eitaa logo
🌷خادم الظهور خادم الشهدا🌷
8.9هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
14.1هزار ویدیو
92 فایل
محال‌است‌برای‌ظهورقدم‌برداری‌وشیطان رهایت‌کند. اگر یک نفر را وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری. با نشر پُست ها امام زمان را به دوستان خود معرفی کنید. (تاظهورررررر راهی نمونده) ارتباط بااَدمین . انتقادات پیشنهادات خادم کانال https://eitaa.com/azo9kk
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆این پسره بچه چند روزیه فضای مجازیو منفجر کرده با مداحیاش ✅شایعه شده شاگرد حاج محمود کریمیه عجب صدایی داره! علمدار خدا نگهدار...✋ 🌷کانال خادم الشهداخادم الظهور🌷 @wwwwwkadm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_برای_اهل_بیت_چه_کردیم؟ 🎥 کلیپ تصویری زیبا 🍃 علامه عسگری: اوایل تکلیف بودم که با انگشت دست روی پیشانیم نوشتم وقف اهل بیت و شیعیانشان... 🌷کانال خادم الشهداخادم الظهور🌷 @wwwwwkadm
🌿🌸🌿 🌷 🌷 ☑️او تنهاست ! الشَّریدُ الطَّریدُ الفَریدُ الوحید. 🔹امیرالمؤمنین (علیه السلام) تنها ۶۳ سال در این جهان زیست…؛ ۲۵ سال از عمر مبارکشان در فاصله شهادت رسول خدا (صلی الله علیه) و آله تا آغاز خلافت ظاهری ایشان در تنهایی و برکناری محض گذشت! 👈…تنها ۲۵ سال ! 💢اما حوادث این دوران چنان به دل حضرتش نشاند که گوشه ای از آن را می توان در لابلای کلمات مولا دید: 🍁صَبَرتُ و فِي العَينِ قَذّي و فِي الحَلقِ شَجّي ، أري تراثي نَهباً🍁 💠شکیبایی ورزیدم چونان کسی که خار در چشم و استخوان در گلو دارد ، و با چشم خود می دیدم که میراثم را به یغما می برند .(۱) 🔰این غم چنان جانکاه بود که گفته اند گاهی از سر ناچاری و تنهایی , 👈سر در میان چاه می برد و قصهء دل پر غصه باز می گفت … ای وای ما...♨️♨️ ای وای ما و امان از دل امام زمان ما که مضطرش نامیده اند ؛ 🔶 سَیّدی و مَولای ! وقتی بر این اضطرار ، تنهایی و رانده شدن را هم می افزایم ……که… 🔷 "صاحبُ هذا الأمرِ الشَّريدُ الطَّريدُ الفَريدُ الوحيد." 👈 "صاحب این امر (امام عصر علیه السلام) رانده شده , مطرود و تنهای تنهاست."(۲) ...و نگاه میکنم به بیش از هزار سال تنهایی و چشم انتظاری شما ⌛️... 🔶 و تصور غم جانکاه شما که وصف ناشدنی است …… و اینکه فرموده ای: 🔻 " لَيسَ الأمرُ بِيَدي " 🔻 ♦️و دوستان را سپرده ای که دعا کنید ؛ فقط شرمنده میشوم از این همه غفلت ✅ما را ببخش امامِ 😔 📚(۱) نهج البلاغه خطبه ۳ 📚(۲) کمال الدین ۳۰۳/۱ ❀ اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ❀ 🌿🌸🌿 🌷کانال خادم الشهداخادم الظهور🌷 @wwwwwkadm
📌داستان 🍃🌺 ♦️ دعا کردن بهلول ♦️ فردي چند گردو به بهلول داد و گفت : بشکن وبخور وبراي من دعا کن. بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد. آن مرد گفت : گردوها را مي خوري نوش جان ، ولي من صداي دعاي تو را نشنيدم.. بهلول گفت : مطمئن باش اگر در راه خدا داده اي، خدا خودش صداي شکستن گردوها را شنيده است. تو بندگي‌ چو گدايان‌ به شرط‌ مزد‌مکن که‌ خواجه خود روش بنده‌ پروري داند. 🍃کانال خادم الشهداخادم الظهور🍃 @wwwwwkadm 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
سال اول جنگ بود. به همراه بچه هاي گروه اندرزگو به يكي از ارتفاعات در شــمال منطقه گيان غرب رفتيم. صبح زود بود. ما بر فراز يكي از تپه هاي مشرف به مرز قرار گرفتيم. پاسگاه مرزي در دست عراقي ها بود. خودروهاي .عراقي به راحتي در جاده هاي اطراف آن تردد مي كردند ابراهيم كتابچه دعا را باز كرد. به همراه بچه ها زيارت عاشورا خوانديم. بعد :از آن در حالي كه با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه مي كردم گفتم ابــرام جون اين جاده مرزي رو ببيــن. عراقي ها راحت تردد مي كنند. بعد با حسرت گفتم: يعني مي شه يه روز مردم ما راحت از اين جاده ها عبور كنند و !به شهرهاي خودشون برن ابراهيم انگار حواســش به حرف هاي من نبود. با نگاهش دوردســت ها را ،مي ديــد! لبخندي زد و گفت: چي مي گــي! روزي مي ياد كه از همين جاده !مردم ما دسته دسته به كربا سفر مي كنند در مســير برگشت از بچه ها پرسيدم: اســم اين پاسگاه مرزي رو مي دونيد؟ »يكي از بچه ها گفت: »مرز خسروي بيست سال بعد به كربا رفتيم. نگاهم به همان ارتفاع افتاد. همان كه ابراهيم !بر فراز آن زيارت عاشورا خوانده بود گوئي ابراهيم را مي ديدم كه ما را بدرقه مي كرد. آن ارتفاع درست روبروي منطقه مرزي خسروي قرار داشت. آن روز اتوبوس ها به سمت مرز در حركت !بودند. از همان جاده دسته دسته مردم ما به زيارت كربا مي رفتند هر زمان که تهران بوديم برنامه شب هاي جمعه آقا ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود. مي گفت: شب جمعه شب رحمت خداست. شب زيارتي آقا اباعبدالله7 است. همه اولياء و مائك مي روند كربا، ما هم جايي مي رويم .كه اهل بيت گفته اند: ثواب زيارت كربا را دارد بعــد هم دعاي كميــل را در آنجا مي خواند. ســاعت يك نيمه شــب هم ًبرمي گشت. زماني هم كه برنامه بسيج راه اندازي شده بود از زيارت، مستقيما .مي آمد مســجد پيش بچه هاي بسيج. يك شــب با هم از حرم بيرون آمديم من چون عجله داشــتم با موتور يكي از بچه ها آمدم مسجد. اما ابراهيم دو سه ساعت بعد رسيد. پرسيدم: ابرام جون دير كردي!؟ .گفت: از حرم پياده راه افتادم تا در بين راه شــيخ صدوق را هم زيارت كنم چون قديمي هاي تهران مي گويند امام زمان)عج( شــب هاي جمعه به زيارت مزار شيخ صدوق مي آيند. گفتم: خب چرا پياده اومدي!؟ جواب درستي نداد. گفتم: تو عجله داشتي كه زودتر بيائي مسجد، اما پياده !آمدي، حتماً دليلي داشته؟ بعد از كلي سؤال كردن جواب داد: از حرم كه بيرون آمدم يك آدم خيلي محتاج پيش من آمد، من دســته اســكناس توي جيبم را به آن آقا دادم. موقع !سوار شدن به تاكسي ديدم پولي ندارم. براي همين پياده آمدم ٭٭٭ ايــن اواخر هــر هفته با هــم مي رفتيم زيارت، نيمه هاي شــب هم بهشــت .زهرا3، سر قبر شهدا. بعد، ابراهيم براي ما روضه مي خواند بعضي شــب ها داخل قبر مي رفت. در همان حال دعاي كميل را با ســوز و .حال عجيبي مي خواند وگريه مي كرد 🍃کانال خادم الشهداخادم الظهور🍃 @wwwwwkadm 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
🍃💐 🍃💐دوباره جمعه است و ذکر یا مهدی به لب هامان نشسته 💐🍃بیا آقا که بغض انتظار راه گلوی شیعه بسته أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج @wwwwwkadm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل آمده از غمٺ بہ جان ادرڪنی جان آمده بر لب الأمان ادرڪنی ترسم ڪہ و رویٺ صاحب الزمان ادرڪنی @wwwwwkadm
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: هر چه برای خودتان می‌خواهید برای مؤمنانی دعا كنید كه گرفتار آن مورد هستند؛ در این صورت خدا برای شما می‌كند، ملائکه برای شما دعا می‌كنند. 📚 برگی از دفتر آفتاب، ص١٨۴ @wwwwwkadm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام آفریدگار فراوانی امروز شنبه دوم شهریور ماه نود و هشت انتظار بهترین ها را داشته باشید. بدانید به آنچه که باور و انتظارش را دارید، خواهید رسید. افرادی که به نظر شما خوش شانس هستند همیشه در انتظار بهترین‌ها هستند. آنها مطمئن هستند که آینده‌ای پر از فرصت‌های خوب و موفقیت دارند. در مقابل آن هم افراد به نظر بدشانس هستند؛ آنها همیشه در انتظار اتفاق‌های ناگوار و بد هستند و هیچ اعتمادی به فردا ندارند. بدانید، تنها انتظارات است که تفاوت بین افراد "خوش‌شانس" و "بدشانس" را بوجود می‌اورد. بنابراین همواره انتظار بهترین‌ها را داشته باشید تا آنها به سمت شما روی آورند. به کائنات با حالتی پیشگویانه بلند بگویید؛ من لایق بهترین‌ها هستم. عبارت تاکیدی: من لایق بهترین ها هستم! خداوندا سپاسگزارم.... @wwwwwkadm
🍃🌹━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━🌹🍃 💎آیت الله جوادی آملی💎 ✔️آن کسی كه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است 🔘 بر اثر تخلّق به اخلاق الهي نمي گردد 🔘و جانش به گَردِ ، غبار نمي گيرد 🔘و مي كوشد در انجام دادن و دوري از معصيت كه در رأس آموزش هاي فرعي اسلام است، قصور و تقصير روا ندارد. 🔘 را و از كند و فراخور توان خويش به انجام دادن مستحب و ترك مكروه نيز اهتمام ورزد؛ 🔘و چون چنين كند، خويش را به انجام رسانيده و خاص و نگاه تشريفي امام خويش و ساير عترت طاهره(عليهم‌ السلام) خواهد شد ❓ ❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌹━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━🌹🍃 🌹کانال خادم الشهداخادم الظهور🌹 @wwwwwkadm
Javad Moghadam - Ghafele Salar Dare Miad (128).mp3
2.77M
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈• ▪️قافله سالار داره میاد.. خدا کنه برگرده 🔸خداکنه که رقیه اش نباشه😭 🔸خداکنه کسی تشنه اش نباشه😭 #جواد_مقدم #استقبال_از_محرم •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈• 🌷کانال خادم الشهداخادم الظهور🌷 @wwwwwkadm
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═• 🔻 🔻 ❣آیـه ای در قـرآن وجـود دارد کـه! تیری است در قلب ”ظالم“ و مرهمی‌است‌ بر قلب”مظلوم“ ❣خداوند متعال می فرماید: {...وَمَـا كَـانَ رَبُّـكَ نَـسِـيًّـا} «و پروردگارت‌هرگز فراموشکار نیست» 📚(مریم/64) ✔️خیلی باید مراقب حق الناس ،خصوصا حق افراد مظلوم بود چون در نزد خدا هیچ افعال و اعمالی فراموش نمیشود... •═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═• 🌷کانال خادم الشهداخادم الظهور🌷 @wwwwwkadm
⭕️ حضور زنان در زمره یاران ولی عصر(عج) 🔸 وجود ۵۰ زن جوان در میان ۳۱۳ یار امام زمان حکایت گر جایگاه ویژه آنان در عصر ظهور است. امام باقر علیه السلام: سوگند به خدا ۳۱۳ نفر بدون وعده پیشین گرد می آیند که در میان آنان ۵۰ زن است. 📚 العیاشی، ج ۱،ص ۶۴ 🔹 بی شک کارآمدی زنان در عرصه هایی جلوه می نماید که با سرشت و طبیعت او سازگار باشد. سرپرستی و انجام امور بهداشت و درمان را می توان یکی از کارکردهای آن نام برد 🔸 چنانکه امام صادق علیه السلام می فرمایند: همراه مهدی ۱۳ زن هستند‌. آنان مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می کنند چنان که زنان در زمان پیامبر اسلام(ص) همراه او بودند. 📚 اثبات الهداة، ج ۳،ص ۵۷۵ 💥🌼💥🌼💥🌼💥🌼💥🌼💥🌼 🍃کانال خادم الشهداخادم الظهور🍃 @wwwwwkadm 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 #صوت_مهدوی 🔸 #پادکست «اگر بخواهیم...» 🎙 علیرضا #پورمسعود پیشنهادبه دانلود. 🍃کانال خادم الشهداخادم الظهور🍃 @wwwwwkadm 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی) ✴️ شنبه👈2 شهریور 1398 👈24 اوت 2019 👈22 ذی الحجه 1440 🕌 مناسبت های اسلامی و دینی. 🏴شهادت میثم تمار به فرمان ابن زیاد ملعون(60 هجری قمری) ⏺خروج ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد. 🔲امام حسین علیه السلام در منزل سیزدهم در راه کربلا( منزلگاه ثعلبیه). ✅صدقه در این روز ثواب مضاعف دارد. ✅امور ازدواجی عقد و عروسی و خواستگاری نیک است. ✅خرید و فروش و داد و ستد پسندیده است. 👶 نوزاد امروز مبارک و محبوب خواهد بود. 🚖 مسافرت بسیار نیک است آغاز گردد. 🔭 🌗احکام نجومی. 🔘جابجایی منزل مغازه. 🔘انتقال جهیزیه عروس. 🔘اغاز تحصیل و تدریس. 👩‍❤️‍👩مباشرت و انعقاد نطفه 💑 مباشرت و انعقاد نطفه( امشب شب یکشنبه). برای مباشرت و تاثیر ان بر فرزند دلیلی وارد نشده. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب نیست و باعث فقر و بی پولی است. 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، خوب و باعث قوت دل است. 😴😴 تعبیر خواب امشب. خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 23 سوره مبارکه مومنون. و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ... و از معنی ان چنین استفاده می شود که خواب بیننده را خیر و خوبی ازجانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند . و شما مطلب خود را بر ان قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. @taghvimehmsaran 📚 منبع مطالب: تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان @wwwwwkadm
انار نرسيده بوديم كه خبر شهادت غامعلي پيچك در جبهه گيان غرب همه .ما را متأسف كرد به محض رسيدن به ارتفاعات انار، يكي از بچه ها با لهجه مشهدي به سمت !!من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داري ابراهيم رو زدن !بدنم يكدفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم وگفتم: چي شده؟ .جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم .رنگم پريد. ســرم داغ شــد. ناخودآگاه به سمت ســنگرهاي مقابل دويدم در راه تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور مي شد، وارد سنگر .امدادگرشدم و بالاي سرش آمدم .گلوله اي به عضات گردن ابراهيم خورده بود. خون زيادي از او می رفت !جواد را پيدا كردم و پرسيدم: ابرام چي شده؟ !با كمي مكث گفت: نمي دونم چي بگم. گفتم: يعني چي؟ .جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت كرديم كه چطور به تپه حمله كنيم عراقي ها شــديداً مقاومــت مي كردند. نيروي زيادي روي تپــه و اطراف آن .داشتند. هر طرحي داديم به نتيجه نرسيد نزديك اذان صبح بود و بايد كاري مي كرديم، اما نمي دانســتيم چه كاري .بهتره يكدفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقي ها حركت كرد و بعد !روي تخته سنگي به سمت قبله ايستاد بــا صداي بلند شــروع به گفتن اذان صبح كرد! ما هــر چه داد مي زديم كه .ابراهيم بيا عقب، الان عراقي ها تو رو مي زنن، فايده نداشت تقريباً تا آخر اذان را گفت. با تعجب ديديم كه صداي تيراندازي عراقي ها قطع شده! ولي همان موقع يك گلوله شليك شد و به ابراهيم اصابت كرد. ما !هم آورديمش عقب در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاماً روشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن .ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بي سيم بودم يكدفعه يكي از بچه ها دويد و باعجله آمد پيش من و گفت: حاجي، حاجي !يه سري عراقي دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف مي يان با تعجب گفتم:كجا هســتند!؟ بعد با هم به يكي از سنگرهاي مشرف به تپه رفتيم. حدود بيســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به !سمت ما مي آمدند. فوري گفتم: بچه ها مسلح بايستيد، شايد اين حُ قه باشه لحظاتي بعد هجده عراقي كه يكي از آن ها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم .كردند. من هم از اينكه در اين محور از عراقي ها اسير گرفتيم خوشحال شدم با خودم فكركردم که حتماً حمله خوب بچه ها و اجراي آتش باعث ترس .عراقي ها و اســارت آن ها شــده. بعد درجه دار عراقي را آوردم داخل سنگر .يكي از بچه ها كه عربي بلد بود را صدا كردم مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو! خودش را معرفي كرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نيروهايي هستم كه روي تپه و .اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم !!پرسيدم: چقدر نيرو روي تپه هستند. گفت: الان هيچي چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچي!؟ 🍃کانال خادم الشهداخادم الظهور🍃 @wwwwwkadm 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
۵۶ جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟ .گفت: چون نمي خواستند تسليم شوند !تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟ !فرمانده عراقي به جاي اينكه جواب من را بدهد پرسيد: اين المؤذن؟ اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟ اشك در چشمانش حلقه زد. با گلويي بغض گرفته شروع به صحبت كرد :و مترجم سريع ترجمه مي كرد به ما گفته بودند شــما مجوس و آتش پرستيد. به ما گفته بودند براي اسام .به ايران حمله مي کنيم و با ايراني ها مي جنگيم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم ما وقتي مي ديديم فرماندهان عراقي مشــروب مي خورند و اهل نماز نيســتند خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده شما را شــنيدم كه با صداي رسا و بلند اذان مي گفت، تمام بدنم لرزيد. وقتي .نام اميرالمؤمنين7 را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت مي جنگي ... نكند مثل ماجراي كربا ديگــر گريه امان صحبت كردن به او نمي داد. دقايقــي بعد ادامه داد: براي همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگين تر نكنم. لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من مي خواهم تسليم ايراني ها شوم. هركس مي خواهد با من بيايد. اين افرادي هم كه با من آمده اند دوستان هم عقيده من هستند. بقيه نيروهايم رفتند عقب. البته آن سربازي كه به سمت مؤذن شليك كرد را هم آوردم. اگر دستور بدهيد او !را مي كُشم. حالا خواهش مي كنم بگو مؤذن زنده است يا نه؟ مثل آدم هاي گيج و منگ به حرف هاي فرمانده عراقي گوش مي كردم. هيچ حرفي نمي توانستم بزنم، بعد از مدتي سكوت گفتم:آره، زنده است. با هم از .سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل يكي از سنگرها خوابيده بود تمام هجده اسير عراقي آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به .پاي ابراهيم افتاده بود و گريه مي كرد. مي گفت: من را ببخش، من شليك كردم بغض گلوي من را هم گرفته بود. حال عجيبي داشتم. ديگر حواسم به عمليات و نيروها نبود. مي خواستم اسراي عراقي را به عقب بفرستم که فرمانده عراقي من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. يك گردان كماندوئي و چند .تانك قصد پيشروي از آنجا دارند. بعد ادامه داد: سريعتر برويد و تپه را بگيريد من هم سريع چند نفراز بچه هاي اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن .آن ارتفاع، پاكسازي منطقه انار كامل شد گردان كماندويي هم حمله كرد. اما چون ما آمادگي لازم را داشتيم بيشتر نيروهاي آن از بين رفت و حمله آن ها ناموفق بود. روزهاي بعد با انجام عمليات .محمدرسول الله9 در مريوان، فشار ارتش عراق بر گيان غرب كم شد .به هر حــال عمليات مطلع الفجر به بســياري از اهداف خود دســت يافت بسياري از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سرداراني نظير غامعلي .پيچك، جمال تاجيك و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودي كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان روز اعام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي)عج( ادركني .انجام شد. بيش از چهارده گردان نيروي مخصوص ارتش عراق از بين رفت .نزديك به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود .همچنين دو فروند هواپيماي دشمن با اجراي آتش خوب بچه ها سقوط كرد ٭٭٭ از ماجراي مطلع الفجر پنج ســال گذشــت. در زمستان ســال 1365 درگير .عمليات كرباي پنج در شلمچه بوديم قســمتي از كار هماهنگي لشــکرها و اطاعــات عمليات با ما بــود. براي .هماهنگي و توجيه بچه هاي لشگر بدر به مقر آن ها رفتم قرار بــود كه گردان هاي اين لشــکر كه همگي از بچه هــاي عرب زبان و .عراقي هاي مخالف صدام بودند براي مرحله بعدي عمليات اعزام شوند پــس از صحبت با فرماندهان لشــکر و فرماندهان گردان ها، هماهنگي هاي .لازم را انجام دادم و آماده حركت شدم !از دور يكي از بچه هاي لشکر بدر را ديدم که به من خيره شده و جلو مي آمد آماده حركت بودم كه آن بسيجي جلوتر آمد و سام كرد. جواب سام را !دادم و بي مقدمه با لهجه عربي به من گفت: شما درگيان غرب نبوديد؟ :با تعجب گفتم: بله. من فكر كردم از بچه هاي منطقه غرب است. بعد گفت !مطلع الفجر يادتان هست؟ ارتفاعات انار، تپه آخر كمي فكر كردم و گفتم: خب!؟ گفت: هجده عراقي كه اسير شدند يادتان !هست؟! با تعجب گفتم: بله، شما؟ !!باخوشحالي جواب داد: من يكي از آن ها هستم !تعجب من بيشتر شد. پرسيدم: اينجا چه مي كني؟ گفت: همه ما هجده نفر در اين گردان هستيم، ما با ضمانت آيت الله حكيم آزاد !شديم. ايشان ما را كامل مي شناخت، قرار شد بيائيم جبهه و با بعثي ها بجنگيم !خيلي براي من عجيب بود. گفتم: بارك الله، فرمانده شما كجاست؟ 🍃کانال خادم الشهداخادم الظهور🍃 @wwwwwkadm ❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله بهجت: •| مثل ما تنبل نباشید ، زود زود بہ مشهد بروید ؛ گاهے موانع بزرگے با یک بار مشهد رفتن از سر راه ما برداشتہ میشوند ... |• 【 (ع)】 @wwwwwkadm 🌷کانال خادم الشهداخادم الظهور🌷