eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
658 ویدیو
43 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
💠Go Home yankey یکی از شعارهای مشهور قبل از انقلاب میان مردم ایران این جمله بود به آمریکایی ها #یانکی می گویند و این شعار یعنی آمریکایی برو به کشور خودت. #آمریکا #فتنه #fatf مطالب جالب سیاسی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
🔅 🔅🔅 🔅🔷🔅 🔅🔷🔷🔅 🔅🔷🔷🔷🔅 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_بیس
به قسمت قبلے☝️ ⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده:  ای مردم! خدا هایی برای پند گرفتن از شنیدنی ها و چشم هایی برای کنار زدن ها به شما بخشیده است و هر عضوی از بدن را اجزای متناسب و هماهنگ عطا فرموده است تا در ترکیب ظاهری صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدن هایی که منافع خود را تأمین می کند و قلب هایی که را به سراسر بدن با فشار می رساند. از نعمت های شکوهمند خدا برخوردارند و در برابر نعمت‌ها شکر گذارند و از خدادادی بهره مندند. پس سلامتی و صحت بدن های خود را بدانید و بدن هایتان را از مال سیراب نکنید. پس ای مردم خود را قبل از این که مورد سنجش قرار گیرید. پیش از آن که را برسند، حساب خود را برسید و بدانید همانا آن کس که خود را یاری نکند و پند دهنده و هشدار دهنده ی خویش نباشد، دیگری هشدار دهنده و پند دهنده ی او نخواهد بود. کشیش نفس بلندی کشیده عینکش را برداشت و به مردم چشم دوخت. برگه های کاغذ را تا کرد و در جيب قبایش گذاشت. دست هایش را به حالت دعا مقابل سینه اش گرفت و گفت: همه با هم دعا می کنیم. مردم از روی نیمکت هایشان برخاستند و دست ها را مقابل سینه هایشان گرفتند: خدایا از ما در گذر! آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتیم و انجامش ندادیم ما را ببخش. خدایا ببخشای آنچه را که با زبان به تو نزدیک شدیم ولی با قلب آن را ترک کردیم. خدایا! ببخشای های اشارت آمیز و بی فایده و خواسته های دل و لغزش های زبان را. خدایا به تو پناه می بریم از آن که در سایه ی بی نیازی تو، تهی دست باشیم یا در پرتوی روشنایی هدایت تو، گردیم یا در پناه قدرت تو بر ما ستم روا دارند. خدایا ما به تو پناه می بریم از آنکه از فرمودنی تو بیرون شویم یا از دین تو خارج گردی با هوای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم. خدایا! را با بی نیازی نگهدار و با شخصیت ما را لکه دار مفرما. خدایا! ما را کن. گناهان را ببخشای و توفيق ترک از گناهان را پیش از مرگ نصیبمان فرما. آمین. @chaharrah_majazi ⛔️ ڪپي فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: کشیش کتاب مقدس را بست و عینکش را برداشت. کتاب را روی میز عسلی گذاشت. با دو انگشت چشم هایش را مالید و با خودش فکر کرد چرا مطالعه ی کتاب مقدس مانند گذشته راضی اش نمی کند؟ پیش از این، عادت داشت شبی چند صفحه ای از کتاب مقدس را بخواند و برخی موعظه ها و دعاهایش را حفظ کند. فکر می کرد مطالعه ی هیچ کتابی چون کتاب مقدس ارضایش نمی کند. کلام انجیل که کلام خدا بود، دغدغه های زندگی را از او می زدود. وقتی چیزی نگرانش می کرد یا اضطرابی داشت، با مطالعه ی کتاب مقدس آرام می شد. به همین دلیل ی کتاب را به همه توصیه می کرد و در موعظه هایش جز از انجیل سخنی نقل نمی کرد. اما مدتی بود که انجیل دیگر آن انجيل سابق نبود. مطالعه ی آن تأثير همیشگی را نداشت. از وقتی سیر مطالعاتی اش تغییر کرده بود و کتاب قدیمی و کتاب هایی درباره ی علی را می خواند، دریچه های تازه ای از مفاهیم نو و درخشان به رویش گشوده شده بود؛ بخصوص كتاب که به اعتقاد کشیش، تازه ای بود. او توانسته بود با کلام على، مؤمنین مسیحی را در کلیسا منقلب کند. ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
👇 خود را بسنجید قبل از اینکه شما را بسنجند❗ دیدید یه مغازه دار چطور یه دفتر کنار می زاره و هر شب حساب مغازشو می سنجه؟؟؟ ماهم می تونیم همینجوری خودمون رو بسنجیم و به حسابمون رسیدگی کنیم قبل اینکه رسیدگی‌کنن. ___________________________________ به اعتقاد کشیش انجیــــــــل تازه ای بود❗️❗️ یه مسیحی به این درک بالا از نهج‌البلاغه رسیده... ما چی؟
دهقان فداکار رو هم تو کتاب جدید سوم دبستان #باحجاب کردن❗️ دوستان مراقب باشین تصویر سمت راست رو می‌بینین اتفاقی براتون نیوفته...! ✅ فقط سوالی که هست اینه که چیو آتیش زد پس؟! #غرب 🖊: #فروغ_ربیعی با ما همراه باشید👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
•••💠•••💠••• هرعصری برای خودش بایستی یه فداکارداشته باشد... البته این قصه ایست که به افسانه پیوسته... اما باوجود حجاب این آقا البته معلوم نیست که دهقان باشد شاید است. در یکی از شب های ظلمانی وجدانش بیدار شده ,دلش به حال بچه های مدرسه که بخاطر اکثرا تغذیه مناسب ندارند سوخته و این آتش دلش به دلارهای جیبش هم رسیده وفریاد زنان در مسیر مسافران قطاری که باشتاب برای خالی کردن مغازه ها می روند می گوید: به کجـــا چنیــن شتابـــان...❗️ 🖊: با ذکر نام نویسنده و منبع بلامانع است🙂 ☘@chaharrah_majazi
ساحل جواب سرزنش موج را نداد... گاهی فقط سکوت، سزای سبکسری است @chaharrah_majazi
ترور رسانه
⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_بیس
به قسمت قبلے☝️ 🍁 🍁🍁 🍁🍂🍁 🍁🍂🍂🍁 🍁🍂🍂🍂🍁 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: پدر کارپیانس آن روز اصرار داشت که بداند او متن اش را از روی کدام کتاب نوشته است، اما برخی ملاحظات مذهبی باعث شده بود او موعظه را افشا نکند. از نظر گاه او، علی بود که اگر در دنیای مسیحیت به دنیا آمد و به کلیسا تعلق داشت، کلامش کلام عیسی مسیح می شد و آن وقت او می توانست آزادانه نام او را به زبان بیاورد. صدای آنوشا او را به خود آورد. آنوشا موهایش را از دو طرف بسته بود و شلوار جین صورتی و کاپشنی سفید با گل های آبی آسمانی بر تن داشت. از در که وارد شد، به طرف کشیش دوید و گفت: بابابزرگ! ما آمدیم! دش را توی آغوش کشیش انداخت. کشیش گونه هایش را بوسید و سرش را نوازش کرد و پرسید: مامان اینها کجایند؟ آنوشا با دست در سالن را نشان داد و گفت: توی حیاط دارند ماشین را پارک می کنند. کشیش پرسید: بازار خوش گذشت؟ آنوشا سرش را بالا گرفت و گفت: نه! بابابزرگ، من هیچی نخریدم! ایرینا ويولا از در وارد شدند. يولا دو پاکت پلاستیکی توی دست هایش بود. سلام کرد و به طرف آشپزخانه رفت. ایرینا کیفش را روی مبل انداخت و در حالی که داشت دکمه ی مانتوی زیتونی اش را باز می کرد رو به کشیش گفت: بیروت چه شهر ارزانی است! قابل مقایسه با مسکو نیست. بعد مانتویش را روی دسته ی مبل انداخت، نشست و ادامه داد: آدم دلش می خواهد هی خرید کند. کشیش آنوشا را از روی پاهایش بلند کرد و کنار خودش نشاند و گفت: مگر نشنیدی که می گویند مسکو دومین شهر جهان است ؟! آنوشا به کشیش نگاه کرد و گفت: خوب پس چرا اینجا نمی مانید؟ مگر نمی گویید اینجا همه چیز ارزان است؟ 🍃@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍁 🍁🍁 🍁🍂🍁 🍁🍂🍂🍁 🍁🍂🍂🍂🍁 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: کشیش موهای او را نوازش کرد و گفت: تو هم توی رگ هایت خون روسی است آنوشا؛ یک روزی باید بیایی و ساکن روسیه شوی. آنوشا گفت: من بدون بابا و مامان هیچ جا نمی روم. يولا با سینی شربت به آن ها نزدیک شد. سینی را روی میز عسلی جلوی کشیش گذاشت، خودش روی مبل کنار ایرینا نشست و گفت: حسابی خسته شدیم. مخصوصا مادرجان که از نفس افتاد. ایرینا دهانش را باز کرد که حرفی بزند، اما آنوشا گفت: پس من چی مامان؟ من که از همه بیشتر خسته شدم! کشیش رو به يولا گفت: چرا خرید را خودت انجام می دهی؟ می گفتی راننده ی سرگئی می خرید. يولا گفت: البته بیشتر خریدها را سرگئی خودش انجام می دهد. این بار خودم به خرید رفتم تا مادر جان توی خانه حوصله اش سر نرود. کمی هم توی شهر گشتیم. ایرینا شربتش را تا ته نوشید و گفت: من توی فروشگاه خسته شدم. امشب هم با شما نمی آیم به کنسرت؛ حال و حوصله اش را ندارم. يولا گفت: ولی مادرجان! سرگئی برای کنسرت امشب بلیط گرفته. شما که نیایید لطفی ندارد. کشیش گفت: یولا جان! این مادر شوهرت دیگر آن مادر شوهر سابق نیست؛ می بینی که پیر شده و باید فکری به حال پدر شوهرت بکنی. بعد با صدای بلند خندید و به ایرینا نگاه کرد که داشت با اخم نگاهش می کرد. یولا گفت: پدر جان شما که لابد می آیید به کنسرت؟ کشیش گفت: نه دخترم، من امشب باید مطالعه کنم. حال و حوصله ی کنسرت و موسیقی را هم ندارم. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
از نظر کشیش علی قدیسی بود که اگه تو دنیای مسیحیت به دنیا میومد و به کلیسا تعلق داشت، کلامش کلام عیسی مسیح می شد و اون وقت می تونست نامش رو به زبون بیاره. شما هم دارید به همون چیزی فکر می کنید که من فکر می کنم؟ 🤔 ______________________________ من فکر می کنم که👇 کشیش به جایی از معرفت رسیده که کلام امام علی(ع) رو با وجود تمام سختی به صورت توی کلیسا به مردم میده تا همه از اندیشه و حرف های امام علی(ع) مطلع بشن و توی زندگیشون کنن. واقعا چـــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟ یه کشیشی که ۳۰‌سال سابقه داره حالا میاد از علی حرف میزنه... با اینکار خدشه دار میشد دیگه نه؟ یکم فکرشو بکن...! کشیـــش علـــی رو از نوشته هاش شناخــــت و مریدش شد. ما چقدر از کشیش رو داریم که یک عمر، دم از علـــــــی زدیم؟
جهانــی چند #شریکــــی☝️ #افول_آمریکا 🇺🇸 #آمریکا #fatf #کپی با ذکر منبع و هشتگ بلامانع است⛔️ عکس نوشته های سیاسی آمریکایی 👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
💠 راه آهنی که حتی #قاجارها حاضر نشدند آن را برای انگلیس تاسیس کنند اما #رضاخان با هزینـــه ملت، انجام داد. #fatf #آمریکا #انگلیس مطالب سیاسی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8