eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
7.1هزار دنبال‌کننده
690 عکس
593 ویدیو
148 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها نشر بدون نام کانال شرعاً مجاز نمی باشد.🚫 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب که کار و بار گدایان گرفته است بوی بهشت عالم امکان گرفته است حاجات ما روا شده باران گرفته است عالم تمام ، ذکر حسن جان گرفته است شکر خدا که روزی من لطف مادری است امشب حسن حسن حسنم جور دیگری است شادند عرش و فرش به شادی اهل بیت غوغای دیگری است به وادی اهل بیت روح الامین شده است منادی اهل بیت واکرد چشم ، نایب هادی اهل بیت امشب چه عاشقانه عطا می کند خدا حاجات را نگفته روا می کند خدا هم نور چشم مادر عالم تویی حسن هم جانشین حیدر عالم تویی حسن پشت و پناه و سرور عالم تویی حسن ابن الرضای آخر عالم تویی حسن جان و دل نقی و جواد و رضا تویی چشم و چراغ و آبروی سامرا تویی نازد به خود خدا که تویی از مظاهرش کعبه گرفته غم که نبودی تو زائرش قرآن نموده فخر که هستی مفسرش ایران بها گرفت ، تو گشتی مسافرش* بالا نوشته اند عَلَم عزت تو را هر جا رسیده پات شده سُرِّ مَن رَأیٰ یوسف تو و زمین و سماوات مشتری از هرچه گفته اند و نوشتند بهتری دارد امامتت به جهان لطف دیگری کار تو هست مهدی موعود پروری ایل و تبار من به فدای مقام تو منجی عالم است مرید مرام تو آقا اجازه ! خاک درت می شویم ما ؟ پروانه های دور سرت می شویم ما ؟ مشمول ندبه سحرت می شویم ما ؟ یعنی فدایی پسرت می شویم ما ؟ قربان یک نگاه تو جان و جوانی ام من را بغل بگیر که صاحب زمانی ام مات از هنر نمایی تو مانده این زمین بعد از هزار سال تویی محشر آفرین لب تر کن ای امیر ، بیایند مومنین پای پیاده ، کرببلا  ، روز اربعین آنانکه زیر سایه تو با خدا شدند دیوانه مسیر نجف ، کربلا شدند * طی الارض امام حسن عسکری علیه السلام به گرگان در سال ۲۵۵ هجري قمري يكي از اهالي گرگان به نام جعفر بن شريف جرجاني عازم مكه شده و در بين راه به سامرا مي ‌رود تا وجوهات شرعي مردم منطقه را به امام عسگري (ع) تحويل دهد، امام خطاب به او مي فرمايد كه به شهرت برگرد، ۱۹۰ روز بعد مصادف با صبح روز جمعه سوم ربيع‌ الثاني به موطن خود مي ‌رسي، به مردم اعلام كن من غروب همان روز نزد مردم آن منطقه خواهم آمد و اين امر محقق مي‌ شود حضرت پس از حضور در گرگان می فرمایند: من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد نمایم. و اکنون در میان شما هستم تا پرسش ها و حاجت های خود را مطرح سازید. .
رفته ست با صد شاخه گل خیل گدا امشب اینجا نباش ای دل برو در سامرا امشب حاجاتِ خود را دست-چین کن یک به یک بردار زانو بزن در محضرش با انبیا امشب شد صاحبِ دوّم حسن(ع) زهرایِ مرضیّه(س) سائل بیا! شد موسم ِ نان و نوا امشب گفتیم یابنَ الهادی الأمّه(ع) نگاهی کن با مرحمت بر حالِ ما درمانده ها امشب ای خوشۂ انگورها بیتابِ دستانت ای حُسن ِ نام آور! تویی مشکل گشا امشب ما را به لطفت یا امام عسکری(ع) دریاب مسرورمان کن جانِ مهدی(عج) با دعا امشب صاحب-زمان(عج) در جشن میلاد تو با لبخند؛ یک مجلس جانانه ای کرده به پا امشب با صد هزاران شوق حاضر کرده عیدی را در خیمه گاهش حضرت بابایِ ما امشب شالِ سفیدش روی شانه می برَد دل را بر قامتش خوشتر نشسته این عبا امشب شاعر برایش یازده بیتِ کم آورده تا شادباشی داده باشد بی ریا امشب عیدیِ ما دیدارِ رویش باشد و ایکاش... امضا بفرماید ظهورش را خدا امشب! .
السلام علیک یا دلبر نظری زیر پا کنی خوب است متوسل شدم به چشمانت حاجتم را روا کنی خوب است درد من را تو خوب میدانی درد من را دوا کنی خوب است تشنه ی باده ام ز دستانت نوکرت را صدا کنی خوب است قدمی رنجه کن به چشمانم روی چشمم دعا کنی خوب است زندگیِ مرا ز آقائیت وقف گنبد طلا کنی خوب است پدر صاحب الزمان امشب قسمتم کربلا کنی خوب است مینویسم همیشه حیدری ام حیدری از نگاه عسکری ام... .
باز شد پنجره ای سمتِ نسیمِ ملکوت نور تابید در آیینه ی صبح از جبروت تشنه ی بوی نفس های بهارش بودیم از همان روزِ ازل مستِ نگارش بودیم چه حضوری که از او عشق بشارت میداد چه طلوعی که خدا مُهرِ شهادت میداد نفسش عطرِ سلام و صلوات آورده است آسمان را قدمش آبِ حیات آورده است عطر سیبی ست که از گلشنِ عرش آمده است شاخِ طوباست و بر زینتِ فرش آمده است هر طرف جلوه ی خورشید جمالش پیداست حَسَن و نورِ حقیقت ز کمالش پیداست مژده مژده حسنِ دومِ زهرا آمد سیزده صورتِ اعجاز تماشا آمد نور افشانیِ عالم همه از جلوه ی اوست آخرین حجتِ حق از ثمر و میوه ی اوست پدرش آینه ی مکتبِ صادق باشد پسرش چشمه ی قرآنِ حقایق باشد از دمِ سوسنِ او بوی چمن می روید صبح از جامِ لبش حُسنِ حَسَن می بوید جلوه ی روشنِ او جلوه ی ایثارِ خداست دامنش سبزترین دامنِ گلزارِ خداست به قدمهاش چو داود گل آرایی کرد از دَمش حضرتِ یعقوب دل آرایی کرد بر لبش سوره ی توحید تلاوت دارد دامنش دولتِ مسعود امانت دارد شده آن بزم نشینِ دمِ او چون عیسی(ع) شده پروانه ی شمعش به دو عالم موسی(ع) حَسَن آیینه ی حُسنش به خدا اعجاز است ز نسیمش همه درهای اجابت باز است نور تابید و جهان غرقِ تبسّم شده است کهکشان در نفسش ذره شد و گم شده است یازده بار زمین سر به خضوع آمده است از دمِ اوست که خورشید طلوع آمده است یازده بار خدا صورتِ احمد چو کشید بینِ آن صورتِ زیبا رخ زیبای تو دید یازده پنجره وا شد به سوی دولتِ یار آخرین پنجره مانده است به دستانِ بهار شانت این بس پسرت حضرت مهدی باشد بعدِ حق عالمِ ما را متصدّی باشد! .
دل شهزاده‌ی روم، آینه‌ی دلبری‌ت تاک‌ها مست تو و این لقب عسکری‌ت پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم .
پری برای مناجات نیمه شب بدهید نگار آمده پس باده روی لب بدهید مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید  مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید سرم که گرم تو شد خوب و سربه راه شدم مسافر سفر "سُرَّ مَن‌ راه" شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من خمار بودم و ساقی شراب داد به من شرابی از نجف بوتراب داد به من که از نجف بروم سامرا و هو بکشم حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی حرام‌ باد نفس گرکه نیست پای شما مباد سر به تنم‌ گر نشد فدای شما خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی به شیعیان گرفتار خود سپر باشی امام مفترض الطاعه بشر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم مرا پناه بده ای امام یازدهم تمام مردم ایران تب شما دارند امید پر زدن سمت سامرا دارند چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند به دل هوای ضریح جدید را دارند پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است خراب شد حرمت باز زود احیا شد در حرم بروی خیل زائران وا شد دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد میان‌ صحن از بغض سینه میسوزد دلم برای غریب مدینه میسوزد اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد برای غربت او تا ابد سخن دارم هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم .
. تلالوء‌نور خدایی‌حسن جمال ذات کبریایی‌حسن خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند "حسن‌حسن" شور بپا می‌کند ای گل خوشبوی علی‌النّقی میوه‌ی مینوی علی‌النّقی آینه‌ی روی علی‌النقّی مدینه شد مدینه‌ی دیگری به یمن میلاد تو ای عسکری مادر تو سلیل و بابا، علی یازدهم جلوه‌ی بابا، علی یاعلی و یاعلی و یاعلی شکرخدا فاطمه دلشاد شد کف بزن عالم حسن‌آباد شد قبله حسن، مسجد و منبر حسن کعبه حسن، منا و مشعر حسن حجِّ قبولِ حیّ داور حسن کعبه به طوف حرمت مشتری‌ست حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست یاقمر ابن قمر ابن قمر منکر نور تو شود کور و کر ای پدر ناجی‌ نوع بشر به عالمی امن و امان از شماست مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست جمال بی‌مثال‌حق، ای‌حسن تجلّی جلال هر پنج‌تن پرده‌نشین باش گه از مرد‌و‌زن نور تو بایست وساطت کند شیعه به عصر غیبت عادت کند شیر درنده شده رام شما کنگره‌ی عرش مقام شما هشت بهشت است بنام شما پرنده روح تو محبوس نیست حقیقت امام محسوس نیست هوایی‌ام، مرا ببر تا حرم به خانه‌ی خدا ببر، تا حرم باز به سامرا ببر تا حرم «ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما» دوباره مست‌مست‌مستم کنید مستِ میِ روز الستم کنید با دو حسن، خداپرستم کنید لعن بنی‌امیه روی لبم شکرخدا، من‌حسنی‌مذهبم سلام بر دو نور در مشرقین سلام بر دو دلبر عالمین سلام ما بر حسن و بر حسین مرغ دلم به سامرا می‌رود حسن به لب، به کربلا می‌رود سلام بر خسرو خوبان حسین سلام بر شاه شهیدان حسین سلام بر امام عطشان حسین ای که فلک از عطشت سوخته داغ تو را خدا به دل دوخته .
صلی الله علیک یا امام حسن عسکری چه روزها که گذشتند و روزگار گذشت دریغْ عمرِ عزیزی که در حصار گذشت میان لشکر پاییز، هر بهارش رفت و آخر از سر پاییزها، بهار گذشت تمام عالم هستی به بیقراری سوخت قرار جمله‌ی دل‌های بیقرار گذشت پناه غربت او شد، مرور نام حسین به شور مرثیه‌اش شام‌های تار گذشت اگر چه ظاهر زندان نداشت شهر ولی بر او حکایت موسی هزاربار گذشت زدند خلوت او را به‌هم بداندیشان گهی پیاده نظرکرد و گَه سوار گذشت گذشت از سر رفتارشان، دعاشان کرد که دیده‌اند خلایق از این تبار، گذشت دوباره یک حسن از زهرکین وجودش سوخت جفا و درد کشید و از این دیار گذشت برای هر که ندانست قدر او را خوب گذاشت حسرت خود را به یادگار، گذشت شبیه مرقد او که به سامراست غریب شکوه حضرت خورشید در غبار گذشت سلام نور دل عسکری بیا آقا که روزگار جهانی در انتظار گذشت اگر چه غربت دنیاست سامرا باید ز سامرای زمانه به عشقِ یار گذشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) عید میلادت مبارک یا امام عسکری جان فدای مَقدمت ، که بر دو عالم سَروری در حریم با صفای تو ملائک کارشان شد برای نوکرانِ آستانت نوکری نام نیکویت حَسَن، خَلقت حَسَن ، خُلقت حسن هر چه در وصف تو گویم ، باز از آن برتری نیست بودم سایه ی مِهر تو هستم کرده است کرده ای در حق من اَلحق تو ذره پروری تو کریم بن کریم ، اِبن الرضای سومی زاده ی زهرا و حیدر ، وارث پیغمبری این من و این دست خالی ، این تو و دست کَرَم من گدای سامره هستم نه جای دیگری عرض حاجت محضرت آورده ام اُمیدوار با عطایت می کنی بر این گدایت یاوری ؟ بارگاهت می دهد بویِ مدینه یا حسن چون امام مجتبی هستی تو آقا مادری @mortaza110shahmandi. ایتا https://eitaa.com/wwgoLchinzenab ⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸باران کرامت خدا می بارد 🎉نور از نفس فرشته ها می بارد 🌸صد دسته گل محمّدی باز امشب 🎉بر صحن و سرای سامرا می بارد 🌸 ولادت با سعادت 🎉امام حسن عسکری (ع) 🌸به پیشگاه امـام زمـان عج 🎉و شمـا خوبان مبـارک بـاد . 🌸🍃
خوشا بحال همه دوباره شد شب عید مَهی ز بُرج وِلا از آسمونا رسید شد مدینه غرق نور بَه عجب میلادیه با قدوم عسکری وقت شور و شادیه یا اَبَا المهدی حسن (۴) شمیم عطر حسن پیچیده توی فضا گرفته ذکر حسن زمین و آسمونا بَه جمالش هاشمی بَه نگاهش حیدری است بَه بِه این مولود ناز این امام عسکری است یا اَبَا المهدی حسن (۴) به غیر تو یا حسن رو به کسی نزنم دلم خوشه که میگم من عاشق حسنم خواهشی دارم ز تو ای امام خوب ما کن عطا عیدیِ ما سامرا و کربلا یا اَبَا المهدی حسن (۴)
بنام خدا سرودهٔ زیبا به مناسبت ولادت امام حسن عسکری ع تقدیم به ارادتمندان آن حضرت و منتظران واقعی ظهور "" "" "" "" گل باغ جنان حسن عسکری آدوون آرام جان حسن عسکری سن آچوب سان بوگون گوزجهانه آقا شاداولوبدی جهان حسن عسکری بحر لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالان بیزی ایله دعا "" "" "" بزم شادی قوروب پیر و برنا بوگون خرم و سبزیدی دشت و صحرا بوگون سسلیور مرد و زن او گوزل آدووی ایلیوب شیعه لر جشن برپا بوگون بحر. لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالان بیزی ایله دعا "" "" "" "" " سن دعا قیل ظهور ایلویه مهدی بالان مقدمیندن اونون شاد اولا پیر وجوان عالمی دولورا عدل و عدالت بوتون سووینه قلبی لر قورتارا فصل خزان بحر لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالان بیزی ایله دعا "" "" "" "" چکمروک ٱل آقا بیز بو درگاهیدن ایستیروخ بیز صله سن کیمی شاهیدن مین امیدیله بیز آدووی سسلیروخ وئرنجات شیعه نی شیون کنید وآهیدن بحر لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالان بیزی ایله دعا "" "" "" "" دهریده دوشمیشوخ آقا طوفانه بیز درد الیندن آقا گلمیشوخ جانه بیز بیز بوگون سائیلوخ باب احسانیوه اولموشوق هجریدن آقا دیوانه بیز بحر لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالون بیزی ایله دعا "" "" "" "" "" چوخ منیردی آقا بو گئجه سامرا قوزانور گویلره سامرادن نوا حضرت هادینون گولوری گوزلری گلوری شوقیلن هی ملک لر اورا بحر لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالون بیزی ایله دعا "" "" "" "" " دولدوروب عالمی غصه و غم بوگون اوغلوون آدینی سسلور عالم بوگون ورد عالم اولوب الامان الامان شیعه نون دردینه یوخدی مرهم بوگون بحر لطف و عطا ایله درده دوا جان مهدی بالون بیزی ایله دعا
746.8K
🌸🍃🌾🌼 🍃🌺 مدح و ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام اصغر فرشچی ( عدلی تبریزی) بانوای مهندس حاج علیرضا داداش نژاد میاندوآب سبک: ای گل مینای من ..... اجرادردستگاه شور گوشه سلمک عرض حاجت وارسنه یا امام عسکری عاشقانون ذره دی ایله ذره پروری هادی بالاسی مهدی آتاسی --------------------------------------------------- گلدی تا دوّم حسن آچدی باغ یاسمن صورت ماهین گوروب هادی اولدی بوسه زن بالاسی مهدی اتاسی# اولابایرام مبارک جشن میلادی گلیب دنیایه بوگون مهدی آتاسی ################### سسلدی طوبا سنه فُلک اُمّت لنگری عاشقانون ذرّه دی ایله ذرّه پروری هادی بالاسی مهدی آتاسی ای اولان آئینۀ قل هوالله و احد صنع رحمان و رحیم قادر و حی و صمد بالاسی مهدی آتاسی# اولابایرام مبارک جشن میلادی گلیب دنیایه بوگون مهدی آتاسی ################### ماه رویون احمدی تیغ نطقون حیدری عاشقانون ذرّه دی ایله ذرّه پروری عید میلادون مبارک یا امام عسکری ای چـراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال ماه حُسنون بی قرین مهر رویون بی زوال . خاک پایوندور سنون زهره ما ه و مشتری عاشقانون ذرّه دی ایله ذرّه پروری عید میلادون مبارک یا امام عسکری . . خطّ و رویوئی ای حسن خُلق وخویوئی ای حسن کُنیه سی ابن الرّضا عطرو بویوئی ای حسن . ای شهامت هنگینون با شهامت افسری عاشقانون ذرّه دی ایله ذرّه پروری عید میلادون مبارک یا امام عسکری . ای امام ذالمنن یاخشینی پیسدن سچن روز مولودون سنون یازدی بونوعی سخن . مدحیزی (عدلی) یازار تا دولا اول دفتری عاشقانون ذرّه دی ایله ذرّه پروری عید میلادون مبارک یا امام عسکری
799K
بانوای مهندس حاج علیرضا داداش نژاد درسبک زهره اجراء دردستگاه سه گاه 🌼🌸🍃🌼 💐🌺💐 🍃🌼🍃 مدح و میلادیه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام . حاج اصغر فرشچی (عدلی تبریزی) . بو گجه گلدی ولایتدن سُلاله حیدری عالمه یعنی قدم قویدی امام عسکری . نوریلن ایتدی منّور عالمی بو گل وجود بار دیگر آخدی کوثر عالم اولدی کوثری . اوز قدومیلن جهانی عنبر افشان ایلدی گلستان وهر چمندن گلدی بوی عنبری . حضرت هادی ایوی اولموشدی جنّتدن نشان سایه سالموشدی او ایوده چون ملائک شهپری . وارث علم امامت دور شجاعت چون علی آفتاب معرفت دور انبیانون مظهری . سورۀ والیل دور زولفون پریشان ایلسه سورۀ والشمسدن معنی جمال انوری . عادتی احسان و وردی حق سجایاسی کرم رهبر کلّ جهان هم شیعیانون جعفری . بو قدم قویدی جهانه تا گتورسون بیر بالا حضرت مهدی آدوندا ما سوانون رهبری . نام نامیسی حسندی قامت و روئی حسن تاجدار اِنمّادن یادگارِ دیگری . خُلق و خوئی مصطفی دور هم آنا خیرالنّسا نرگس خاتونه احسن اولدی مهدی مادری . بو صلابتده شجاعتده همیشه یکّه تاز خادم درگاهی اولموش حوریان وهم پری . سامراده چون شهید اولدی گوزل بیر قبری وار زایر اولسون ایستوری ناهید و زهره مشتری . آیه آیه کُل قرآن وصف ایدوب بوگوهری آستانینده ملک لر ایلیوللر نوکری . مادح درگاهی دور (عدلی) یازار مدح و ثنا گه زبان فارسیلن گاهی زبان آذری . 🌼 🌾🌼 🌼 🌾🌼 🍃🌿🌸 🌾🌼۰
172.3K
مدح و میلادیه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام -(پیک رحمت گلوب دیله) ✍بقلم محمد رضا محمدی ناعم 🎤 پیک رحمت گلوب دیله ییغوبدی باشه ملکلری دیور ویرون مژده حیدره آنادان اولدی عسکری۲ یوزی زیبادور آیا بنذر سویونوب عرش اهلی سراسر شوریله بو جمله نی سسلر مرحبایابن فاطمه۲ یاییلوب کل عالمه ملکلرون مرحباسسی چمنده سرمست ایدوب گلی بلبلون خوش ترانه سی۲ سسلنوربوسروره احسن اون بیریمجی رهبره احسن رهبر گل پیکره احسن مرحبایابن فاطمه۲ بوگجه صاحب الزمان بوجشنه شخصاصفاویره ر آتاسینون جشنینه گلن دردمنده دوا ویره ر۲ چاغورهامی اهل ولانی هرکیم ایستورکرب وبلانی سسلسون صاحب الزمانی مرحبایابن فاطمه۲ ✍محمدرضا محمدی (ناعم) ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
4_5994586202643105528.mp3
1.01M
میرزاوند : ولادت امام حسن عسکری علیه السلام (میشه شاهی کنی) رحمت حق عیاندی مدینه رشک جناندی دوباره گونلر دولاندی زمان شادی دی بوشهه هامّی بنده دیللری سالدی کمنده شاد و خرامان گورنده امام هادی دی عالمین دلبری حسن عسکری آیدین اولسون بوگون آناوین گوزلری حسن عسکری(۴)🧡 گل یوزی باصفادی شیعه لره مقتدادی منبع جود و سخادی حسن دی گُل آدی گل باغ ولادی نشانِ حیّ علا دی عشقینه دل مبتلادی بیزلره مولادی سن اگرشیعه سن بوگون عشق ایله سن سامراوی یازار آدینی سسله سن حسن عسکری(۴)🧡 افتخار بشردی عالم هر خیروشردی حجت هادی عَشَر دی بو شاه عالمدی آقالارین آقاسی حاتم طائی گداسی مهدی زهرا آتاسی دیللره مرحم دی اقا من (بیکَسم)__ عشقوی بسلسم قویما امیدیمی __ بو قاپیزدان کسم حسن عسکری(۴)🧡 👏👏👏
🔰 به فدای مولایی که خود را «بدهکار» نوکرانش می‌داند... اباهاشم جعفری گوید: به امام حسن عسکری علیه‌السلام از نیاز مالی شکایت کردم. حضرت با تازیانه‌اش خطی بر قسمتی از زمین کشید و از آن جا شِمش طلایی بیرون کشید که حدود پانصد دینار، قیمت داشت؛ سپس آن حضرت رو به من نمود و فرمود: خُذْهَا یَا أَبَا هَاشِمٍ وَ أَعْذِرْنَا 🔻ای اباهاشم! این را بگیر و (به جهت اینکه دیر، به نیاز تو رسیدیم تا تو خود از ما طلب کردی) عذر ما رو‌ بپذیر! 📚الارشاد، ص۳۲۲. 📚الکافی ج۱ ص۵۰۷. 📚المناقب،ابن شهرآشوب،ج۴ ص۴۳۱.
🔰 شرح گوشه‌ای از جمال دلربا و‌ پُر نور حضرت أبالمهدی، حسن بن علی العسکری علیه‌السلام ... ابوالحسن کرخی گوید: پدر من در کرخ، بَزّاز بود. مرا با مقداری پارچه به سامرا فرستاد. همین که وارد سامرا شدم، غلامی مرا با نام خود و پدرم صدا زد و گفت: پیش مولایت بیا! گفتم: مولای من کیست؟ گفت: من پیغام آورم، هر چه به من گفته‌اند، می‌گویم. 🔹ابوالحسن کرخی گوید: من از پی او رفتم. مرا به درب خانه‌ای بُرد که یقین کردم آنجا بهشت است. وَ إِذَا رَجُلٌ جَالِسٌ عَلَی بِسَاطٍ أَخْضَرَ وَ نُورُ جَمَالِهِ یَغْشَی الْأَبْصَارَ 🔻 ناگاه دیدم مردی روی فرش سبزی نشسته و نور جمالش چشم‌ها را خیره می‌کند! به من فرمود: در میان پارچه‌هایی که آورده‌ای دو چادر است که یکی را در فلان قسمت گذاشته‌ای و دیگری در جامه‌دان فلان است. در میان هر کدام کاغذی است که قیمت خرید و سود آن نوشته شده، قیمت یکی بیست و سه دینار و سود آن دو دینار و قیمت دیگری سیزده دینار و سود آن مانند اولی است. برو هر دو را بیاور. ابوالحسن کرخی گوید: برگشتم و هر دو را آورده، مقابل آقا گذاشتم. فرمود: بنشین! فَجَلَسْتُ لَا أَسْتَطِیعُ النَّظَرَ إِلَیْهِ إِجْلَالًا لِهَیْبَتِهِ 🔻نشستم اما از جلالت و هیبت، نمی‌توانستم به آن آقا نگاه کنم. 🔹دست مبارکش را به زیر فرش برد و با اینکه آنجا چیزی نبود، یک مشت برداشت‌ و فرمود: این پول دو چادر تو با سودش است؛ خارج شدم. بیرون که آمدم شمردم، دیدم خرید و سود همان طوری است که پدرم نوشته بود؛ بدون کم و زیاد!! 📚مشارق انوارالیقین، ص ۱۳۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 نور بهشت، از نور روی مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام است... در روایتی وقتی که رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» اوصیاء بعد از خود و مقامات آنان در آخرت را بیان می‌فرمودند، در اوصاف حضرت حسن بن علی العسکری علیه‌السلام فرمودند: ... وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ سِرَاجُ أَهْلِ الْجَنَّةِ یَسْتَضِیئُونَ بِهِ 🔹حسن بن علی العسکری علیه‌السلام، چراغ بهشتیان است که از نور ایشان بهره می‌برند. 📚المناقب، ابن شهرآشوب، ج۱ ص۲۹۲ 📚بحارالانوار ج۲۶ ص۳۱۶
🔰 نوری که از سر مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام تا هفت‌آسمان بالا می‌رفت... «بَذْل» غلام امام حسن عسکری علیه‌السلام گوید: رَأَیْتُ مِنْ رَأْسِ أَبِی مُحَمَّدٍ علیه‌السلام نُوراً سَاطِعاً إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ نَائِمٌ 🔸زمانی که امام علیه‌السلام در خواب بودند، می‌دیدم که نوری از سر مبارکش به جانب آسمان بالا می‌رود. 📚 الخرائج و الجرائح،ج۱ ص۴۴۱ 📚کشف الغمّة ج۳ ص۳۰۷
🔰 قلمِ مبارکی که بدون «کاتب» می‌نوشت... ابوهاشم جعفری گوید: خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السّلام رسیدم، مشغول نوشتن نامه‌ای بودند. هنگام نماز فرا رسید، إمام علیه‌السلام نامه را کنار گذاشتند و برای نماز حرکت کردند. فَرَأَیْتُ الْقَلَمَ یَمُرُّ عَلَی بَاقِی الْقِرْطَاسِ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَکْتُبُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی آخِرِهِ فَخَرَرْتُ سَاجِداً 🔻دیدم قلم، روی نامه به حرکت در آمد و بقیه نامه را نوشت تا تمام شد. از مشاهده این صحنه، به سجده افتادم. پس از تمام کردن نماز، امام علیه‌السلام آمدند و قلم را به دست گرفتند و اجازه ورود به مردم دادند. 📚عیون المعجزات، ص۱۳۴
🔰 شرورترین زندان‌بان‌ها، با نگاه امام حسن عسکری علیه‌السلام، بدن‌شان به لرزه می‌افتاد... در نقل‌ها آمده است: عده‌ای از بنی عباس با گروهی از منحرفین و مخالفین امام حسن عسکری علیه‌السلام، بر «صالح بن وصیف» زندانبان آن حضرت (زمانی که إمام علیه‌السلام در زندان او به سر می‌برد) وارد شدند، و به او گفتند: بر حسن بن علی علیهماالسّلام سخت بگیر. مبادا او را راحت بگذاری! 🔹صالح بن وصیف گفت: از دست من چه کار بر می‌آید؟ دو نفر از شرورترین اشخاص را برای او تعیین کرده‌ام، اما هر دو نفر چنان روی به عبادت و نماز آورده اند که جای تعجب است! 🔸در این موقع دستور داد، نگهبانان بیایند. به آن دو گفت: چرا به این شخص سخت نمی‌گیرید؟ آن دو گفتند: چه می‌توانیم بگوییم در باره شخصی که روزها روزه است و تمام شب را به عبادت می‌گذراند؟ حرف نمی‌زند و جز عبادت به کار دیگری مشغول نیست. فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْنَا ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُنَا وَ دَاخَلَنَا مَا لَا نَمْلِکُهُ مِنْ أَنْفُسِنَا 🔻هر وقت به ما نگاه می‌کند، بدن‌مان به لرزه می‌افتد و حالتی به ما دست می‌دهد که دیگر نمی‌توانیم خودمان را نگه داریم. بنی عباس این حرف را که شنیدند، مأیوس و خجالت زده خارج شدند. 📚الکافی ج۱ ص۵۱۲. 📚الإرشاد،ص۳۲۴. 📚إعلام الوری ص۳۶۰.
🌱 امام به زبان های گوناگون سخن می گفت. شیخ کلینی به سند خود و دیگران از نصیر خادم نقل می‌کند که او گفت: بارها شنیده بودم که امام حسن عسکری(ع) با غلامان ترک و رومی و صقالبی (صقالبه محلی بین بلغار و قسطنطنیه بوده است) به زبان خودشان سخن می‌گفت. من تعجب می‌کردم و با خودم می‌گفتم این شخص در مدینه متولد شده و تا هنگام رحلت پدرش به جایی و پیش کسی نرفته و کسی او را ندیده (که درس بخواند و زبان نزد کسی بیاموزد)‌ پس چگونه به زبان‌های مختلف سخن می‌گوید؟ من در این موضوع فکر می‌کردم که حضرت به من متوجه شد و فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی حجت خود را در همه چیز در سایر مردم امتیاز داده است و آگاهی به لغات و زبان و شناخت نسب‌ها و مرگ و حوادث آینده را به او عطا فرموده است و اگر چنین نبود میان حجت و مردم فرقی نبود. 📚منابع: کافی، ج ۲، ص ۴۳۷ الارشاد، ج ۲، ص ۳۱۴ برگرفته از: مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۳۶۸
🌱 سخاوت امام حسن عسکری(ع) محمد بن علی می گوید: زمانی بر اثر تهیدستی کار زندگی بر ما سخت شد. پدرم گفت: بیا با هم به نزد ابو محمد (امام عسکری علیه السلام) برویم. می گویند او مردی بخشنده است و به جود و سخاوت شهرت دارد. گفتم:او را می شناسی؟ گفت:نه او را هرگز ندیده ام. با هم به راه افتادیم. در بین راه پدرم گفت:چقدر خوب است که آن بزرگوار دستور دهد به ما ۵۰۰ درهم بپردازند! تا با آن نیازهایمان را برطرف کنیم. دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای پرداخت بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر! من پیش خود گفتم:کاش برای من هم سیصد درهم دستور دهد که با صد درهم آن یک مرکب بخرم و صد درهم برای مخارج و صد درهم برای پوشاک باشد تا به کوهستان (در اطراف همدان و قزوین) بروم. هنگامی که به سرای امام رسیدیم، غلام آن حضرت بیرون آمده و گفت:علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند. چون وارد شده و سلام کردیم، امام به پدرم فرمود:«یا علی! ما خلفک عنا الی هذا الوقت؟ ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟» پدرم گفت:ای آقای من! خجالت می کشیدم با این وضع نزد شما بیایم. وقتی از نزد آن حضرت بیرون آمدیم، غلام آمده و کیسه پولی را به پدرم داد و گفت:این پانصد درهم است، دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر. آنگاه کیسه ای دیگر درآورده وبه من داد و گفت:این سیصد درهم است، صد درهم برای خرید مرکب و صد درهم برای پوشاک و صد درهم دیگر برای سایر هزینه ها، اما به کوهستان نرو بلکه به سوراء برو. 📚منبع: اصول کافی، کتاب الحجة، باب مولد ابی محمد الحسن بن علی، ح ۳
🌱 امام حسن عسکری (ع) آبروی مسلمانان را خرید امام حسن عسکری (ع) با وجود آنکه در زمان متوکل عباسی کمتر از ۱۵ سال سن داشت و هنوز به امامت نرسیده بود ولی طبق پاره‌ای از روایات به دستور متوکل عباسی زندانی شده بود. قحطی و خشکسالی همه جا را فرا گرفته بود و همه جانداران در معرض خطر نابودی بودند مسلمان سه روز پی در پی جهت اقامه نماز استسقا (طلب باران) به صحرا رفتند و نماز خواندند ولی باران نیامد اما روز چهارم جاثلیق (روحانی بزرگ مسیحیان) به همراه مسیحیان به بیابان رفتند و دعا کردند در آن روز باران آمد مسلمانان روز پنجم به بیابان رفتند و نماز خواندند ولی باران نیامد این موضوع سبب سرشکستگی مسلمانان شد عده‌ای در حقانیت دین اسلام به شک افتادند. گفتگوها در این مورد زیاد شد و قرار بر این بود که روز ششم نیز مسیحیان به همراه جاثلیق به بیابان برای دعا بروند اگر آن روز نیز مثل روز چهارم باران می‌آمد آبروی مسلمانان در نزد مسیحیان بیشتر می‌رفت و سرافکنده و خوار می‌شدند متوکل عباسی به یاد امام حسن عسکری (ع) که در زندان بود افتاد دستور داد آن حضرت را از زندان بیرون آورند و به آن حضرت گفت ای ابامحمد! دین جدت را دریاب. آن روز مسیحیان به همراه جاثلیق به بیابان رفتند امام حسن عسکری(ع) نیز با چند نفر از خدمتکاران بیرون رفت. آنگاه امام به یکی از غلامانش فرمود تو به میان جمعیت مسیحیان برو هنگامی که جاثلیق برای دعا دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد خود را به کنار او برسان و در میان دو انگشت دست راستش چیزی هست آن را بگیر و بیاور. آن غلام به میان مسیحیان رفت و در صف اول کنار جاثلیق ایستاد و همین که او دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرد غلام فوراً در بین دو انگشت دست راست او استخوانی که سیاه رنگ بود برداشت و آورد امام آن را گرفت و فرمود حالا هرچه می‌خواهی دعا کن. آن روز آنها هرچه دعا کردند باران نیامد و آسمان صاف و آفتابی شد متوکل از امام عسکری (ع) پرسید یا ابامحمد! این استخوان چیست؟ امام فرمود: این استخوان از قبر پیغمبری از پیامبران الهی برداشته شده است و هرگاه استخوان بدن پیامبری آشکار گردد باران می‌آید. البته مطابق بعضی از روایات این واقعه در زمان معتمد عباسی بوده و این به واقعیت نزدیک‌تر است. 📚منابع: کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۴۲۹ الفصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۶۹ برگرفته از: مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۳۶۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴿اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ﴾ 🏳سلام بر تو اى پرچم برافراشته🏳 (فرازی از زیارت آل یاسین) 📎 📎 📎 📎 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈