🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_بیست_و_دوم
#توحيد و #شرك 🌸🔹
توحيد يكي از مهم ترين عقايد اسلامي است. دعوت به توحيد و نفي شرك يكي از اهداف بعثت پيامبران الهي بوده است. (وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّة رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ). [۱] اعتقاد به توحيد و نفي شرك مورد اتفاق همه ي مذاهب اسلامي است. با اين حال، در تفسير و تبيين آن، اقوال و آراي مختلفي مطرح شده است، ما در اينجا بدون آن كه به بحث در مورد اقوال و آراي ديگران بپردازيم، عقيده ي شيعه ي اماميه را در مورد اقسام و مراتب توحيد و شرك بيان خواهيم كرد.
توحيد را معمولا به ذاتي، صفاتي، افعالي و عبادي، تقسيم كرده اند، ولي گاهي به جاي توحيد افعالي، توحيد در خالقيت و توحيد در ربوبيت را ذكر ميكنند، اصطلاح اخير با نصوص كتاب و
سنّت هم آهنگي بيشتري دارد. ما نيز همين روش را مبناي بحث خود قرار ميدهيم.
۱ توحيد ذاتي: مقصود از توحيد ذاتي اين است كه ذات خداوند مثل و مانندي ندارد. يعني موجودي كه واجب الوجود بالذات است و در هستي و كمالات خود به چيزي نياز ندارد، جز خداوند نيست. بنابراين همه ي موجودات جز خداوند ممكن الوجود بالذات و نيازمندند. زيرا هر موجود ممكن الوجودي مركب است. (خواه مركب از اجزاي عقلي و ذهني و خواه مركب از اجزاي خارجي و عيني) و لازمه ي يگانه بودن واجب الوجود بالذات اين است كه ذات او بسيط باشد و هيچ گونه تركيبي در آن راه نداشته باشد، اين دو معنا در كلمات ائمه ي اهل بيت (عليهم السلام) به صورت مكرر و مؤكد بيان شده است. در اينجا به نقل كلامي از علي (عليه السلام) در اين باره بسنده ميكنيم:
شخصي از امام علي (عليه السلام) در مورد يگانگي خداوند پرسيد. امام (عليه السلام) فرمود: يگانگي معاني مختلفي دارد، گاهي مقصود از آن يگانگي عددي و مفهومي است (مثل اين كه ايران يكي از كشورهاي جهان است. و انسان يك نوع از حيوان است) اين معنا در خداوند درست نيست، زيرا با كثرت و تعدد منافاتي ندارد، و گاهي مقصود از آن نداشتن مثل و مانند، و نداشتن اجزاي عقلي و
وهمي و خارجي است. مراد از يگانگي خداوند همين معناست. [۱] .
۲ توحيد صفاتي: مقصود از توحيد صفاتي اين است كه صفات ذاتي خداوند چون علم، قدرت و حيات، اگرچه از نظر مفهوم مختلف اند، ولي از نظر مصداق هيچ گونه اختلاف و كثرتي در بين نيست. و مصداق همگي، ذات بسيط خداوند است. زيرا اگر جز اين باشد، در ذات الهي كثرت راه خواهد يافت كه با توحيد ذاتي منافات دارد. بنابراين توحيد صفاتي، لازمه ي توحيد ذاتي است. هر گاه صفات ذاتي خداوند عين ذات او نباشند، علاوه بر لزوم كثرت در ذات الهي، تعدد واجب الوجود نيز لازم خواهد آمد، زيرا نمي توان صفات الهي را ممكن الوجود دانست، زيرا امكان با نيازمندي ملازمه دارد، و اگر صفات خداوند ممكن الوجود باشند، امكان و نيازمندي در ذات الهي راه خواهد يافت! امام علي (عليه السلام) نفي صفات زايد بر ذات را نشانه ي كمال توحيد دانسته و فرموده است.
«كمال توحيده الإخلاص له، و كمال الإخلاص له، نفي الصفات عنه... فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه، و من قرنه فقد ثنّاه، و من ثنّاه فقد جزّاه و من جزّاه فقد جهله» [۲]: كمال توحيد، اخلاص براي خداوند است، و كمال اخلاص، نفي صفات
(زايد بر ذات) [۱] از اوست... پس كسي كه خداوند را به صفات زايد بر ذات توصيف كند، براي او قرين و مثل ثابت كرده است، و كسي كه براي خداوند قرين و مثل ثابت كند، به دو بودن او قايل شده است، و كسي كه به دو بودن قايل شده، براي خداوند جزء اثبات كرده است، و كسي كه براي خدا جزء اثبات كند، او را نشناخته است.
۳ توحيد در خالقيت و ربوبيت: مقصود از توحيد در خالقيت و ربوبيت اين است كه خداوند در آفرينش و تدبير جهان شريك و انبازي ندارد. و اگر چه نظام جهان آفرينش، براساس علل و اسباب استوار است، ولي علل و اسباب (اعم از طبيعي و ماوراء طبيعي) هيچ گونه استقلالي ندارند، و به مشيت و حول و قوه ي الهي تأثير ميگذارند...... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۱]: نحل: ۳۶.
[۱]: توحيد شيخ صدوق، باب ۳، حديث ۳.
[۲]: نهج البلاغه، خطبه ي اول.
[۱]: روشن است كه مقصود امام عليه السلام نفي واقعيت صفات از ذات الهي نيست، زيرا اين سخن اولا: مستلزم نقص در ذات الهي است و ثانياً: با ديگر سخنان امام عليه السلام كه خداوند را به صفات ثبوتيه ذاتيه مانند علم و قدرت توصيف نموده است منافات دارد.
❌کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_بیست_و_دوم
#توحيد و #شرك 🌸🔹
اين مطلب مفاد دو دسته از آيات قرآن كريم است. يك دسته، آياتي كه خالقيت و ربوبيت را مخصوص خداوند ميداند. و دسته ي ديگر آياتي كه آثار و افعال ويژه اي را به موجودات طبيعي و ماوراء طبيعي و از جمله به انسان، نسبت داده است، و هم به موجودات ديگر. مانند گرفتن جانها هنگام مرگ كه هم به خداوند
نسبت داده است (اللهُ يَتَوَفَّي الاَْنْفُسَ حينَ مَوْتِها) [۱] و هم به ملك الموت (قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ) [۲] و هم به فرشتگان الهي (تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا) [۳] .
۴ توحيد در عبادت: كسي جز خداوند شايسته ي عبادت نيست. عبادت عبارت است از خضوع در برابر موجودي با اين اعتقاد كه آن موجود داراي مقام الوهيت است. يعني در ذات يا صفات و افعال خود از استقلال وجودي برخوردار است. از آنجا كه مقام الوهيت مخصوص خداوند است، عبادت نيز به او اختصاص دارد. و عبادت هر موجودي جز او شرك خواهد بود. بديهي است خضوع در برابر غير خداوند به انگيزه احترام به او بدون اعتقاد به الوهيت او، شرك نخواهد بود. هر چند بصورت برترين خضوع يعني سجده باشد چنان كه قرآن كريم از سجده ي فرشتگان در برابر آدم [۴] و سجده ي يعقوب و همسر و فرزندان [۵] او در برابر يوسف سخن گفته است. سجده ي فرشتگان به امر الهي بود، و يعقوب پيامبر نيز از گناه بويژه شرك معصوم بوده است، چنان كه نقل سجده ي
برادران يوسف نيز با نكوهش همراه نيست، تا بر ناروا بودن آن دلالت كند. از طرفي شرك ظلم عظيم است. [۱] و ظلم قبح ذاتي دارد، و خداوند هرگز به فعل قبيح امر نمي كند. [۲] .
بنابراين، از آيات مربوط به سجده ي فرشتگان بر آدم و سجده يعقوب و فرزندانش بر يوسف به دست ميآيد كه سجده اگر به قصد پرستش نباشد، بلكه به قصد تكريم و تحيت باشد، شرك نيست. ولي بعيد نيست كه گفته شود مستفاد از ظواهر ديني اين است كه در شريعت اسلام سجده براي غير خداوند هر چند به قصد پرستش نباشد ممنوع گرديده است. [۳] .
از اين جا ميتوان به نادرستي عقيده ي وهّابيان كه اعتقاد به شفاعت و توسل جستن به پيامبران و اولياء الهي، و تبرك جستن به قبور و يا آثار بر جاي مانده از آنان را شرك ميدانند، پي برد. زيرا مسلماناني كه اين اعمال را انجام ميدهند، هرگز قصد پرستش ندارند، و براي پيامبران و اولياء الهي مقام الوهيت قايل نيستند. بلكه قصد آنان تكريم پيامبران و اولياء الهي و تقرب به خداوند از طريق
آنان است.
وهّابيان ميگويند: مشركان عصر رسالت نيز بتها را به انگيزه تقرب به خداوند پرستش ميكردند: (ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللهِ زُلْفي) [۱] و نيز آنان را شفيعان درگاه الهي دانسته و از آنان طلب شفاعت ميكردند. (وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللهِ) [۲] بنابراين، عبادت غير خدا يا طلب شفاعت از غير خدا شرك است، هرچند به انگيزه ي تكريم يا تقرب به خداوند باشد.
ولي اين استدلال نادرست است. زيرا مشركان عصر رسالت همان گونه كه در آيه تصريح شده است بتها را پرستش ميكردند، و به ربوبيت آنها، هرچند در پاره اي از امور، قايل بودند، چنان كه در قيامت به اين خطاي خود پي برده ميگويند: (تَاللهِ إِنْ كُنّا لَفي ضَلال مُبين) (إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ) [۳]: به خدا سوگند ما در گمراهي آشكار بوديم كه شما را با پروردگار عالميان برابر ميپنداشتيم.
آنان براي معبودان خود مقام شفاعت را به صورت مستقل و بدون نياز به اذن و مشيت خداوند قايل بودند. بدين جهت قرآن كريم آن را مردود دانسته ميفرمايد: (مَنْ ذَاالَّذي
يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ) [۱] و بدون شك چنين اعتقادي شرك در ربوبيت و تدبير است، و هيچ مسلماني چه شيعه و چه سنّي چنين اعتقادي ندارد.
----------
📚منابع:
[۱]: زمر: ۴۲.
[۲]: سجده: ۱۱.
[۳]: انعام: ۶۱.
[۴]: وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا ِلآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْليسَ بقره: ۳۴.
[۵]: وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْويلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ يوسف: ۱۰۰.
[۱]: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم لقمان: ۱۳.
[۲]: قُلْ إِنَّ اللهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَي اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ اعراف: ۲۸.
[۳]: لكن الذوق الديني المتخذ من الاستيناس بظواهره يقضي باختصاص هذا الفعل به تعالي، و المنع عن استعماله في غير مورده تعالي، و ان لم يقصد به الا التحية والتكرمة فقط، الميزان، ج۱، ص ۱۲۳؛ نيز ر. ك: محاضرات في الالهيات، ص ۷۱.
[۱]: زمر: ۳.
[۲]: يونس: ۱۸.
[۳]: شعراء: ۹۸.
[۱]: بقره: ۲۵۵.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫