eitaa logo
سیر و سلوک و طهارت نفس
176 دنبال‌کننده
239 عکس
252 ویدیو
1 فایل
طهارت نفس: یعنی ترک صفات رذیله ودوری از مصاحبت و همنشینی با افراد ناصالح و همنشینی باانسانهای پاک سرشت{شرح گروه}: 1 کسب اطلاع از واقعیات زندگی 2 تفکر در سرانجام مسیر انسان 3 یاد مرگ ، شناخت مبدا، معاد و قیامت @Alavi_09173413229
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊 (ره) : 🍎من از آثار گرانبهایی را مشاهده کرده ام . شبانه روز سکوت اختیار کنید و جز در امور لازم سخن نگویید و به فکر و ذکر مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیت حاصل شود. 📖 خودسازی آیت الله امینی ص 248 ۰۰ ۰۰: کانال ایتا👇👇 تزکیه و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
نورِ مراقبه : افكار چون تاريكي هستند. ماهيت شان با ماهيت تاريكي يكي است. تاريكي بسيار واقعي بنظر مي آيد اما همين كه نور را وارد كني ناپديد مي شود. تاريكي فقط نمودي ظاهري دارد ،پديده اي خيالي است. چون نور وجود ندارد تاریکی خود را نشان داده است. به همين دليل، تو نمي تواني مستقيما كاري را در مورد تاريكي انجام دهي. نه مي تواني آنرا بيرون بيندازي و نه مي تواني واردش كني. به هيچ وجه نمي توان بطور مستقيم كاري را در مورد آن انجام داد، زيرا كه اصلا وجود ندارد. هيچ وزني ندارد. تاريكي همان نبود نور است. يك « ‌نبودن » است. بنابراین وقتي نور را وارد كني به دليل حضور نور، « نبودن » ناپديد مي شود. و چنين است ذهن. ذهن يعني نبود مراقبه. همين كه تو وارد مراقبه مي شوي، ذهن چون تاريكي ناپديد مي شود. و در آن لحظه در مي يابي كه در دنيايي خيالي و غير واقعي به سر مي برده اي. ذهن همان دنياي خيالي است كه ما در آن زندگي مي كنيم. https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
  رهایی از ذهن با مراقبه: علت رنج و محدودیت ، ذهن است : راه رهایی از رنج، رهایی از ذهن است. رهایی از ذهن، بیرون آمدن از ذهن است. بیرون آمدن از ذهن، مانند بیرون آمدن کرم از پیله یک فرایند زمانبر است. هیچ جادو و معجزه ای برای یکدفعه از ذهن بیرون آمدن نیست. تمرین مداوم و پرورش هوشیاری برای دستیابی به مرتبه "شاهد بودن" تنها راه بیرون آمدن از ذهن است. ذهن شلوغ و پر سر و صداست از آن مایوس نباشید و فقط از آن آگاه باشید. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراقبه ، مراتب سکوت : یکی از راههای رشد و تعالی ، زیستن  در سکوت است.  فقط و فقط در سکوت است که انسان هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ احساسی و هم به لحاظ نیازها و خواسته ها به روشنی و تعالی  می‎رسد. ما در سخن گفتن غبار ایجاد می‎کنیم و در این غبار شکایت می‎کنیم که چرا نمی‎بینیم و چرا نمی رسیم ؟ چرا نیازهای خودمان را روشن و واضح تشخیص نمی‎دهیم؟ چرا از کاستی ها و نقاط ضعف خود بیخبر می‎مانیم؟  سخن گفتن فقط و فقط باید به قدر ضرورت و به وقت ضرورت باشد. عارفان سه مرتبه از  سکوت را برای انسان به لحاظ نظری -عملی قائلند: √مرتبه  اول سکوت: 1) نخست آنکه مطلقاً در هنگام غذا خوردن نباید حرف زد. 2) دوم هر حرفی که خواستی بزنی ،به خودت بگو: "به تو چه ؟ "  ،خواهی دید که بیش از نود درصد از سخنانت بی فائده و غیر ضروریست. 3) تا زمانی  هم که کسی از شما سوال نکرد و یا تا کسی احتیاج ضروری نداشت، لزومی به سخن گفتن نیست. √مرتیه  دوم سکوت: این نوع سکوت ذهنی یا فکری است. ممکن است من سخنی نگویم اما در ذهنم نیز نباید چیزی وجود داشته باشد. √مرتبه  سوم سکوت: یک سکوت نوع سومی نیز وجود دارد که سکوت عاطفی است که انسان فراتر از غم و شادی برود. دیگر غم برایش وجود نداشته باشد و شادی نیز برایش وجود نداشته باشد. عشق، نفرت، کینه و تمام آن چیزهایی که از لحاظ عاطفی درون آدم را آشفته می‎کند و سکوت درونی آدم را نیز می گیرند، نباید وجود داشته باشند. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
علامه حسن زاده موضوع: فرق تكلم و سكوت ♦️ و از رحمت رحمانيه الهيه است ♦️ولى و لب فرو بستن از رحمت رحيميه حق تعالى است 💠لذا آن سفره عام براى همه است ولى اين سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند 💠ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد 💠آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند. 💠 آن انسان را مى ميراند و اين درون را گويا و احيا مى نمايد. آن كثرت آورد و اين وحدت و توحد. 💠 آن دنيا را بروز مى دهد و اين قيامت برپا مى كند. آن انسان را اهل ظاهر بار مى آورد، اين اهل باطن . حضرت علامه حسن زاده املي ره #تکلم#رحمت_رحمانییه سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
" نفس " همواره در پی انجام کاریست: ذهن فعال است ،ذهن همواره در پی انجام کاری است ،نفس پیوسته سعی می کند با انجام کاری احساس  "بودن"  و " هستی " نماید. نفس از " نیستی "می هراسد ،چون با فرا رسیدن نیستی ،ماهیت مجازی  او هم از بین میرود ،بنابراین سعی می کند شما را همواره به انجام کاری وادارد. مراقبه ،این فرصت را از " نفس " می گیرد ،مراقبه از ظهور نفس جلوگیری میکند .اعتقاد بر اینکه همواره باید کاری انجام داد از دام های نفس است ،تا خود را در پس انجام کاری مخفی نماید. بنابراین گاهی بهترین کار و شاید سخت ترین کار ،انجام ندادن کاری است ،به گوشه ای بنشینید و کاری انجام ندهید ،حتی اندیشیدن، و فقط و فقط به درون خود بنگرید. با انجام مراقبه ،فرصت به ظهور رسیدن" نفس"  را از " نفس"  بگیرید،مراقبه دامی است که"  نفس"  در آن خفه میشود. مراقبه و سکوت ،معیاد گاه سالک  است.مراقبه ملاقات و اتصال با هستی لایزال است. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
عشق راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت اول ) توصیة المرحوم المیرزا حسینقلی الهمدانی (قدِّس سرُّه) است که فرموده اند : اَلحذر اَلحذر من القواطع الأربعة: کثرة الکلام، و کثرة اللطعام، و کثرة المنام، و کثرة المعاشرة مع الأنام؛ و علیک تبدیلها بذکرالله الملک العلّام»؛  یعنی :پرهیز کنید، پرهیز کنید از چهار چیز که راه شما را به سوی خدا قطع می­کنند: بسیار حرف زدن، بسیار خوردن، بسیار خوابیدن و بسیار با مردم معاشرت کردن؛ و در آخر فرمودند: بر توباد (ای سالک) که آن­ها را به ذکر پادشاهی که بسیار دانا است(خداوند متعال) عوض کنی. مانع اول- «كثرة الكلام»؛  این مطلب مضمون خیلی از آیات قرآنی و روایات است. این که می‌فرمایند شما باید از حرف زدن زیاد امتناع کنید، برای این است که وقتی انسان به حرف می­آید، تمام اعصاب مربوط به آن در بدن به حرکت در ­می­آیند، لذا در اول صبح همه اعضاء به زبان خطاب می­کنند که ای زبان! اگر تو آرام باشی، ما هم آرام خواهیم بود! لذا سالک باید حواسش را جمع کند و نباید فکر خود را با حرف زیاد پراکنده و مشوش و مضطرب کند و بعد گله­ مند است که چرا من در این راه پیشرفت ندارم، در حالی که باید بتواند یک مقدار تمرین کرده و سکوت را پیشه خود کند. سکوت به این نیست که سالک یک هفته صبر کند تا بیاید در جلسه نیم ساعت سکوت کند، بلکه باید سکوت را خارج از جلسه هم تمرین کرد. اما چگونه؟ باید زبان را مشغول کرد تا به چیزهای دیگر مشغول نشود، و لذا ایشان (مرحوم همدانی) می­فرماید: «و علیک تبدیلها بذکرالله» بر تو باد که این حرفِ زیاد را عوض و تبدیل کنی با ذکر و دعاها . لذا وقت سالك با دعاها و اذكار پُر مي‌شود و ديگر وقتي نمي‌ماند كه بخواهد اين‌جا و آن‌جا برود و بنشيند و با ديگران حرف‌هاي متفرقه بزنند كه البته يك مقدار از اين حرف‌ها هم خالي از معصيت نيست، چون وقتي آدم پُرحرفي كرد يا سبب آزار و اذيت مي‌شود كه اين يك معصيت است، يا سبب غيبت است كه اين هم معصيت است، يا استهزاء و مسخره كردن كه باز هم معصيت است؛ حالا ما فرض مي‌كنيم معصيت نيست، حرف‌هاي مباحي است و گناه حساب نمي‌شود، ولي حرف لغو است كه در اين خصوص قرآن مي فرمايد: «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»؛خداوند فرموده است كه مومن واقعي كسي است كه از حرف لغو و بيهوده (يعني) حرف‌هاي مباحي كه هيچ سر و ته ندارد و از شوخي‌ها امتناع مي‌ورزد. لذا بايد به صورت مكرر به خود يادآوري كرد كه تو در محضر خدا هستي، مواظب باش ملائكه در حال نوشتن (حرف‌ها و اعمال) هستند. اما مثل اين كه ما هنوز باورمان نيامده است كه همراه ما از طرف خداوند فرشته‌اي مامور است كه حرف‌ها (واعمال) خوب ما را بنويسد و فرشته ديگر مامور به نوشتن حرف‌ها (و اعمال) بد ما است؟! خب چرا به دست خودمان صحيفه اعمالمان را سياه كنيم و بعد هم در محضر خدا و هم در محضر ملائكه خدا و هم در محضر امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه‌الشريف) و هم زماني كه نامه اعمال ما در روزهاي دوشنبه و پنجشنبه به دست ايشان مي‌رسد شرمنده شويم؟! استاد محمد صالح کمیلی مطالب السلوکیه سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت دوم ) ادامه... سرور من ! سکوت ، نفس را قوی می کند ، هر اندازه که سکوت پیش بیاید الان که نفس در حالت بیداری است هر چیزی را که در جلو چشمتان هست می بینید ، یا در حال راه رفتن هستید و یا در حال انجام کارهای دیگر ، وقتی که خواب نباشد صداهایی که به گوشتان می خورد می شنوید اما وقتی که سکوت در خواب پیش آمد ، قوه ی لامسه ، فقط در بخش نفس نباتی در حال کار است و مشغول هضم و جذب غذایی است که خوردید ، مشغول رشد بدن است ، یعنی فقط قوای نباتی در کارند و قوای حیوانی در خوابند به یک تعبیر ، نفس فعلاً از چشم ظاهری برای دیدن استفاده نمی کند ، از گوش ظاهری برای شنیدن استفاده نمی کند . بدن در خواب است و به ظاهر چیزی لمس نمی کند ، نه سرما را و نه گرما را ، مگر وقتی که سرما و گرما به حدّی شدید باشد که قوّه ی لامسه ، آن را احساس کند تا انسان از خواب بیدار شود در خواب هم یک نحوه سکوت پیش می آید و وقتی کسی از خواب بیدار می شود به یادش می آید که در خواب چه چیزها دیده و شنیده است و چه اسراری را دیده است و همه ی آن اشکال و صُوَر در خودش است و هیچکدام از بیرون نیست . کسی هم که قوی می شود ، اشکالی را که ما در خواب می بینیم او همان اشکال را در بیداری مشاهده می کند ! همه ی اینها از برکت وجود سکوت است در شرح و تفسیر انفسی قرآن کریم در تفسیر آیات شریفه راجع به حضرت زکریا که از خداوند طلب فرزند می نماید و خداوند هم به او می فرماید می دهیم ! حضرت زکریا می گوید چطور بفهمم که چنین فرزندی به من عطا می فرمایید ؟ خداوند فرمود آن سه روزی که با مردم حرف نمی زنی ، خداوند به حضرت علامت سکوت را دادند اینها رابطه اش چیست؟ که اگر انسان بخواهد از او اسرار متولّد شود و انسان عقیم ، زایا شود ، حالا مرد یا زن ، هر دو طرفش را قرآن مثال آورد . هم مرد و هم زن را با سکوت از عقیمی در آورد . جناب مریم سکوت پیدا کرد و در سکوت حامله شد ، بعد جبرئیل در حقیقتِ جانش به صورت یک بشر ظاهر شد و حضرت باردار شد جبرئیل جدا نه ، بشر خدا نه ، قوه ی خیال که با سکوت قوی شد ، می بینید آنچه را که در سرّ و نهانخانه ی اوست برایش تجلّی می دهد.. استادصمدی آملی حفظه الله سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت سوم ) ادامه... مرگ طبیعی سکوت تام می آورد: آیا شیطان از درون شخص است یا از بیرون اوست ؟ این جناب عزرائیل از بیرون می آید یا از درون خود این شخص برمی خیزد ؟ که شخص وقتی در مقام قطع تعلّقات قرار بگیرد ، خودش عزرائیلِ خودش می شود ، جبرئیل و میکائیل و اسرافیلِ خودش می شود ؟ یا اینکه نه ، حتما یک شیپور به دستی ، در یک جایی باشد و فوت کند که همه بمیرند !! به یک معنا مرگ یعنی سکوت تامّ و مردن یعنی ساکت شدن ! چه در مرگ طبیعی ، چه در مرگ ارادی ، شخص در مقام سکوت تامّ قرار می گیرد که شخص فقط با خودش باشد ، کاری با دیگران نداشته باشد و مطلقاً از غیر خودش قطع علاقه کند . به یک تعبیری به « من کیستم »ِ خودش برسد و آنکه در کلمه ی 19 رساله ی شریف صد کلمه فرمود آنکه در وادی مقدس من کیستم قدم ننهاده است خرواری به خردلی ، یعنی آنکه در وادی مقدس « سکوت »قرار نگرفته است تا ببیند که اسرار وجودی اش چیست و در خودش چه دارد برای اکثر ما که آن همّت را نداریم از خودمان قطع تعلّق کنیم و از غیرمان ببُریم ، مرگ طبیعی ، سکوت تامّ می آورد و در سکوت تامّ می افتد ، منتها موت طبیعی اش زمینه شده که از این بدنش که بزرگترین حجاب نفس است و از آن به جسم طبیعی یا جسم عاصی یا جسم مادّی یا به اصطلاح فلسفه به جسم تفاله دار تعبیر می گردد جدا شود . زیرا این حجاب ، اقتضائاتی دارد که نمی گذارد انسان در سکوت تامّ قرار بگیرد و لذا چون از این حجاب در نیامده او را با موت طبیعی در می آورند ، و بعد می گویند فلان کس مُرده است ، چون این آقا هنوز سفر نکرده و حالا از آنجا خبر ندارد شرح دروس معرفت نفس استادصمدی آملی سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت پنجم) ادامه... سکوت و خلوت یکی از بهترین راههای شوراندن درون و مشاهده ملکات مکسوبه و مکتسبۀ نفسانی است : انگاه است که تمامی صفات و ملکات نفسانی در پیشگاه انسان محشور شده و انسان شاهد تمامی اعمال خود خواهد بود که؛ (اذا زلزلت الارض زلزالها) و آن هنگام زلزله ای در درون انسان پدید بیاید که هر چه در متن ذات نفسانی او موجود است بیرون بریزد. و مراد از آن زلزله ای که در قرآن بیان شده همین قیام ملکات انسانی است نه زلزله ای که مربوط به زمین و آسمان خارجی است. زلزله حقیقی موجود در نظام هستی که مورد کلام حق متعال در بسیاری از آیات قرآن قرار گرفته است، مربوط به جان و حقیقت نفس ناطقۀ انسانی است و آن زلزلۀ متعارف خارجی تمثیلی و اشاره ای از این حقیقت نفسانی است که فرموده اند عالم شرح عینی کتاب وجودی انسان است. لذا اگر می خواهی معنای واقعی زلزله را بدانی در ساعتی از شب از همه کناره بگیر و در تاریکی مطلق به سکوت نشسته و پیرامون حقیقت وجودی خود به تفکر بپرداز. یعنی در یک سکوت محض، سرت را خم کن و روی مشتت بگذار و در آن تاریکی از فکر هر چه این و آن است بیرون بیا، به طوری که هیچگونه صدایی اعم از تیک تیک ساعت و صدای جیک جیک پرندگان و غیر آن و هیچ گونه شکل و رنگ و بو و اندازه ای و حتی هیچ خاطره و حادثه ای از گذشته تو را مشغول نکند، در آن هنگام اگر خوب از هر چه بیرون ذات تو است انقطاع یافته و حتی از ظاهر اعضاء و جوارح خود نیز گذشتی و غرق در اندرون ذات خود شدی، خواهی دید معنای حقیقی زلزله چیست که قرآن کریم می فرماید: (إذا زلزلت الأرض زلزالها و أخرجت الأرض أثقالها) . زمین در لسان قرآن آن زمین پست شوره زار نفسانی است که بالا نرفته و با دنیا و کثرات خو کرده و عمری را در ظواهر گذرانده است و جز سنگینی و اثقالِ گناهان و معاصی چیزی را برای خود جمع ننموده است. و لذا سورۀ زلزال قرآن کریم به من و شما می فرماید اثقال پست زمین خبیث نفسانی ات را با زلزله ذکر و سکوت و اربعین و سحر از خود خارج کن تا آسمانی شوی و حقیقت انسانی خود را که در ذات و صفات و افعال به وزان حق متعال است مشاهده کنی. شرح دروس معرفت نفس استادصمدی آملی سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
چون آدمی از بدو تولد با احساس سر و کار داشته چشمش به  عالم ظاهر مشغول و گوشش به اصوات بیرون متوجه است طبعا با جهان طبیعت خو گرفته و بسا آنگونه است  که خبر از ملکوت و  عالم  باطن ندارد .نفسش آنقدر به علم حصولی پرداخته که از علم حضوری بازمانده ؛آن قدر گوشش شنیده و زبانش گفته که از  گلزار سکوت تا آخر عمر شمیمی به مشامش نرسیده ؛بنابراین چاره جز این نیست که خود را عادت دهی اقلا ساعتی چند از شبانه روز را در ،بر خود ببندی و رو به قبله بنشینی و از عالم طبیعت به درآیی و به خود نگری و راه درون را بگشایی و شاهراه آن فتح کنی و بیندیشی که کیستی ؟از کجا آمده ای ؟برای چه آمده ای و به کجایت می برند ؟و اکنون در چه کاری ؟ استاد کریم محمود حقیقی ساغر سحر ص 179 سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سیزدهم :سکوت ادامه... (قسمت هفتم) رسول خدا ص  فرمودند: زبانت را حفظ کن زیرا سکوت صدقه ای است که به خود می دهی((اخلاق شبر)) اگر چه که مدعیان وصول به یار بسیارند. اما باید دانست که: این مدعیان در طلبش بی خبرانند کانرا که خبر شد خبری باز نیامد۱ واصلان به محبوب که از قید قیل و قال رسته اند. و به حقیقت پیوسته اند. دیگر نمی توانند بسیار سخن گویند. و حرافی کنند. زیرا سینه آنان خزانه اسرار است. و اگر رازی را فاش سازند. دیگر آن چه که دارند راز نخواهد بود. گر چه که راز را به اهل راز می دهند. چنانچه خزانه را به دزد و راهزن نسپارند. بلکه خزانه داری امین کلید دار آن خواهد بود. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند سالکان از اضافه کلام پرهیز دارند. تا موجب غفلت آن ها نشود. زیرا وقتی که غافل شدند. خطا خواهند کرد. پس این است که کسانی که بسیار سخن می گویند. خطایشان نیز بسیار است. سالکان می دانند که سکوت در سیر الی الله از اسباب بسیار مهم شمرده می شود. و روایات بسیاری شاهد این امر است. امام علی علیه السلام فرمودند: به چیری که به تو مربوط است. سخن بگو و آن چه را که به تو مربوط نیست رها کن. (معانی الخبار ص 195) امام صادق علیه السلام فرمودند: زبانت را از بیان چیزی که ضروری نیست باز دار (مصباح الشریعه ص 20) امام صادق علیه السلام فرمودند: بر تو باد به صمت طولانی زیرا صمت طولانی شیطان را طرد می کند و تو را بر امر دینت مدد می رساند.  (امالی ج 1 ص 1) ببینید این چند گرم جرم چه جرم هایی می کند. با یک جمله آبرویی میبرد. غیبت می کند. و الی ... این سخنهای چو مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرد دمت اما باید توجه داشت این سخن ها و اعمال ما تجسم خواهند داشت. پس باید زبان را مانند مجرم های خطر ناک حبس کرد. تا به دیگران ضرری نرساند. چنانچه از امام علی علیهم السلام به این مضمون نقل است که زبان گزنده است. و اگر به حال خود رها شود می گزد. باید آگاه بود که این زبان می تواند در یک جمله چند گناه برای ما به بار آورد. ممکن است جمله ای بگوییم که هم غیبت باشد و هم دروغ و هم تهمت باشد. در ضمن باید به این نکته هم توجه داشت که نباید در هر جایی هم سکوت کرد. در جایی که ظلمی می شود در مقابل ظالم نباید سکوت کرد. برای احقاق حقی و یا دفاع از ارزش ها نباید سکوت کرد. در جایی که باید امر به معروف کرد .نباید سکوت کرد. در مجموع انسان باید موقع سخن سخن بگوید. و در غیر آن از کثرت سخن و بی هوده گویی بپرهیزد. در روایت آمده است که:(( حضرت آدم و عده ای از اولادش نشته بود. و همه مشغول و سرگرم حرافی و صحبت بودند. یکی از ایشان ((حضرت آدم)) پرسید: که شما چرا سخن نمی گویید. شما هم حرفی بزنید. حضرت آدم فرمودند:ما که از بهشت خارج شدیم خدای عزو جل وعده ای داد که اگر می خواهید دوباره به بهشت بازگردید.از راه سکوت باز گردید. ( در محضر استاد از حسن زاده آملی ) البته این سکوت هم باید سازنده باشد. به انسان حکمت بدهد. یعنی بی معرفت سکوت نکند. بلکه مدام در اندیشه و فکر و ذکر باشد. باید اندیشه حکیمانه و قلب و لسانی ذاکر داشت. ادامه دارد... سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
معرفت شهودی و فکری در کلام و سکوت : معرفت شهودی، رسیدن و دیدن و چشیدن و شدن و سکوت کردن است. اما معرفت فکری شنیدن و تصور کردن و فهمیدن و حرف زدن است. لذا آنکه می چشد دائماً در سکوت است و از حرف زدن طفره می رود اما آنکه می فهمد دائماً مشغول کلام و سخن گفتن است و از سکوت دوری می گزیند، فرق بین معرفت فکری با معرفت شهودی فرق بین نطق و سکوت است که آن ظاهر را بر می انگیزد و این باطن را. به تعبیر دیگر در سکوت آدمی با خودش به سر می برد و در حرف زدن انسان با غیر، ایام عمر سپری می کند و هر کجا که پای غیر، به میان آمد انسان مغبون است و در مقابل هر چقدر انسان با خودش باشد، سود بیشتر می برد و بهره ها می گیرد و چه عجب که مؤونه سکوت به مراتب کمتر از حرف زدن است. اگر چنین است پس بگو حرف زدن دنیای انسان است و سکوت قیامت آدمی. رساله رابطه علم و دین علامه حسن زاده ی آملی شارح : استادصمدی آملی سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
سکوت ، نیست بودن و هست بودن : سکوت را درک کن ! سکوت پر از راز و نیاز است. سکوت شما  را به فرای مرگ و زندگی میبرد. آری سکوت را اختیار نکن بگذار  ، سکوت شما را اختیار کند و اینجاست که اتفاقی عجیب رخ میدهد و آن معجزه ى سکوت  است. مراقبه و مراقبه به تدریج موجب میشود که سکوت بر تمام وجود شما حکمفرما شود. معجزه ى سکوت همان تاریکی شب است که شعر ،شور، شوق و مستی می آفریند. سکوت یعنی نیست بودن ، نیست بودن از ذهن و هستی اعتباری. سکوت یعنی هست بودن ، هست بودن از هستی مطلق ، سکوت یعنی سوالی نداشتن ،و  خاموش بودن. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
کمتر بگوییم ،کمتر بشنویم : "ای عزیز! چاره جز این نیست که با تمرین،خواطر را از خاطر برانیم و برای این کار کمتر ببینیم و کمتر بگوییم و کمتر بشنویم و کمتر معاشرت کنیم، چون نوع خواطر درباره دیده ها و شنیده ها و گفته ها و معاشرت هاست. تو آنگاه که ذهنت از هر خاطره خالی است متصل به خدایی ؛اکنون اگر توجهی به او کنی ،یاد همچون آبشاری بر قلبت جاری میشود و آن گاه است که این فرمایش رسول الله را دریابی "الصلاه معراج المومن". آن جا که شمیم عطرآگین قرب وزید ،از آن طرف جذبه و کشش است ودیگر ،هیچ چیز از خواطر مزاحمت نتواند کرد. حضرت استاد کریم محمود حقیقی حدیث ارزومندی ص 175 سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
رسیدن به حقیقت ، با مراقبه و سکوت داستان کوتاه روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید. کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد." پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد. بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد. پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟" پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت سیزدهم ) ادامه... پرگویی و قیل ‌و قال ظاهری مانند زنگاری است که دل را تاریک می‌کند، ازاین‌ رو برای پیمودن راه باید مدتی شیوۀ سکوت و خموشی را پیشه کرد. در  بیتی که  در قسمت قبل آورده شد ،مولانا تأکید می‌ورزد که «مدتی» باید سکوت اختیار کرد؛ مدتی که مربوط به مراحل اولیه سلوک است. مولوی در داستان بازرگان و طوطی به این سکوت چنین اشاره دارد: این زبان چون سنگ و هم آهن وَش است   و آنچه بِجهد از زبان، چون آتش است در این بیت و ابعاد بعد از آن  مولانا دوسویه بودن زبان را بیان می‌کند؛ بدین‌معنا که این زبان هم می‌تواند مانند آتش در جایی نافع و در جایی دیگر سوزنده و مضر باشد.ازاین‌رو، مبتدی باید بداند که نباید در هرجا دهان باز کند؛ زیرا اگر «اسرار توحید» را برای برخی که طی مقدمات نکرده‌اند، بازگوئیم، مانند آن است که به پنبه‌زار آتش زده‌ باشیم. با این توصیف باید گفت سالکان مبتدی که زبانشان در اختیار آنها نیست، می‌باید کوشش بسیار کنند و به صمت و خاموشی خو گیرند تا هر سخنی را هرجا نگویند. در این راستا، غزالی ضمن بر شمردن آفات زبان، درباره فضیلت خاموشی این چنین می‌گوید:   "و دلیل بر آنکه خاموشی لازم است، آن است که سخن چهار قسم است: قسم اول زیان محض، قسم دوم سود محض، قسم سوم آنچه در او سود و زیان هست [و] قسم چهارم آنچه در او نه سود است و نه زیان. اما آنچه زیان محض است، خاموش بودن از آن چاره نیست و همچنین آنچه در آن زیان و سود است که سود آن کم از زیان آن است. و اما آنچه در آن سود و زیان نیست، آن فضول است و مشغول‌شدن بدان تضییع روزگار، و آن عین زیانکاری است. پس نماند مگر قسم چهارم و سه ربع سخن ساقط شد و یک ربع باقی ماند. 2_ آلودن روح: بی‌گمان آنچه موجب کدورت در جان و روح انسان می‌شود، مهارنبودن زبان است؛ چنان‌که مولانا این‌چنین شکوه سر می‌دهد: ای زبان تو بس زیانی مر مرا   چون تویی گویا چه گویم من تو را ای زبان هم آتش و هم خرمنی   چند این آتش درین خرمن زنی در نهان جان از تو افغان می‌کند   گرچه هرچه گوییش، آن می‌کند شکوه مولوی از زبان خویش، شکوه‌ای است فراگیر؛ زیرا همه‌کس در ایجاد ارتباط زبانی با دیگران، به استفاده از آن ناگزیر است. اما این زبان با تمام این مشکلات، هم آتش است و هم خرمن. خرمن بودن زبان عبارت از تکلم آن است کلمات طیبه که سبب خرمن حسنات می‌باشد، و آتش بودنش کنایه است از تکلم کلمات فاسد که محرق خرمن طاعات است. چقدر این آتش را به این خرمن میزنی؟ چقدر از سخنانی که مفسد طاعات حسنه است، می‌گویی؟ بدین سبب است که مولوی به سالک هشدار می‌دهد که پیش از سخن گفتن تأمل کند : من پشیمان گشتم این گفتن چه بود   لیک چون گفتم پشیمانی چه سود ادامه دارد... سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
عشق راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی عامل سیزدهم :سکوت (قسمت چهاردهم ) ادامه... 2. سکوت در مقام تعلیم : یکی از شرط‌های نخستین سلوک در عالم معنا ، تعلیم آداب سکوت است. بی‌تردید شرط فراگیری از محضر عارفان واصل، آموختن هنر شنیدن است. کودک اوّل چون بزاید شیرنوش   مدّتی خامُش بود او جمله گوش مدّتی می‌بایدش لب دوختن   از سخن، تا او سخن آموختن زانک، اوّل سمع باید نطق را   سوی مَنطق از ره سمع اندر آ   مرحله اول سلوک، «گوش دادن» است. سالک باید در این مرحله از سکوتِ تعلیمی تا جایی پیش رود که به مرتبۀ «زبان حق بودن» برسد. حال پیش از رسیدن به این مرتبه اگر بخواهد نزد استاد یا مرشد سخنی بر لب براند، می‌باید گزیده ‌وار بیان نماید. همچنین اگر در نزد ایشان سخنی می‌گوید، باید از روی تواضع، آن را به‌صورت سؤال بازگوید. این شیوه، روشِ سالکان در مسیر است. اینان باید بدانند که این مسیرِ دشوار همراه با اضطراب است. این اضطراب را که خوشایند سالکان است، «اضطراب اثنای حرکت» گویند که در هنگام رسیدن به دریای معرفت، زمینة سکون و آرامش را فراهم می‌نماید. کسانی که در راه‌اند، چون می‌دانند راهزن خطرناکی بر سر راهشان کمین کرده است، مضطرب‌اند، آنها می‌دانند انسان سالک، جنگ تنگاتنگ با ابلیسی دارد که با هیچ کسی از سر صلح و صفا سخنی نگفته و نمی‌گوید. او نسبت به همه «عدوّ مبین» است و حیله‌های فراوان و دام‌های بی‌شماری دارد و هر کسی را با دام مناسب شکار می‌کند. این نوع سکوت با تمام دشواری‌هایش باید در تمام مراحل سیر سلوکی، همراه سالک باشد. به‌سخنی دیگر، سالک تا به مرتبۀ عرفان نرسیده می‌باید این سکوت را پیشه کند. ادامه دارد ... سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
کتمان سر : و این از شرایط بسیار مهم سلوك است و بزرگان طریق در این شرط اهتمام بسیار نموده و به شاگردان خود سفارشهاى مهم نموده و توصیه را به حد مبالغه رسانیده اند، خواه در عمل و اوراد و اذكار باشد و خواه در واردات و مكاشفات و حالات ، حتى در مواردى كه تقیه غیر ممكن و افشاى سر نزدیك مى گردد، توریه را از لوازم و دستورات شمرده اند و حتى آنكه اگر كتمان سر مستلزم ترك عمل و ورد است ، باید دست از عمل بردارد. در اثر تقیه و كتمان سر، مصایب و شداید به مقدار معتنابهى پایین مى آید و ترك تقیه موجب كثرت فتن و بلایا و مصایبى است كه بر سالك روى آور مى شود، و  هنگام بروز مشكلات با تحمل و صبر باید قدم در راه نهاد و پیروز شد. رساله_لباب_الباب_طهرانی سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
پرهیز کردن از افکار سوء :  در مثل، فكر مانند شير درنده است و دلها به مانند بيشه زاران است. پس از انديشه‏ ها بايد پرهيز كردن تا قلب از فكرهاى وحشى حفظ شود. مادام كه بيشه دل، از خواطر پريشان خالى نباشد، به خاطر هجوم شيران درنده ،از جوشش معارف خبرى نباشد. پرهيز كردن از دوا دادن بهتر است، چه آن كه جاى زخم بيشتر خارانده شود بيمارى اش وخيم‏تر مى‏ گردد. مانع گذاشتن براى نيامدن خواطر مزاحم بهتر از آنست كه خواطر سوء بيايد، و بعد بخواهد دفع كند. احتماها بر دواها سرور است ز آنكه خاريدن، فزونى گر است  پرهيز ريشه هر علاجى است بعد از آن خوب قوت روحى خود را ببين. احتما اصل دوا آمد يقين احتما كن قوه جان را ببين احتما(از ریشه محو به معنی  محو کردن ،پرهيز كردن) از اين جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: پرهيز كردن سرچشمه هر درمان مى‏ باشد. (الحمية رأس الدواء) و بالاترين رياضت نگاه داشتن دل از خواطر سوء و افكار خراب است. گلستان کشمیری استاد علی اکبر صداقت سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل چهاردهم :نفی خواطر (قسمت ششم ) نفی خواطر پنجره ای به سوی نیستی و فنا : اگر برای سالک ،نفی خواطر به خوبی صورت گیرد ،بلاخره وی را به عالم نیستی می رساند که هستی محض است؛بطوریکه دیگر نه تنها خاطره ای بر او وارد نمی شود،بلکه ممکن نیست که وارد بشود ،و سالک چنان در عالم توحید مستغرق می شود که مجال نزول به کثرات را پیدا نمیکند و خاطره ای بر او نمی گذرد ،تو گویی که میان او و میان خواطر سد سکندر کشیده اند که به هیچوجه قابل رخنه و شکاف نمی باشد. در این حال خاطرات با اجازه وی و با اذن نفسانی وی وارد می شوند ،یعنی اگر اجازه داد، خاطره ای بر ذهنش عبور میکند و الا فلا. بنابراین حال سالک در این حال با حال قبلی او در دو جهت عکس قرار میگیرد : در وهله اول خواطر بدون اذن و رخصت او هجوم می آوردند و زوایای قلب را تصرف می کردند و بقول ما کودتایی در دل او حاصل می شد که باید سالک با رنج و تعب مدتها زحمت بکشد تا بتواند حضور قلب پیدا کند و خواطر را بالمره دفع نماید ،ولیکن در این وهله سالک پیوسته با خدا و در حرم خداست و خاطره ای حق ورود ندارد . ممکن است روز ها و ماهها بگذرد و خاطره ای بر ذهنش مرور ننماید مگر خاطرات نیک و بدون ضرر که لازمه معیشت است ،مثل لزوم آب آشامیدن در موقع عطش و پاسخ سلام دادن و امثال ذالک... علامه طهرانی روح مجرد نفی_خواطر سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
" نفس " همواره در پی انجام کاریست: ذهن فعال است ،ذهن همواره در پی انجام کاری است ،نفس پیوسته سعی می کند با انجام کاری احساس  "بودن"  و " هستی " نماید. نفس از " نیستی "می هراسد ،چون با فرا رسیدن نیستی ،ماهیت مجازی  او هم از بین میرود ،بنابراین سعی می کند شما را همواره به انجام کاری وادارد. مراقبه ،این فرصت را از نفس می گیرد ،مراقبه از ظهور نفس جلوگیری میکند .اعتقاد بر اینکه همواره باید کاری انجام داد از دام های نفس است ،تا خود را در پس انجام کاری مخفی نماید. بنابراین گاهی بهترین کار و شاید سخت ترین کار ،انجام ندادن کاری است ،به گوشه ای بنشینید و کاری انجام ندهید ،حتی اندیشیدن، و فقط و فقط به درون خود بنگرید. با انجام مراقبه ،فرصت به ظهور رسیدن" نفس"  را از " نفس"  بگیرید،مراقبه دامی است که"  نفس"  در آن خفه میشود. مراقبه و سکوت ،معیاد گاه سالک  است.مراقبه ملاقات و اتصال با هستی لایزال است. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراقبه و تفکر: به دنبال مراقبه و در خود نگریستن ، باب تفکر و تعمق بر روی افکار و اعمال سالک  باز میشود . ‌ تعمق درباره آنچه انجام داده ايد و اينكه چرا اين چنين كرده ايد. هنگاميكه شروع به بررسي افکار ، اعمال، ‌كارها و اهداف خود مي  كنيد، ‌دچار سردرگمي مي شويد. بسياري از مردم براي فرار از اين سر درگمي هرگز به اعمال خود فكر نمي كنند. آنها همينطور بي وقفه عمل مي كنند؛‌ بگونه اي كه ديگر وقتي براي فكر كردن نداشته باشند. شبها آنقدر خسته هستند كه بلافاصله به خواب مي روند و صبح زود دوباره دنبال كردن سايه ها شروع مي شود ،آنها از خود واقعی خود ، وجدان خود  و  به زبان بهتر از خدای خود در حال فرارند .   اين روال همينطور ادامه مي يابد و روزي فرا مي رسد كه بدون اينكه بدانند كه هستند، چه كرده اند و چرا چنين كرده اند،‌ و اصلا چرا به این دنیا آمده اند ،اين دنيا را ترك مي كنند. مراقبه گامیست به سوی دوستی و آشتی انسان با خود واقعیش و آغار ارتباط و سرانجام اتصال به خالق ازلی و ابدیش.
🔴تفاوت تمرکز با مراقبه : (قسمت سوم ) . ⏪ادامه در مراقبه هيچ چيز باعث پريشاني نمي شود. پريشاني تنها زماني مي تواند وجود داشته باشد كه تلاش كني متمركز شوي. از اين رو هيچ چيز در مراقبه نمي تواند اختلال كند. هيچ چيز نمي تواند پريشاني به بار آورد. همه چيز در برگرفته مي شود. ♦️ در چنين حالت باز و پذيرا بودن، ‌ذهن به تدريج ناپديد مي شود. تبخير مي شود و تو بي ذهن مي شوي. اين تجربه بسيار شگرف است. آرام آرام، روزي پي مي بري كه بيرون از ذهنت رفته اي،‌ كاملا بيرون از ذهن. ♦️تو از آن فراتر رفته اي از اين روست كه عارفان، گاهي چون ديوانگان جلوه مي كنند، ‌زيرا ديوانگان سقوط مي كنند و عارفان به فراز ذهن صعود. هر دوي اينها ذهن را در راه و جهتي متفاوت ترك مي گويند ، اما در يك چيز مشابهت دارند. بنابراين ممكن است كه عارفان كمي ديوانه به نظر آيند. @sserfan
🔴تقوا شرط رسیدن به خلوت درونی : ♦️داشتن سکوت و خلوت درونی از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این امر به منزله داشتن آزادی در جهت حرکت و پرواز به سوی معبود است. گذشته از اینها، خیر و خوبی ، فقط در خلوت ذهن قادر به گُل کردن است، همانطور که تقوی وقتی گل می کند که رهایی از وابستگی ها در درون سالک شروع شده باشد. ♦️ممکن است ما آزادی سیاسی داشته باشیم ولی دروناً آزاد نباشیم، در نتیجه سکوت و خلوتی وجود ندارد. ♦️ تقوا است که منجر به خلوت درونی می گردد ، اینکه کسی بخواهد بدون رعایت تقوا در مراتب عالیه آن ،به خلوت درونی دست یابد خیالی خام و محال است . ♦️خلوت و سکوت، لازم و ضروری هستند. زیرا وقتی که ذهن، تحت نفوذ افکار و خیالات دنیوی قرار نگرفته باشد ، ، فقط در آن حال می تواند به کیفیتی کاملاً نو و جدید دست یابد. ♦️ انسان می تواند بی واسطه ببیند که فقط در حالت سکوت و آرامش ذهن، امکان درک و حضور خداوند وجود دارد. سیر و سلوک و طهارت نفس https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2