جوابیه اصول فقه 1.pdf
447.9K
📌نمونه سوال با جواب اصول فقه ۱ حلقه اولی
نیمسال اول سال 1400-1401.
#اصول_فقه
#نمونه_سوال
˹@tollabolkarimeh˼
جانم را نثارش می کنم
روضه خوان که دارد از سه ساله می خواند، دخترم در فضای نیمه تاریک سالن، زیر خنکای کولر کنارم نقاشی میکشدـ
نگاهش می کنم دلم گُر میگیرد،فقط چند روز است که پدرش را ندیده است اما آخرِ همه گریه هایش ختم می شود به اینکه بگو بابام بیاد.
دخترم یک بار که بگوید بابا، ده بار جانم را نثارش می کنم تا در دلش غم ننشیند و دلتنگ نشود.
باید بمیرم از غم سه ساله ی ارباب که قافله به قافله از شهر ها گذشت و سر بابا را بالای نی دید و نتوانست یک دل سیر با صدای بلند گریه کند.
روضه خوان می خواند، من پر می زنم تا آن شب تاریک گوشه خرابه، می خواهم تجسم کنم اما نمی توانم من آدمش نیستم پا پس می کشم برمی گردم میان روضه و مهار اشکم را از دست می دهم.
#طلبه_نوشت
#راویان_روضه
✍🏻رقیه آرامی نسب
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧#کلیپ_مهدوی
🎙استاد عالی
🔸نکنه شب و روزمون بگذره و به یاد امام زمانمون نباشیم...
ماجرای طِرِمّاح و #امام_حسین علیه السلام
👌بسیار شنیدنی و تاثیرگذار
˹@tollabolkarimeh˼
.اصول فقه2استادحسینی.pdf
771.3K
اصول دو سطح دو
به صورت تایپ شده،
#اصول_فقه
#جزوه #نموداری
˹@tollabolkarimeh˼
خجالت نکش
همراه فرزندانم راه افتادیم به سمت هیئت نزدیک خانهمان ،بعد مدتی انتظار روضه شروع شد.
خیلی سخنرانی استادم را دوست داشتم. یک حرفشان کامل در ذهن من رسوخ کرد، این بود که گفتند:«حتی شده یک استکان از هیئت را بشورید. حتی شده یک کفش را جفت کنیدو...»
بعد اتمام روضه موقع برگشت که میخواستم پلاستیک کفشها را در سبد بگذارم چشمم به چندتا پلاستیک رها شده و چند تا کفش که پخش و پلا این طرف و آن طرف بود افتاد،میخواستم با بی تفاوتی از کنارشان بگذرم.
ولی چیزی دردلم گفت:« نه برو انجام بده ،خجالت نداره»
باز یک حالت خجالتی داشتم ولی گفتم:« نه هرطورشده کفشها را بایدجفت کنم»
یک کفش به چند کفش رسید و پلاستیکها راهم داخل سبد انداختم.
بعد پیش خودم گفتم:«دیدی کاری نداشت»
✍️طاهره عابدی
#راویان_روضه
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼
📩 پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد:
📢 اشد مجازات برای عامل جسارت به ساحت قرآن مجید مورد اتفاق همه علمای اسلام است
🔹 حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثهای تلخ و توطئهآمیز و خطر آفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد.
📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثهای تلخ و توطئهآمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملتهای مسلمان و بسیاری از دولتهای آنان را به سوی خود جلب کرده است.
وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئهگران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشانتر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه
سیدعلی خامنهای
۳۱ تیرماه ۱۴۰۲
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ از تبیین تا قیام
♨️🎞 در این نبرد بیامان، کجا ایستادهایم؟
♻️کلیپی که جا دارد در تمام هیئتها پخش شود و تمام هیئتیها ببینند...
#تبیین #قیام
#مقام_معظم_رهبری
˹@tollabolkarimeh˼
روح نماز
شب، روی تخت کنار حوض حیاط نشسته بودیم. شمدانی های کنار حوض از همیشه سرحال تر بودند، خنکای نسیم وادارم کرد بگویم:" آخیش چه هواییه" از اتوبان کنار خانه یمان صدای مداحی ماشینی به گوش می رسید. هنوز از خانه و حوالی مان رد نشده بود که گفتم:" مداحی سیار راه انداخته!"
پدرم سرش را بلند کرد و گفت: نوجوان بودم و سرتق، از دیوار راست بالا می رفتم. ترک موتور محمد بی بی رقیه می نشستم و با هم کوچه و خیابان ها را گز می کردیم. محرم ها بعد از نماز مغرب هیئتی نبود که از قلم بیاندازیم. بنزین موتور را نوبتی پر میکردیم و نصفه های شب محمد مرا سرکوچه پیاده می کرد و می رفت. سرم به متکا نرسیده خواب بودم و چندباری نماز صبحم قضا شد.
یک شب از همان محرم، در خانه را باز کردم و میان تاریک روشن چراغ خانه داشتم زیر پتو می خزیدم که مادرم کنارم نشست. چهره اش را نمی دیدم اما صدایش می لرزید .
گفت:
"بشکستهدلی، شکسته میخواند نماز
در سلسله، دستبسته میخواند نماز
تا قامت دین خم نشود، روح نماز،
با قامت خم، نشسته میخواند نماز"
#طلبه_نوشت
✍🏻نرجس خرمی
˹@tollabolkarimeh˼
نجات اهل عالم نریمانی.mp3
4.38M
امام حسین من خیلی دوست دارم🖤🥀
در این شبها، دعا برای ظهور را فراموش نکنیم 🙏
❤️🩹مداحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#یا_قاسم_بن_الحسن
˹@tollabolkarimeh˼
از صبح انقدر درگیر بچه ها بودم که فراموش کردم، امشب شب اول ماه محرم است.
بچه ها را که خواباندم، پستی از شهید آرمان علی وردی در یک کانال مجازی دیدم. متوجه شدم شب اول عزاست.
پرچم مشکی ها را آماده کردم تا با پرچم غدیر عوض کنم.
خوابم نمی برد. بغض شب اولی در گلویم مانده بود.
اسم شهید علی وردی را جست جو کردم.
نحوه شهادت ایشان از زبان دوستش، شد روضه امشب من.
دوستش تعریف میکرد به حضرت عباس ارادت ویژه ای داشت. انتظار هم میرفت مثل مولایش با ضربات سر به شهادت برسد.
و مثل قمر بنی هاشم که امان نامه را رد کرده بود، ایشان هم نپذیرفت به حضرت آقا اهانتی کند.
مادرش تعریف میکرد:" به کسانی که زیر بدن مطهر را گرفته بودند گفتم آهسته داخل قبر قرار دهند، زخمی است."
با خودم گفتم این مادر جسم پسر شهیدش را به مردان قوم و قبله خودمان داده تا با احترام دفن کنند،
ولی دلها بسوزد برای اجساد مطهری که زیر سم اسبان..
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
✍🏻مریم حمیدیان
#راویان_روضه
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼
1_5827054656.pdf
289.2K
چگونه یک مقاله علمی مفید بنویسیم ؟
#مقاله #جزوه
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ نماز نمیخوانم، به جای آن برای #امام_حسین(ع) نوکری میکنم!
👈 معلوم است که نه خدا را شناختهای و نه امام حسین(ع) را!
#نماز
#محرم
˹@tollabolkarimeh˼
ترجمه مقتل ابی مخنف.pdf
5.01M
⚫️ مقتل الحسین ( نخستین مقتل مکتوب امام حسین علیه السلام)
✍ ابومخنف لوط بن یحیی ازدی تحقیق: محمدهادی یوسف غروی مترجم: جواد سلیمانی
#محرم #مقتل
#مقتل_ابی_مخنف #کتاب
˹@tollabolkarimeh˼
چارقد مشکی مادر بزرگ
مادر بزرگم سر تا سر سال یک چارقد ململ سفید سرش میکرد.لباس بلند محلی اش مثل زندگی اش هزار چین داشت. یک عینک ته استکانی روی صورت گرد مهربانش جا خوش کرده بود.
چادر رنگی اش مثل دشتی پر از گل های ریز قامت دوست داشتنی اش را قاب گرفته بود.
اما محرم که می آمد با روسری مشکی اش عزادار امام حسین (ع) میشد.چادر مشکی اش را فقط در ماه محرم و صفر می پوشید.قبل از محرم به پدرم سفارش میکرد یک پرچم کوچک سبز برایش تهیه کند.هر سال پرچم جدیدش را کنار ساعت شماته دار و چراغ نفت سوز قدیمی اش نصب می کرد.
در مراسمات کنار دیوار گلی خانه اش که همسایهی انار بود؛ مینشست و چادرش را روی صورتش میکشید.از لرزش بدنش میفهمیدیم که گریه میکند.
روحش شاد
✍🏻مریم سادات موسوی خواه
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکطرف اکبر به میدان
میرود دامن کشان...
یکطرف بابا پریشان
عمهها مویه کنان....
#استوری 📱