ماه ۱۳۵۸ طی پیامی از سوی امام #خمینی، انجام شد که طی آن اقشار گوناگون مردم برای مشارکت در این امر خیر حضور فعال داشتند.
🔹️ارتباط خوب مرحوم #ابوالفضل_تولیت با سران جمهوری اسلامی بهویژه امام خمینی و هاشمی #رفسنجانی که در جریان مبارزات علیه حکومت شاهنشاهی شکل گرفته بود و همچنین تصمیم قبلی خود مرحوم تولیت، سبب شد قطعهای پنجاه هکتاری در محدوده جنوب شرقی شهر قم که امروزه بلوار #شهید_کریمی نام دارد، برای مسکن محرومان اهدا کند و همچنین مبلغ پنجاه میلیون تومان نیز برای پیشبرد این هدف بابت دستمزد #مهندسین و کارگران اختصاص دهد.
🔸️عملیات اجرایی ساخت این شهرک با ساخت ۱۱۷۵ واحد منازل #ویلایی در قطعات ۱۲۰ و ۱۵۰ متری با طرحی زیبا و منحصر بهفرد در بهار سال ۱۳۵۸ آغاز شد و در سال ۱۳۶۲ به طور کامل به پایان رسید و در اختیار #محرومان قرار گرفت.
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀جناب تولیت
🔰 بخش پنجم
✍️ محمدمهدی هادیبه
🔸️زمانی که تولیت مدیریت امور آستانه و چندین دوره #نمایندگی از طرف مردم قم در مجلس شورای ملی را داشت، شخص بسیار #قدرتمندی محسوب میشد؛ تاجایی که در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از افرادی که حکم اعدامش آمده بود را حدود چهار ماه در دهکده #البرز و شخص دیگری را مدتها در باغ #سالاریه قم نگهداری میکرد.
🔹️گفته میشود حتی ایشان حجتالاسلام اکبر #هاشمی_رفسنجانی را چند ماه در باغ خودش در روستای کرمجگان قم #پنهان کرده بود. در مورد اموال خانواده تولیت نقل قولها و شایعات زیادی بین مردم رواج داشت تا جایی که برخی آنها را #چهارمین خانواده ثروتمند ایران به شمار میآورند.
🔸️سیدابوالفضل قسمت بزرگی از اموالش را در راه #مبارزه با رژیم شاه و تشکیل حکومت اسلامی در ایران هزینه کرد. رابطه ایشان با امام #خمینی و مخصوصا مرحوم هاشمی رفسنجانی از سالها قبل از پیروزی انقلاب برقرار بود و حتى او در نجف و #فرانسه به دیدار امام خمینی رفت.
ادامه دارد...
📸 تصویر: مرحوم تولیت در کنار رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی در موزه آستانه مقدسه
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀 جناب تولیت
🔰 بخش ششم
✍️ محمدمهدی هادیبه
🔹️بعد از بازگشت امام خمینی به کشور و پیروزی #انقلاب نیز مرحوم تولیت تا وقتی زنده بود، با انقلاب همراهی داشت. یکی از بستگان نسبی او از #ارتباط خانوادهشان با خانواده امام خمینی نقل میکند که ارتباط خانواده تولیت و #دربانی با خانواده امام به گونهای بود که قبل از #تبعید حضرت امام رفت و آمد بین خانوادهها کاملا برقرار بود.
🔸️حتی بعد از بازگشت امام و خانوادهشان از #فرانسه خانم قدس ایران (#همسر امام خمینی) به اتفاق فاطیخانم و فریدهخانم به دیدن برخی از خانمهای #فامیل ما آمدند.
🔹️ همچنین حضرت امام به اتفاق خانوادهشان #سیزدهم فروردین ماه ۱۳۵۸ را در باغ معروف آقای سید ابولفضل تولیت #کرمجگان قم که به چهارباغ معروف بود گذراندند.
🔸️سرکار خانم زهره #دربانی در مصاحبه با نگارنده چنین نقل کردند: ما یکسالی ۱۳ فروردین رفتیم سمت باغ خودمان در #وریج.
🔹️چون ۱۳ بدر بود #ناهار هم برداشته بودیم. به پیشنهاد پدرم رفتیم سمت باغ آقای تولیت خود مرحوم تولیت و طاهرهخانم نبودند اما مرحوم آقای #خمینی و احمد آقا به اتفاق خانوادهشون اونجا بودند. وقتی وارد باغ شدیم ، امام یک #زیرانداز انداخته بودن و نشسته بودند. من با حسن آقا و فرزند آقای اشراقی تا شب بازی کردیم.
ادامه دارد...
📸 تصویر: از راست؛ مرحوم تولیت، حجتالاسلام فلسفی، حجالاسلام صفایی خوانساری
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀 شهیدی که امام خمینی به وصیتش عمل کرد!
🔸️#محمدباقر_اعلمی در چهارم خرداد ۱۳۳۹ در قم به دنیا آمد. تا اول متوسطه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی در حوزه #علمیه تا سطح (مقدمات) پرداخت. با عضویت بسیجی راهی #جبهههای نبرد شد.
🔹️ روز بیست و یکم آبان ۱۳۵۸ لحظاتی قبل از شهادت در نزدیکی شهر #جوانرود، در جایی قرار داشت که هفتصد نفر از مهاجمان #ضدانقلاب در مقابل او و دوستان انگشت شمارش بودند. وقتی درگیری شروع شد، دو تن از دوستان او به شهادت رسیدند.
🔸️در آن هنگام یکی از نیروهای ضدانقلاب که لباس #سپاه به تن کرده بود کمین میکند و محمدباقر را به #شهادت میرساند.
🔹️روز تشییع پیکرش بازار قم تعطیل شد و آیتالله #گلپایگانی در صحن حرم حضرت معصومه بر پیکرش نماز خواند.
🔸️بعد از شهادت محمدباقر، پدر، مادر، مادر بزرگ و خانواده در قم به دیدار امام #خمینی میروند. پدر از زندگی کوتاه و پرحماسه پسرش محمد باقر برای امام صحبت میکند. سپس #وصیتنامه او را برای ایشان می خواند.
🔹️امام خمینی بعد از شنیدن وصیتنامه، میفرماید: «من به این وصیتنامه #عمل میکنم!»
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀 نامۀ گلایهآمیز امام #خمینی به آیتالله سیداحمد خوانساری
🗓 ۷ خرداد سال ۱۳۴۲
🔸️«شما که در #مرکز هستید، خانه نشین شدهاید. اصلاً نه حرفی، نه اعلامیهای. هیچ کار نمی کنید.
🔸️شما که در #تهران هستید، مردم را دعوت به قرآن، یعنی وحدت و یگانگی نمی کنید. فایده اش چیست؟ شما باید #مردم را به اتحاد دعوت کنید تا موقعی که می خواهیم دستور #قیام بدهیم آنها آماده باشند تا ریشۀ شاه و دولت را از میان برداریم.
🔸️چرا #علمای_تهران در مقابل این گرگهای درنده سکوت اختیار کرده اند؟ چرا در مقابل این لامذهبها که می خواهند دینمان را از دستمان بگیرند، #سکوت کرده اید؟»
🌀قسمتی از پاسخ آیتالله خوانساری:
🔸️«بنده هم به سهم خودم از فرمایشات شما #اطاعت خواهم کرد. هر طوری که شما صلاح دانستید من حرفی ندارم.
🔸️ولی موقع نوشتن اعلامیه #مواظب باشید زننده نباشد که دولت بدتر کند! با زبان ملایمت اعلامیه بنویسید!»
📕 صحیفه امام ج۱ ص۲۳۸
🔰(تاریخ حوزه طهران)
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀امام خمینی در #کوچه_نو
✍️سیدمحسن محسنی
🔸️بعد از بازگشت مرحوم امام #خمینی به ایران و قم در اوایل سال ۱۳۵۸ ایشان به قصد دیدن مرحوم آیتالله #سیدحسن_سیدی از بیت ایشان در محله #کوچهنو دیدن کردند.
🔹️پیشتر مرحوم حاج سیدمهدی سیدی تعدادی از تصاویر این دیدار را به نگارنده نشان داده بود. خوشبختانه تعدادی از این #تصاویر اخیرا به دست رسید. تا آنجا که اطلاع دارد این تصاویر برای نخستین بار نشر عمومی مییابد.
🔸️در عکسها آیتالله سیدی و مرحوم #اشراقی، داماد امام، و مرحوم حاج #سیدمهدی سیدی و حجتالاسلام والمسلمین حاج #سیدعلی سیدی دیده میشوند.
🔹️حاج میرزا ابوطالب #مجتهد_قمی (صاحب سئوال و جواب پیشگفته) جد اعلای خاندان سیدی و #میرزایی قم است. برای اطلاع بیشتر به وحید بهبهانی از مرحوم علی دوانی مراجعه بشود.
مرحمتی حاج سیدمرتضی سیدی
(قمپژوهی)
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀محرمهای #قم؛ دهه چهل و پنجاه
🔰بخش پنجم
🎙حاج علی اسلامی:
🔸️در ایام عاشورا و تاسوعا من و جمع رفقای بازاریمان برنامهای را برای رفتن به نجف و ملاقات با آیتالله #خمینی تنظیم کردیم. همچنین همراه با جمع مدرسین حوزه، #سخنرانیهای دهههای محرم و صفر را در مساجد مهم بازار پیگیری میکردیم.
🔹️مهمترین مسجد برای ما مسجد امام، به تولیت حاج شیخ مرتضی #حائری_یزدی بود. تا این سال آقای آلطاها یکی از منبریهای پرحافظه، در وفات امام سجاد(ع) خطبه مشهور آن امام را از عربی به فارسی برای حضار ترجمه میکرد.
🔸️در بین خطبه در مورد رفتار #یزید گفت که به مؤذن دستور میدهد اذان بگو تا کلام امام ضایع شود و مردم علیه یزید شورش نکنند؛ آقای #آلطاها هم تقاضا کرد که آقای سید ابراهیم حسینی اذانی را که یزید از مؤذنش خواسته بود، با حرارت اجرا کند و ایشان هم انجام داد و شور خاصی در جمعیت به وجود آورد.
🔹️هرساله از اول محرم تا اول ربیع، در بیرونی منزل آقای #بروجردی چادری زده و همه اطراف را سیاهپوش میکردند. بعد از محرم چادر را جمع کرده و در انبار برای سال دیگر نگه میداشتند.
🔸️یک روز شخصی #مبلغی را میدهد به آقایی که در آنجا کار میکند. این آقا جایی را برای پنهانکردن پول پیدا نمیکند و با دستپاچگی آن را لای چادر میگذارد تا سر فرصت بردارد. مسئولان جمعآوری چادر بیخبر چادر را جمع میکنند و #طنابپیچ به انبار میبرند.
🔹️بعد از مدتی به سراغ پول میآید؛ میبیند چادر نیست و نمیداند حالا چادر را کجا برده و گذاشتهاند. از ترس اینکه #پولی را از شخصی دریافت کرده و به آقا تحویل نداده، نمیتوانست به کسی هم مسئله را بازگو کند. تا سال دیگر چادر را باز میکنند #پولها از لای آن میریزد.
(منبع: مصاحبههای حسین فخر روحانی )
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📸 اهالی مسجد #کامکار
🗓 اوایل دهه ۵۰ شمسی
🔹️خیابان امام #خمینی (خیابان تهران سابق)
💥 این عکس رو بفرست برای بچههای خیابون امام💥
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀 شهربانی قم
🔰بخش هفتم
✍️ محسن بخشینیا:
🔹اولین بار بود که توجهام به تابلوی سفید مدرسه جلب شد که با خط سبز بر روی آن نوشته بود: «مدرسه #فیضیه قم». دیدم چند طلبه از درب مدرسه خارج شدند، با یکی از #افسران صحبت کردند و به مدرسه برگشتند.
🔸️سروصداهایی از مدرسه میشنیدم. مسیرم را تغییر دادم به سمت باغ وسط میدان #آستانه، کنار دکه روزنامه فروشی.دقیقا روبروی مدرسه رفتم. حالا صدای شعار طلبهها را میشنیدم. یعنی برای اولین بار بود که ناخواسته در صحنهای از رخدادهای #انقلاب قرار گرفتم.
🔹️شعارهایی مانند: «درود بر #خمینى،
مرگ بر شاه مزدور، ملت ما بیدار است، از پهلوى بیزار است، مرگ بر این سلطنت #یزیدى» صدای دهها طلبه بود که پشت در مدرسه در دالان منتهی به حیاط مدرسه قصد #خروج از مدرسه را داشتند.
🔸️وقتی تعدادی از طلبهها خارج شدند. پاسبانها گاز اشکآور انداختند، طلبهها به مدرسه برگشتند و در را بستند. کنار دکه روزنامه فروشی از #ترس پناه گرفته بودم و پشیمان که اینجا چه میکنم؟ پدر و مادرم نگرانم هستند. شاید وقتی برگردم دعوایم کنند.
🔹️یخ کرد بودم و بیاراده صحنه هجوم #کماندوها را به مدرسه فیضیه شاهد بودم. چند نفری با زور از در وارد شدند. عدهای بیشتر از کوچه بنبست جنبی از طریق پشتبامِ #مسافرخانهها تقریبا مدرسه را محاصره کردند.
🔸️شنیدم که طلبهها در بام مدرسه پرچمهای #قرمز نصب کرده اند. هیچ درکی از شعارها و علت حمله کماندوها به مدرسه نداشتم. فقط تماشاچی بودم.
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
🌀 شهربانی قم 🔰بخش هفتم ✍️ محسن بخشینیا: 🔹اولین بار بود که توجهام به تابلوی سفید مدرسه جلب شد که
🌀شهربانی قم
🔰بخش هشتم
✍️ محسن بخشینیا:
🔹️بعد از دقایقی #کماندوها طلبهها را گرفته و با صورت خونین و دست و پاهای آسیب دیده به زور سوار اتوبوسها کردند. طلبهها ناله میکردند، بعضا داد میزدند و شعار یا مرگ یا #خمینی میدادند. چند نفری را که خونریزیشان بیشتر بود با ماشینهای دیگر به بیمارستان بردند.
🔸️حالا دیگر ساعت حدود ۶ بعد از عصر بود و نگران از اینکه اگر به خانه برگردم باید جوابگوی مادرم باشم. کم کم از معرکه جدا شدم و از کنار قبرستان #شیخان و باغ ملی خودم را به چهارراه بازار رساندم. گوشه و کنار مردم ایستاده بودند و حرف می زدند. «چه شده و چه خبره؟»
🔹️آنهایی که از من خیلی بزرگتر بودند، ماجرا را با آب و تاب برای دیگران #تعریف میکردند. من باید خودم را به خانه میرساندم. مقابل #شهربانی که رسیدم، دیدم که ماشینهای حامل طلبهها رسیده، یکی یکی طلبهها را پایین میآورند و با باتوم از فاصله ورودی شهربانی تا #بازداشتگاه طلبههای جوان و مسن را میزدند. طلبهها هم داد و فریاد میکردند.
🔸️وارد خانه که شدم پدرم رفته بود مغازهاش. مادرم پرسید: «کجا بودی؟ بابات چند مرتبه آمد دنبالت، پیدات نکرد. گفت هر موقع آمد زودی بیاد #دکون (#مغازه).»
🔹️گفتم کجا بودم و چهها دیدم. مادرم مدام آه میکشید و برای طلبهها دعا میکرد و میگفت: «خدا لعنت کنه #شاه رو... زودی از کوچه چال خروس برو بازار و برو دکون، بابات منتطرته. جایی دیگه نریا. جایی دیگه وانستی... .»
🔸️از ترس بابا، خودم را رساندم به مغازه #خیاطی. نگرانم بود ولی حرفی نزد. یعنی به رویم نیاورد. مدتی بعد، زودتر از هر روز یک۱۰ ریالی داد و گفت: «دوتا نون از شاطر #امیر ( روبروی بیمارستان کامکار ) میگیری. زود هم میری خونه.»
🔹️بدون اینکه سرم را بلند کنم، «چشم» گفتم و درحالیکه خوشحال بودم که دعوایم نکرده، از مغازه زدم بیرون. یادم آمد جلوی #شهربانی که رسیدم هنوز داشتند طلبهها را میآوردند و میزدند. دو تا نان که گرفتم و به خانه که رسیدم، #پیشخوانی اذان مغرب شروع شده بود و صدایش از بلندگوهای حرم حضرت معصومه «س» یا مساجد اطراف شنیده میشد.
🔸️دیدم مادرم مانند هر روز عصر فرش دوازده متری را در حیاط جلو اتاق پهن کرده و بساط #چای و شام شب را چیده است.
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📸 فوتبالیستهای قمی
🔹️زمین #چمن دبیرستان حکیم نظامی (امام صادق کنونی)
🔸️نفر دوم نشسته از راست: سیداحمد فرزند امام #خمینی
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom