🌀 پرداخت پول آب و برق واجب است
🎙مرحوم محمد عرب؛ شهردار قم (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰)
🔸️در روزهای نخستین کار من در #شهرداری قم، وضع سازمان آب شهر بسیار خراب و پل کنار مسجد امام [پل حجتیه کنونی] را #سیل برده و لوله ی آب قطع بود.
🔹️ آقای ربانی املشی در حزب #جمهوری از من خواستند نزد ایشان بروم. حضرات مؤمن و ربانی و یکی دو نفر دیگر حضور داشتند. گفتند که وزیر نیرو آقای #عباسپور از ما خواسته از تو بخواهیم سازمان آب را تحویل بگیری.
🔸️در آن زمان کارکنان سازمان آب به دلیل عقب افتادن #حقوق و مزایای خود اعتصاب کرده و لولهها نیز همه قطع قطع بود و در نتیجه سازمان آب آنطور که باید کار نمی کرد.
🔹️ما به محض تحویل، با همکاری آقای دکتر عباسپور به سرعت به ساخت و ساز جدید #سازمان_آب پرداختیم و آقای مهندس رضایی را که سمت معاونت خدمات شهری شهرداری را به عهده داشت به سمت معاون شهردار و رئیس سازمان آب منصوب نمودیم.
🔸️من نزد آقای #منتظری رفتم و گفتم اگر بتوانیم پول آب و برق را که امام قبل از سقوط دولت قبل، گفته بود نباید #پرداخت شود را از مردم بگیریم، میتوانیم با این پــول حقوق عقب افتاده ی آنها را بدهیم و #مشکل آب قم را نیز حل کنیم.
🔹️قرار شد من پیش از خطبه های #نمازجمعه ۱۰ دقیقه صحبت کنم و پس از آن آقای منتظری هم در خطبه اعلام نمود که پرداخت پول آب و برق #واجب است. از فردای آن روز مردم برای پرداخت پول آب و برق صف کشیدند و به این ترتیب ما توانستیم این مشکل را حل کنیم.
📚شیخالمعاونین ما کجاست (خاطرات محمد عرب)- انتشارات مرکز اسناد انقلاب. ص۲۱۵
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀اختلافات حاج محمد عرب با وکیلی (شهردار قم)- بخش چهارم
🎙حاج محمد عرب:
🔹️وکیلی در محیط کار با #کارمندان خود از مقامات پایین تا مقام بالا، رفتار خاصی داشت. زمین و خانه و #حقوق خوبی هم به آنها می داد. به همین دلیل همه ی آنها #مطیع او بودند و این باعث میشد که این آدمها برای زیردستانشان مثل یک #دیکتاتور عمل کنند.
🔸️آقای #حاجی_زاده مدیرکل بنیاد جانبازان و ایثارگران بود. من خیلی تلاش کردم که ایشان را به #شهرداری بیاورم ولی ایشان به من گفت که آقای وکیلی عادت دارد به معاونانش #فحش بدهد؛ خیلی بد با معاونش صحبت میکند من تحمل این رفتار او را ندارم و #نمیتوانم قبول کنم.
🔸️ یکی از مشکلات مدیریتی ایشان این بود که وقتی چیزی را به او میگفتیم ایشان #قبول می کرد ولی به آن #عمل نمیکرد بلکه هر طور که خودش فکر میکرد، عمل میکرد.
🔹️ یکی از اعضای خانواده محترم شهدا تعریف میکرد زمانی ما مشکلی داشتیم. نامه ای از بنیاد #شهید نزد آقای وکیلی بردیم ایشان تا نامه را دید و متوجه شد که مربوط به خانواده ی شهداست نامه را #پرت کرد و بسیار بد صحبت کرد.
🔸️اختلاف شورا و آقای وکیلی شهردار هر روز شدت می یافت. آقای آتش زر از زبان آقای تکیهای نقل میکرد تا زمانی که وکیلی شهردار است من حاضر نیستم به شورا بیایم زیرا جز جنگ #اعصاب و #درگیری چیز دیگری نداریم. خود آقای #تکیهای هم به من گفت: به این دلیل که شما بودی دیگر نیازی ندیدم من هم باشم.
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀اولین سینمای قم- بخش اول
🔸️۲۹ آذر سال ۱۳۴۸ نخستين سینما در شهر قم به نام "#دروازه_طلایی" در خیابان #شاه [امام خمینی] افتتاح شد و نخستين فيلمي كه در آن به نمايش عمومی درآمد، فيلم «#خانه_خدا» ساخته ابوالقاسم رضايی و جلال مقدم بود يك فيلم مذهبی بود و مناسك #حج را به صورت مستند نشان میداد.
🔹️نمايش اين فيلم در روزهای نخست از استقبال خوبی برخوردار شد اما با گذشت زمان و راهيابی فيلمهايی كه با محيط و فضای #مذهبی شهر قم همخوانی نداشت از همان آغاز سينمای دوازه طلايی را با مشكلات متعددی روبرو گرديد.
🔸️ از جمله آنها مي توان به نامه اي اشاره كرد كه سوم بهمن ۱۳۴۸ به دست علی #بشارتيان، مدير سينما، رسيد و از او خواست سينمای خود را #تعطيل كند و الّا يك گروه شش نفره به دنبال فرصتی هستند تا او و سينمای او را از بين ببرند.
🔹️به دنبال اين نامه #تهديدآميز بشارتيان نامه ای به ساواك قم نوشت و از آنها خواست كه يك قبضه #اسلحه كوچك كمری در اختيار او بگذارند تا بتواند برای دفاع از خود در بين راه قم و تهران كه مدام در رفتوآمد است، همراه داشته باشد.
🔸️معلوم نيست كه #ساواك به خواسته او پاسخ مثبت داد يا نه، اما چنين اقدامی دلالت بر اين دارد كه او از ادامه كار سينما در قم #هراسناك بود.
🔹️در نيمه شب ۳۱ ارديبهشت سال ۱۳۵۴ تنها سینمای قم دچار #آتشسوزی میشود که به تعطيلی كامل آن منجر شد. بشارتيان، مدير سينما، در پاسخ به نامه #شهرداری قم بخشي از آتش سوزی را ناشی از بیتجربگی ماموران آتش نشانی دانسته است.
ادامه دارد...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🪧 گزینههای آیتالله خامنهای برای وزارت اطلاعاتِ خاتمی
✏️#هاشمی_رفسنجانی در خاطرات، ۲۷ سال پیش در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۷۶ خود نوشته است:
🔸️به دفتر رهبری برای ملاقات آقای #حافظ_اسد با ایشان رفتم. قبل از آمدن حافظ اسد نتیجه مذاکرات را گفتم.
🔹️درباره مساله بازداشت مدیران #شهرداری تهران که تبدیل به یک مساله سیاسی و تفرقه انگیز شده تذکری دادم. در ملاقات صحبتهای دو طرف کلی و دوستانه بود و تایید یکدیگر.
🔸️سپس با هم به #سعدآباد رفتیم. پس از نماز، ناهار خصوصی دو نفری با هم صرف کردیم ضمن ناهار درباره همکاری های صنایع #نظامی مذاکره شد.
🔹️به خانه آمدم خاطرات عقب مانده را نوشتم. پیش از ظهر علی اخوی زاده آمد و گفت تمام افرادی که از سوی آقای خاتمی برای وزارت #اطلاعات مطرح شدهاند از سوی رهبری #رد شده و رهبری گفته اند از میان آقایان محمد محمدی #ری_شهری، ابراهیم #رئیسی، علی #یونسی و علی #رازینی یکی را برگزیند. گویا آقای خاتمی با این روش مشکل دارد.
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀توصیف شیخ محمدحسین #کاشف_الغطا از قبرستان #شیخان قم
🗓دوران قاجار
🔸️رغبتی که افراد به مجاورت با آن خوبان پاک و با آن بزرگان داشتهاند، شمار قبرهایش [قبرستان شیخان] را فزونی بخشیده و از بزرگترین #گورستانهای ایران کرده است حکومت ایران دستور داده بود آن قبور را بزدایند.
🔹️آن زمین بزرگ اکنون یکی از بوستانهای #شهرداری و گردشگاه عمومی شده است. وقتی از آنجا میگذشتم چند عمله دیدم که #استخوانهای اموات را درآورده و با خاکها میبردند تا بیرون از شهر بریزند.
🔸️در آن گورستان جز مقابر بعضی مشاهیر مثل پدر شیخ #صدوق و امثال وی قبری باقی نمانده است. اینها نیز در جای پرتی از گورستان قرار دارند.
📚منبع: کتاب "بند بند سرگذشتم" خاطرات محمدحسین کاشفالغطا
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom