✳ یک تشکر جانانه از آقای مهدی نصیری
[این مطلب در شماره امروز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ #روزنامه_جوان در صفحات یک و دو و سه منتشر شده است.]
بخش اول
طی روزهای اخیر آقای #مهدی_نصیری مدیر مسئول پیشین روزنامه کیهان یک مطلب سهقسمتی با عنوان «آری من یک افراطی بودم» و یک مطلب با عنوان «حصر نجابت و شرافت» در صفحه اینستا و کانال تلگرامی جدیدشان منتشر کردند که به ذهنم رسید در ادامه مطلب قبلیام [نصیری، کوری و حجاب زوری] در همین ستون، نکاتی را یادآور شوم.
راستش نمیدانم آقای نصیری از کدام «مجاهدان تبیین» سخن میگوید، اما من اتفاقاً بههیچوجه معتقد نیستم که ایشان در دوره مدیریت #روزنامه_کیهان و #هفتهنامه_صبح، «چهرهای افراطی» بوده است. بله من فقط یک خاطره، آنهم در باب حجاب، آن هم در ربط با مرحومه مادام کوری لهستانی نوشتم که ایشان با اصرار از من خواستند طراح مطلب، او را محجبه بکشد. من بجز این ماجرا و البته چند خاطره معدود مرتبط دیگر اتفاقاً چیز زیادی از افراطیگری در آن ایام در ایشان ندیدم و اگر کسانی در تنور چنین گزارهای میدمند دقیقاً در زمین ایشان بازی میکنند که میکوشد با توجه به تجدیدنظرطلبی در بسیاری از اصول و معیارهای همه این سالهای خودش، آن پایمردیها بر مبانی انقلاب و اسلام انقلابی را «افراطیگری» قلمداد کند کما اینکه در عنوان این سه نوشته اخیر ایشان هم این تعمد خودنمایی میکند.
در هر صورت یادداشت حاضر درباره آن موضوع نیست و برعکس بنده میخواهم در این نوشته بابت این سه فرسته اخیر «آری من یک افراطی بودم» از ایشان جداً تشکر کنم. این تشکر اصلاً جنبۀ کنایه و طعنه ندارد و واقعاً از مفاد این مطالب خوشحال شدم که در آن به چگونگی روابط رهبر عزیز انقلاب با ایشان در دوران مدیریت #کیهان و #صبح پرداخته شده بود. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که میبینیم آقای نصیری در یکی دو سال اخیر تقریباً هیچ نوشتهشان بدون تعریض یا تصریح علیه شخص رهبر انقلاب نبوده است. گویی مأموریت اصلی ایشان حمله به #آیتالله_خامنهای است و بس! بگذریم از یکی دو باری که صریحاً نسبت به رهبر عزیز انقلاب فحاشی کرد و البته با توجه به بازتاب منفی گستردهای که حتی از کامنتنویسان هوادار خود گرفت از آن فحاشی عذرخواهی کرد. این موضعگیریها تا آنجا پیش رفت که نه فقط از سوی نیروهای ارزشی و انقلابی که حتی از سوی اصلاحطلبان هم مورد ملامت قرار گرفت بهطوری که وقتی آقای نصیری در عید فطر اخیر به تبریکگویی آقای #خاتمی میرود، آقای #ابطحی صریحاً به او میگوید تو دیگر داری خیلی تند میروی!
در هر صورت آنچه باعث خوشحالی و شادمانی ماست این است که آقای نصیری در این نوشتهها تصریح کرده است:
- رهبر انقلاب در اردیبهشت ۱۳۶۹ و دادن حکم انتصاب به آقای نصیری از او با عنوان «جوان فاضل و انقلابی» یاد کرده و وقتی در اولین دیدار بعد از مدیرمسئولی، نصیری جوان از رهبر انقلاب میپرسد روزنامه را چگونه اداره کند، آقای خامنهای به ایشان میگوید: «من به تشخیص تو اطمینان دارم؛ هر چه را حق تشخیص دادی، به همان عمل کن.» یا «من ظرف ۴سال شاید حتی یک بار هم چیزی را نپرسیدم و هر آنچه درست تشخیص می دادم، عمل میکردم. البته سالی یکی دو بار از سوی رهبری تذکراتی داده می شد.»
آقای نصیری پس از آوردن این موارد، نتیجه میگیرد که پس مسئولیت همه افراطیگریهای آن دوران من به شخص آقای خامنهای برمیگردد! (باورتان میشود این استدلال قوی! از آقای نصیری باشد؟! استدلالی که حتی آقای تاجزاده را هم به خنده وامیدارد.)
نه آقای نصیری! نه آن موارد افراطیگریهایتان ربطی به رهبر انقلاب دارد و نه آن پایمردیهایتان بر اصول و ارزشهای انقلابی. بهترین نتیجهگیری که میتوان از این دادهها داشت این است که رهبر انقلاب به یک «جوان انقلابی» اعتماد کرده و به او اختیار و گسترۀ عمل داده تا تمام ابتکار خود را به عرصه بیاورد و از تمام توان و فکر خود استفاده کند؛ بخصوص که تصریح کردهاید در ظرف سهچهار سال، دیگر چیزی از رهبر انقلاب نپرسیدید و ایشان هم کلاً در این مدت سهچهار «تذکر» بیشتر به شما ندادند. اتفاقاً این رفتار شایسته را خود شما نسبت به من و دیگرانی که شما به کیهان آوردید داشتید. شما وقتی به ما اعتماد کردید، کلاً کار را به ما سپردید و حتی وقتی بعد از اشتباه فاحشی در طول کار، استعفا نوشتم، گفتید «لازم نکرده استعفا کنی؛ بمون و سعی کن دیگه از این اشتباهات نکنی» و باز هم به ما اعتماد کردید و باز هم دست ما را برای ابتکار و ایدهپردازی و طرحهای نو و مضامین جدید باز گذاشتید تا ما با تدبیرِ خوبِ شما پرورده شدیم که البته برای همیشه از شما ممنون و متشکریم و دعاگو. این رفتار که شما لابد از رهبر انقلاب فرا گرفته بودید و ما را ساخت، بهترین کاری است که یک مدیر باهوش و با سعۀ صدر و عاقل میتوانست و میتواند از خود بروز دهد.
@tdejakam
✳️ دموکراسی این چیزها را هم دارد! - بخش اول
فکر کنم همگی در اینکه انتخابات روز جمعه ایران پر از شگفتانهها و حواشی بعضاً جدید و به نوعی انقلاب در رأی دادن بود موافق باشیم، هرچند در ارزیابی و سوگیری درباره جزئیات آن نظرمان متفاوت باشد.
اینکه پرتعدادترین تأیید صلاحیتها را در این دوره شاهد بودیم، اینکه از تمامی سلیقهها و دیدگاهها بهوفور در بین نامزدها حضور داشتند، اینکه رأی نسل جوان در این انتخابات نقشآفرینی بیشتری داشت و مواردی از این دست را نباید خیلی جزو این عجایب محسوب کرد. این اتفاقات در دورههای قبل با کم و زیاد و شدت و ضعف سابقه داشته است. اما مواردی چون پشتکردن جدی و فراگیر به لیستی رأی دادن و تحقیق و بحث و پیگیری درباره اکثر کسانی که در لیستهای گروههای مختلف بخصوص در بین لیستهای نیروهای انقلابی و حزباللهی بودند، قطعاً با این شدت و فراگیری در انتخاباتهای گذشته بیسابقه بوده است. همچنین رأیهای با رودربایستی به بعضی از بزرگان و شخصیتهای روحانی و غیرروحانیِ استخوانخردکرده، در این انتخابات بهطور محسوسی کاهش پیدا کرد و جوانان و دیگر رأیدهندگان بیشتر از آنکه به ریشسفیدی و سابقه آنها توجه کنند، ناظر به عملکرد ضعیف، غلط یا ابهامآمیز برخی از این افراد، از خیر اعتماد به آنها گذشتند. ممکن است این جوانان و رأیدهندگان در تشخیص خوب و بد و ضعیف و قوی بودن افراد اشتباه کرده باشند، حتی ممکن است در تشخیص خوب و خوبتر و بد و بدتر هم دقیق عمل نکرده نباشند، اما در هر صورت تلاش خود را برای شناخت و ارزیابی کرده و سپس رأی داده بودند. بازماندن کسانی چون آیتالله #آملی_لاریجانی که از لحاظ سابقه اجرایی و سواد علمی در حد بالایی بودند از ورود به مجلس خبرگان و کسانی چون آقایان #باهنر و #نوبخت (یاران نزدیک آقایان #لاریجانی و #روحانی) از ورود مجدد به مجلس شورا آنهم در شهر خودشان، یک اتفاق جدید و به زعم من مبارک است؛ مبارک از این جهت که این رأی، لیستی و کورکورانه و برای اسقاط تکلیف یا از ترس رأیآوردن فهرست رقیب نبوده و روی تکتک آنها بحث و بررسی شده است و این جای شادمانی مضاعف دارد. بخصوص که این رفتار انسان را به یاد این توصیه عتابآلود #امام_خمینی به رأیدهندگان میاندازد که: «احدی شرعاً نمیتواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد. و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولی رأیدهنده تشخیصش بر خلاف همۀ آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست، و نزد خداوند مسئولیت دارد».
از سوی دیگر، شخصیتهای مرجعی که دیگران به تأسی از آنها میتوانند یا میتوانستند در انتخابات شرکت کنند هم رفتارهای یکسانی نداشتند. در میان اصلاحطلبان کسانی چون آقایان #خاتمی و #عبدالحمید اسماعیلزهی در انتخابات شرکت نکردند و یا مردم را از حضور منصرف کردند. دومی گفته بود: «مردم از انتخابات ناامید شدهاند و معتقدند که انتخابات و صندوق رأی نمیتواند مشکلات کشور را حل کند. مردم هیچ انگیزهای برای حضور در انتخابات ندارند و بسیار بعید میدانم که مردم در انتخابات آینده شرکت کنند». اما مردم نجیب سیستان و بلوچستان در عین اینکه شب قبل از انتخابات با سیل ویرانگری مواجه شدند که مشکلات آن هنوز باقی است، با شرکت پرشور در کارزار هر دو انتخابات مجلس شورا و خبرگان، نمایندگان شیعه و سنی خود را انتخاب کردند و بهوضوح جواب دندانشکنی به شخص مزبور دادند.
بگذریم که بعضی اصلاحطلبان بعد از رأی نیاوردن و بیاعتنایی مردم به آنها، در توییتهای خودشان از این موضوع ابراز ناراحتی و گلایه کردند و البته برای آمدن خودشان در انتخابات به سر مردم منت هم گذاشتند!
اما آقای خاتمی که کاملاً متوجه شده بود رأیدهندگان این دوره اقبال چندانی به او ندارند، حتی مانند یکی از دورههای گذشته به شهری بجز تهران هم نرفت و رأی نداد و بدینترتیب یک بار دیگر بر محافظهکاری و ترسش از تندروهای اصلاحطلب صحه گذاشت. این ترس خاتمی مسبوق به سابقه است؛ او پیشتر هم حاضر نشد سالم بودن کلی انتخابات سال ۸۸ را، همانطور که خصوصی در یکی دو دیدار دانشجویان اعتراف کرده بود، اعلام کند چرا که از واکنشهای تندروهای جریان اصلاحات میترسید و این بار هم ترس خود را با شرکت نکردن در انتخابات نشان داد.
@tdejakam