دولت رییسی با عملکرد مثبت میشود دادگاهی علنی برای دولت روحانی!!
هرعمل مثبتی که اینها انجاممیدهند میشود #ترک_فعلی برای آنها و مستحق #مجازات.ترخیص کالاهای دپوشده درگمرک، تنظیم قیمت سیمان، واکسیناسیون ضربتی کرونا، عضویت دائمی در سازمان شانگهی.همه درطول ۱ماه درمقابل ۸ سال فرصت سوزی
✍️محبوبه حقیقی
@tollabolkarimehy
#سالروز_بزرگداشت_استاد_شهریار
#روز_شعر_و_ادب_پارسی
از مرحوم آیت الله مرعشی نجفی نقل شده است: «شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم، آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشستهام و مولا امیرالمؤمنین(ع) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: «شاعران اهل بیت را بیاورید»، دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند، امام علی(ع) فرمودند: «شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند».
مولا(ع) فرمودند: «شهریار ما کجاست؟»، شهریار آمد، حضرت علی(ع) خطاب به شهریار فرمودند: «شهریار شعرت را بخوان!» و شهریار این شعر را خواند:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به مـا ســوا فـکـندی هـمـه سایـه هـمـا را
وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم؛ چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟
گفتند: «شاعری است که در تبریز زندگی میکند.»
گفتم: «از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد، ساعت شش صبح، شهریار به خانه آیت الله میرسد، خادم از او نامش را میپرسد، میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمدهام. آیتالله مرعشی، پس از دیدن شهریار میگویند: «این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(ع) دیدهام».
آیت الله میپرسند: «این شعر ،علی ای همای رحمت» را کِی ساخته ای؟»
شهریار با حالت تعجب سؤال میگوید: «شما از کجا خبر دارید! که من این شعر را ساخته ام؟ چون من نه این شعر را به کسی دادهام و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام، ولی من فلان شب این شعر را ساختهام و همان طور که قبلا عرض کردم، تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار ندادهام!»
آنگاه آیت الله سری تکان میدهد و میگو ید: «میدانم ولی تو ای شهریار شعرت را بخوان!»
و او متحیر و حیران میخواند، و شهریار همان شعر بالا را میخواند.
سپس آیتالله العظمی خواب خود را به شهریار میفرمایند.
شهریار فوق العاده منقلب میشود و میگوید: «من فلان شب این شعر را ساختهام و همان طور که قبلا عرض کردم، تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار ندادهام».
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: «وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت, معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیدهام».
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: «یقینا در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید؛ البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(س) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.
@tollabolkarimeh
#پاراگراف
هوا داشت تاریک میشد. غاز روی زمین نشست و حلزون را از خواب بیدار کرد و گفت:« حالا میتوانی پایین بیایی. من به مقصد رسیدم.» حلزون چشمهایش را باز کرد و با تعجب گفت:« اینجا دیگر کجاست؟ من اینجا را نمیشناسم.» غاز گفت:« اینجا یک آبگیر دیگر است. مگر دوست نداشتی پرواز کنی و جای دیگری بروی؟» حلزون شروع به گریه کرد و گفت:« نه. من فقط میخواستم پرواز کنم. نمیخواستم از خانهام دور شوم. حالا چطوری به خانه برگردم؟ حتما مادرم نگران میشود.» غاز گفت:« من که نمیتوانم شبها پرواز کنم. نمیدانم چه کار کنم.» حلزون کوچولو همچنان گریه میکرد، صدای او را خفاش پیر که در غار زندگی میکرد شنید.
📚حلزون کنجکاو
نویسنده: هوانگ پی شو
مترجم: مهدی رمضانی
بازنویسی: علی محمدپور
گروه سنی: الف و ب( سالهای قبل و آغاز دبستان)
@tollabolkarimeh 🌷
#اسمتومصطفاست #قسمت_هشتم
مادر بزرگ سفره باز بود و مهربان. روزی نبود که خانه کوچکش رنگ مهمان را نبیند . شاید هم برای اخلاق و رفتار پدربزرگ بود. هر که از روستا برای کار و خرید می آمد،خانه سید ابراهیم ایستگاه استراحتش میشد. پدربزرگ اهل شعر و شاعری هم بود و مادربزرگ هم دل و دماغ شنیدن داشت. بعد ها هم که تو اورا شناختی،بابابزرگم را میگویم،مریدش شدی .میرفتی شمال تا از او برنج بخری و برای فروش بیاوری تهران.به قول خودت شده بود مرادت . چقدر از رفتار و کردارش تعریف میکردی! از اینکه چطور کباب چنجه درست میکند،چطور گوشت هارا در اناردان میخوابانَد،چقدر ضرب المثل بلد است و دکانش چه دود و دمی دارد! آن قدر مریدش شدی که بعدها اسم جهادی ات را گذاشتی سید ابراهیم.
اولین بار که از زبانت شنیدم وقتی بود که از سوریه آمده بودی.
گفتم:((توکه اسم بابابزرگ من رو روی خودت گذاشتی،حداقل فامیلی اش رو هم میگذاشتی!چرا گذاشتی سید ابراهیم احمدی؟
خب میگذاشتی سید ابراهیم نبوی!))
خندیدی،از همان خنده های معصومانه ای که حالم را خوب میکرد:((مارو بگو که گفتیم زنمون رو خوشحال کردیم.باشه،رفتم اونجا فامیلی ام رو عوض میکنم و میذارم نبوی تا خوشحال تر بشی.))
@tollabolkarimeh
🏴 پیاده روی بزرگ اربعین متعلق به تمام آزادگان جهان است
🔻معاون فرهنگی تبلیغی حوزههای علمیه خواهران در گفتوگو با خبرگزاری حوزه:
برای هیچ یک از ائمه معصومین(ع) #زیارت_اربعین و چله گرفتن وارد نشده است، ولی زیارت اربعین امام حسین(ع) از سوی اهلبیت(ع) بارها مورد توصیه قرار گرفته است.
اربعین اباعبدالله(ع) با حفظ شعائر شیعی، نشر پیام ارزشی قیام کربلا، استمرار حرکت زینبی(س) و حسینی(ع) اختصاص به جنس، سن، جغرافیا و ملیت خاصی ندارد بلکه متعلق به تمام آزادگان جهان و به ویژه مسلمانان است.
@tollabolkarimeh
17.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 آیا وحدت همیشه خوب است؟
حجت الاسلام حامد کاشانی
@tollabolkarimeh
✍️ گزارشی از هماندیشی «جایگاه و تأثیر نهضت امام حسین(ع) در جهان معاصر» در لبنان
🔹 در آستانه فرا رسیدن اربعین حسینی، مؤسسه "البیان للتواصل و التأصیل" و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان، نشستی وبیناری با عنوان «جایگاه و تأثیر نهضت امام حسین(ع) در جهان معاصر» با حضور جمعی از علما و اندیشمندان مسلمان و مسیحی چند کشور اسلامی برگزار کرد.
🔻عناوین مهمترین مباحث مطرح شده:
◻️نام حسین و پرچم باشکوه نهضت ایشان تا همیشه تاریخ در اهتزاز خواهد ماند
◻️ راز و رمز جهانی شدن نهضت امام حسین (ع) در فداکاری و اصلاحگری آن نهفته است
◻️ بخش آداب و مراسمهای دینی در قیام امام حسین بر موضوع علمی و فکری غلبه دارد
◻️ گردهمایی بزرگ و باشکوه اربعین حسینی معجزهای ماندگار است
◻️ قیام امام حسین(ع) را محدود و منحصر به افکار و اندیشه خود نکنیم
◻️ نام حسین(ع) در تمامی دورانها جایگاه ویژه ای دارد
◻️ حماسه حسینی عالیترین و بزرگترین حماسه جاودانه تاریخ بشری است
@tollabolkarimeh
طلاب الکریمه
اگر از من بپرسی این چند روز تعطیلات به چه فکر میکنی؟ می گویم به پیری!
به روزی که سردی، بافت عضلاتم را منجمد کند و طبیب به من بگوید "حاج خانم مشکل شما غلبه ی بلغم است" و من در خانه، زیرپتو مدام به نوههایم تذکر دهم در را پشت سرشان ببندند تا سوز نیاید و کولر را خاموش کنند.
شب که بشود دست دراز کنم و از میز بالای تختم کیسهی داروها را بردارم و یک مشت قرص و کپسول رنگی و پودری بریزم توی شکمم و بعدش با کف دستم ضربهی آرامی به معدهام بزنم و زیر لب غُر بزنم "شده قبرستان داروها".
موقع نماز روی صندلی، بخواهم تربت را سجده کنم سرم سنگینی کند و کمرم تیر بکشد.
عینک بندیام را به چشم بزنم و لای کتاب را باز کنم و یک خط در میان ،پسر کوچکم را، که آن موقع جوان باسوادی شده، صدا بزنم "مادر اینجا چی نوشته؟ چشام نمیبینه!" و بعد از دوصفحه سرم گیج برود و کتاب را ببندم.
پوستر فراخوان فلان نشست علمی فرهنگی با حضور فلان اساتید برجسته ی کشوری برایم بیاید و در جوابش با سختی تایپ کنم "نوش جان جوانها"
عروس دامادهایم توصیهام کنند که مادر روزه به شما که قندت بالاست واجب نیست! و من هم در دلم حرف آنها را تایید کنم. اما به روی خودم نیاورم.
از توی کمد یک سالنامهی قدیمی پیداکنم و بخواهم چند خط بنویسم، خودکار در دستانم بلرزد، نسخ و معلّی که هیچ، خط معمولیام هم شُل و کج و معوج باشد.
روی کاناپهی نشیمن، دکمهی قرمز کنترل تلویزیون را با شصتم آرام لمس کنم تا مستندی ببینم یا سخنرانی گوش کنم ولی سمعَکم روی اُپن باشد و کسی در خانه نباشد که برایم بیاورد.
تبلتم را روشن کنم و ببینم دخترم عکس بچههایش را در جاده نجف کربلا برایم فرستاده و نوشته "مامان خیلی به یادتونیم ان شاءالله اربعین سال بعد با شما"
گوشهی چشمم بسوزد و خیس شود
و بعدش به پاهای ورم کرده ام خیره شوم و به ویلچر خالی کنج راهروی خانه.
...دارم به جوانیام حریص میشوم!
✍فاطمه ترکاشوند
#مادرانه
#طلبه_نوشت
#به_افق_اربعین
@tollabolkarimeh
" اللهموَامنُنعَلَیَّبِکُلِّمایُصلِحُنیفیدُنیایَ واخِرَتی "
خداےمن!
هرآنچہدردنیاوآخرتمباعث
اصلاحمشودبہمنعنایتکن...
#صحیفہسجادیہ
[دعای۲۵]
@tollabolkarimeh