eitaa logo
اندکی تفکر
32.7هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
83 فایل
❣️مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @ttafakor_mostafa ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس ❣️تربیت فرزند👈 زیر ۱۴سال ❣️خواستگاری 👈انتخاب همسر ایده‌‌آل توضیح بقیه دوره‌ها👈پیام سنجاق شده در کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اندکی تفکر
عملی در صبح جمعه، جهت بخشش گناهان در روایت آمده: کسى‌که پیش از نماز صبح روز جمعه سه‌مرتبه(از روى خلوص‌نیّت) بگوید اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذی لا اِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومِ، وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ 👈 گناهانش آمرزیده مى شود، هرچند که بیشتر از کف دریا باشد. 📚به‌نقل از بحارالانوار، ج۸۶، ص۳۵۹ | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
🔍 سه نکته‌ای که آقایان باید در زندگی مشترک به آن توجه کنند! ۱. خدا در وجود خانم‌ها نوساناتی قرار داده است که گاهی به تنهایی نیاز دارند. بعضی از اوقات دوست دارند شما نزدیک‌شان نشوید. بستگی به روحیۀ و شخصیت، این حالت مدتی که به طول می‌انجامد متفاوت است. سعی کنید این زمان را در همسرتان بشناسید و سنجیده عمل کنید. ۲. یکی از اخلاق‌هایی که گاهی از اوقات خانم‌ها دارند، این است که وقتی عصبانی هستند "منفی‌بافی کلی" می‌کنند. مثلاً می‌گویند: من از تو هیچ خیری ندیدم! شاید شما تعجب کنید که چرا برای یک مسئله کوچک یا بزرگ، همسرم اینقدر دیدش به همه‌چیز، منفی شده است، در حدی که همه کارهای خوب من را فراموش کرده است! این جور مواقع سعی کنید با دلداری و تایید حرف‌های او و جدی نگرفتن این حالت در خانم‌تان، از این موقعیت خارج بشید. در این مواقع هیچ‌وقت تصور نکنید که همسرتان این حرف‌ها را از تهه دل می‌زند. ۳. اساساً مدل فکری و منطق خانم‌ها با آقایان متفاوت است. گاهی خانم‌ها از قالب‌های منطقیِ فکریِ آقایان خارج می‌شوند و حرف‌هایی را می‌زنند. در این مواقع او دوست دارد ببیند عکس‌العمل شما چیست؟ آیا او را دوست داری یا اگر کمی غیر منطقی فکر کند یا حرف غیرمنطقی بزند، از او متنفر خواهی شد. در این مواقع با توجه به روحیات همسرتان، سعی کنید زرنگ باشید و بهترین عکس‌العمل را نشان بدهید. | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهکار حاج محمودکریمی بمناسبت میلاد حضرت زینب سلام‌الله‌علیها🌺 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
🔥 جلسه ساعت۳ بامداد 🚨 امروز یکی از مسئولان ارشد ثبت اسناد قم تعریف می کرد: حدود دو هفته قبل از شهادت شهید رئیسی ایشان به قم سفر کرده بود. ساعت یک بامداد در منزل بودم که طی تماس تلفنی از من خواسته شد، برخی مستندات مورد نیاز در نهضت ملی مسکن و جوانی جمعیت را به محل پروژه‌ها ببرم. حدود ساعت ۳ بامداد به محل پروژه‌ها در اطراف شهر قم رسیدم با صحنه‌ای مواجه شدم که بغض کردم. دیدم در آن ساعت روی زیراندازی نشسته و جلسه‌ای تشکیل داده و با جدیت پیگیر ساخت و رفع مشکلات مربوط مسکن استان است... گویا شهید رئیسی در برخی از سفرها، بازدید از طرح‌های مسکن را با توجه به تراکم برنامه‌ها پس از ساعت ۱ بامداد انجام می‌داد... ✍حمیدرضا ابراهیمی است، اموات و شهدا را یاد کنیم، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
چند قورباغه از جنگلی عبور می‌کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه‌ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه دیگر گفتند که چاره ای نیست، شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه این حرف‌ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند، اما قورباغه‌های دیگر دائما به آنها می‌گفتند که دست از تلاش بردارید، شما خواهید مرد! پس از مدتی یکی از دو قورباغه دست از تلاش برداشت و به داخل گودال پرتاب شد و مرد. اما قورباغه دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. بقیه قورباغه‌ها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار؛ اما او با توان بیشتری تلاش می‌کرد و بالاخره از گودال خارج شد. وقتی از گودال بیرون آمد، معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او تمام این مدت فکر می‌کرده که دیگران اورا تشویق می کنند. 🚨 ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می‌گویند. | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
🚨 قضاوت یا تربیت شخصی از معلمی پرسید: شما که قاضی بوديد، چرا قضاوت را رها كرديد و معلم شديد؟! معلم جواب داد: چون وقتی به مراجعين و مجرمينی كه پيش من می‌آمدند دقيق می‌شدم، می‌ديدم اکثراً كسانی هستند كه يا آموزش نديده‌اند يا دیدگاه درستی ندارند. به خودم گفتم به‌جای پرداختن به شاخ‌وبرگ، بايد به اصلاح ریشه بپردازیم. ما به معلم دانا، بیش از قاضی‌عادل نیازمندیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🚨 چه بسا از دست رفته‌ای که دیگر قابل جبران نیست. | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 پاسخ تاریخی استاد رحیم پور ازغدی به نظامی فارسی‌زبان اسرائیل، که کمکِ مردم ایران به لبنان را اشتباه جلوه داد | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
🚨 سختی‌های زندگی تو رو نمی‌کُشه 🔹 فکر می‌کردم اگر «فلان اتفاق» بیفته، می‌میرم؛ فلان اتفاق افتاد و نَمُردم. 🔹 فکر می‌کردم اگر «فلان دوستم» با من قطع‌ ارتباط کنه، می‌میرم؛ فلان دوستم با من قطع‌ ارتباط کرد و نَمُردم. 🔹 فکر می‌کردم اگر «فلان رشته» قبول نشم، می‌میرم؛ فلان رشته قبول نشدم و نَمُردم. 🔹 فکر می‌کردم اگر «فلان شرکت» مصاحبه‌ منو قبول نکنه و استخدام نشم، می‌میرم؛ فلان شرکت استخدامم نکرد و نَمُردم. 🔹 فکر می‌کردم اگر از مادرم، پدرم، خواهرم و بهترین دوستم، «فلان حرف» رو بشنوم، می‌میرم؛ از تک‌تک این آدما، فلان حرفو شنیدم و نَمُردم. 🔹 فکر می‌کردم اگر «بی‌پول» بشم، می‌میرم؛ از همیشه بی‌پول‌تر شدم و نَمُردم. 🔹 فکر می‌کردم اگر «فلان عشق» از یادم بره، می‌میرم؛ عشق فراموشم شد و نَمُردم. 🚨 رفیق! سختی زندگی تو رو نمی‌کُشه، ریشه‌ زندگی‌ات رو وسط خاک اصالت، محکم می‌کنه. پس طاقت بیار، سبز می‌شی. مثل ورزشکاری که هرچه‌قدر بیشتر به خودش فشار بیاورد و تمرینات سخت‌تری کند، آمادگی بیشتری را در میدان نبرد، کسب خواهد کرد. | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
👈 بسیار خواندنی 🚨 مریم مقدس و خواستگارش! در یکی از کلاس‌های دانشگاه، بحثی داغ در مورد انتخاب همسر توسط پسران در جریان بود. موضوع بحث این بود که چرا برخی پسران با وجود داشتن روابط متعدد با دختران مختلف، در نهایت به دنبال دختری پاک و بی‌تجربه در زمینه ارتباط با پسران برای ازدواج می‌گردند. این موضوع برای بسیاری از دانشجویان، از جمله من، غیرقابل درک بود. در حین بحث، استادمان خاطره‌ای جالب تعریف کرد: ایشان که در گذشته مشاور دانشجویان در دانشگاهی دیگر بودند، روزی دختری به نام سارا که قبلاً نیز در یکی از کلاس‌هایش حضور داشت، به اتاقش مراجعه می کند. سارا که از نظر حجاب و رفتار چندان پایبند به عرف جامعه نبود، در کلاس نیز با پسران شوخی می‌کرد و به اصطلاح عامیانه، "تیپ دختران امروزی" را داشت. سارا با سلام و احوالپرسی از استاد، تقاضای صحبت خصوصی کرد و پس از اجازه استاد، شروع به صحبت کرد: حاج آقا، من قصد دارم در مورد موضوعی با شما صحبت کنم. راستش توی کلاس ما پسری هست که خیلی بهش علاقه‌مند شدم، اما خجالت می‌کشم که خودم به او بگویم. می‌خواستم شما به عنوان واسطه این موضوع را به او بگویید. ما توی کلاس خیلی راحت با هم صحبت و شوخی می‌کنیم. احساس می‌کنم روحیاتمان به هم می‌خورد و از بقیه دختران دانشکده راحت‌تر با من حرف می‌زند. از نگاهش هم مشخصه که به من علاقه‌منده، ولی من خجالت می‌کشم که بهش بگم. میشه شما این کار رو برای من انجام بدین؟" سارا پس از گفتن این حرف‌ها، به بهانه‌ای از اتاق خارج شد. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که همان پسری که سارا به خاطر او به اتاق استاد آمده بود، وارد شد. استاد با خود فکر کرد که حتماً این پسر هم به خاطر سارا آمده و چه خوب که خودش پیش‌قدم شده و نیازی به واسطه‌گری او نیست. پسر با لحنی خجالت‌زده گفت: "حاج آقا، من توی یکی از کلاس‌ها دختری رو دیدم که خیلی بهش علاقه‌مند شدم و می‌خوام ازش خواستگاری کنم، ولی خجالت می‌کشم و نمی‌دونم چطور بهش بگم. استاد پرسید: اون دختر کیه؟ و پسر در جواب گفت: خانم مریم ..." استاد با شنیدن اسم مریم، تعجب کرد. مریم دختری بود که در دانشکده به "مریم مقدس" معروف بود. او دختری بسیار باحجاب، متین و باوقار بود که به ندرت با پسران صحبت می‌کرد و بیشتر حواسش به درس و کتابش بود. استاد به پسر گفت: تو که به این دختر نمی‌خوری! من چندتا کلاس باهاش داشتم. مریم خیلی سرسنگین و باوقاره. من تا به حال توی هیچ‌کدوم از دخترانِ این دانشکده به اندازه او حجب و حیا ندیدم. در ضمن، تو که روابط عمومیت خیلی خوبه! فکر می‌کنم خانم سارا (همان دختری که قبل از تو به اتاقم اومد و از من خواست واسطه بشم) بیشتر به دردت می‌خوره! پسر قبل از اینکه استاد حرفش را تمام کند، با لحنی قاطع گفت: من از دخترانی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار می‌کنند و پوشش و حجاب درست و درمانی ندارند، بدم میاد. من می‌خوام همسر آینده‌ام فقط مال خودم باشه. می‌خوام خنده‌ها، شوخی ها و زیبایی‌هایش فقط برای من باشه و همه درددل‌هایش را با من در میان بگذارد. حالا شما به من بگید چطور می‌تونم با دختری که قبل از ازدواج هیچ چیز برای همسر آینده‌اش نگه نداشته زندگی کنم؟! من همون دختر سرسنگین و باوقار رو می‌خوام که لبخندش رو تا به حال هیچ مردی ندیده. همون دختری که توی ته کلاس می‌شینه و حواسش به جای اینکه به حرف‌های پسران باشد، فقط به درسش فکر می‌کنه و نمرات عالی داره. همون دختری که حجب و حیا و وقارش باعث شده که هیچ مردی جرات نکنه باهاش شوخی کنه. و من هم به همین خاطر مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که من خودم خجالت می‌کشم که بهش بگم! | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624