فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 اولین روز مدرسه دختر شهید در کنار پلیس
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
❤️🔥مشغول کار منزل بودم. حواسم از پسرم حامد پرت شد. یک دفعه از روی صندلی افتاد زمین و سرش غرق خون شد. او را به دکتر رساندم. سرش را پانسمان کردند. خیلی می ترسیدم که مبادا یوسف با من دعوا کند و ناراحت شود و بگوید:«چرا مواظب بچه نبودی؟» وقتی آمد، مثل همیشه سراغ حامد را گرفت. گفتم: «خوابیده!» بعد هم قضیه را برایش تعریف کردم. فقط گوش داد. آرام آرام چشم هایش خیس شد. لبش را گاز گرفت. بعد گفت:«تقصیر من است که تو را با حامد تنها می گذارم؛ چاره ای ندارم! مرا ببخش.» وقتی این جملات را گفت، خیلی شرمنده شدم. در همه برخوردهایش این عشق و محبت را به پای زندگیمان میریخت.
✍🏻به روایت همسر شهید "یوسف کلاهدوز"
#غدیر
#امام_زمان
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
✨﷽✨
💫وَصَدْرِي نُورَ الْإِيمانِ
💫وَفِكْرِي نُورَ النِّيَّاتِ
💫وَعَزْمِي نُورَ الْعِلْمِ
💠و سینهام را با نور ایمان
💠و فکرم را با نور تصمیم
💠و ارادهام را با نور دانش
«روزتون پر از نگاه خاص امام زمان عجل الله و شهدا»
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
#زیارت_آل_یس
#بند_بیستویکم
🥀 @yaade_shohadaa
🇮🇷 به این عکسها، خیرهشو خیرهشو
🇮🇷 به اون روزهای پر از خاطره....
🇮🇷 نخواه گرمی خوابه چشم کسی
🇮🇷 بزاره که بیداری یادت بره!
🔴 حضرت آیتالله خامنهای (حفظهالله):
✅️ «این خاطراتی که از این عزیزان منتشر میشود، این حوادث بسیار پُرشکوهی که امروز به قلم رزمندگان و بعضاً شهدای ما بر صفحهی کاغذ نقش بسته و در اختیار همه است، برای ما درس است.» ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
❌️❌️ آنانکه يک عمر مردهاند؛ يک لحظه هم شهيد نخواهند شد. امنیت، اتفاقی نبوده و نیست!!
#هفته_دفاع_مقدس
#لبنان
#طبس🏴
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۳ مهر ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 شهید مجد در مهرماه سال ۱۳۹۱ در درگیری با قاچاقچیان مسلح جکیگور سیستان و بلوچستان به فیض شهادت نائل آمد.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار حبیب مجد توپکانلو «صلوات»
#شهید_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
🥀امام خمینی«ره»:
اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود.
❤️🔥شهید والامقام «حسین تاسی»
💔شهید در سال ۱۳۲۲ در شهر قصرشیرین دیده به جهان گشود و در همین شهر دوران نوجوانی و جوانی خویش را سپری نمود .
با شروع جنگ تحمیلی به جبهه های جنگ اعزام و پس از چندی به اسارت مزدوران بعثی در آمد و پس از تحمل رنج های فراوان و عوارض ناشی از اسارت در سال ۱۳۷۳ در شهر کرمانشاه شربت شهادت را نوشید و به دیار حق شتافت.
پیکر مطهرشهید در گلزار شهدای شهر کرمانشاه به خاک سپرده شد.
♦️قرائت «سوره حمد» هدیه به روح مطهرش.
#شهدای_آزاده
#شانزدهمینچلهتوسلبهشهدا
#روز بیستویکم
🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان #بی_تو_هرگز (بدون تو هرگز)
🌾قسمت: ۵۲
🌾 شعله های جنگ
آستین لباس کوتاه بود …
یقه هفت …
ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی …
چند لحظه توی ورودی ایستادم …
و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم …
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد … مرد بود …
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن …
حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم …
– اونها که مسلمان نیستن … تو یه پزشکی … این حرف ها و فکرها چیه؟ … برای چی تردید کردی؟ … حالا مگه چه اتفاقی می افته … اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد … خواست خدا این بوده که بیای اینجا … اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد … خدا که می دونست تو یه پزشکی … ولی اگر الان نری توی اتاق عمل …می دونی چی میشه؟ … چه عواقبی در برداره؟ … این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده …
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود …
حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم …
سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم …
– بابا … من رو کجا فرستادی؟ … تو … یه مسلمان شهید…دختر مسلمان محجبه ات رو …
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود …وحشتناک شعله می کشید … چشم هام رو بستم …
– خدایا! توکل به خودت … یازهـــــرا … دستم رو بگیر …
از جا بلند شدم و رفتم بیرون …
از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم …پرستار از داخل گوشی رو برداشت … از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم …
_شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست … و …
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود …
اما من آدمی نبودم که حتی برای یه #هدف_درست … از #راه_غلط جلو برم … حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن …
مهم نبود به چه قیمتی … چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ….
ادامه دارد...
✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی
⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است.
🥀 @yaade_shohadaa
🥀همه جا هو
💔اورکت روی شانههایش بود، بدون جوراب. معلوم بود از نماز میآید و فرصت پیدا نکرده سر و وضعش را مرتب کند. لبخند زدم و نگاهی به او انداختم.
قبل از اینکه حرفی بزنم با خنده گفت: وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز خواندم، درست نبود در مقابل بندهی او به سر و وضعم برسم....
❤️🔥 شهید محمدحسین یوسفالهی همان شهیدی است که سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده بود که پیکرش در کنار وی در گلزار شهدای کرمان دفن شود.
🥀خاطره اى به ياد سردار شهيد محمدحسين يوسف الهى
🥀راوى: سردار دلها، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
#امام_زمان
#غزه
#طبس🏴
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_حاج_قاسم❤️
💔مشاهده ڪنید شهید زینالدین کجا بہ شهادت رسید...
🎙شهید حاج قاسم سلیمانی
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa