eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤‏در ســــوگ نبی، جـــهان سیه می‌پوشد 🖤در سینه، دل از داغ حــــسن می‌جوشد ◾️ ســــالروز شــــهادت پــــیامبر گرامی اســــلام حــــضرت مــــحمد(ص) و امــــام حــــسن مجتبی (ع) تــــسلیت باد 🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨ 🥀 چله شانزدهم توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل الله تعالی فرجه و برای نجات از ها 💚چله سوره حمد💚 برای بازگشت آرامش به دل‌هایمان حیا به بانوان سرزمینمان غیرت به مردهای سرزمینمان برآورده به خیر شدن حاجاتمان به «شهدای آزاده» 💔❤️‍🔥 متوسل می‌شویم🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع 🖤چهاردهم شهریور: همزمان با شهادت امام رضا علیه‌السلام💔❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۳۳ 🌾 نغمه اسماعیل این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم …  دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم …  هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ … اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت …  عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود …  توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون … پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد … دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم …  علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود… بعد از کلی این پا و اون پا کردن …  بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد … مثل لبو سرخ شده بود … – هانیه … چند شب پیش توی مهمونی تون … مادر علی آقا گفت …  این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه … جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم … به زحمت خودم رو کنترل کردم … – به کسی هم گفتی؟ … یهو از جا پرید … – نه به خدا … پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم … دوباره نشست … نفس عمیق و سنگینی کشید … – تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم … ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهیدی که اسم و رسم امام حسنی داشت و با ذکر یا اباعبدالله آسمانی شد 💔 فـرمانده گـردان المـهدی (عج) لشــگر ده سیدالشـهدا(ع)، شهیدی بود که اسم و رسم امام حسنی داشت و با ذکر یا اباعبدالله در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۶۵ در کـربلای فـکه آسمانی شد. ❤️‍🔥همچـون مقـتدایش حضـرت ابوالفـضل العبـاس(ع) هـر دو دستش جـدا میشود و چشمانش هم مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد. در حالی که به علت خونریزی شدید دچار عطش شده بود و آب طلب می کرد، نیمه های شب آسمان شروع به باریدن کرد. 💔صبح، یارانی که در کنارش بودند، دیدند که حسن نیـم‌خـیز شد و عرضـه داشت : « الســلام علــیک یــا ابـــاعــبداللـــه (ع) » و بعد سـر به زمین گذاشت و به آسمـان پــرکشید .. ❤️‍🔥مدتی قبل برای دوستان نزدیکش، تاریخ و نحوه‌ی شهادتش را بیان کرده بود! و دقیقاً روز شهادتش با سالروز تولدش یکی می شود. 💔پیـکر مطهرش ۱۸ روز در سرزمین گرم و سوزان فـکه، زیر آتش بی امان دشمن ماند تا به آغوش خـانواده بازگشت. 🖤مزار مطهر این شهید، بهشت زهـرا - قطعه ۲۴ است 🥀خاطره ای به یاد شهید معزز شهـید محـمد حـسن حسنـیان 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔شعرخوانی شهید محمدرضا بیات، شهید مدافع حرم، برای امام حسن (علیه‌السلام) در میدان نبرد 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهیدی که به خواسته خود رسید... 💔حدود چهل سال قبل، در شب شهادت امام حسن مجتبی (ع)، در خانواده براتی فرزندی چشم به این دنیا گشود که نامش را به دلیل به ارادت به کریم اهل بیت، «حسن» گذاشتند، فرزندی که تک‌پسر خانواده برای پدر و مادرش و برادری غیور برای دو خواهرش بود. ❤️‍🔥پدر پلیس بود و فرورفتن در نقش پلیس، بازی مورد علاقه حسن بود و این علاقه تا جایی پیش رفت که حتی یک‌بار دور از چشم پدر، دستبندش را برداشت و به دستان خواهرش بست، دوران کودکی و نوجوانی او با همین علاقه پشت سر گذاشته شد و پسر آقای براتی پا به پایگاه بسیج گذاشت و لباس بسیجی را بر تن کرد؛ همان لباسی که او را به آرزویش رساند. 💔حسن دوست داشت شهید شود و همیشه از پدرش می‌خواست که برایش دعا کند تا به خواسته‌اش برسد، خواسته‌ای که برای پدر با توجه به شغلی که حسن داشت، بعید به نظر می‌رسید، اما او طوری در دوران زندگی کوتاهش عمل کرد که لباس شهادت اندازه او شد. ❤️‍🔥علاقه حسن به شهادت تا جایی بود که آن را مرتب به زبان می‌آورد، چند روز پیش از آن روزی که شهید شود، عکسی را برای دخترش فرستاد و گفت: «این عکس شهادت من است و همین عکس را در بنرهایم چاپ کنید»، او حتی به چند نفر از همکارانش هم از این علاقه گفته بود، زمانی که به همراه دوستانش به شرکتی که در آن کار می‌کرد، رفته بودند و وقتی به او می‌گویند که دوستانت هم مانند خودت مذهبی هستند، در جواب می‌گوید: «وقتی ما شهید شدیم بنری از سه نفرمان چاپ و در شرکت نصب کنید.» و این اتفاق هم افتاد؛ دو روز بعد از شهادت او، دوستانش «دانیال رضازاده» و «حسین زینال‌زاده» هم به شهادت رسیدند. 💔چند روزی بود که از شروع تجمعات غیرقانونی و اعتراضاتی که رنگ اغتشاش به خود گرفته بود، می‌گذشت، آن روزها تمام دشمنان داخلی و خارجی با یکدیگر بسیج شده بودند تا جمهوری اسلامی را از بین ببرند و ایران را ویران بسازند، اما در این میان جوانانی هم بودند که در دفاع از هم‌وطنان قد علم کردند. ❤️‍🔥شامگاه بیست‌ودوم مهرماه، حسن که از بسیجی‌های پایگاه مالک‌اشتر بود، در حال گشت‌زنی مقابل استانداری خراسان رضوی به خودرویی مشکوک شد و برای بررسی مدارک آن رفت، اما از سوی سرنشینان همان خودرو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. یک ماه بعد، در سحرگاه دوشنبه بیست‌وسوم آبان پس از تحمل چندین روز عوارض جسمانی ناشی از مجروحیت شدیدی که داشت، به فیض شهادت نائل آمد و پیکرش در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد.   🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀«۱۳ شهریور ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 وی در سن 18 سالگی در رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز قبول می‌شود اما به دلیل علاقه به سپاه پاسدارن پس از یکسال تحصیل در این رشته وارد سپاه پاسداران و یگان ویژه صابرین نیروی زمینی سپاه می‌شود.  در سال 90 محمد غفاری به همراه 12 تکاور تیپ صابرین در درگیری با تروریست‌های پژاک در ارتفاعات جاسوسان به شهادت رسید. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمد غفاری «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔دامن آلوده و بار گناه آورده ام ❤️‍🔥گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده‌ام شاه پناهم بده... 🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨ 🥀 چله شانزدهم توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل الله تعالی فرجه و برای نجات از ها 💚چله سوره حمد💚 برای بازگشت آرامش به دل‌هایمان حیا به بانوان سرزمینمان غیرت به مردهای سرزمینمان برآورده به خیر شدن حاجاتمان به «شهدای آزاده» 💔❤️‍🔥 متوسل می‌شویم🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع 🖤چهاردهم شهریور: همزمان با شهادت امام رضا علیه‌السلام💔❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
یادِ شهدا
✨﷽✨ 🥀 چله شانزدهم توسل به شهدا تعجیل در ظهور #امام_زمان عجل الله ت
رفقا سلااامم فردا اولین روز شروع چله جدیده❤️ نکنه هنوز دوستات رو دعوت نکرده باشی یه یا علی بگو و پیام رو برای دوستات فوروارد کن😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۳۴ 🌾 دو اتفاق مبارک با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم … – اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید … هر کاری بتونم می کنم … گل از گلش شکفت … لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد … توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود …  موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن …  البته انصافا بین ما چند تا خواهر …از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود … حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود … خیلی صبور و با ملاحظه بود …حقیقتا تک بود … خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت… اسماعیل، نغمه رو دیده بود …  مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید … تنها حرف اسماعیل، جبهه بود … از زمین گیر شدنش می ترسید … این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت …  اسماعیل که برگشت …تاریخ عقد رو مشخص کردن …  و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن …  سه قلو پسر … احمد، سجاد، مرتضی … و این بار هم علی نبود … ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
💢راننده حاجی بیان می‌کرد در مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) بودیم. پرایدی منحرف شد و با ما تصادف کرد. پراید صد درصد مقصر بود. بعد از برخورد از سمند پیاده شدم و از حاجی خواستم اجازه دهد که به پلیس زنگ بزنیم اما حاجی به شدت با من برخورد کرد و با جذبه گفت مقصر تو هستی! راننده می‌گوید: پراید مقصر است، اما سردار اصرار می‌کند که مقصر توئی و باید خسارت راننده پراید را پرداخت کنیم. راننده پراید که خودش هم متحیر شده بود، خوشحال از این اتفاق و مهربانی، خسارت را گرفت و رفت. به حاج قاسم گفتم چرا گفتی من مقصرم؟ مقصر راننده پراید بود و شما دارید به من ظلم می‌کنید! شهید سلیمانی جواب داد: «عزیز من! ما الان کجا می‌رویم؟ به سوریه می‌رویم. به دل آتش. اما این راننده پراید نان‌آور خانواده است و با همین ماشین رزق خانواده‌اش را تأمین می‌کند.» ما مبلغ خسارت را به او پرداخت کردیم و او را خوشحال کردیم و برای ما خیر است و صدقه راه است. تازه اگر ما در سوریه کشته شویم معلوم نیست در زمره شهدا قرار بگیریم. باید گذشت کنیم و به خاطر عملمان خداوند به ما عنایتی کند. 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔ای ڪاش حرم بودم و مهمان تو بودم مهمان تو و سفره احسان تو بودم ❤️‍🔥یڪ پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاسٺ ای ڪاش ڪہ زوار خراسان تو بودم… 🏴 سالروز شهادت هشتمین نور ولایت و امامت، امام الرئوف حضرت (ع) تسلیت باد. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهیدی که بعد از شهادت برای اولین بار به آستان بوسی علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) مشرف شد. 💔شعبان پس از اتمام دوران دبیرستان و اخذ دیپلم از مدرسه آیت الله طالقانی شهرستان بابل تصمیم به عزیمت به جبهه نبرد علیه باطل گرفت. شهید شعبان فلاحی که تاکنون به زیارت امام رضا(علیه السلام) مشرف نشده بود برای اینکه با مخالفت خانواده برای حضور در جبهه مواجه نشود، گفت که می خواهد به مشهد و زیارت امام رضا(علیه السلام) برود. شهید فلاحی قبل از رفتن به جبهه در وصیت نامه خویش خطاب به امام رضا(علیه السلام) این چنین می نویسد: آمدم ای شاه پناهم بده... شهید فلاح در سال ۶۲ و در حال یاری رساندن به هم رزمان نصر استان خراسان طی انجام عملیات در تپه کله قندی بر اثر اصابت خمپاره، دو دست خود رو از دست می‌دهد و به درجه رفیع شهادت نائل گشت. خانواده بیش از چهار ماه در جبهه های جنوب و غرب در جستجوی یافتن خبری از وی بودند که سرانجام مادر شهید در خواب مشاهده می کند که فرزندش به او می گوید: به زیارت امام رضا(علیه السلام) مشرف شده و خانواده شهید فلاحی تصمیم به عزیمت به مشهد مقدس گرفته و مطلع می شوند تعدادی شهید گمنام را می خواهند در مشهد به خاک بسپارند و با هماهنگی های انجام شده و شناسایی خانواده شهید، هشتمین شهید در بین شهدای گمنام«شهید شعبان فلاحی» شناسایی می شود. سرانجام در همان سال ۶۲ با بازگشت به جویبار طی مراسمی با شکوه و با حضور مردم ولایی و شهید پرور استان مازندران تشییع و در گلزار شهدای روستای آستانه سر به خاک سپرده شد. 🥀خاطره ای به یاد شهید معزز شهید شعبان فلاحی 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔به خدا مزد عزاداری ما دست رضاست مزد ما کرب و بلاست 💔کربلا هم برویم این دل ما مست رضاست ❤️‍🔥مزد ما کرب و بلاست... شهادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء تسلیت🖤 🥀 @yaade_shohadaa