eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نتایج تکمیل ظرفیت آزمون استخدام دبیر و هنرآموز اعلام شد 🔸️ اسامی مرحله تکمیل ظرفیت آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش ویژه رشته شغلی دبیری و هنرآموز جهت حضور در سایر مراحل فرایند استخدام در سایت سازمان سنجش به نشانی www.sanjesh.org اعلام شد. 🔸️ پذیرفته‌شدگان باید اطلاعیه سازمان اداری و استخدامی را مطالعه کرده و با مراجعه به سایت اداره کل آموزش و پرورش منطقه مربوطه از زمان‌بندی مرحله ارزیابی تکمیلی و گزینش مطلع شوند.  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513
مفاهیم ۵.pdf
23.86M
📌 جواب پرسشهای تفسیری و شرح واژه ها و کارگاه مفاهیم۵ https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513
مفاهیم ۵.pdf
23.86M
📌جواب پرسشهای تفسیری و شرح واژه ها و کارگاه مفاهیم۵ https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513
1558960401_4.pdf
237.5K
📌 نمونه سوال تفسیر تربیتی 4 تفسیر المیزان https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
40.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 امر جنسی در بلوغ قابل کنترل است؟ ❌️حتما ایت پست رو برای والدین و مربیان ارسال کنید.  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا برای حسین آفرید، زینب را 💫❤️ میلاد عقیله بنی هاشم سمبل کمال عقل و بردباری حضرت زینب علیها السلام مبارک باد💖🎊🎉✨️  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513
باهم تا آخر ایستاده‌ایم ما با شناخت قدم در این راه نهادیم؛اما هیچوقت فکر نمی‌کردم پرستار بودن محمد روزی به کارمان بیاید. دستمال نمدار را روی پیشانی طفل پنج ماهه‌ام گذاشتم. تب‌گیر را تکان دادم و بالا گرفتم. هیچکدام از داروهای تب‌بُر افاقه نکرد. نفس‌هایش به شماره افتاده‌است. از صدای خرخر گلویش دستپاچه شدم. انگار عقربه‌های ساعت از حرکت باز ایستاده‌اند. هنوز تا صبح زمان زیادی مانده‌است. اسنپ گرفتم. تا راننده تایید کند و از راه برسد سریع لباس پوشیدم. امیرعلی را پتو پیچ کردم و پله‌ها را آهسته یکی یکی پشت سر گذاشتم. دکتر اورژانس نگاهی به طفل بی‌جان روی دستم انداخت." بچه مُرده را آوردی اینجا چیکار شرمنده نمیتونیم پذیرشش کنیم ببرش بیمارستان امام حسین" بی‌اختیار اشک روی گونه‌هایم نشست و یاد محمد افتادم. سریع با همسرم تماس گرفتم. صدایش که در گوشم پیچید، بغض و اشک امانم نداد "الو سلام ببخشید عزیزم نمیخواستم وقتی شیفتی مزاحمت بشم ولی این همکارات..." میان اشک و بی‌قراری محمد را بالای سرم احساس کردم. اقدامات اولیه برای فرزندمان را انجام داد و ما را با آمبولانس راهی بیمارستان کودکان کرد. سخت است کنار هم نبودمان ولی دعای خیر بیماران برایمان دنیایی ارزش دارد. ✍مریم نوری امامزاده‌ئی  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513