eitaa logo
ویرگول (منبرکوتاه)
12.7هزار دنبال‌کننده
307 عکس
133 ویدیو
57 فایل
شرح مختصر روایات #سخنرانی #کلاس #معنویت #تدریس ⚠️نظرات و پیشنهادات، تاثیر مطالب را به ما ارسال کنید. استاد سطح عالی حوزه #استاد دانشگاه فرهنگیان مبلغ و فعال فرهنگی دکتر سیدحسین فاطمی @Seyedhosein_fatemi
مشاهده در ایتا
دانلود
شخصی میگفت: با پدرم رفتم سیرک،در صف خرید بلیط،زن و شوهری با ٤ تا بچه جلوی ما بودند. وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه قیمت بلیط هارو بهشون گفت، رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه کار کند...!! ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک اسکناس ١٠ دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت، سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد. مرد که متوجه موضوع شده بود، بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت: متشکرم آقا..!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود، کمک پدرم را پذیرفت؛ بعد ازينکه بچه ها همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند، ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم. 🔻عده ای از افراد فقط به کسانی خوبی میکنند که به آنها نفعی داشته باشد.( مثل ایستادن برای کمک کردن به ماشین خراب شده ی خانمی که آراسته هست، ولی اگر ماشین پیرمردی را ببیند خراب شده به روی خود هم نمی آورد). 🔻در مقابل عده ای از افراد هم هستند که بدون درنظر گرفتن منافعی، کریمانه به همه کمک میکنند و کمک کردن را وظیفه ی دینی و انسانی خود میدانند. ♦️لذا حضرت فرمود:بخشش های انسان کریم و بزرگوار، نيكوكارى هاى خود را بدهى به گردن خود مى داند كه بايد بپردازد و انسان غیر کریم،خسیس، احسانهاى گذشته خود را بدهى به گردن ديگران مى داند كه بايد پس بگيرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره89☝️☝️
مرد ثروتمندی، پسر خوشگذرانی داشت. هرچه به او نصیحت می‌کرد ولخرجی‌ نکن، با دوستانت معاشرت نکن؛آنها دنبال پولت هستند،ولی قبول نمی‌کرد. پدر هنگام مرگ به او گفت: من از دنیا میروم، داخل زیرزمین طنابی آویزان کرده ام،زمانیکه نتوانستی به زندگی ادامه دهی برو خودت را با آن طناب خلاص کن. مدتی بعداز مرگ پدر،ثروتش تمام شد.همه دوستان از او دور شدن. در اوج فقر تکه نانی پیدا کرد، بخورد، آنرا هم هنگام استراحت،کلاغ برد. پسر ناراحت و گرسنه نزد رفقای سابقش رفت و گفت:جای نشستم تا استراحت کنم، کلاغی نانم را برد. همه او را مسخره کردن که چرا دروغ میگویی؟ پسر ناراحت شد و به خانه رفت، تا بخاطرسیدن به اوج بدبختی، به گفته پدرش، خودش را با طناب خلاص کند. طناب را دور گردن خود انداخت. ناگهان به زمین افتاد و کیسه‌ای پر از طلا و سکه نیز از سقف پایین افتاد. پسر گفت: پدر خدا ترا بیامرزد؛مرا نجات دادی. او مهمانی تدارک دید و رفقای خود را دعوت کرد،در مجلس بگو و بخند شروع می‌شود. در این موقع پسر گفت:من امروز کلاغی دیدم که بزغاله‌ای را به پنجه گرفت و برد. رفقا گفتند: بله درست میگویی. پسر گفت: ای نامردها! من گفتم تکه نانم را کلاغ برد، شما باور نکردید و مرا مسخره کردید، حالا چطور می‌گویید کلاغ یک بزغاله را می‌تواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام چماق‌دارهای خود را صدا کرد و کتک مفصلی به آنها زد و بیرونشان انداخت.گفت: شما دوست نیستید پدرم میگفت:شما دنبال پول هستید. غذاها را داد به چماق دارها خوردند و بعد هم زندگی خود را عوض کرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره89👆👆
شخصی در تاریکی شب اوائل صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت، وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزدِ معروفِ ده است. شروع کرد به داد و بیداد. دزد گفت: چرا داد و بیداد می کنی؟ مرد گفت: ای دزد نابه کار، افسار الاغ من در دست تو چه می کند؟ دزد گفت: تو خود در تاریکیِ شب الاغت را به دستِ من سپردی و تازه مرا از کارم باز داشتی. حالا داد و بیداد هم می کنی؟ مرد پرسید: پس چرا الاغ را ندزدیدی؟ دزد گفت: تو الاغت را به من امانت سپردی. من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که امانت به من بسپارند، به آن خیانت نمی کنم. 🔻انسان در هر شغلی که باشد، باید حداقل چند صفت از صفات انسانهای خوب و بزرگوار را داشته باشد. یکی از آن صفات بزرگواری، امانتداری میباشد. ♦️لذا حضرت فرمود: امانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، باز گردانيد، زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام امانتى را به من بسپرد هر آينه آن را به او بر مى گردانم. # امانت https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅شماره90☝️☝️
عارفی ۳۰ سال مرتب ذکر استغفر الله میگفت. شخصی از او پرسید: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم. جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ گفتند: مال شما نسوخته… گفتم: الحمدلله… معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک! آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی. 🔻روزانه چه بسیار از این الحمدلله ها میگوییم و فکر میکنیم انسان شکر گذاری هستیم. 🔻مثل: زمانیکه که در صف نانوایی،نان به ما برسد و به دیگران نان نرسد.تاکسی به یک نفر جا داشته باشد، ما سوار شویم و دیگران همچنان منتظر بمانند. بچه ها که بازی میکنند، خیال کنیم فرزند ما زمین خورده و گریه میکند، ولی مشاهده میکنیم که فرزند همسایه زمین خورده. و.... ♦️لذا حضرت فرمود: از مصيبت (گرفتارى) برادرت اظهار شادى مكن ؛ كه خداوند به او رحم مى كند و تو را گرفتار مى سازد . https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره91☝️☝️
در یکی از شهرها پادشاه مهربانی بود که بسیار ضعیفان را یاری می کرد و مانع از زورگویی افراد ثروتمند می شد.بخاطر همین دشمنان زیادی پیدا کرده بود و چندین بار قصد جانش را کردند. یک شب دزدی از شهر خود گریخته و سر از شهر این پادشاه درآورد و چون خسته و گرسنه بود تصمیم گرفت به خانه ای رفته و دزدی کند. تصمیم گرفت از قصر دزدی کند. دزد همان شب وارد قصر شد و به اتاق پادشاه رفت و میمونی را در کنار پادشاه دید. پادشاه که به خواب رفت ناگهان مارمولکی بزرگ بر روی سینه پادشاه رفت. میمون که مارمولک را دید خنجری برداشت که مارمولک را بکشد که ناگهان دزد فریاد زد و دست میمون را گرفت. پادشاه بیدار شد و میمون و دزد را در آن وضعیت دید و پرسید: تو کیستی؟ دزد جواب داد: من برای دزدی وارد قصر شده بودم و اگر اینجا نبود این میمون شما را می کشت. خداوند مرا امشب به قصر شما کشاند تا شما جان سالم به در ببرید. پادشاه نیز وقتی داستان را شنید سجده شکر انجام داد. 🔻انسانی که دیگران را از مشکلات و گرفتاری نجات میدهد، خداوند نیز او را در مشکلات و گرفتاری با اسباب گوناگون حتی بوسیله ی دشمن، نجات میدهد. ♦️لذا حضرت فرمود: هر كس مى‌خواهد دعايش مستجاب و غمش و گرفتاریش از بين برود، بايد گره از كار شخص گرفتار را، باز كند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره92☝️☝️
وجود تارعنکبوت در مکانی، نشانه این است که مدت‌هاست کسی از آن مکان عبور نکرده و عنکبوت تار تنیده. ضرب المثل «جیبش تارعنکبوت بسته» مثل جیبی است که دست صاحبش مدت‌هاست درون آن نرفته زیرا که پولی در آن نبوده تا لازم شود شخص دست در جیب خود کند. ♦️لذا حضرت فرمود:فقر دین انسان را ناقص، عقل را مشوش، مردم را به او، و او را به مردم بدبین میکند. سوال؟؟ ⁉️چرا فقر باعث نقصان دین میشود؟ زيرا؛ انسان فقیر بخاطر پول ممکن است کار خلاف و گناه انجام دهد، و حتی به فکر حلال و حرام نیز نباشد. ⁉️چرا فقر باعث سستی اعتقاد انسان به خدا مى شود؟ زيرا؛ شنيده است كه خدا رزّاق و روزى رسان است ولی خود را در فقر و تنگدستى مى بيند و اين مايه سوءظنش به خدا و وعده هاى الهى مى شود، بنابراين نقص اعتقادى پیدا میکند. ⁉️چرا فقر، عقل فقیر را مشوش مى سازد؟ زیرا؛ افراد گرسنه و فقير هرچند عقل نيرومندى داشته باشند، توان فكر كردن و انديشيدن را از دست مى دهند و حتى گاه در مسائل ساده زندگى گرفتار اشتباه مى شوند وقدرت بر تفكر و تصميم گيرى را به دليل فقر و پريشانى از دست مى دهند. ⁉️چرا مردم به فقیر، و او به مردم بدبین میشود؟ زیرا؛ مردم از چنين شخصى فاصله مى گيرند و حتى او را مزاحم خود تصور مى كنند. او هم از مردم فاصله مى گيرد، چراكه بسيارى از اوقات فكر مى كند مردم اسباب فقر او را فراهم كرده اند و حق او را خورده و کمک نکردند پیشرفت کند. بنابر این انتظارات، او به مردم بدبین میشود. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره93☝️☝️
شخصی نزد دانشمندی رفت و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟ پاسخ داد: آیا کاملا مطمئنی آنچه که می خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد گفت: نه، فقط در موردش شنیده ام. دانشمند گفت: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس. دانشمند گفت: آیا آنچه که می خواهی بگویی،برایم سودمند است؟ مرد گفت : نه . دانشمند گفت: تو می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟ 🔻کسانی به موفقیت های بزرگی می رسند که ، از کارهای بی فایده و بی ثمر دوری کنند. 🔻لذا حضرت فرمود: چيزى را بجوى كه سودمند است و آنچه را كه بيهوده و بی ثمر است رها کن؛ زيرا رها کردن چيزهاى بيهوده، باعت رسيدن به كارهاى سودمند و پر ثمر هست. ♦️مانند کسی که اگر سر سفره، شکم خود را با نون و پنیر سیر کند، به چلوکباب دیگر میل نمیکند، نگاه کند. کسی که به کار بی فایده مشغول شود، اصلا فرصتی برای کار پر ثمر پیدا نمیکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره94☝️☝️
زنه پشت جنازه همسرش داشت میخندید. گفتن : چرا میخندی ؟ گفت : اولین باره که میدونم کجا میره !!! 😐😂😅 🔻بسیاری از انسان ها بخاطر دلایل و توجیهات مختلفی در کارهای خود از پنهان کاری استفاده میکنند. برخی از پنهان کاری ها ممکن هست در خانواده آسیب و خللی ایجاد کند. ولی مرد، زن، یا فرزند بخاطر عواقب برخورد تند در خانواده، سعی در پنهان کاری میکنند، و با دروغ شخص مقابل را قانع میکنند. 🔻با خانواده سعی کنیم طوری برخورد، کنیم که همسر و فرزندمان ما را، دوست، و امین و دلسوز خود بداند و اسرار خود را با ما در میان بگذارد. در غیر اینصورت او ترجیح میدهد، اسرار و واقعیت های خود را پنهان کند. 🔻لذا حضرت فرمود: تمام خیر دنیا و آخرت در دو چیز جمع شده، در رازدارى و دوستى با نیکان. و تمام بدى ها در دو چیز جمع است افشاى سرّ و دوستى با بدان. ♦️زیرا؛ با فاش شدن اسرار، شخص با سرزنش، قضاوت، گاهی تمسخر، آبروریزی، دعوا، عصبانی شدن بزرگتر و.... روبرو میشود. و شخص ترجیح میدهد واقعیت را بیان نکند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره95☝️☝️
درویشی به در خانه ثروتمندی رفت. به او گفت حضرت آدم پدر من و تو است و حضرت حوا نیز مادر ماست. پس ما با هم برادریم، تو این همه ثروت داری و من میخواهم که تو برادرانه سهم مرا بدهی. خواجه به غلام خود گفت: :یک سکه به او بده." درویش گفت: "ای خواجه چرا در تقسیم، برابری را رعایت نمیکنی؟" خواجه گفت: "ساکت باش که اگر برادرانت با خبر شوند همین یک سکه هم به تو نمیرسد." 😀😂😁 🔻انسان کریم و بزرگوار همیشه سعی میکند، کسی که از او درخواستی میکنند، رد نکند. و اگر چیزی هم نداشته باشد، با خوش اخلاقی با او برخورد کند. ♦️لذا حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ حضرت ابراهيم را دوست و خليل خود انتخاب كرد ؛ چون او دست رد به سينه هيچ سائلى نزد و دست نياز به سوى احدى جز خداوند عزّ و جلّ دراز نكرد. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره96☝️☝️
اربابی مرغ بریانی را به غلامش داد تا آن را برای قاضی شهر ببرد. ارباب چون کاری داشت که دست قاضی گیر بود، تاکید کرد مرغ را سالم برساند. از خانه ارباب تا خانه قاضی فاصله زیاد بود. بین راه بوی مرغ به مشام غلام می رسید، و او وسوسه می شد تا از مرغ بخورد ولی از اربابش میترسید. بعد از کمی راه رفتن، نتوانست جلوی خود را بگیرد؛ یکی از ران های مرغ را کند و خورد. غلام قبل از رسیدن به خانه قاضی نقشه ای کشید. وقتی نزد قاضی رسید و قاضی با آن غذای پس مانده و مرغ یک پا مواجه شد، فهمید که غلام دست درازی کرده و باید مجازات شود.قاضی شروع کرد به شلاق زدن او.غلام گفت: در شهر ما همه مرغ ها یک پا دارند. قاضی باور نکرد و به شلاق زدن غلام ادامه داد. غلام از درد شلاق فریاد می کشید اما روی حرفش پافشاری می کرد و با هر ضربه شلاق، بلند داد می زد: باور کنید مرغ شهر ما یک پا دارد. خلاصه از قاضی کتک و از غلام انکار و دروغ! قاضی دید غلام همچنان اصرار دارد که مرغ های شهرشان یک پا دارند، با خود گفت: شاید این غلام بدبخت راست می گوید و مرغ های شهرشان واقعا یک پا دارند! این گونه شد که دست از سر غلام برداشت و او را رها کرد. 🔻کسی که برای کار های خود دلایل غیر منطقی بیاورد و پافشاری کند و حرف دیگران را نپذیرد. میگویند:«مرغش یک پا دارد» ♦️لذا حضرت فرمود:جابجا کردن سنگ بزرگ راحتتر از فهماندن کسی هست،که نمیفهمد یا نمیخواد بفهمد.زیرا به اینگونه افراد هر چقدر هم استدلال بیاوری،یا از روی لجبازی یا از بی خبری و یا از روی قصد و غرض قبول نمیکنند. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره97☝️☝️
یه نفر نام خانوادگیش«ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ» ﺑﻮﺩﻩ! ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، یارو ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ و میگفت: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! ✋️ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ … 😂😂 🔻امروزه با توجه به اینکه انسان بیشتر در اجتماع قرار میگیرد، خانواده باید نام نیکو به فرزندان خود انتخاب کنند. واگر نام خوانوادگی خوب هم ندارند، عوض کنند، که فرزندشان در اجتماع مورد تمسخر و بی احترامی واقع نشود. ♦️لذا حضرت فرمودند: اولین نیکی و احسان مرد به فرزندش آن است که نام خوب برای او انتخاب کند،پس برای فرزندان خود از بهترین نام ها استفاده کنید. https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره98☝️☝️
کودکی از دست مادرش ناراحت شده و قهر می‌کند. هنگام شام هر چقدر صدایش می‌کنند خودش را به خواب می‌زند و جواب نمی‌دهد. مادرش مقداری غذا برای کودک در ظرفی می‌کشد تا بعدا که گرسنه‌اش شد بخورد. کودک که زیر چشم نگاه میکرد می‌گوید: من که نمی‌خورم اما برای هر کس که می‌کشید کم است. 😳 🔻پدر و مادر هر چقدر هم به فرزند خود عصبانی شوند، و با آنها دعوا کنند، باز فرزند خود را دوست دارند. و دلسوزانه خیر خواه فرزند خود هستند. 🔻پدر و مادر هر دو برای فرزند خود زحمت میکشند، و دلسوز هستند، ولی دلسوزی و محبت و زحمتکشی مادر به فرزند بیشتر از پدر میباشد. 🔻در این داستان، با وجود اینکه مادر با فرزند خود دلخوری داشته، ولی هنگام شام به فکر گشنه نماندن فرزندش هست. ♦️لذا حضرت فرمود: مردی به حضور رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا! به کدامیک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. مرد پرسید: بعد از آن؟ فرمود: به مادرت. برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت. در نوبت چهارم حضرت فرمود: به پدرت نیکی کن! https://eitaa.com/joinchat/815333562Cf516a20880 ✅ شماره99☝️☝️