#همسرانه
❤️نماز را اول وقت می خواند، وقتی ماه عسل به مشهد رفته بودیم، در هر صورت راننده را مجبور می¬کرد که به موقع برای نماز نگه دارد.
حتی موقع برگشت به راننده گفت:« تو چرا برای نماز صبح نگه نداشتی.»
راننده را مجبور کرد ماشین را نگه دارد، آنقدر با عجله پیاده شدیم که من مسح را از روی جوراب کشیدم که زود نماز را بخوانیم.
بعد که پرسیدم گفتند باید جوراب را در می¬آوردم.
راوی : همسر شهید ناصر علیزاده
#شهید_ناصر_علیزاده
#شهیدانہ
#شکوه_ایثار
@westaz_defa
#نامه_های_عاشقانه
دلتنگی
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام بر شما سپاهیان اسلام که برای حفظ مرز اسلامی خود با دشمنستیز می¬کنید باشد که انشاءالله یاران به حق امام زمان بوده باشید و خداوند برای همه¬تان عمری عطا کند که تا آخرین لحظه¬های زندگی خود تا مرز اسلام پیش روید.
یعقوب سلام عرض میکنم امیدم به خداست که موفق و مؤید بوده باشی. نمی¬دونی که چقدر جایت در خانه خالی است لحظه¬ای نیست که جایت در خانه خالی نباشد.
یعقوب برایم روزهای اوّل مثل زندان بود مثل این بود که داشتم در دنیای غم زندگی می¬کردم تا اینکه آن یادداشت تو رسید. یعقوب باور نمیکردم که زندگی به دور از تو اینقدر برایم تنگ شود ولی باشد به خاطر اسلام صبر میکنم که انشاءالله تو بازگردی.
یعقوب، عشق من نمی¬دونی که شبها اذان که میده چقدر دل¬تنگ میشم. این چند روز که از تو خبر نداشتم کم مونده بود دق کنم. ولی طرف صبح در حیاط نشسته بودم که دیدم علیرضا آمد و گفت از یعقوب برایت خبر خوشی دارم شب تلفن کرده بود و آدرس فرستاده، بلافاصله برداشتم و برایت این نامه خالی از مهر امّا محبتآمیز را برایت نوشتم. یعقوب نمی¬دونی که چقدر دوستت دارم ای کاش بهت اینهمه محبت نداشتم. ولی به خدا اگر بگم دیوانه تو شدم باور نمی کنی.
هرروز چندین مرتبه به آلبوم نگاه میکنم تا اینکه آن صورت پر از مهر ترا ببینم.
یعقوب خواهش میکنم از طرف من اصلاً نگران نباش چونکه من حالم خیلی خوب است و فرزندت قشنگ داره بازی می¬کنه بدون اینکه مادرش را اذیت کند.
🖌همسر شهید خدادوست
#همسرانه
@westaz_defa
#ادامه دارد