eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
605 ویدیو
41 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: چرا یاوه می گویی؟ بصره سقوط کرده و عده ای قدرت طلب مردم را به زحمت انداخته و بیش از چهل نفر را به قتل رسانده اند. آن وقت تو می گویی دفع راه دنیاست؟؟ ابوموسی پوزخندی زد و گفت: بله! باز هم می گویم نشستن راه آخرت و قیام راه دنیاست. حسن فرزند علی و عمار یاسر از صحابه ی پیامبر، به نمایندگی از على وارد کوفه شدند. مردم کوفه به دلیل نزدیکی به بصره، تنها کسانی بودند که می توانستند بصره را نجات دهند. اعزام نیرو از مدینه مقر حکومت علی به سوی بصره هم زمان بر بود و هم پر هزینه، اما ابوموسی فرماندار کوفه تمرد می کرد. حسن و عمار یاسر، مردم را در مسجد بزرگ کوفه جمع کردند. شوق دیدن سیمای مردی که نوه ی پیامبر اسلام و فرزند خلیفه ی مسلمین بود، عده ی زیادی را به مسجد کشاند. حسن بر منبر رفت. نگاهی به مردم انداخت و با خود اندیشید: با این همه مردم مشتاق و دوستدار حکومت، چگونه نتوان بصره را از چنگ اشغالگران آزاد کرد؟! سپس نامه ی امام را به دست گرفت و خطاب به مردم کوفه گفت: امروز حامل دو نامه از امام برای شما مردم کوفه هستم. و اما نامه ی اول که خطاب به شما مردم است: از بنده ی خدا علی بن ابیطالب به مردم کوفه. ای یاوران شرافتمند و ای بلند پایگان عرب! من شما را از کار عثمان چنان آگاه سازم که شنیدن آن همانند دیدنش باشد. مردم بر کارهای او خرده گرفتند و من سعی کردم او را خرسند سازم و کمتر ملامتش کنم، در حالی که طلحه و زبیر او را آزار دادند و رنجاندند و ناتوانش ساختند. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 با دانشمندان فراوان گفتگو ڪن و با حکیمان فراوان بحث ڪن ڪہ مایہ آبادانے و اصلاح است🍃 #نهج_البلاغه @chaharrah_majazi
•••🍂••• دیـده های #عقــل گر بینــا شـود #خودفروشان زودتر رسوا شونـد دزد زر بستـند و دزد دیـــن رهیــد شحنه ما را دید و #قاضی را ندید 🖊: #پروین_اعتصامی #مسیح_علی‌نژاد #دلداده‌_غرب 💔 همراهی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
☘ مردم عیوبے دارند ڪہ رهبر امت در پنهان داشتن آن سزاوارتر است☘ #نهج_البلاغه @chaharrah_majazi
سلام... با عرض پوزش امشب به دلایلی خادم ویرایش کننده رمان براشون مقدور نبود رمان رو آماده کنند... پوزش می طلبیم‌از شما ان شاءالله فردا سر وقت ارسال می کنیم🌹🌹
#زمان با ارزش ترین چیز برای یه انسان توی این دنیاست... قبول دارین؟ ✅ پس اونو برای #کوته فکرا تلف نکن😊 #گپ_خودمونی ❣ مطالب ناب👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
💢 #زندگی‌در‌لوله‌های‌آب! در هنگ کنک با استفاده از لوله های سیمانی انتقال آۤب، #اتاق هایی ساخته شده بخشی از مردم میتونن در آن ها زندگی کنند. چینی ها با این #سختی کشیدن ها تونستن دنیا رو بگیرن. اونوقت تو ایران، طرف توی خونهه 200متریش بیشتر از صدتا چینی می خوره و روزانه 10 دقیقه کار مفید برای کشورش نداره و دائم میگه اینا پیشرفت بلد نیستن! @chaharrah_majazi
🌻 هر گاه قدرت، تو را به ظلم فراخواند، را بر خودت به یادآور...🌻 💌 @chaharrah_majazi
💥 👇 اسحاق که در مناظره های انتخاباتی علیه و هوار به راه انداخته بود و طوری سخن می گفت که انگار نسخه حل تمام مشکلات کشور را در دست دارد، حالا با عجز می گوید: «حتی منشی‌ام را هم عوض کنم» مردمانی که روشنایی حقیقت را نپسندند، اسیر دلقک بازی قدرت طلبان می شوند. 💠@chaharrah_majazi
♨️ #زورگویے مردم را به ترڪ از وطن وامے دارد و #ستم آنان را به قیام مسلحانه مے ڪشاند♨️ #نهج_البلاغه #دولت #تفکیک_گفتوگوها 💌 @chaharrah_majazi
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: عایشــه نیـز بـر او خشــم گرفت و بار ها سرزنش ڪرد گرفت و سرانجــام گروهــے بر او دست یافتند و او را ڪشتند. به خــدا سوگنــد طلحــه و زبیر براے خونخواهے عثمان شــورش نڪردند و جـز این ڪه ترسیدند نڪردند خـون عثمان را از آنان مطالبــه ڪنند؛ و رنجاندند و ناتوانش ساختند. عایشه نیز بر او خشمکرد و سرانجام گروهی بر او دست یافتند و او را سوگند طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان شورش و این که ترسیدند خون عثمان را از آنان مطالبه کنند؛ زیــرا آنــان خود متهم‌ به قتــل عثمات هستند و در میــان مردم ار آنـان تر بر عثمان یافــت نمےشد. اینڪ آن ها برادران و خواهران مسلمان شما را در شهر بصـره در رنـج و عـذاب انداخته انــد. شنیــده ام عده اے را ڪشته اند و بیــت المال را به برده اند. پس سزاوار اســت ڪه به یارے برادران و خواهران خــود برخیزیــد و در این راه از خداے بزرگ مدد و یارے جوییــد. پس از قرائت نامه ے امام، عمــار نیز سخن گفت و مردم را به از حق و مردم بصــره دعــوت ڪرد. عده اے از جوانان شهــر با مشت هاے گره ڪرده فریـــاد خونخواهــے ڪشته هاے بصره را سر دادند و خواستار جنگ با تصرف ڪنندگان بصره شدند. حسن بن علــے آنان را ساڪت ڪرد و گفت: اے مـــردم! ما آمده ایم ڪه شما را به ڪتاب خدا و سنت پیامبرش و به سوے و و برترین و استوارتریــن فرد در امر بیعت از مسلمین بخوانیم. شما را به سوے ڪســے دعوت ڪنیم ڪه در به پیامبر اسلام ڪه با او در پیونــد داشت، بر همــه سبقت داشتــه و هرگز او را تنهـــا نگذاشته است. اے مــردم! چنین ڪســے از شما ڪمڪ مےطلبد و شما را به حــق دعــوت مےڪند و از شما مےخواهد ڪه او را پشتیبانــے ڪنید و عليـــه آن هایے ڪه پیمان خود را شڪسته اند و یاران او را ڪشته اند را به غارت برده اند، ڪنید. برخیزیـــد ڪه رحمــت خــدا بر شمــا بــاد! سخنــان نوه ے پیامبــر، حســن بــن علــے، دل ها را بیـدار و وجــدان ها را آگاه ڪرد و آن چـه را فرمانـدار رشته بود، از هم گسست و چیــزے نگذشت ڪه جــوش و خــروش فضاے مسجــد را پر ڪرد. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: زیــد بن صوحــان یڪے از بزرگان ڪوفه از جا بلنــد شد، مــردم را بر سڪوت فرا خواند و گفت ڪه عایشــه نامــه اے به او و برخـے سران ڪوفـه نوشتــه و از آن ها خواسته است ڪه در خانـه هاے خود بنشینند و علــے را یارے نڪنند. زیــد با صداے بلنــد گفت: آگ ـاه باشیــد ڪه ے عایشــه در خانــه نشینے است و وظیفه ے من نبــرد ڪردن در میدان ! اڪنون او ما را به وظیفه ٻ خودش دعــوت مےڪند و خود وظیفه ے ما را به عهـــده گرفته است! شش هـــزار نفــر از مــردان ڪوفه به سوے لشڪرگاه علــے حرڪت ڪردند و این در حالــے بود ڪه علــے در نامه ٻ دوم خود، حڪم عزل ابوموســـے اشعرے را امضــا ڪرده بود. *** علــے از واقعــه اے ڪه در پیــش روے داشت، اندوهگیــن بود. اندوه نشستـــه بر سیمایــش از نگاه هاے اطرافیانش پنهــان نبود. او در ڪنج مسجـد نشسته بود و ابن عباس و جمعــے دیگر در اطرافــش. صعصه بن صوحان ڪه پیـام علــے را به بصره برده و اینڪ بازگشته بود، گزارش میداد: - نخســت با طلحــه ملاقــات ڱردم و نامه ے شما را به او دادم. وے پس از خواندن نامــه، گفــت ڪه آیا اڪنون که جنگ بر علــے آورده است نشان مےدهد؟ سپس با زبیــر دیــدار داشتــم و البتــه او را نرم تر از طلحــه یافـتم. او نیز گفــت ڪه این آب ریختــه را نمےشود جمع ڪرد. عایشــه را نیــز دیــدم و پیــام شما را به او رسانــدم. او نیــز خــود را عثمــان نامیــد و گفت از علــے و سپاهیانــش ندارم. سخنان ابــن صوحــان ڪه به پایــان رسید، همه ے نگــاه ها به علـــٻ دوختــه شـد. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
امپراطــوری ایــران از نظر هنری کسینجر☝️ #fatf #دولت #تفکیک_گفتوگوها #آمریکا 🌿مطالب #سیاسی_آمریکایی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
🔰فرید زکریا در کتاب جهان پسا آمریکایی می گوید: 🔰 در آینده نزدیک جهان که شروع شده است، آمریکا باید با تک نبودن و تاثیرپذیری از دیگر عوامل موثر کنار بیاید. زکریا این عوامل موثر جدید را کشورهایی می‌داند که برخی تا پیش از این چنین نقشی در جهان نداشته‌اند؛ کشورهایی مانند #ایران. سردبیر نسخه بین‌المللی هفته‌نامه نیوزویک است. #fatf #آمریکا مطالب سیاسی آمریکایی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
توی زندگی اکثر افراد از این درد ها هست☝️ #گپ_خودمونی ❣ 🌿مطالـــب نــاب👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ای کاش سیاستمدارامون حواسشون به این مسئله باشه☝️ #دولت #تفکیک_گفتوگوها 🍃مطالب سیاسی اجتماعی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت
به قسمت قبلے☝️ ⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: علـــے رو به ابن عبــاس گفت: ما به سوے بصــره حرڪت مےڪیم. اما تــو پیــش از ما به بصــره برو و با این سه تن سخن بگو. شایـد قبــل از آغاز جنگ آرام گیرند و دست از لجاجت بردارند. ابن عباس مےگوید: در بصــره نخست به دیـدار طلحـه رفتم و بیعتش را با امام به او یادآور شدم. او گفت: من بیعــت ڪردم در حالــے ڪه شمشیــر بر سرم بود. گفتم: عجــب! اما من تو را دیــدم ڪه با ڪمال آزادے بیعت ڪردے. یادم هست علــے به وقت بیعــت، به تو گفت ڪه اگر مےخواهــے من با تو بیعت ڪنم و تو خلیفه شوے و تو گفتــے ڪه ڪسـے به خلافت مستحق تر از تو نیست یا علــے! طلحــه گفت: درسـت است ڪه علــے این سخن را گفت، ولــے در آن هنگام گروهے با او بیعت ڪرده بودند و مرا امڪان مخالفت نبود..‌. آن گاه افزود: ما خواه ان خززون عثمان هستیم و اگر پسر عموے تو علــے خواهان حفظ خون مسلمانان است، قاتـلان عثمــان را تحویـل دهد و خود را از خلافزت خلـع ڪند تا خلافت در اختیار شورا قرار گیرد و شورا هر ڪه را خواست انتخاب ڪند. در غیر این صورت، هدیه ے ما به او شمشیر است. من فرصت را غنیمــت شمردم و پرده ے رسوایــے اش را بالا زدم و گفتم: بخاطر دارے ڪه تو عثمان را ده روز تمام محاصره ڪردے و مانع رسیدن آب به درون خانه ے او شدے و آن گاه ڪه علــے با تو مذاڪره ڪرد، اجازه دادے آب به درون خانه ے عثمان برده شود. و وقتے مصریان وارد خانه ے او شدند و در مقابل چشمان شما اورا ڪشتند تو مانع نشدی. و بعد هم مثل همه، با علــے ڪردے. شگفتا ڪه تو در خلافــت سه خلیفــه ے پیشين، ساڪت و آرام بودے، اما نوبت به علــے ڪه رسید از جاے ڪنده شدے! 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: به خــدا سوگنــد تو نیــز مےدانــے ڪه علــے ڪســے است ڪه از هیــچ شمشیرے هــراس ندارد. سپــس به نـزد عایشــه رفتــم. علـــے را به او رساندم. به او گفتــه براے علــے فضیلت و سوابقے در اسلام است و تو نیــز خـوب مےدانــے علــے ڪیست. از تو بعیـــد است ڪه دم از با علــے بزنــے! چگونه مےخواهــے با مردے بجنگــے ڪه پیامبر آن همه سفارشش را نموده است؟ ولــے او بر ادامه ے جنگ داشت. از نزد او بــدون اتخــاذ نتیجــه اے بیرون آمدم و به نزد زبیــر رفتم. علــے به من سفارش ڪرده بود ڪه با زبیــر به تنهایــے ملاقات ڪنم و فرزندش عبدالله در آنجا نباشد. من از او خواستم در طول ملاقات ڪســے به ما نزدیڪ نشود و او به غلامش گفت ڪه احدے اجازه ندارد وارد اتاق شود. من رشته ے سخنــے را به دست گرفتم. او داشت به تدریج متقاعــد مےشد و مےفهمید ڪه اشتباه ڪرده است و نباید از مڪه خارج مےشد و به سوے بصــره مے آمد، اما ناگهان پســرش عبدالله وارد شد و بناے ناسازگارے را با من گذاشت. زبیــر در مقابل او سڪوت ڪرد. عبدالله را جوانــے پرخاشگــر و عصبــے دیدم و به ناچار از منزل زبیــــر خارج شدم؛ در حالــے ڪه مےدانستم صبــر و بردبارے علــے براے توقف جنگ نتیجــه نخواهد داد. دو سپاه روے در روی هم ایستادند. علــے صبــر و بردبارے را بر آغاز جنگ ترجیــح داد. او سوار بر اسبــش به سوے طلحــه و زبیــر حرڪت ڪرد ڪه پیشاپیــش سپاه خود بر اسب هایشان نشسته بودند. به آن ها نزدیڪ شد، به زبیر نگاه ڪرد و گفت: آیا من شما نبودم؟ آیا آن روزها در ڪنار پیامبر اسلام با ڪفار مےجنگیدیم و در یڪ صف بودیــم او را فرامــوش ڪرده ایـد؟ ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
بخیل را در مشورت ڪردن دخالت نده، ڪہ تو را از نیکوڪاری باز مے دارد و از تنگدستے مے ترساند. #نهج_البلاغه 💌 @chaharrah_majazi
تنها کسی که تو داره کارشو درست انجام میده ریش‌ روحانیه یکدست ، و مرتب😁🤣🤣🤣 @‌chaharrah_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥دنیا و جامعه با سرعت رو به #نابودی میره... اما کسی که نمیخواد نابود بشه چقد سخته براش... کلیپ های جالب رو اینجا ببین👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
عادل زندگے خود را با مردم ناتوان برابر ڪنند تا را فقرش برآشفته نڪند. 💌 @chaharrah_majazi
ترور رسانه
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت
به قسمت قبلی☝️ ⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: طلحه گفت: هر کس می خواهی باش ای علی! تو مردم را به کشتن عثمان تحریک کردی و باید پاسخگوی کار خود باشی! على خم به ابرو آورد و گفت: دروغ می گویی طلحه تو همسر پیامبر را با خود به میدان جنگ آورده ای تا در ی او نبرد کنی در حالی که خود را در خانه نشانده ای! آیا آنچه را پیامبر آموخت فراموش کرده ای؟ طلحه حرفی برای گفتن نداشت. علی رو به زبیر گفت: و اما تو زبیر! تو از اقوام ما و از فرزندان عبدالمطلبی. آیا سزاوار است که بخاطر فرزند ناخلفت رو در روی ما بایستی؟ آیا به خاطر داری روزی را که پیامبر از قبیله ی بنی غضمم عبور می کرد، او به من نگاه کرد و چیزی گفت و خندید و من نیز خندیدم، تو برافروخته شدی و به پیامبر گفتی چه با علی می گویید و می خندیدید و با ما سخن نمی گویید، و پیامبر به تو خیره شد و گفت: ای زبیر روزی خواهد رسید که تو با علی بجنگی و در همان حال از دنیا بروی. و تو سرت را تکان دادی و گفتی است که من رو در روی علی قرار بگیرم...! حال چه شده است؟ زبیر سرش را به زیر انداخت و حرفی نزد. علی بدون نتیجه به نزد سپاهیانش باز گشت. على به آرایش و سازماندهی سپاه خود پرداخت و فرماندهان خود را تعیین کرد، او ابن عباس را فرمانده ی کل مقدمه سپاه، عمار یاسر را فرمانده ی کل سواره نظام و محمد بن ابوبکر را فرمانده ی کل پیاده نظام و داد. در حالی که او مشغول سازماندهی لشکریانش بود، ناگهان بار تیر از طرف لشکرگاه دشمن باریدن گرفت و بر اثر آن، چند تن از چند تن از یاران علی کشته شدند؛ از جمله فرزند عبدالله بن بدیل. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: عبدالله جسد فرزندش را به نزد على آورد و گفت: آیا باز هم باید و از خود نشان دهیم؟! به خدا سوگند اگر هدف اتمام باشد، تو حجت را بر آنان کردی. سخنان او باعث شد که علی آماده نبرد شود. سپاه چشمگیر و منظم على، دشمنان را به تکاپو انداخت و آن ها شتر عایشه را که حامل كجاوه ی او بود، به میدان نبرد آوردند. عبدالله پسر زبیر پیش روی عایشه و مروان بن حکم در سمت راست او قرار داشتند. مدیریت سپاه با زبیر بود و طلحه فرمانده ی سواره نظام و پسرش محمد نیز فرماندهی پیاده نظام بودند. امام آن روز پرچم نبرد را به دست فرزندش محمد حنفیه سپرد و خطاب به او گفت: اگر کوه ها از جای خود کنده شدند، تو بر جای خود باش! دندان ها را به هم بفشار! کاسه ی سرت را به خدا عاریت ده! گام های خود را بر زمین میخکوب کن و پیوسته به آخر لشکر بنگر و بدان که از جانب خدای سبحان است! محمد از این که پرچمدار سپاه گشته، خوشحال بود. وقتی از او پرسیدند که چرا امام تو را پرچمدار سپاه خود نمود و حسن و حسین و فرزندان دیگرش را از این کار باز داشت، در پاسخ گفت: من پدرم هستم و آنان او؛ او با دستش از چشمانش دفاع می کند. جنگ آغاز شد. دو سپاه در هم پیچیدند. بر شتری نشسته بود که در میان لشگریانش قداستی یافته بود بسیاری در از شتر و عایشه کشته شدند تا این که شتر بر اثر تیری که به او اصابت کرد، بر زمین افتاد و سرنگون شد. در این هنگام فریاد عایشه بلند شد. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
😊 گشاده رویـے ڪینہ را از بین مےبرد😊 #گشاده_رو_باشیم 💌 @chaharrah_majazi