Shab04.Moharram97.Karimi.09_YasDL.com.mp3
9.48M
#مدیحه
روزچهارم:
جنابحُربنریاحے
همدم وُ همسنگر عبـاسے..
حُر ریحانـهی پیغمبـرۍ..
براۍ من مثݪ علےاڪبری..
#حاجمحمودڪریمے
#هَݪمِننـاصر
•| @tasmim_ashqane °•
- هَمقرار'
🌹🌹
🌹
#بانوی_تراز_انقلاب ✨
▫️بِسْمِ اللَّه▫️
|أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ|
میگویند در کربلا تنها سه زن به میدان رزم رفتند،
«بحریه بنت مسعود خزرجی»،
«مادر وهب بن عبدالله کلبی»
و *هانیه همسر وهب.*
به دستور امام دو نفر از این سه نفر از میدان خارج شدند،
اما هانیه به شهادت رسید.
ماجرای شهادت این تازه عروس از جایی شروع شد که در روز عاشورا وقتی همسرش به میدان رفت،
هانیه هم عمودی آهنین برداشت تا در کنار وهب بجنگد.
وهب با دیدن او در میدان جنگ از او خواست تا نزد زنان سپاه برگردد.
اما او در جواب این درخواست گفت:
"تو را رها نمیکنم تا آنکه در کنار تو و همراه تو بمیرم."
هانیه در بازگشت عبدالله از میدان،
در حالی که انگشتان دست شوهرش قطع شده بود خطاب به وهب گفت:
"عبدالله! عزیزم! میثاق را فراموش نکن!" اما وهب در محاصره اشقیا گیر افتاد و دست راستش قطع شد.
هانیه عمودی از خیمه برداشت و به میدان نبرد رفت،
او درست لحظهای به بالین همسرش رسید که دست و پاهای او در جنگ قطع شده بود.
هانیه وقتی صورت خونین شوهرش را کنار زد و پیشانی مردانهاش را بوسید، تازه دامادش را تحسین کرد و خطاب به او گفت:
"پدر و مادرم فدایت باد که از پاکان و ذریّه پیامبر دفاع کردی. بهشت گوارای وجودت!
از خدا بخواه مرا نیز با تو همسفر کند."
در این بین عمرسعد، سردار سپاه دشمن که از رجز و حرفهای هانیه به هراس افتاده بود و نگران تأثیرگذاری این صحنه و حرفهای همسر وهب برلشکریانش شده بود،
به شمر دستور داد تا این دختر ۱۸ ساله را به شهادت برسانند.
وقتی که عمو آهنین بر سر هانیه نشست، لحظهای بعد هانیه در کنار پیکر همسرش به شهادت رسید.
|وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ|
🌹 @tasmim_ashqane
🌹🌹
- هَمقرار'
🌹🌹 🌹 #بانوی_تراز_انقلاب ✨ ▫️بِسْمِ اللَّه▫️ |أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ| میگویند
🖤/..
"هانیه" ها؛ بسم الله
ان شاالله برای حسین
"هانیه" به میدان برویم
حالا چه میدان گناه
چه میدان روضه
چه میدان دشمن
میدان؛ میدان است
مهم این است تو چه کاره ای؟!
🖤/..
🖤•••
#دل_تکونے
یکے از مداحان تعریف میڪرد
چای ریز مسجدمون فوت کرد، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام...،
"بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد...!"
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم:
مشت علے چه خبر؟!
گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چی شد؟! چی دیدی؟!
گفت: شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم، صدا زد آقا مشهدی علی؛ خوش آمدی..
مشهدی علی؛ توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی...
این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر
تا روز قیامت جبران کنیم...
میگفت دیدم مشت علی گریه کرد.
گفتم دیگه چرا گریه میکنی؟
گفت: اگه میدونستم ارباب
این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا؛ هم چایی میریختم،
هم چایے میبردم..
#استادمظاهرے
#السلامعلیڪیااباعبدالله
| @tasmim_ashqane |
🖤•••
- هَمقرار'
🖤••• #دل_تکونے یکے از مداحان تعریف میڪرد چای ریز مسجدمون فوت کرد، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری
|🖤|
نوکری خود را دست کم نگیرید...
چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود...و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم چنان جبران میکنند که باورمان نمیشود..
|🖤|
•°🏴°•
#جوهرعشق
#دل_تکونے
خون دل🥀
اول حرکتش گفته بود
هر کس میخواهد "مهجه" اش را
در راه ما ببخشد و فدا کند،
با ما بیاید.
"مهجه" یعنے خون قلب، خون دل💔
بعد توی زیارت عاشورا به آن صحابهی رویایے با
"الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ"
اشاره مےکنیم.
دعا مےکنیم که خدا قدمهای ما را هم مثل آنها ثابت و صادق قرار دهد...
از خود سیدالشهدا هم توی زیارت اربعین با همین لفظ یاد مےکنیم؛
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ ...
یعنی همان حسینےکه
خون قلبش را در راه تو فدا کرد...
همراهیِ شان آسان نیست!
باید خون دلت را بگذاری وسط..
و همهی سختے ڪربلا شاید به همین باشد...
#ارسالے
#آقای_کاف
#السلامیاخامسآلُالله
•| @tasmim_ashqane °•