🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_نهم
#بخش_صد_و_سی_و_پنجم
#کنترل_زبان🌸🍃
شخصی محضر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مشرف شد. حضرت به او فرمود: آیا میخواهی تو را به کاری راهنمایی کنم که به وسیله آن داخل بهشت شوی؟
مرد پاسخ داد: میخواهم یا رسول الله!
حضرت فرمود: از آن چه خداوند به تو داده است انفاق کن و به دیگران بده!
مرد: اگر خود نیازمندتر از دیگران باشم، چه کنم؟
فرمود: مظلوم را یاری کن!
مرد: اگر خودم ناتوان تر از او باشم، چه کنم؟
فرمود: نادانی را راهنمایی کن!
مرد: اگر خودم نادان تر از او باشم، چه کنم؟
فرمود: در این صورت زبانت را جز در موارد خیر نگهدار! سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
آیا خوشحال نمی شوی که یکی از این صفات را داشته باشی و به بهشت داخلت نمایند؟ [۱]
#انسان_خوشبخت 🌼🍃
روزی کاروان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از محلی میگذشت، به اصحاب فرمود:
اکنون شخصی از طرف این بیابان ظاهر میگردد که سه روز است شیطان ارتباطی با او ندارد.
طولی نکشید عربی نمایان گشت که پوستش به استخوان چسبیده بود، چشمهایش به گودی افتاده و لبهایش از خوردن گیاهان سبز شده بود. نزدیک آمد، پرسید: پیغمبر کیست؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به او نشان دادند. خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که رسید عرض کرد: یا رسول الله! اسلام را به من یاد بده!
حضرت فرمود: بگو! (اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمدا رسول الله).
مرد اقرار کرد.
حضرت: نماز پنجگانه را باید بخوانی و ماه رمضان را روزه بگیری؟
مرد: پذیرفتم.
حضرت: حج خانه خدا را باید انجام دهی، زکات بدهی و غسل
جنابت را بجای آوری.
مرد: قبول کردم.
مرد عرب پس از پذیرش اسلام همراه کاروان مسلمانان به راه افتاد. مقداری راه طی کردند، کم کم شتر عرب از کاروان عقب ماند.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که متوجه گشت، ایستاد و از حال وی جویا شد.
عرض کردند: شترش نتوانست همگام با کاروان حرکت کند، عقب ماند. مسلمانان برای جستجوی او به عقب برگشتند.
ناگاه دیدند پای شتر به سوراخ موشی فرو رفته، مرد از بالای شتر افتاده است، گردن وی و گردن شترش شکسته و هر دو همانجا جان داده اند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد خیمه ای زدند و در خیمه غسلش دادند. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله خود وارد خیمه شد، او را کفن کرد.
آنگاه از خیمه بیرون آمد در حالی که از پیشانی مبارکش عرق میریخت، فرمود: این مرد اعرابی، در حال گرسنه از دنیا رفت و او کسی است که ایمان آورد و ایمانش آلوده به ظلم نگشت، با ایمان پاک از دنیا رفت.
از این رو حوریان با میوههای بهشتی به پیشواز او آمدند، اطرافش را گرفته بودند و هر کدامشان عرض میکرد:
یا رسول الله! شما واسطه شوید این مرد، در بهشت با من ازدواج کند و همسر من باشد. [۱]
#زندان شدن #مردگان 🌸🍃
روزی یکی از دشمنان اسلام به نام (ابی پسر خلف) قطعه استخوان پوسیده ای را نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آورد. (به خیال خود میتواند سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را درباره معاد، با آن باطل کند. ) و آن را در دست خود نرم کرد و در فضا پراکنده ساخت و گفت:
کدام قدرتی میتواند این استخوانهای پوسیده و خاک شده را از نو زنده کند! و کدام عقل آن را باور کند؟
خداوند متعال به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد که در پاسخ او بگوید:
همان خدایی که در ابتدا این استخوانها را از خاک آفریده و زندگی به آن داده است، میتواند بار دیگر این استخوانهای پوسیده پراکنده را جمع کرده و زنده نماید.
(و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قل من یحی العظام و هی رمیم قل یحیها الذی انشأها اول مرة و هو بکل خلق علیم. )
(ابی پسر خلف) میگوید: چه کسی میتواند این استخوانهای پوسیده را زنده کند؟
ای پیامبر ما! به او بگو همان کسی آن را زنده میکند که بار اول آن را آفریده و حیات و زندگی داد و او به هر آفریده شده آگاه است. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار: ج ۷۱، ص ۲۹۶.
[۱]: بحار: ج ۲۲، ص ۷۵ و ج ۶۸، ص ۲۸۲.
[۱]: بحار: ج ۷، ص ۳۳ و ج ۹، ص ۲۱۸ و ج ۱۸، ص ۲۰۲ با اندکی تفاوت.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_سی_و_پنجم
چرا #يحيي برمكي امام #كاظم (علیه السلام) را #كشت؟ 🍂🌼
اما علت قتل یحیی برمکی امام کاظم (علیه السلام) را،: یحیی برمکی دید، هارون فرزند خویش امین را، پیش جعفر بن محمد اشعث گذاشت که، درس بخواند، فکر کرد امین اگر خلیفه شود، وزارت از آل برمک، به استاد امین منتقل خواهد شد، پیش هارون سعایت کرد که استادِ امین امامی است و امام کاظم (علیه السلام) را امام میداند، و تدبیری کرد علی بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (علیه السلام)، به بغداد آمد، و سبب شهادت امام کاظم (علیه السلام) را فراهم کرد، هارون دیوانه، پس از فراهم شدن سبب قتل، از فضل بن ربیع خواست امام (علیه السلام) را بکشد، و او قبول نکرد، این امر را بر فضل بن یحیی برمکی تحمیل کرد، او هم قبول نکرد، و مغضوب هارون شد،
یحیی خودش برای دفع غضب هارون، به غضب خدا گرفتار شده، و اراده قتل امام کاظم (علیه السلام) کرد، امام (علیه السلام) در اقدام یحیی، استیصال برامکه را پیش بینی کرد، حتی چند مرتبه از زندان، به یحیی پیغام داد که، چرا مرا از وطنم دور ساختی، و زندانم کردی، او به دروغ قسم میخورد که، من خبر ندارم، باز امام (علیه السلام) برای اتمام حجت بیشتر پیغام فرستاد چطوری که، زندانم کردی، به فکر خلاصیام باش، وگرنه نفرین میکنم، و نفرینم ردّ ندارد، [۱]
امام رضا (علیه السلام) میفرماید: اما رأیت ما صنع الله لآل برمک، وما انتقم الله لابی الحسن (علیه السلام)، و قد کان بنو الا شعث علی خطر عظیم، فدفع الله عنهم بولایتهم لابی الحسن (علیه السلام). [۲]
----------
📚منابع:
[۱]: . ناسخ التواریخ امام رضا (علیه السلام) ج ۲، ص ۲۵۹ و ۲۶۰.
[۲]: . ناسخ التواریخ امام رضا (علیه السلام) ج ۲، ص ۲۶۱.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫