#شرح_حدیث
💢 نجوا و صدای خدا در دلِ مردان خدا
🌷🌷@tth_ir 🌷🌷
🔅 #امام_علی_علیه_السلام : ...وما برح لله عَزَّت آلاوهُ فی البرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ و فی اَزمانِ الفَتَراتِ عبادٌ ناجاهم فی فِکرِهِم و کلَّمَهم فی ذاتِ عُقُولهم فاستَصبحوا بنور یَقظَةٍ فی الابصار و الاَسماعِ و الاَفئِدَة... [۱]
🔸 ... خداوند - نعمتهايش گرامى باد - همواره و در هر روزگارى پس از روزگار ديگر و در زمانهاى نيامدن پيامبران، بندگانى دارد كه در انديشهشان با آنها راز مىگويد و در خردهايشان با آنان گفتگو مىكند؛ و از نور بيدارى در ديدگان و گوشها و دلهاى خود، شعله برگرفتند.
📚 نهج البلاغه، خطبه۲۲۲
✍️ در فراز اول روایت، حضرت فرمودند : خدای متعال ذکر را سبب جلای دل ها قرار داد و بوسیله تداوم ذکر ، انسان حواس باطنی پیدا می کند یعنی چشم دلش بینا می شود و گوش دلش شنوا می شود و دل آماده شنیدن حقایق می گردد .
▫️اما در این قسمت از روایت حضرت امیر علیه السلام می فرماید : کسانی که چشم و گوش دل آنها باز شده و از رجال ذکر شده اند، هم سخن با خدا می شوند. اهل معرفت می گویند که یک نبوت انبائی داریم و یک نبوت تشریعی، نبوت تشریعی بعد از پیامبر خاتم ختم شد و پیامبر دیگری نخواهد آمد و خداوند با کسی ارتباط تشریعی نخواهد داشت ولی نبوت انبائی ختم نشده و یکی از دلایلش همین خطبه نهج البلاغه است .
🌷🌷@tth_ir 🌷🌷
💢خداوند با یک عده در متن اندیشه سخن می گوید وقتی که چشم دل انسان ها باز می شود و به آن مرحله از کمال می رسد خداوند در متن عقول با آنها صحبت می کند .
بر اساس این فرمایش نورانی، مردان ذاکر این استعداد را دارند که از الهام غیبی الهی برخوردار شوند.
حدیث شانزدهم
مرحوم شیخ بهایی(د. 1030ق) کتابی دارد که به اربعین شیخبهایی نامدار است. او در این کتاب، چهل حدیث را نقل و هر یک را قدری توضیح داده است؛ جز یک حدیث. او وقتی حدیث شانزدهم را مینویسد به ذکر خاطرهای بسنده کرده و بیآنکه شرحی بنگارد از آن میگذرد.
حدیث شانزدهم:
امام على(ع): از بدهیاى كه داشتم، به پيامبر خدا(ص) شِكوه كردم. فرمود: «اى على! بگو: خداوندا! مرا با حلالت از حرامت و با دادهات از غيرِ خودت، بینياز كن. پس اگر بدهیات مانند صَبير باشد، خدا آن را میپردازد. صَبير، نام كوهى در يمن است كه در آن سرزمين، كوهى بلندتر از آن نيست (أمالی صدوق، ص472).
مرحوم شیخ بهایی بعد از نقل این روایت مینویسد:
سالهای گذشته، بدهکاریای برای من پیش آمد که از حدّ یکهزار و پانصد مثقال طلا گذشت [به پول امروز بیش از چهار میلیارد تومان میشود]. طلبکاران از گروههای مختلف بودند. فشار بدهی به حدی بود که مرا از کارهای دیگرم بازداشت و هیچ نوع اعتبار و چارهای هم نداشتم که آن را بپردازم. پس رو به این دعا آوردم و بر آن مواظبت داشتم تا این که خداوند متعال ادای آن را بر من آسان نمود و توانستم همۀ آن را در مدت کوتاهی برگردانم. در این ماجرا خداوند متعال امکانات و اسبابی را پدیدآورد که هرگز از خاطرم عبور نمیکرد و به خیالم نیز نمیرسید (اربعین شیخ بهایی، دفتر نشر نوید اسلام، چ اول، ص255).
متن دعا: «اللّهم أغنِني بِحَلالِکَ عن حرامِکَ و بِفَضلِکَ عَمَّن سِواکَ»
#شرح_حدیث #دعا #بدهی #روزی
🆔 https://t.me/pishgar_ir