#معرفی_کتاب
📚رسول مولتان
📖با خواندن کتاب «رسول مولتان» غمی لطیف در هزارتوی دلتان میدود. غمی که دل شهید رحیمی را برای شیعیان خارج از کشور، می سوزاند. غمی که شب و روز و خواب و خوراک را از این مرد بزرگ گرفته بود. غمی که او را به آرزویش رساند و سرانجام در دفتر کارش به دست اشقیالاشقیا در خونش غلتید و در حالی که نام پدرش امیرالمومنین(علیهالسلام) را بر لب داشت به شهادت رسید.
با خواندن رسول مولتان و دیدن مجاهدتهای شهید رحیمی و شنیدن صدایش از بین خطوط کتاب، یک جمله در ذهنت نقش میبندد:«شهادت سرنوشت محتوم شهید رحیمی بود.» مردی که برای رساندن صدای انقلاب ایران به گوش دنیا از جانش گذشت و با وجود ریختن خونش هنوز صدایش به ویژه میان مردم پاکستان شنیده میشود. که مقام معظم رهبری فرمودند:«مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، عطر گلهای بهاری است. هیچ کس نمیتواند جلوی آن را بگیرد. پخش میشود. همه جا میرود. نسیم روحافزا و روانبخشی است که همه جا را به خودی خود میگیرد. حالا جنجال کنند، داد و بیداد کنند، رفته. صادر شده…»
مقام معظم رهبری خطاب به نویسنده کتاب در دیدار جمعی از نویسندگان با ایشان، ۱۱ مهر ۱۳۹۸:
«…رسول مولتان را خواندم. خوب نوشته شده بود. یادداشتی هم نوشتم. یک گلهای هم از شهید کردم. شهید هیچ وقت خانهاش نبوده. مدام سفر. افغانستان و پاکستان و …»
#جمعه
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚آخرین فرصت
📖کتاب «آخرین فرصت؛ روایت زندگی شهید علی کسایی» نوشته سمیرا اکبری، با تصویرسازی کمیل کریمی، بهتازگی توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. این اثر داستانی عمیق و انسانمحور از زندگی شهید علی کسایی، مربی و مسئول عقیدتی سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز، را روایت میکند.
نویسنده با انجام ماهها مصاحبه با همسر شهید، خانم قافلانکوهی، به بررسی زندگی سراسر عشق و ایمان این زوج میپردازد. داستان با یک خواب عجیب از دختر دوم خانواده قافلانکوهی، رفعت، آغاز میشود و به مراسم خواستگاری و ازدواج شهید علی کسایی ادامه مییابد. این روایت نه تنها زندگی عاشقانه آنها را به تصویر میکشد، بلکه لحظات ساده و زیبای زندگی در شیراز را نیز به نمایش میگذارد.
شهید علی کسایی، که در ۱۴ آذر ۱۳۳۴ در شیراز متولد شد، با آرمانهای انقلاب اسلامی و آموزشهای مذهبی، زندگیاش را وقف ترویج قرآن و نهج البلاغه کرد. خطبه عقد او با امام خمینی (ره) و مراسم عروسیاش در روز عید غدیر، نمادی از زندگی پرمعنایش است. او در روز عروسیاش دعا کرد تا خداوند شهادتش را نیز در این روز مبارک قرار دهد.
کتاب «آخرین فرصت» علاوه بر مرور خاطرات زندگی شهید، به عنوان یک تاریخ شفاهی از دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق نیز ارزشمند است. این کتاب با نگاهی به مفاهیم انسانی همچون «صمیمیت»، «احترام به والدین»، «عشق به خانواده» و «فداکاری»، در قالبی جذاب و دلنشین به تصویر کشیده شده است و میتواند الهامبخش خوانندگان باشد.
#جمعه
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚به شرط عاشقی
کتاب «به شرط عاشقی»، داستان زندگی و رشادت و شهادت شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری را به روایت همسرش میخوانید.
در این کتاب، رضیه غبیشی همسر شهید سیاح طاهری با کمک برادر بزرگوار شهید، ساسان (علی) سیاحطاهری، همرزمانش، رضا صریحی، کاظم فرامرزی، مکی یازع، کاظم برندک، مهرزاد ارشدی و در نهایت محمدحسین فرزند ارشد شهید خاطرات و روایات مربوط به زندگی او را جمع آوری و تدوین کردهاند. در انتهای کتاب هم تصاویری از مراحل مختلف زندگی شهید بزرگوار قرار داده شده است.
راوی کتاب هدیه غبیشی است که به بیان خاطرات شهید بزرگوار می پردازد.
#جمعه
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚کتاب مهرنجون
محمد محمودی نورآبادی، از رزمندگان گرانقدر دوران جنگ تحمیلی، در کتاب مهرنجون، با شما از خاطرات خود در جبههی نبرد میگوید. این زندگینامهی خودنوشت بخشی از سرگذشت نویسندهاش را تا جایی که به دفاع مقدس مربوط میشود دربرمیگیرد. کتاب حاضر نهتنها اطلاعات مفیدی را در اختیار پژوهشگران تاریخ معاصر قرار میدهد، بلکه نکتههای سودمندی را نیز به جوانان امروزی میآموزد. علاوهبر اینها، نویسنده داستانی پرکشش و مجذوبکننده را برایتان روایت میکند که شما را تا انتهای کتاب با خود همراه خواهد کرد.
نویسنده کتاب خود را با یادآوری تاریخ تولد و ماجرای تغییر تاریخ شناسنامهاش آغاز میکند. اتفاقاً همین موضوع باعث میشود که نویسنده علیرغم خواستهاش مبنی بر حضور در جبهه، نتواند بهصورت قانونی وارد میدان نبرد شود. به همین خاطر تصمیم میگیرد تا با همراهی چند تا از همکلاسیهایش، تاریخ شناسنامهی خود را تغییر بدهد و بعد از فرار از خانه، راهی جبهههای نبرد شود. نویسنده در همان حین که خاطرات واقعی خود را برایتان بازگو میکند، از شهدا و جانبازانی برای شما میگوید که شاید در هیچ کتاب دیگری نامی از آنها برده نشده باشد. تا پیش از آنکه محمد محمودی نورآبادی وارد جبهه شود، نُه تن از اهالی روستایشان، مهرنجان، به شهادت رسیده بودند. نویسنده در لابهلای خاطرات خود، شرحی هم از نحوهی شهادت این بزرگواران ارائه کرده که دانستن آنها برای دوستداران تاریخ و ادبیات دفاع مقدس بسیار ارزشمند خواهد بود.
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚زیر تیغ
کتاب زیر تیغ از نشر یازهرا خاطراتی از شهید محسن حججی می باشد. این کتاب به اهتمام علی اکبری مزدآبادی است. این کتاب خاطرات شهید محسن حججی به روایت از خانواده، همسر، دوستان و همرزمان شهید می باشد. زیر تیغ با تصاویر شهید محسن حججی گردآوری شده است.
شهید حججی در تاریخ 21 تیر ماه 1370 در نجف آباد چشم به جهان گشود و در تاریخ 9 مرداد 1393 ازدواج کرد و ثمره ازدواج ایشان علی آقا در سال 1395 به دنیا آمد. شهید حججی در تاریخ 18 ام مرداد 1396 در التنف سوریه به شهادت رسیدند.
کتاب «زیر تیغ» روایتی از روزهای زندگی شهید حججی است که توسط دوستان و اطرافیان با نگاههای گوناگون بیان شده است. شهیدی که با صلابت خود در ذهن بسیاری از ما نقش بسته است. این کتاب به قلم زیبای علی اکبری مزدآبادی نگاشته شده تا شیوه زندگانی ما را متحول کند.
#اربعین
#مدافع_حرم
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#زیر_تیغ
🥀در همان ابتدای کار، به این نتیجه رسیدم که نمیتوانیم روی بچههایی که علوم انسانی و معارف خوانده اند، زیاد حساب باز کنیم؛ چرا که بیشتر اینها به دلیل نوع رشته تحصیلی، خود را بالاتر از بقیه میدانستند؛ اما بچههای تجربی و ریاضی و فنی، خیلی جای کار داشتند؛ خصوصا بچههای فنی و محسن حججی جزء بچههای فنی بود. اینها بچههای زرنگ و اهل کار بودند؛ بچههایی تخس و شیطان و در عین حال مستعد.
محسن در اردوی راهیان نور در اتوبوسی بود که همه شر بودند. یک سری بچههای ریاضی و تجربی و فنی که همه اهل شوخی و بگو و بخند و مسخره بازی بودند. اسم خودشان را هم گذاشته بودند «تی تی ۵» به معنی اتوبوس شماره ۵. در طول سفر، این اتوبوس خیلی برای من اهمیت داشت و توجهم به آنها بیشتر از بقیه بود.
بعد از اردوی راهیان نور، محسن حججی و تعدادی دیگر به مؤسسه نیامدند. این روند ادامه داشت تا بعد از اردوی مشهد. وقتی بعضی از بچهها قید مؤسسه را میزدند، برای من سوال بود که چرا نمیآیند. برای اطمینان از کارخودمان، دوست داشتم دلیل نیامدن شان را بدانم. محسن همتیها را مأمور کردم برود دنبال شان بعد از پیگیریهایی که کرده بود، آمد و گفت: «چند نفر گفتن برمیگردیم، دو نفر ترک تحصیل کردن، چند نفر رفتن سرکار و…» از بین آنها نام محسن حججی را برد و گفت: «محسن رفیق فابریک خودمه . اون گفت دلیل نیومدنم، مسائل سیاسیه. مردم میگن اینا یه مشت سپاهی و پاسدارن که میخوان مخ ما را شست وشو بدن و…» و یک سری حرفهای دیگر.
محسن همتیها و شهید حججی با هم رفیق جینگ و داداش صیغهای بودند. به محسن همتیها گفتم: «توبیا یک کاری بکن! این رفیقتو بردار بیاراین جا تا من یه دوکلام باهاش صحبت کنم.»
#معرفی_کتاب
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚سردار صادق
کتاب «سردار صادق» زندگی نامه شهید سید اکبر صادقی است. او در سال ۱۳۵۷ دیپلم گرفت؛ همان سال بود که به سربازی رفت. انقلاب که شد چند نفر دیگر سپاه خوانسار را تشکیل دادند.
این کتاب اثر امیر حسینپور، به زندگی و رشادتهای این شهید بزرگوار در دوران دفاع مقدس میپردازد. انتشارات ستارگان درخشان این کتاب را در سال ۱۳۹۸ منتشر کرده است.
کتاب شامل روایتهایی از زندگی و فعالیتهای شهید صادقی در دوران جنگ تحمیلی است، به ویژه در مسئولیتهای فرماندهیاش در سپاه خوانسار و گردانهای مختلف.
این کتاب به عنوان یک منبع معتبر برای آشنایی با شخصیت و رشادتهای شهید صادقی شناخته میشود.
خاطرات و روایتهای کتاب، تصویری روشن از زندگی و تفکر این سردار شهید ارائه میدهد.
انتشارات کتاب توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و بسیج سپاه صاحب الزمان نشان از اهمیت و جایگاه این کتاب دارد.
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#سردار_صادق
🥀اسلحه را از دستم گرفت و به دیوار تکیه اش داد. گفتم:
«بدون اسلحه که نمی شه».
راه افتاد بهطرف در و جواب داد:
«چرا نمی شه؟ اسلحه خودش یه عامل محرکه.»
گفتم: «یعنی چی عمو؟ خطرناک».
ایستاد، نگاهم کرد و گفت:
«اگه مسلح نباشیم زودتر تسلیم می شوند. حرف مون رو بهتر قبول می کنند. می فهمند نیت بدی نداریم»
حرفش به نظرم منطقی آمد.خبر داشتم همه مأموریت هایش را بدون سلاح می رود و مؤثر هم بوده است. یکی از بچه ها برایم گفته بود که اصلاً نگاه عمو با خیلی های دیگر فرق دارد. می گفت همیشه به ما سفارش می کند هوای اعضای رده پایین گروهک ها را داشته باشیم. آن ها ساده اند و ردهبالاییها گولشان می زنند. راه افتادم دنبالش. چند دقیقه پیش، خانمی تماس گرفته و گفته بود شوهرش هر شب اراذل و اوباش محل را توی خانه جمع می کند و با هم بساط تریاک و عربده کشی راه می اندازند. گفته بود دیگر خسته شده ام، به دادم برسید…
#معرفی_کتاب
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚سرباز روز نهم
این کتاب حاصل زندگی مجاهدانه و خستگیناپذیر شخصی است که میتواند در دورۀ حاضر، بیشک الگویی دستیافتنی باشد. او که از سال1392 با دهها ترفند پایش را به سوریه باز میکند، ظرف دو سال از چهرههای محبوب و مؤثر مدافعان حرم میشود؛ تا جایی که سردار شهیدسلیمانی را به تمجید وامیدارد.
در این کتاب سعی کردیم شهید و زندگیاش را آنطور که میتواند در میدان زندگی اجتماعی مردم الگو شود، نشان دهیم و نه صرفاً روایتی ماورایی و صرفاً معنوی و احساسی از شهید ترسیم کنیم. شاید گشتی در زندگینامهها و خاطرات شهدا آنطور که نشر شدهاند، ما را به این رهنمون کرد که: «ملموس و واقعی تصویر کنیم، نه دستنیافتنی…
✨تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب سرباز روز نهم:
پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خواندهام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبهی این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است. این چهرهی برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا. ارادهی قوی، فهم درست، روحیهی ایثار، شجاعت، خستگیناپذیری، ادب، دلِ انباشته از محبت و صفا، و بسی دیگر از خصوصیات برجسته، بخشهائی از شخصیت این جوان فداکار و انقلابی نسلهای دوم و سوم انقلاب است. خواندن این کتاب برای من غبطه انگیز است. این گلهای سرسبد به چه مقاماتی رسیدند، و من و امثال من چگونه در این مسیر، پای در گل ماندیم. سلام و صلوات خدا بر شهید مصطفی صدرزاده و همسر صبور و پدر و مادر ایثارگر او.
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#سرباز_روز_نهم
🥀آنقدر توی اتاق بلند بلند گریه می کرد که صدایش را می شنیدم یک بار گفتم: آقا مصطفی چی شده؟ گفت: چیزی نیست درست میشه.
یکی دو هفته کارش این شده بود میآمد کلید هیئت را از من میگرفت و میرفت توی اتاق به زار زدن. برای تأسیس پایگاه خیلی سختی کشید گفته بود که میخواهد در ملت پایگاه بسیج بزند. ملت جوانهای های زیادی داشت که اگر مصطفی نبود اکثرشان معتاد میشدند.
تیر سال ۸۸ همزمان با ولادت حضرت عباس علیه السلام پایگاه امام روح الله افتتاح شد.
گفت: علی تو که برای هیئت چایی میریزی دست داداش مصطفی را هم میگیری تا آماد و پشتیبانی پایگاه رو بچرخونیم؟ گفتم: آقا مصطفی من بلد نیستم. مصطفی میخواست جو بدهد. گفت: بابا وحید داره پایگاه الغدیر به اون بزرگی رو می چرخونه، تو مگه کمتر از وحیدی؟ گفتم باشه آقا مصطفی. گفت: همه چیز برای پایگاه گرفتم، مینویسی و براش کد میزاری.
به این شکل فعالیت من در پایگاه شروع شد.
#معرفی_کتاب
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚رفیق مثل رسول
کتاب «رفیق مثل رسول» نوشتهی نویسندهی حوزهی مقاومت شهلا پناهی است، نگاهی به زندگی و خاطرات مدافع حرم شهید محمدحسن (رسول) خلیلی دارد از دوران کودکی تا روز شهادتش دارد که نشر شهید کاظمی آن را منتشر کرده است.
محمدحسن (رسول) خلیلی در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۶۵ در تهران متولد شد. او که دانشجوی رشتهی مدیریت در دانشگاه امام حسن (ع) بود بر حسب وظیفه به سوریه اعزام شد و آنجا به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای بهشت زهرا است.
شهلا پناهی، برای نوشتن کتاب رفیق مثل رسول، از میان دریایی از خاطرات او عبور کرد و کتاب را با انجام ساعتها مصاحبه و با کمک خاطرات تمام دوستان شهید رسول خلیلی نوشته است و از دستنوشتههای او که خانوادهاش در اختیارش گذاشته بودند نیز بهره برد. در کتاب رفیق مثل رسول، از دوران کودکی و مدرسه راهنمایی رسول همراه او میشویم و در تمام مراحل زندگیاش، تا کارگاه تخریب در حلب و حتی لحظهی انفجار در تل حاصل هم با او هستیم.
#امام_زمان
#حجاب
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚 درگاه این خانه بوسیدن است
📖کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است نوشته زینب عرفانیان است. کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است خاطرات فروغ منهی مادر شهیدان داوود خالقیپور، رسول خالقیپور، علیرضا خالقیپور است.
کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است خاطراتی از زندگی این بانوی بزرگوار است که شاهد شهادت فرزندانش در راه وطن بود. این کتاب روایتی اندوهناک و سرشار از شجاعت است که نسل امروز را با حقیقت دفاع مقدس بیشتر آشنا میکند.
#امام_زمان
#حجاب
🥀 @yaade_shohadaa