🔴 #جامعه_اسلامی یا غیراسلامی؟
بخش اول
🔹آیا جامعه ما، جامعه دینی است؟ ملاک و معیار جامعه دینی چیست؟ آیا کثرت مراسمات و مناسک دینی و کثرت شرکتکنندگان در این مراسمات، ملاک دقیقی است برای قضاوت درباره اسلامی بودن جامعه؟ ملاکهای اصلی چیست؟ پاسخ دقیق به سوالات فوق، بسیار ضروری است.
🔸چون سیاستگذاری و برنامه ریزی برای جامعه بستگی به پاسخ این سوالات دارد. دو دسته با نگاه آماری و چشمی به این مراسمات، دچار خطای محاسباتی شده و همین خطای محاسباتی، مبنای تحلیلهای جامعهشناسی آنان قرار گرفته و دستگاهها و مسئولین، بر مبنای همین نگاهها، برای کشور نسخه میپیچند و سالهای سال به نتیجه نرسیدهاند.
🔹هر دو دسته، ملاک و معیار قضاوتشان، کمیت و کثرت مراسمات مذهبی یا غیرمذهبی و شرکتکنندگان است. یک دسته، تا تجمعی ۱۰۰ نفره یا ۱۰۰۰ نفره یا بیشتر در خلاف مذهب شکل بگیرد به نظرشان، جامعه از دست رفته و جامعه غیردینی شده؛ لذا بر همین اساس که جامعه غیردینی است نسخههای سکولار میپیچند.
🔸در مقابل، دستهای دیگر، به استناد کثرت برنامههای عزاداری محرم و سایر مناسبتها، احیای شبهای قدر و اعتکاف مساجد و کثرت هیئات مذهبی و کثرت نامگذاریهای اسامی مذهبی بر فرزندان و سایر مناسک، مدعی اند جامعه ما یک جامعه اسلامی است. برهمین اساس دچار این اختلال در محاسبات میشوند.
🔹یک طرف، عده ای با یک ترانه از #ساسی مانکن و فیلم رقص در مدارس، دچار توهم سقوط قطعی فرهنگ میشوند و در مقابل یک عده با نماهنگ #سلام_فرمانده و مراسمات احیای شبهای قدر فکر میکنند، جامعه یک جامعه دینی است و اسلام همین است که در حال اجراست. اما آیا واقعاً اینها ملاک اصلی است؟
🔸بنده نمیگویم رعایت ظواهر و مناسک دینی، ملاک نیست. بلکه معتقدم ملاک اصلی و اساسی نیست! اگر این ظواهر ملاک بود امروز برخی کشورها را -مثل عربستان سعودی - باید دینی ترین جامعه دانست! پس ملاک های اصلی را باید در جای دیگری جستوجو کرد. باید دید نظرات متفکرین اسلام در این زمینه چیست؟
🔹در یک نظام دینی، حاکمیت دین نه فقط در ظاهر و مناسک و بر زبانها و بر عباداتِ فردی که باید در تمام قلمرو زندگی انسان و امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تاثیرگذار باشد و خودش را نشان بدهد. جامعه اسلامی به معنای واقعی، جامعه ای است که تعالیم دین بر روابط فردی، خانوادگی ، اجتماعی و روابط بین المللی آن حاکم باشد و چنین جامعه ای، #جامعه_توحیدی خواهد بود .
🔸جامعه توحیدی از منظر اسلام و متفکرانی چون امام(ره)، شهیدان بهشتی و مطهری و آیت الله خامنه ای(نه جامعه توحیدی که سازمان التقاطی منافقین از آن دم میزد و منشاء آن مارکسیسم و سوسیالیسم بود). منظور از توحید فقط به معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو تا نیست! بلکه باید در جامعه و حکومت و سبک زندگی مردم دیده شود.
🔹جامعه توحیدی، یعنی نفی طواغیت حاکم بر جامعه. مصداق این طاغوت ها می تواند آداب و رسوم غلط، قوانین غیرالهی، نظم اجتماعی غلط، فاصله های طبقاتی و غیره باشد. در جامعه توحیدی، طبقات اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد. اینگونه نیست که جامعه، طبقه طبقه باشد و برخی طبقات، دارا و غنی و برخی دیگر فقیر و نادار باشند.
🔸اگر توحید در جامعه ای برقرار باشد یعنی همه بنده خدا هستند و هیچکسی عبد و مرئوس دیگری نیست! یعنی عدالت؛ هیچ کسی برده و نوکر دیگری نیست، یعنی آزادی؛ یعنی همه در یک صف، بنده و مطیع خدا هستند. اینگونه نیست که طبقه یا طبقاتی به منابع ثروت و درآمدها دسترسی داشته باشند و طبقاتی نداشته باشند.
🔹باید خیلی صریح گفت که ملاک و معیار اصلی سنجشِ اسلامی بودن جامعه، این موارد است. شهید بهشتی می گوید: «بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن را بر سر جامعه ای پهن کنید، مادامی که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است.»
🔸این متفکر و اندیشمند بزرگ معاصر ما می گوید: «پوستکنده و صریح میگویم که انقلاب اسلامی ما با روند و مناسبات اقتصادی موجود در جامعه ما در معرض خطر و آسیب قطعی است، چرا؟ برای اینکه در این بعدش اسلامی نشده است. مردان و زنان و جوانان و نوجوانان انقلابی ما امروز با چشم خودشان میبینند که نزدیک به ۱۵ ماه از پیروزی انقلاب میگذرد، ولی هنوز در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها با گرسنهها و خیلی گرسنهها با هم در جامعه دیده میشوند تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست.»
پس ملاک و معیار اصلی اینهاست..
ادامه دارد...
#داوود_مدرسیان
@teribon_ir