eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
72.4هزار عکس
75.5هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚‍♂️ این پروانه های زیبا روبا دستمالهای گلدارپارچه ای درست کن😍🦋
🌼 چرا قصه ؟! 🌼 ✨مجموعه علل فواید قصه برای کودکان✨
‌ 📝 والدین عزیز اگر مایلید فرزند شما باشد باید برای همه امور زندگی ریزی و نظم داشته باشید. 🔗 وقتی شما هیچ برنامه ای برای استفاده از کامپیوتر یا موبایل یا تلویزیون ندارید نمی‌توانید از فرزند خود طلب کنید و او را از این وسایل جدا کنید. 🔥 وقتی برای زندگی برنامه ریزی نمی‌کنید منتظر شلختگی و بی نظمی در کارها توسط بچه ها باشید اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌺
. یک روز که پیغمبر، از گرمیِ تابستان همراه علی می‌رفت در سایۀ نخلستان دیدند که زنبوری از خانۀ خود پَر زد بر دامن پیغمبر آهسته فرود آمد بوسید عبایش را، دور قدمش گردید بر خاک کف پایش صد بوسۀ دیگر زد پیغمبر از او پرسید: آهسته بگو جانم طعم عسلت از چیست؟ هر چند که می‌دانم! زنبور جوابش داد: چون نام تو می‌گویم گُل می‌کند از نامت صد غنچه به کندویم تا یاد تو را هر شب چون گُل به بغل دارم هر صبح که برخیزم در سینه عسل دارم از قند و شکر بهتر خوشتر ز نبات است آن طعم عسل از من نیست، طعم است آن
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟» حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.» رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد. حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟» زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجودمقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. وقتی که می گوییم: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود.» منبع: کتاب صلوات کلید حل مشکلات. نویسنده: علی خمسه ای قزوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌏قسمت اول : به رسم جوانمردی 🌹داستانهایی زیبا از زندگی امام حسن(علیه السلام ) و امام حسین (علیه السلام ) در کودکی ع ع
40.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌏قسمت دوم : منو ببخشید 🌹داستانهایی زیبا از زندگی امام حسن(علیه السلام ) و امام حسین (علیه السلام ) در کودکی ع ع
مرد شامی.mp3
21.99M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢ماجرای توهین مرد شامی به امام حسن مجتبی(ع) و رفتار جالب امام 🔵 امام حسن(ع) فرمودند: ای پیرمرد فکر میکنم از منطقه شام آمده‌ای و اینجا غریب هستی؛ به خانه من بیا تا از تو پذیرایی کنم...🥰😋 🔹قصه قهرمان ها🔸
48.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون خاطره انگیز «» تقدیم نگاه زیبای شما 😍 قسمت« ۶ » پارت ۱
32.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون خاطره انگیز «» تقدیم نگاه زیبای شما 😍 قسمت« ۶ » پارت ۲
(ص) (ص) طراح خانم زهرا خاکزاد 🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏 ┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
زمان ما آنقدر امکانات وجود نداشت که کرم دور چشم و ضدچروک و شب و روز و عصر و بعد از ظهرو اینا نبود اصلا کلا یه کرم کاسه‌ای نیوآ بود، با همون خشکی لوزالمعده‌ رو هم برطرف میکرد.
جانماز آب می کشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤یا رسول‌الله... 💫 شهادت‌گونه پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) و امام حسن مجتبی (ع) را خدمت شما عزیزان تسلیت می‌گوییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرد شامی‌ مسافری در شهر، امام حسن( علیه السلام) را دید و شروع کرد به فحاشی و بد گفتن به امام ولی‌ آن حضرت جوابش را نداد. وقتی فحاشی مردم تمام شد، امام به سوی‌ او رفت و سلام داد و فرمود: «یا شیخ! فکر کنم اینجا غریب هستی‌ . اگر از من چیزی‌ بخواهی‌، عطا می‌‏کنم. اگر رهنمود بخواهی‌، تو را هدایت می‌‏کنم. اگر مرکب سواری‌ نداری‌، به تو می‌‏دهم. اگر گرسنه هستی‌، سیرت می‌‏کنم و اگر برهنه باشی‌، لباست می‌‏دهم و اگر محتاج باشی‌، نیازت را بر طرف می‌‏ کنم. اگر از جایی رانده شده‏ای‌، پناهت می‌‏دهم و اگر حاجتی‌ داری،‌ برآورده می‌‏سازم. اگر اثاث سفرت را به منزل من‏ بیاوری‌ و میهمانم باشی‌، خوشحالم می کنی...» وقتی‌ مرد شامی‌، سخنان امام حسن(ع) را شنید، گریه کرد و گفت: « من از تو و پدرت، از گذشته متنفر بوده ام ولی‌ با چنین رفتاری که با من کردی، تو محبوب‏ترین مردم پیش من هستی‌. » آن گاه مرد اثاث سفر خود را به منزل آن حضرت برد و میهمانش شد و از دوستداران او شد. علیه السلام