🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_هفتاد_و_هفتم
ازدواج #پيامبر (ص) با #خديجه و #نسب خديجه 🌸🍃🍃
(۱) ۳۷۶- خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى حافظ (اذنا) نقل كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند حسين زعفرانى عدل نقل كرد بما احمد فرزند ابو خيثمه نقل كرد بما وليد فرزند شجاع نقل كرد بما شعيب از ليث فرزند سعيد از عقيل از ابن شهاب گفت: عقيل گفته كه در زمان جاهليت رسول خدا (ص) با خديجه دختر خويلد ازدواج نمود، و يونس فرزند زيد گفته بنا بر آنچه پدرم بمن خبر داد و گفت كه خبر داد بما ابو صفوان اموى از يونس فرزند يزيد كه در مكه بود.
و نسب خديجه: خديجه دختر خويلد فرزند اسد فرزند عبد العزى فرزند
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۵۷
قصى فرزند كلاب فرزند مره فرزند كعب فرزند لوى فرزند غالب فرزند فهر فرزند
مالك فرزند نضر فرزند كنانة است. و مادرش فاطمه دختر زائده فرزند اصم فرزند (هرم فرزند) رواحه فرزند حجر فرزند (عبد اللَّه فرزند) معيص فرزند عامر فرزند لوى است.
فرزند ابو خيثمه گفت: اين نسب را فضل فرزند حاتم از سلمة فرزند فضل از محمد فرزند اسحاق بمن خبر داده است.
(۱) ۳۷۷- و با اين اسناد محمد فرزند اسحاق گفت: خديجه دختر خويلد فرزند اسد فرزند عبد العزى فرزند قصى زنى بازرگان و داراى بزرگى و شرف و ثروت بود، و از مردها ميخواست كه با مال و پول او تجارت نمايند و با آنان مضاربه و قرار داد مى كرد و براى آنان چيزى از مال خود سهميه قرار مى داد، و قريش كه گروهى بازرگان پيشه بودند، و چون از راستگوئى و عقل و امانت پيامبر خدا آگاه شد بدنبال او فرستاد و بر او پيشنهاد كرد كه با مال او براى تجارت بشام برود و غلام خديجه كه ميسره نام داشت در اين سفر با او همراهى كند، و براى پيامبر بيشتر از آنچه بديگر بازرگانان مى داد بدهد.
رسول خدا اين پيشنهاد را از او پذيرفت و سپس با مال خديجه و با همراهى غلام او ميسره بسوى شام خارج شد و تا بشام آمد، رسول خدا در سايه درختى كه نزديك دير راهبى از راهبان بود فرود آمد، راهب توجهى بميسره كرد و گفت اين شخصى كه زير اين درخت فرود آمده كيست؟ ميسره گفت: اين مردى از قبيله قريش از اهل حرم است، پس راهب باو گفت كه: هرگز زير اين درخت كسى جز پيامبر فرود نيامده است.
راوى گفت: رسول خدا كالا و متاعى را
آورده بود فروخت و آن چه ميخواست خريد و سپس با ميسره بسوى مكه بازگشت و بنا بر گمانى كه كرده اند، هنگامى كه آفتاب بالا مى آمد و گرما شدت مى يافت ميسره مى ديد كه پيامبر سوار بر شتر خود
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۵۸
سير مى كند و دو تا فرشته از آسمان بر او سايه مى افكند.
(۱) هنگامى كه (در مكه) با مال التجاره خود بر خديجه وارد گرديد، آنچه را كه آورده بود بقيمت دو مقابل و يا نزديك بدو مقابل فروخت و ميسره از گفتار راهب و از سايه افكندن دو فرشته بر سر او كه در راه ديده بود بخديجه نقل نمود و خديجه با آن چه خدا از بخشش و كرامت بر او خواسته بود زنى هوشيار و عاقل و بزرگوار بود، زمانى كه ميسره باو نقل كرد آن چه را كه نقل كرد، كسى بسوى رسول خدا (ص) فرستاد و (بنا بر آن چه نقل مى كنند) باو گفت:
اى پسر عمو بتحقيق من بسبب خويشاوندى كه با تو دارم و بخاطر برگزيدگيت در ميان قبيله ات و بخاطر امين بودنت و حسن خلقت و راستى گفتارت بتو علاقمند و مايل هستم و سپس خود را بر او پيشنهاد كرد، در آن روز خديجه شريفترين قريش و بزرگترين آنها در نسب و بيشترين آنها در ثروت و دارائى بود و همه خويشانش بر ازدواج با او حريص بودند (اگر بر آن توانائى داشتند).
هنگامى كه خديجه اين موضوع را برسول خدا پيشنهاد كرد، پيامبر (ص) با عموهايش آن را در ميان گذاشت و حمزة بن عبد المطلب با او آمده و بر خويلد فرزند اسد وارد شدند پس
او را خواستگارى كرده و تزويج نمود.
(۲) ۳۷۸- گفت: و نقل نمود به ما ابو خثيمه گفت كه حديث كرد به ما ابو سلمة نقل كرد به ما حماد فرزند سلمه از عمار فرزند ابو عمار از ابن عباس (بنا بر آن چه حماد گمان مى كند) اينكه رسول خدا (ص) خديجه دختر خويلد را ذكر كرد و پدر او مايل بود كه خديجه را به پيامبر تزويج كند.
پس خديجه غذا و شرابى آماده ساخت و پدرش و گروهى از قريش را دعوت نمود و آنها خوردند و آشاميدند تا اينكه مست شدند خديجه به پدرش گفت: بتحقيق محمد بن عبد اللَّه (ص) مرا خواستگارى مى كند پس خديجه را به او تزويج كرد و خديجه او را خوشبو كرده و حله اى بر او پوشانيد...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_هفتاد_و_هفتم
بالاترین #ذلت و #خواری◾️🍃🍃
در تفسیر برهان از کتاب الدورع الواقیه سید بن طاووس روایت مفصّلی را نقل کرده، قسمتی از آن چون فوق العاده جالب است در اینجا نقل میکنم، لیهلک من هلک عن بیّنه، و آن اینکه: نعوذ بالله اهل آتش وقتی داخل آن شدند و درک عذاب کردند، و فهمیدند که اهل بهشت در کمال رفاه و راحتی هستند، به طمع اینکه شاید آنها بتوانند
کاری بکنند میگویند ]أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّه[، [۱]
پس از چهل سال با کمال استحقار جواب میدهند ]إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرين[، [۲]
پس از مأیوس شدن از جواب اهل بهشت به مأمورین جهنّم عرض میکنند: ]ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذاب[، [۳]
پس از چهل سال با کمال بی اعتنائی جواب میآید فادعوا و ما دعاء الکافرین الا فی ضلال، وقتی از آنها هم مأیوس شدند به مالک جهنّم رئیس خزنه، متوسل میشوند، و میگویند ]يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ[ [۴] پس از چهل سال جواب میدهد ]إِنَّكُمْ ماكِثُون[ [۵]، سپس به خود رب العالمین پناه میبرند، و عرض میکنند
]رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ * رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُون[، [۶]
پس از چهل سال جواب میآید ]اخْسَؤُا فيها وَ لا تُكَلِّمُون[، [۷]
پس از هر فرجی نا امید میشوند، ابواب جهنّم بر ایشان بسته میشود، و تدوم علیهم ماتم
الهلاک، [۱] خدایا به ذات اقدس تو پناه میبریم به حق محمد و آل آن حضرت، همه کسانی که محبت امیرالمؤمنین در قلبشان هست، از این بدبختی نجات بده آمین.
#مدینة العلم یا یکی از #اصول خمسه #شیعه ◾️🍃🍃
این کتاب طبق فرموده شیخ طوسی، و شیخ منتجب الدین، و ابن شهر آشوب، از کتاب من لایحضره الفقیه بزرگ تر است، از مؤلفات رئیس المحدثین مرحوم شیخ صدوق علیه الرحمة است، ابن شهر آشوب میفرماید من لایحضره الفقیه چهار جزء است، ولی مدینة العلم ده جزء میباشد، مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی از عبارت والد شیخ بهائی استفاده میکند که، این کتاب به دست ایشان بوده است، [۲]
مرحوم مجلسی، و سید شفتی، برای به دست آوردن آن خیلی سعی کردند، و پول زیادی هم خرج نمودند لکن به مراد نرسیدند، سیّد بن طاووس، و شیخ جمال الدین یوسف شاگرد محقق حلّی، از آن کتاب
روایت کرده اند، فرق بین مدینة العلم و من لایحضره الفقیه این است که، دومی مثل کافی مبوّب، و اوّلی مثل روضه کافی میماند، مرحوم حاج آقا بزرگ در ذریعه شرح بیشتری دارد، از جمله از سقاقلی حیدر آبادی نقل میکند که مدینة العلم به دست او رسیده است، و از روی آن دو نسخه دیگر هم استنساخ کرده است، سقاقلی این روایت را
از مدینة العلم نقل میکند که، یک شب را در نجف صبح کردن از عبادت هفتصد سال، و در کربلا از عبادت هفتاد سال، بالاتر است، خلاصه بنابراین، تاریخ فقدان مدینة العلم حدود صد سال از زمان شیخ بهائی عقب تر میشود [۱] نگارنده گوید: در دوران جوانی در مجله شماره یک مکتبة امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف، در مقاله ای که علامه امینی مؤسس همان مکتبة، درباره کتابخانههای مهم جهان تحریر فرموده بودند، مطلبی را خواندم اگر از بیان آن دست نگاه دارم، انصاف به خرج نداده ام، و آن اینکه از یک کتابخانه پنج میلیونی در آلمان شرح داده بود، و نوشته بودند اکثر کتابهای این کتابخانه، به وسیله دلالان یهودی از شرق به اینجا منتقل شده است، از کجا که مدینة العلم از آنها نباشد، از سر زبانها شنیدهام که این کتاب فعلاً در واشنگتن موجود است، مخفی نماند که مجلّه مذکور آمار سرسام آوری از کتابخانههای بزرگ دنیا، و از عدد
کتابهای آنها نوشته بود، من اگر بگویم شما دیر باور میکنید، معلوم میشود که ترقّی ممالک مترقی، از داشتن آلات علمی است مخصوصاً کتاب.
----------
📚منابع:
[۱]: . سورة اعراف، آيه ۵۰.
[۲]: . سورة اعراف، آیة ۵۰.
[۳]: . سورة غافر، آیة ۴۹.
[۴]: . سورة زخرف، آیة ۷۷.
[۵]: . سورة زخرف، آيه ۷۷.
[۶]: . سورة مؤمنون، آیات ۱۰۶ - ۱۰۷.
[۷]: . سورة مؤمنون، آیة ۱۰۸.
[۱]: . تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۱۰۰.
[۲]: . نگارنده گوید: عبارت تقی مجلسی در جلد ۱۴ روضه المتقین ص ۱۵ نصّ است در اینکه، این کتاب به دست خود شیخ بهائی هم رسیده است، و از جمله هزار و سیصد جلد کتاب است که به مجرد فوت شیخ بهائی مفقود الاثر شده است.
[۱]: . الذریعة، ج ۲۰، ص ۲۵۱.
#کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫