🍃
🍃🍃
🍃✨🍃
🍃✨✨🍃
🍃✨✨✨🍃
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_چهل_و_هشتم
#ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشـیــش نیــم تنه اش را به طـرف میز خــم ڪرد، آرنــج دســت چپــش را روے میــز گذاشت و با دست دیگـر ریــش بلنــدش را مشــت زد و رسمــا به سـرگئے نگــاه ڪرد و گفت:
تا همیـن چنــد لحظــه پیــش مشمــول مطالعـه بــودم؛ مطالعه ے این ڪتاب قدیمــے تمام شد.
فڪر مےڪنم چمدانم را ببندم و برگردم مسڪو.
سرگئــے گفت:
یعنــے آن ماجرایـے ڪه تعریــف ڪردید، تمام شد؟
حالا ڪه ڪتاب را خوانـده اید، مےخواهید برگردیدـ و ڪتاب را به آن ها بدهیـد و خـلاص؟ اصلا صـلاح نیسـت برگردیـد پـدر.
ڪشیزش سڪوت ڪرد و حرفــے نزد.
سرگئــے ادامه داد:
هر چند از شما بعیــد نیسـت ڪه این ماجراے خطرناڪ و پلیســے را ادامه بدهیـد.
ڪشیش گفت:
چاره اے ندارم سرگئـے؛ تا ابد ڪه نمے توانم در بیــروت بمانم،
من آنجا خانــه و زندگــے و ڪار دارم.
سرگئــے گفت:
فعلا چند ماهــے این جا بمانید، بعد من با شما به مسڪو مےآیم، خانه را مےفروشیم و در نقطه ے دیگرے از مسڪو برایتان خانه اے مے خریم.
باید از دسترس آن دو جانــے ڪه گفتید دور باشید.
در عیــن حال ڪتاب را تحویــل پلیـس بدهید و حقیقـت را به آن ها بگویید.
ڪشیــش گفت:
نه، این ڪار شدنــے نیست؛ ڪلیسا را چه ڪنم؟
سرگئــے پاسخ داد:
ڪلیســا را به یڪ ڪشیش جوانتر بسیار سالــے ڪه شما دارید، وقتش رسیده ڪه خودتان را بازنشسته ڪنیــد پــدر.
ڪشیــش در فڪر فرو رفته بود و جوابـے نداد.
- بازگشت تان به مسڪو اشتباه بود پدر شما در لبنان بزرگ شدید و به همین جا تعلق دارید.
چه عیبــے داشت همین جا مےماندید پــدر؟
فڪر مےڪردید روسیــه همان شوروے سابق است.
گفت:
نه پســرم!
من هیــچ وقـت احســاس تعلـق خاطـر به لبنــان نداشتم و قبـول نداشتن ڪه لبنان وطــنمناست.
✨ #ادامـــہ_دارد ...
#حب_الحسین_یجمعنا
#اربعین
لینک قسمت اول رمان قدیـــــس
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب
#روحانی
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
💠@chaharrah_majazi
⛔️ #ڪپے فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.