eitaa logo
تریبون مستضعفین
1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
52 فایل
کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی تریبون مستضعفین Www.teribon.ir تریبونی برای آنان که رسانه‌ای ندارند
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️سیر ترقی منزل مسکونی آقای روحانی 🔺سال ۵۷: یک انباری ۳ در ۳ روی پشت بام منزل دایی 🔺دهه ۶۰: مستاجر زیرزمین چند ده متری در منزل آقای اکرمی 🔺دهه ۷۰ به بعد: کاخ چند صد متری خیابان ثارالله ولنجک 🔺دهه ۹۰ به بعد: در آرزوی تصاحب ملک چندهزارمتری یکی از شهروندان در کنار کاخ #سعدآباد ✍ #وحید_اشتری 🔹 t.me/teribon 🔺 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir 🔺http://ble.im/teribon_ir
تریبون مستضعفین
‏⭕️ "ما تکذیب شدیم جناب قاضی" یکم. 🔸این صحبت‌ها برای ۳ سال پیش است. بعد از رسانه‌ای کردن ماجرا به لطف خدا نهاد ریاست جمهوری محکوم شد و شهروندی که خانه‌اش در ‎ را آقای روحانی به زور می‌خواست مصادره کند پیروز شد. ولی این شد یک پرونده... t.co/lWjZmCpLqj‎ ‏دوم. 🔹ویلای زوری ‎ تبدیل به نماد خرید و فروش ماده ۱۰۰ و یکی از نمادهای تخلف در ‎ شد. امروز به لطف خدا بسیاری از مدیران شهرداری و شورای شهر لواسان بازداشت شده‌اند، ویلای شاه داماد تخریب شده و همه جا بحث اصلاح ماده صد است. ولی این شد دومی. t.co/942m398rrS‎ ‏سوم. 🔸آقای ‎ منتخب مردم تفرش با پیگیری‌هایی که بابت جعل مدرک‌ و سایر تخلفاتش شد به حمدالله از رفتن به مجلس بازماند. در این رشتو از شراکت قدیمی‌اش با فرزند ‎، جناب آقای منتظری نوشته بودم. ولی این شد پرونده سوم. t.co/3utIpRcHKn‎ ‏چهارم. 🔹بابت این ۳ پرونده فساد که به لطف خدا همگی هم به نتیجه رسیده و بعضا برای چند سال پیش است، دیروز به اتهام نشر اکاذیب محکوم به ۲ سال حبس شدم. ۲ سال حبس ناقابل هم بابت انتشار این عکس گل پسر دادستان کل کشور با عنوان اتهامی "انتشار عکس خصوصی" t.co/vL4kWUOobW‎ ‏پنجم. 🔹در دادگاه مدعی بود انتشار عکس باعث هتک حیثیت پدرش شده‌است. هم در شعبه ۴ دادسرای رسانه از بازپرس پرونده جناب آقای کرمی، و هم در شعبه ۱۰۵۸ دادگاه کیفری از قاضی دانشور پرسیدم مرجع تعریف خصوصی یا عمومی بودن تصویری که خودش در فیس بوکش منتشر کرده کیست و چگونه است؟ ‏ششم. 🔸درخواست کردم اگر قاضی، تصویر را خصوصی می داند چون نامبرده اخیرا همه اکانت ها در شبکه های اجتماعی را پاک کرده به راحتی بازپرس یا قاضی می تواند با یک استعلام از پلیس فتا برای ریکاوری صفحات نامبرده و یافتن صحت و سقم ماجرا اقدام کند که قضات صلاح ندانستند و ۴ سال حبس بریدند. ‏هفتم. 🔸قبلا در مورد رسیدگی عجیب به شکایت شازده دادستان کل در مقایسه با آنهمه پرونده‌مان در دادسرای رسانه نوشته بودم. حتی در کیفرخواست اولیه دادگاه نبود ولی خیلی عجله‌ای رسید و با پرونده‌های چندسال قبل تجمیع شد. کل پروسه ثبت شکایت و بازپرسی و رسیدن به دادگاه ۷ روز کاری طول کشید. t.co/kWaDtGl1ut‌‎ ‏هشتم. 🔹این حکم بدوی و تعلیقی است. بنده و مصادیق این پرونده‌ها مهم نیستیم. این اتفاقات فرصت بازخوانی است که خیلی ملموس بفهمیم چه شد که اوضاع مان در فساد به این جایی رسید که الآن هستیم. ♦️پی‌نوشت: در این دم و دستگاه قضایی خوش به حال ما که صدای‌مان بلند است. بیچاره بی کس و کارها... http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️آن کفش های وصله دار مناسب پای حاکم نیست! ✅در وصف مولایی که عمری از ترس توصیفش، او را غیرقابل وصف خوانده اند منبرها خلیفه نیستی سلطان هم فقط امام اول مظلومانی و جای پنج سال می‌شد که پنجاه سال حاکم باشی می‌شد که شامات را چون دندانی کند و پراکند که سهم بچه‌های ابوسفیان باشد و در امارت کوفه کاری هم به «ابن‌ملجم» و «قطام» داد می‌شد هر سال به هند و پارس به چین و ماچین دعوت شد سلطان روم به افتخار حضورت برپا کند چیزی شبیه همین ضیافت‌های شام در تالارهای آینه و مرمر و پشت درهای بسته می‌شد حسین و حسن را با خود همراه کرد یکی مشاور اعظم یکی وزیر خزانه‌داری کل می‌شد کاری کرد که جعده هم مشاورت امور بانوان را عهده‌دار باشد یا کاره‌ای که زهر نریزد یا نه حکومت ایران هم می‌شد که سهم حسن باشد حکومت عراق، سهم حسین حتی عقیل را می‌شد سه چهار سالی با آن روز به اندلس فرستاد می‌شد محمد حنفیه سفیر باشد مانند این پسرخاله‌ها که تا هنوز و تا همیشه سفیرند! می‌شد کنار رود فرات کاخی سبز ساخت برای تابستان‌ها سری به بغداد زد بر بالای کوه ابوقبیس کاخی سپید داشت چیزی شبیه کاخ شبیه کاخ کاخی بلندتر از خانه‌ خدا می‌شد که بعد خود به فکر پادشاهی فرزندان بود مثل همین ملک حسین و ملک حسن مثل همین و اف بر این دنیا... می‌شد که امام علی بود و با تمام جهان ارتباط داشت مثل همین می‌شد با خانم دست داد می‌شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمیزاد از وعده و وعید و افطاری داد از و جامه‌های اطلس و ابریشم پوشید با میمون و سگ بازی کرد رقاصه‌های روم را دعوت کرد با چشم‌بندی و آتش‌بازی شب را به صبح رساند در برج‌های سهمی داشت در بازار بورس دستی نشست بالای تختی و کلاهی از مروارید و زر بر سر گذاشت یا دست کم هر روز یک اسب پیش‌کش قبول کرد یک شمشیر مرصع که نام تو بر آن حک شده باشد این تحفه‌ها از هند است آن جامه‌ها از روم این فرش‌های ابریشمین از ایران... جشنی بگیر بگو که شاعران قصیده بخوانند شب را زود بخواب که و سونامی در راه است برای کندن چاه به بردگان سیاه فرمان بده به شرکت‌های چند ملیتی برای بردن نان فرصت نیست این را به سازمان غله و نان بسپار! این وقت شب نشسته‌ای و به من لبخند می‌زنی می‌دانم این‌گونه شعرها خوب نیستند اما مولای من! آن کفش‌های وصله‌دار هم مناسب پای حضرت حاکم نیست! ✅به تریبون مستضعفین بپیوندید: http://Eitaa.com/teribon_ir