📚طنز و طربناکی حافظ ✍
#حافظ_نامه
#بهاءالدین_خرمشاهی
🔸... طنز و تجاهلالعارف و ملاحت بیان حافظ هم جای خود دارد. طنز حافظ برعکس بزرگانی چون سعدی و عبید زاکانی هرگز به هزل نمیرسد تا چه رسد به هجو و بدزبانی و دریدن پرده عفاف، که هر قدر هم هنرمندانه باشد، نهایتاً غیرهنری است. کمتر شاعری با اینهمه طمأنینه و طنز و اعتماد به نفس و نکتهگوئی و شیرینزبانی با معشوق خود روبرو شده یا گفتوگو کرده است.
🔹سربهسر گذاشتن او با مقدسات هم که از ارکان طنز اوست، امر خطیری است. اگر حافظ از خودش، یعنی ایمان خودش شک داشت، اینهمه جرأت نداشت که با تسبیح و دلق و سجاده و کار و بار معاد و بهشت و نعیم اخروی و مشایخ شهر و منبر و محراب و مسجد سر به سر بگذارد. ولی اگر فقط جرأت داشت، اما ایمان نداشت، این دستاندازیهای همدلانهاش اینهمه پسند خاطر مؤمنان راستین قرار نمیگرفت.
🔸در کتاب چاردهروایت نوشته نگارنده این سطور مقالهٔ مستقلی درباره طنز حافظ آمده
است.
🖇🖇🖇
منبع:
(حافظ نامه. بخش اول. بهاءالدین خرمشاهی. صفحه۳۷)
#تئوری_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#شگردهای_طنز_حافظ
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍
[مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه]
#حکمت_طنز
#دکتر_محمد_سلیمی
🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹
بخش اول✏️
🔸طنز بنا بر ماهیت خود که نیازمند شکستن عادتها و الگوهای موجود و معمول است. نمیتواند بیچون و چرا هرآنچه هست یا در جامعه جاری است را بپذیرد؛ بلکه همواره به مقایسهٔ هستها و بایدها و نبایدها گرایش دارد. بنابراین، طنزپرداز نیز با روحیهای ساختارشکن، به موضوعات از دیدگاه دیگر توجه میکند و بر آن اساس شرایط موجود را دستمایهٔ طنز قرار میدهد.
🔹پس ذهن طنزپرداز، همیشه به چهارچوبهایی که جامعه یا سیاستمداران و قدرتمندان جامعه مشخص کردهاند، مقید نیست؛ بلکه ممکن است در برابر قدرتمندان گستاخ و ساختارشکن نیز باشد. این رفتار در بسیاری از شرایط میتواند مفید باشد؛ بهویژه اگر صاحبان قدرت، در کار فریب و تحمیق مردم باشند. حتی برای رهبران صادق و خیرخواه هم بهتر است که مردم برای خودشان فکر کنند و پرسشهای چالشبرانگیز بپرسند. این شیوه از آنچه اورینگ جنس «گروهاندیشی» یا «گروهزدگی» میخواند، جلوگیری میکند. (موریل، ۱۳۹۲، ص۱۸۸)
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#جامعه_شناسی_طنز
#طنز_سیاسی_اجتماعی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍
[مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه]
#حکمت_طنز
#دکتر_محمد_سلیمی
🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹
بخش دوم✏️
🔸دلیل این اثر مثبت این است که اولاً طنز جذاب است و شادمانی و نشاط ایجاد میکند؛ از اینرو معمولاً مردم از آن استقبال و آن را به دیگران منتقل میکنند. بنابراین اظهارنظر در مورد هر مسئلهٔ اجتماعی از راه طنز، مخاطبان بسیاری را به خود جلب میکند و مانند موج در بین مردم رواج مییابد.
🔹دیگر آنکه، بیان انتقاد در قالب شیرین طنز، تحمل و بردباری انتقاد شوندگان را در شنیدن انتقاد و تفکر دربارهٔ آنها و شاید پذیرش آن را بیشتر میکند. همچنین طنز میتواند فضای خشک و جدی را به فضایی سرشار از صمیمیت و نشاط تبدیل کند؛ یعنی بیان یک انتقاد که ممکن است بهصورت معمولی به تنش، خشم و دشمنی دو طرف بینجامد، از راه طنز میتواند به آسانی تغییر یابد.
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#جامعه_شناسی_طنز
#طنز_سیاسی_اجتماعی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍
[مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه]
#حکمت_طنز
#دکتر_محمد_سلیمی
🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹
بخش سوم✏️
🔸یکی از نویسندگان این کارکرد مهم طنز را اینگونه توضیح میدهد:
طنز فرصتی فراهم میکند تا وجوهی از فرهنگ و جامعهٔ خود را بازنگری کنیم که امکان سخن گفتن مستقیم از آنها بیفایده یا اساساً مخاطرهآمیز است. در پشت خندههای گاه کشدار و گاه تلخ و کوتاه طنز، همواره اندیشه و ژرفنگری به کمین نشسته است.
🔹قدرت شگفتانگیز طنز در آن است که زوایای پنهان را از منظری که شاید در نگاه اول وحشتناک و باورناپذیر به نظر آید، نشان میدهد؛ اما پس از فروکش کردن خنده و لحظاتی تأمل و تفکر سوژههای طنز، خود را بهصورت حقایقی تلخ نمایان میسازد. روح انتقادی طنز سبب میشود مخاطبان جنبههای نادرست اندیشه، کردار و فرهنگ جمعی را بازنگری و سرانجام آنها را اصلاح و دگرگون کنند.
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#جامعه_شناسی_طنز
#طنز_سیاسی_اجتماعی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍
[مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه]
#حکمت_طنز
#دکتر_محمد_سلیمی
🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹
بخش چهارم✏️
🔸از سوی دیگر، طنز هشدار و زنگ خطری است که گروههای پیشرو اجتماعی به صدا در میآورند. براساس این نظریه، طنز از فاصلهها سخن میگوید. از اینرو با وجود ظاهر تمسخرآمیزش باید زیرکانه آن را گرفت و به آن احترام گذاشت. زیرا طنز قصد ترمیم شكاف اجتماعی و کاهش بحران را دارد؛ آن هم به بهترین شکل و در صلحجویانهترین وجه ممکن.
🔹اگر جامعه درک کند که در طنز خشونت و خشم نهفته است و به آن به دیدهٔ احترام بنگرد، در این صورت هشدارِ طنز برای جامعه ثمربخش خواهد بود و چه بسا با بازسازی نقش طبقات اجتماعی، فاصلهها کاهش مییابد و پل ارتباطیِ گروهها و طبقههای اجتماعی و بهویژه گروههای قدرت با مردم دوباره احیا و برقرار میشود.
🖇🖇🖇
منبع:
(حکمت طنز. دکتر محمد سلیمی. صفحه ۲۶۶-۲۶۷)
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#جامعه_شناسی_طنز
#طنز_سیاسی_اجتماعی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بخشهایی از مقالهٔ «علی علیزاده جوبنی» با عنوان«نمودهای گفتمانی طنز در شعر شفیعی کدکنی در مبارزه با استبداد پهلوی»✍
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#علی_علیزاده_جوبنی
#ادبیات_انقلاب_اسلامی
بخش اول✏️
🔸طنز و طبیت واژگانی در شعر شفیعی کدکنی🔸
🖍در شعر و طنز شعری شفیعی کدکنی در ژانر مبارزه، همۀ عناصر بر پایهٔ قطبیت ایدئولوژیک انتخاب میشوند. این قطبیت که ریشه در تقابل گفتمانی دارد، نه تنها در نظام واژگانی بلکه در رنگبندی فرایندها، طيف عاملها، سطح زبان، شکل و شیوهٔ گزارش و ... نیز به چشم میآید. یکی از وجوه این تقابل، قطبیت واژگانی است. در شعرِ او عناصر گفتمان خودی به کمک واژههای مثبت و عناصر گفتمان مخالف به کمک واژههای نفرتانگیز که معمولاً باری از طنز طعن و پرخاش دارند، توصیف میشود.
🖍این قطبیت واژگانی بهویژه در آرایش متقابل نمادها، استعارهها و کنایهرمزها چشمگیر است. نمادها و استعارهها در شعر او ذیل دو ستون متنافر و در قالب تقابلهای دوگانه مینشینند و از فاصلهٔ اغراقآمیز آنها طنزهایی قوی پدید میآید. در شعر وی، همچنین، بسیاری از انگارهها به کمک نمادها بیان میشوند و مهمترین کارکرد نماد، به رغم نداشتن صراحت، انطباق یافتن آسان آن با مقتضیات زمان و مکان است.(سیدحسینی، ص ۵۳۹)
🖍در این الگو هر عنصر یک ویژگی را به کمک اغراق طنزآمیز نمایندگی میکند که با نقیض خود در سوی دیگر قرینهسازی میشود. در یکسو، «روز» و در دیگر سو، «شب» مینشیند. یکسو «عقاب» و در دیگر سو، «لاشخور».
#تئوری_طنز
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بخشهایی از مقالهٔ «علی علیزاده جوبنی» با عنوان«نمودهای گفتمانی طنز در شعر شفیعی کدکنی در مبارزه با استبداد پهلوی»✍
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#علی_علیزاده_جوبنی
#ادبیات_انقلاب_اسلامی
بخش دوم✏️✏️
🖍بدینگونه عناصر نمادین در شعر شفیعی کدکنی ذیل دو دستهٔ متناظر طبقهبندی میشوند. مثلاً، «شب» در این گفتمان از شعر کسرایی گرفته تا شاملو، ابتهاج، شفیعی کدکنی و ... در توصیف نابرابری اجتماعی و اختناق سیاسی به کار میرود؛ و «سگ» نمایندهٔ مأموران امنیتی یا مردم دنیاخواه و منفعتجویانی است که برای برخورداری از امنیت جانی و اقتصادی به هر خفتی تن میدهند.
🖍چنین منش و رفتاری برای «سگ» در شعر شاعران شاخص این گفتمان، از جمله شفیعی کدکنی و اخوان ثالث و کسرایی رفتاری نمادگونه تثبیت میشود(طنز پرخاش). این نمادها در شعر شفیعی کدکنی عمدتاً به میراث فرهنگی و ادبیِ گذشته وابسته است و دلیل آشکارِ آن نیز تاثیرپذیری وی از میراث زیباشناختی شعر کهن است(پورنامداریان، ص۶۶).
🖍به همین ترتیب، عناصر و عوامل گفتمان معارض با کارکرد استعاری شب، گرگ، جغد، زغن، غلیواژ، خفاش، لاشخور و ... توصیف میشوند و برجستگی طنز تخریبی همچون اغراق، هتک، همپایگی و حیواننمایی در آنها آشکار است. در مقابل، عناصر گفتمان خودی با واژگانی چون روز، سحر، خروس، باز، گل سرخ، نسترن سرخ، عقاب و ... نمایانده میشوند و با توجه به پیشینهٔ ادبیشان بار معنایی مثتچبتی دارند و احساس خوبی در خواننده برمیانگیزند.
🖍همچنین، گزینش عناصر و شخصیتهای تاریخی، در این چیدمان، هدفمند و منطبق بر مصالح گفتمانی است. شخصیتهایی چون ناصرخسرو و حلاج و عینالقضات همدانی و فضلالله حروفی و ... به مثابه مبارزانی حقجو و حقگو احیا و نظیرهسازی میشوند در مقابل اسکندر و چنگیز و تاتار و مغول و ... به مثابه عناصر حاکمیت. در اینجا، موفقیت طنز نمادگرایانه و استعاری به انتخاب عناصری وابسته است که بتواند رذیلهای اخلاقی را در بالاترین حدّ آن نمایندگی کنند. نظیرهسازیهایی از این دست در شعر شفیعی کدکنی بسیار پربسامد است.
#تئوری_طنز
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بخشهایی از مقالهٔ «علی علیزاده جوبنی» با عنوان«نمودهای گفتمانی طنز در شعر شفیعی کدکنی در مبارزه با استبداد پهلوی»✍
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#علی_علیزاده_جوبنی
#ادبیات_انقلاب_اسلامی
بخش سوم✏️✏️✏️
🖍نظارت شدید حاکمیت بر نظام فرهنگی بهویژه پس از سال ۱۳۳۲ و بالأخص با تشکیل سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) در سال ۱۳۳۵ طرح مستقیم دغدغههای سیاسی و اجتماعی را دشوار و شاعران را وادار میکند از صراحت نشانههای زبانی بکاهند و به شیوههای کلیگویی همچون نمادگرایی، ایهام و ابهام بیشتر روی آورند. با نگاهی اجمالی، در مییابیم مبارزه با اختناق سیاسی و فرهنگی درونمایهٔ بسیاری از آثار این دوره است.
🖍شعر شفیعی کدکنی خفقان و وحشت حاکم بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور در سالهای پیش از انقلاب را به خوبی ترسیم میکند. او در توصیف این فضای رعبآور، بهویژه از اغراق طنز آمیز کمک میگیرد. از جمله در شعر «دعای باران» (۱۳۵۳) از دفتر خطی ز دلتنگی چنین میگوید:
«ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم/ ... در عصر زمهریری ظلمت/ عصری که شاخ نسترن، آنجا/ گر بیاجازه برشکفد، طرح توطئهست.» (شفیعی کدکنی۲، ص۳۲)
🖍او در شعر درین شبها (١٣٤٦) از دفتر از زبان برگ نیز اختناق و انسداد سیاسی را با طنز اغراق اینگونه وصف میکند:
«درین شبها که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر میترسد...»(همو۱، ص۲۲۳)
«گل»، «برگ» و «باد» از هم بستههای ادبیاند و تأکید بر ترس و بدگمانی آنها در مقایسه با هم، اغراقی طنزآمیز از جوّ امنیتی حاکم بر کشور است، که به منظور تخفیف و پنهانسازی با زبانی استعاری بیان شده است.
#تئوری_طنز
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بخشهایی از مقالهٔ «علی علیزاده جوبنی» با عنوان«نمودهای گفتمانی طنز در شعر شفیعی کدکنی در مبارزه با استبداد پهلوی»✍
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#علی_علیزاده_جوبنی
#ادبیات_انقلاب_اسلامی
بخش چهارم✏️✏️✏️✏️
🖍شفیعی کدکنی در شعر «جاودانگی» (۱۳۵۷) از دفتر خطی از دلتنگی ارکان سلطنت را با تار عنکبوت همپایه میبیند و آن را سست و فناپذیر تصویر میکند:
«پیش از شما، بهسان شما، بیشمارها/ با تار عنکبوت نوشتند روی باد/ کاین دولت خجستهٔ
جاوید زنده باد!» (همو۲، ص۳۴)
🖍با تارعنکبوت روی باد نوشتن، اگر هم ممکن باشد، ابلهانه است(طنز محال و گزارش حماقت). شاعر با گواه گرفتن تاریخ، اضمحلال سلاطین و حاکمان جور را قطعی میداند و به زورمداران هشدار میدهد که به زندهبادها و جاویدبادها دل خوش نکنند. از نظر او، حکومتهای ستمپیشه، همچون نبشتههایی از تارعنکبوت، در برابر جبر تاریخ دیر نمیپایند. شعر او به تلمیح قرآنی و طنز تمثیل هم توجه دارد؛ ضمن آنکه همپایه کردن ارکان حکومت با تار عنکبوت تشبیه طعنهآمیز قدرتمندی است.
🖍شعر «دیر است و دور نیست» از دفتر مثل درخت در شب باران، تعریضی است به جشنهای شاهنشاهی:
«جشن هزارۀ خواب/ جشن بزرگ مرداب/ غوكانِ لوشخوارِ لجن زی! .../ مردابکِ حقیر شما را خواهد خشکاند/ خورشیدِ آن حقیقتِ سوزان.» (همو١، ص٤١٢)
شعر مزبور میکوشد، به یاری زبان، آراستگی و شکوه ظاهری جشنهای شاهنشاهی را سخيف جلوه دهد و عظمتِ آن را در نگاه خواننده در هم شکند.
🖍شاعر، بهمنظور گزارش قدرتنمایی پهلوی، از زبانی سخرهآمیز و هزلگونه بهره جسته است. استفاده از ساخت تصغیر (مردابکِ حقیر) و واژههای تنفرانگیزی مانند مرداب، غوک، لوش و لجن، به افزودن حسّ انزجار در خواننده کمک میکند. آرایش واژگان مذکور، در تقابل با ترکیب موقر «جشن بزرگ» نمونهٔ درخوری از مسخرگی نازل است. مسخرگی نازل نوعی از طنز وارونگی[Irony] است، که در آن موضوعی جدی و فخیم، با استفاده از زبانی فرودست، فروکشیده میشود. بدین ترتیب، عظمت و اقتدار سیاسی سلطنت با انحطاط و حقارت زبانی تعدیل میشود.
🖇🖇🖇
منبع:
(فصلنامه ادبیات انقلاب اسلامی. صفحات۸۳-۸۹)
#تئوری_طنز
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بازیهای زبانی - بیانی در کاریکلماتور
📖قسمتی از مقالهای ادبی-پژوهشی
#یحیی_طالبیان
#فاطمه_تسلیم_جهرمی
بخش اول✏️
🔸اگر بگوییم بافت هر طنز در کلیت خود گونهای از بازیهای زبانی است، شاید این سخن چندان مبالغهآمیز نباشد. بازیهای زبانی - بیانی طیف گستردهای از آرایهها و صنایع ادبی هستند که در طنز و مطایبه به دلیل «چندمعنایی» از کاربرد بسیاری برخوردارند. مهمترین این آرایهها عبارتند از جناس، ایهام، استخدام، کنایه، تجاهلالعارف، مدح شبيه به ذم، ذم شبیه به مدح، تبادر، تلمیح، تضاد، تهکم، محتملالضدين، ابهام و اسلوبالحكيم. البته این صنایع همیشه و در تمام موقعيتها طنز و مطایبهآفرین نیستند[...]
🔹برخی نیز به این آرایهها نام «بازی با کلمات» دادهاند و حتی به دلیل استفادههای متعدد از این دسته در کاریکلماتور این قالب را با تعریف بازی با کلمات شناختهاند. درحالیکه به تعبیر مرحوم حسینی مضامین کاری جملاتوری(حسینی، ١٣٧٤: ٤) و مضامین تصویری نیز یکی از بنیانهای اساسی ساخت کاریکلماتورها را تشکیل میدهند. این شگردها به دلیل ذات چند وجهی همواره محمل مناسبی برای طنزنویسی بودهاند.
🔸با توجه به این نکته که این آرایهها به ایجاز کلام نیز کمک میکنند، معمولاً در نوشتن کاریکلماتور ترکیبی از این آرایهها به وقوع میپیوندد. با دقیق شدن در معانی کلمات میتوان با ظرافت، آنان را به گونهای کنار هم چید تـا از معانی گوناگون یک کلمه برای ساختن تصاویر چند معنایی استفاده کرد و با استفاده از تداعی معانی دور و نزدیک، گیرایی خاصی به کاریکلماتورها بخشید.
#طنز_مقدس
#خوانش_اشعار_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بازیهای زبانی - بیانی در کاریکلماتور
📖قسمتی از مقالهای ادبی- پژوهشی
#یحیی_طالبیان
#فاطمه_تسلیم_جهرمی
بخش دوم✏️✏️
🔹نمونههایی از کاریکلماتور:
📏 برای اینکه راه راست بروم، همیشه با خطکش از خانه خارج میشوم! (شاپور، ١٣٨٤ :٤٠)
😋آدم گرسنه، زودتر از زندگی سیر میشود! (همان: ۳۸۱)
🍌 هنرمند با میوهٔ درخت یک فرق بیشتر ندارد؛ میوه وقتی رسید میافتد، هنرمند وقتی افتاد میرسد. (حسینی، ۱۳۶۵: ١٨)
🤐 اگر آزادی بیان، چشمها و گوشها و مشتها را باز نمیکرد، هیچ مخالفی نداشت. (گلکار، ١٣٨٥ :٤٥)
😓 سر سفره چیزی نبود. پدر و یخ داخل پارچ با هم آب شدند! (لعل بهادر، ابوالفضل: soogkhand.ir)
🔸در این نمونههای[بالا] با کلمات و اصطلاحاتی مثل راه راست، سنگ تمام، سیر شدن، رسیدن، افتادن، باز کردن، آب شدن، بازی و مضمونپردازی شده است. برخی از این کاریکلماتورها را از سویی میتوان کاریکلماتورهای لفظگرا نیز بهحساب آورد که آن حادثهٔ طنز و مطایبهآمیز و آن تضاد و برخورد جالبتوجه، تنها در زبان و ظاهر الفاظ روی داده است.
🔹برای نمونه در جملهٔ اول راه راست رفتن، ربطی به خارج شدن با «خطکش» ندارد و هیچ ارتباط منطقی یا معنایی خاصی مورد نظر نیست، جز اینکه نویسنده خواسته است بین واژههای «راست» با «خطکش» ارتباط صوری و لفظی برقرار کرده و با به هم زدن ذهنیت خواننده، لبخندی بر لب وی آورده، وی را وادار به تفکر کند و البته در این میان نباید از معنای ایهامی راه راست رفتن غافل بود.
🖇🖇🖇
منبع:
(فصلنامهٔ فنون ادبی.سال اول. شماره۱.پاییز و زمستان۱۳۸۸)
#طنز_مقدس
#خوانش_اشعار_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚طنز، هجو، هزل، فکاهه، مطایبه✍
✂️برشی از یک مصاحبه📝
#عمران_صلاحی
#نشر_ثالث
#مصاحبه
🔸عمران صلاحی: هر اصطلاحی را با ضد آن بهتر میتوان شناخت و تعریف کرد. در ادب کهن، برای مضاحک دو اصطلاح بوده است: هجو و هزل. هجو، ضد مدح است و هزل ضد جد. به عبارت دیگر، هدف هجو انتقاد است و هدف هزل، شوخی. با این توضیح که آن انتقاد و این شوخی بیشتر جنبهٔ شخصی و خصوصی داشته است.
🔹وقتی هجو از حالت شخصی در میآید و جنبهٔ عام به خود میگیرد، تبدیل به طنز میشود. وقتی هم هزل از دایرهٔ محدود و خصوصیاش در میآید، تبدیل به فکاهه میشود. در ادب کهن به هزل معتدل، «مطایبه» میگفتند که خیلی نزدیک به فکاههٔ امروز است.
🔸برای این که خواننده گیج نشود، خیلی خلاصه عرض میکنم که طنز، شکل تکامل یافتهٔ هجو است و فکاهه شکل تکامل یافتهٔ هزل. آنچه این دو را به هم پیوند میدهد، عنصر خنده است. با این تفاوت که خندهٔ طنز به خاطر انتقاد است و خندهٔ فکاهه به خاطر شوخی.
🔹در همین جا یادآوری کنم، هر چیزی که بتواند انسان را بخنداند، ارزشمند است. خنده، جسم و روان انسان را تقویت میکند و او او را در برابر مشکلات مقاوم میسازد. همینجاست که آثار فکاهی هم ارزش پیدا میکند. بعضیها فکاهه را در برابر طنز دست کم میگیرند، اما من یک فکاههٔ خوب را به یک طنز بد ترجیح میدهم.
🧷🧷🧷
منبع:
(سایت نشر ثالث. ۱۶ مهر ۱۳۸۷)
#تئوری_طنز
#مصاحبه
#هجو_و_هزل
#فکاهی_مطایبه
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan