eitaa logo
تارینـــو (حال و حیاتی نو)
676 دنبال‌کننده
2هزار عکس
830 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی و حال خوب برای خوشبختی رو پیدا کنید🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ 💕 عاشقانه با خدا 💕 یک سال،خواب عمیق نه نجوائےبود و نه سجاده پهنی! رمضان که آمد؛ میانِ سجاده‌ام،حاضر شدی! گفتی بیا چقدردلم برایت تنگ شده بود! و باز، تو ازمن منتظرتر بودی!😔 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• 🛑 حلوا فروش و مشتری 🌴مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده. 🌴حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است. گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم. 🌴حلوافروش گفت: پناه به خدا! اگر با چون تو معامله کنم. 🌴تو که قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• 🔻گوشت و حکم استفاده از پوست حیوانات حلال گوشت و حرام گوشت 🔻 کاشت ناخن و حکم درآمد خانوم‌هایی که کاشت ناخن انجام میدن 😱 🔻حکم طلا برای آقایون ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• 🛑ﮐﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﻧﺪﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺭﻭﺯه ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ می‌کند ﻭ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻥ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﻞ‌ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯾﯿﺪه ﻻﯼ ﻋﻠﻒ‌ﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﻭ ﭼﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﯾﺎﺱ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻧﺎاﻣﯿﺪ کردن درمانده‌ای ... ✅ﮐﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﺍﺯ ﻣﺒﻄﻼﺕ ﺭﻭﺯه ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﻏﺒﺎﺭ ﻏﻢ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﺸﺎﻧﺪﻥ ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﺑﻪ ﻟﺐ‌ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ 🗨قی کردن ﺍﺷﺘﺒﺎه ﺳﺎﻝ‌ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺗﻦ ﭘﺮﻭﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ! ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﯽ‌ﻣﺴؤوﻟﯿﺘﯽ ﺗﺎ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺗﯿﺮ ﯾﺎ ﺟﻮﻻﯼ ... ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺍﺷﮑﯽ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ... ✔️✔️ﺭﻭﺯه ﭘﺮﻫﯿﺰ هم ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ! ❣ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ بیجا، ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ، ﺍﺯ ﺭﯾﺎ، ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ، ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ، ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻧﮓ، از کینه، از کینه و از کینه ... ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩه ﺍﻧﺴﺎﻧ‌‌ﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩه ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﮐﺸﯿﺪهﺍﻧﺪ ❌ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭﺯه ﻧﺒﻮﺩهﺍﻧﺪ ...❌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❀✰﷽✰❀ پیرمرد مهربان علی کوچولو هر روز، وقتی از پنجره به بیرون نگاه می کرد پیرمرد مهربانی را می دید که در خیابان مشغول جمع کردن کارتون های خالی بود . لباس کهنه و کثیفش خیلی خوب از آن فاصله دیده میشد. علی کوچولو خیلی دوست داشت به او کمک کند ولی نمی‌دانست چطور. تا اینکه یک روز وقتی اضافه ی پول توجیبی اش را داخل قلکش می‌انداخت فکری به ذهنش رسید . خندید و شروع به بیرون ریختن پول های قلکش کرد. فردای آن روز پشت پنجره به انتظار پیرمرد ایستاد. تقریباً هوا تاریک شده بود که پیرمرد آرام آرام با گاری و گونی های پاره به خیابان آمد. علی کوچولو سریع با دیدنش پلاستیکی را که از قبل آماده کرده بود و گوشه ی اتاق گذاشته بود برداشت و از خانه بیرون زد . پیرمرد وقتی او را کنار خود دید با تعجب نگاهی کرد و گفت :چی شده پسرم؟ علی کوچولو نگاهی به گلدسته های آبی رنگ مسجد انداخت که صدای ربنا آتنا من لدنک ... از آن شنیده می شد و گفت: نزدیک افطاره. اینم افطاری شما و خانوادتونه پیرمرد نگاهی به پلاستیک انداخت .چند پرس غذا ، دوغ و چند قلم خوراکی در آن بود. علی کوچولو خیلی زود خداحافظی کرد تا به خانه بیاید ولی پیرمرد از پشت سرش صدا زد : اسمت رو بهم نمیگی؟ _ علی _علی نگهدارت باشه. هر کس موقع افطار دعای برآورده ای داره. دعای امشب من و خانوادمم سلامتی تو و خانواده ی مهربونته علی کوچولو لبخندی از رضایت زد و در حالی که به سمت خانه می دوید به صدای اذان مغرب گوش می داد و آن را زمزمه می کرد ✍️ به قلم : سرکار خانم آمنه خلیلی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
✨﷽✨ ♻️حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: روزه‌دار با روزه‌اش چه می‌خواهد بکند، وقتی زبان و گوش و چشم و اعضایش را " از گناه " حفظ نکند؟👆👆👆 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت وعسلها درون بشکه بود... پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود، و به بازرگان گفت: از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت... سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کن، و برایش یک بشکه عسل ببر. آن مرد تعجب کرد وگفت، ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی والان یک بشکه کامل به او میدهی؟ تاجر جواب داد : ای جوان او به اندازه خودش در خواست کرد و من در حد و اندازه خودم میبخشم... 💫پروردگارا...... کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند، خودت به  اندازه ی سخاوتت، بر من و دوستانم عطا فرما. که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم.... آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
چند روزی بود، خیلی ساکت و آرام شده بود شیطنت‌هایش کمتر دیده می‌شد... روزه اولی بود اما گاهی مثل آدم بزرگ‌ها رفتار می کرد. روزهای آخر از ماه مبارک رمضان بود. وقتی بابا می رفت تا برای سحری بیدارش کند می دید بیدار است ولی نمی‌آید تا سحری بخورد چند بار با مهربانی صدایش می زد... آخرین سحر بود دَر را باز کرد: پاشو بیا بابائی، بازم که بیداری! اصلا نخوابیدی؟ تا نگاه کرد دید مروارید های غلطان روی صورتش برق می زند _پاشو بیا عزیزم . امروز باید زودتر بریم... چند ساعت زودتر باید اونجا باشیم. همانطور که پلو را داخل بشقاب می ریخت دستش لرزید آهی کشید و ادامه داد... _دکتر گفته فقط باید دعا کنیم احتمال برگشتش فقط چند در صده. اشک‌هایش را با پشت دست پاک کرد. با دستهای کوچکش در حالی که برنج را در بشقاب عقب و جلو می‌زد در دلش گفت: خدا جونم دوستای من برا روزه گرفتن جایزه از ماماناشون گرفتن. دلت میاد من کادو نگیرم؟ من مامانم و کادوم رو میخوام. باشه؟ و اشک از چشمش چکید و گوشه ی سفره افتاد. خورشید در آسمان میخندید که در اتاق عمل باز شد. چشمان منتظر دخترک دنبال برانکارد می‌دوید هزاران امید از چشماش می‌ریخت به دنبالش دوید... اما یکی از پشت سر او را در آغوش کشید: هنوز زوده عزیزم. دیگر صبرش داشت تمام می شد... صدایی شنید: می تونید برید، ولی فقط چند دقیقه... وارد اتاق شد. آرام لبهای کوچیکش را روی صورت مهربان مادر گذاشت .اشکایش بی مقدمه شروع به غلطیدن کرد . چند لحظه بعد صدای فریاد دخترک بلند شد: چشمشو باز کرد.بابا بابا مامان بهوش اومد... ✍️ به قلم: سرکار خانم مریم رضایت ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| فلسفه واجب شدن روزه ماه مبارک رمضان !!!! ‌‌‌‌‌‎‌‌‌╔══❖•°💙 °•❖══╗      @tarino   ╚══❖•°💙 °•❖══╝
🦋آگاه باشید که دانش آینده، اخبار گذشته و درمان دردهایتان و نظم میان شما در قرآن است.🦋 ➿️➿️➿️➿️➿️➿️➿️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
بی نیاز است هر آنکس که تو را داشته است مادرت مهر تو را در دل من کاشته است... ‌‌‌‌‌‎‌‌‌╔══❖•°💙 °•❖══╗      @tarino   ╚══❖•°💙 °•❖══╝
انسان باش ... ﭼﻪ ﻓﺮقی ﻣﯽ کند شعبانﺑﺎﺷﺪ و ﯾﺎ رمضان! دی باشد و يا اردیبهشت! دسامبر باشد و يا ژوئن؟ ﻫﺮ ﺭﻭزی که ﺩستی ﺭﺍ ﮔﺮفتی ،ﺩلی ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ ،اشکیﺭﺍ ﭘﺎک کردﯼ ﺍﻧﺴﺎنی...❤️ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌╔══❖•°💙 °•❖══╗      @tarino   ╚══❖•°💙 °•❖══╝