eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔روز پدر را آرامتر جشن بگیرید... ❤️‍🔥امروز سایت‌های مختلف را به بهانه مطلب روز پدر زیر و رو کردم... صدها عکس فرزندان شهدا را دیدم و خواستم یکی را انتخاب کنم و عکس همان شهید و فرزندش را بگذارم... اما نه... دلم راضی نشد نمی دانستم عکس کودکی را بگذارم که به یاد دستان پدر، تندیس پدرش را می‌بوسد... یا کودکی که به یاد صورت پدر، سنگ قبر پدرش را ناز می‌کند... یا کودکی که به یاد آغوش پدر، با عکس پدر می‌خوابد... 🥀هر چه بیشتر جستجو کردم، چشمانم بیشتر خیس شد..‌. و ناگاه دلم رفت پیش پدرانی که دیگر فرزندی ندارند تا به آن‌ها امشب را تبریک بگوید... ❤️‍🔥شاید یاد دخترک کاپشن صورتی و شیرین زبانی‌های دخترانه‌اش امشب دل پدرش را آتش بزند... ❤️‍🔥یا پدری که تک پسرش را از دست داد... شب عید است و وقت حرف‌های تلخ و جگرسوز نیست، فقط خواستم بگویم: 💔روز پدر را آرامتر جشن بگیرید... 🥀شاید طفلی پدر نداشته باشد تا به او تبریک بگوید و دست‌هایش را ببوسد. 🥀شاید هم پدری دیگر فرزندی نداشته باشد تا او را در آغوش کشد... ✍🏻ادمین کانال یادِ شهدا 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️از بس که نام علی نام قشنگی‌ست، عجب نیست 💚این‌ نام اگر روی‌ سه‌ فرزند حسین است.... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۵ بهمن ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔در بندر امام خمینی خوزستان، گشت خودرویی به رانندگی سرباز وظیفه محمدرضا رفیعی نسب در حال گشت زنی بوده که از سمت پشت و بغل سمت راننده مورد هدف تیر سلاح جنگی کلاش سرنشینان یک خودروی پژو قرار گرفته و به شهادت می رسند. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمدرضا رفیعی نسب «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 بسم الله الرحمن الرحیم یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ای که برای هر خیری به او امید دارم وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ و از خشمش در هر شری ایمنی جویم یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ و نه تو را بشناسد تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً از روی نعمت بخشی و مهرورزی اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ همه شر دنیا و شر آخرت را فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ای صاحب جلالت و بزرگواری یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ ای صاحب نعمت و جود یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یگانه تمثال علی، یا اباصالح منتقم آل علی، یا اباصالح... ✨ 💚 پدر امت، امام جهان روزتان مبارک 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀شهیده "فاطمه دهقان" 💔همزمان با مراسم چهارمین سالگرد سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، در جمع زائرانی که پیاده به سمت گلزار شهدای این شهر در حرکت بودند، انفجار تروریستی انجام دادند و زنان، مردان و حتی خردسالان را به خاک و خون کشیدند. چند دقیقه پس از انفجار نخست، انفجار دوم انجام شد که به گفته مسؤولان، حاوی ساچمه های فراوان بود و همین نکته سبب افزایش شمار شهیدان شده است.‌ شهیده فاطمه دهقان که ۳۶ سال سن داشت، از زمان وقوع حادثه تروریستی کرمان مجروح شده و بیهوش در بخش مراقبتهای ویژه یکی از بیمارستانهای کرمان بستری شده بود که روز شنبه شانزدهم دی ماه، مرگ مغزی وی اعلام شد و با توجه به وصیت ایشان پس از اعلام مرگ مغزی، اعضای بدنش به چهار بیمار نیازمند عضو اهدا شد. ♦️تلاوت سوره ی «حمد» هدیه شهیده "فاطمه دهقان" یازدهم 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 ♦️ 💠 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترک‌شان می‌کردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس می‌کرد که "تو هدیه ، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم. حالا در این دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم می‌زد و سعد بی‌خبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونه‌ام می‌کنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس می‌کشید و باز هم مراقبم بود. 💠 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«می‌خوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمی‌خوام با هیچکس حرف بزنی، نمی‌خوام کسی بدونه هستی که دوباره دردسر بشه!» از کنار صورتش نگاهم به تابلوی ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری می‌رود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمی‌دانستم کجاست، ترسیدم. 💠 چشمان بی‌حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره‌اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمی‌خوام حرف بزنی که بفهمن هستی!» و شاید رمز اشک‌هایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و بودنت کار رو خراب میکنه!» حس می‌کردم از حرارت بدنش تنم می‌سوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم می‌خواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت :«دیوونه من دوسِت دارم!» 💠 از ضبط صوت تاکسی آهنگ تندی پخش می‌شد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی‌اش را به رخم کشید :«نازنین یا پیشم می‌مونی یا می‌کُشمت! تو یا برای منی یا نمی‌ذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد. تاکسی دقایقی می‌شد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت پرید و بی‌اختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم! 💠 اگر حرف‌های مادرم حقیقت داشت، اگر این‌ها خرافه نبود و این رهایم می‌کرد، دوباره به تمام مؤمن می‌شدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محله‌ای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد. خیابان‌ها و کوچه‌های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه نبود و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل پشت سعد کشیده می‌شدم تا مقابل در ویلا رسیدیم. 💠 دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف می‌رفت و حتی رحمی به شانه مجروحم نمی‌کرد که لحظه‌ای دستم را رها کند و می‌خواست همیشه در مشتش باشم. درِ ویلا را که باز کرد به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین‌زبانی کرد :«به بهشت خوش اومدی عزیزم!» و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان می‌ریخت :«اینجا ییلاق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه !» و من جز فتنه در چشمان شیطانی سعد نمی‌دیدم که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد :«دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمی‌ذارم آب تو دلت تکون بخوره!» 💠 یاد دیشب افتادم که به صورتم دست می‌کشید و دلداری‌ام می‌داد تا به برگردیم و چه راحت می‌گفت و آدم می‌کشت و حالا مرا اسیر این خانه کرده و به درماندگی‌ام می‌خندید. دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد و نمی‌فهمید چه زجری می‌کشم که با خنده خبر داد :«به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!» و ولخرجی‌های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم می‌زد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی می‌کرد :«البته این ویلا که مهم نیس! تو آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!» 💠 ردّ خون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا می‌دیدم خون مصطفی هم به آستینش ریخته و او روی همین می‌خواست سهم مبارزه‌اش را به چنگ آورد که حالم از این مبارزه و انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را نشانم داد :«فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی می‌رسیم!»... ادامه دارد... 🌺نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🥀 @yaade_shohadaa
مقام و منزلت امیرالمومنین علی علیه السلام در وصایای شهدا 🌺 از رفتار حضرت علی علیه‌السلام و زندگی کردن ایشان با حضرت زهرا بیاموزید. ما که مسلمانیم و حضرت علی امام اول ما است باید رفتار و کردارشان را مدنظر بگیریم. ✍🏻شهید «ابوالقاسم شریفی» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید والامقام حبیب اله رضائی صدرآبادی ✍🏻شهید «حبیب اله رضائی صدرآبادی» متولد ۳ خرداد ماه ۱۳۳۸ در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش غلامرضا (فوت ۱۳۶۵) كشاورزي مي‌كرد و مادرش سكينه( فوت ۱۳۹۹) نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته ادبيات درس خواند و ديپلم گرفت. مربي امورتربيتي بود. سال ۱۳۶۲ ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسيجي و با سمت كمك تيربارچي در جبهه حضور يافت و در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، مجروح شد. بيست و هشتم دي ۱۳۶۶، در بيمارستان امام خميني تبريز بر اثر عوارض ناشي از آن به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي خلدبرين زادگاهش واقع است. 🥀شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله «علیه السلام» یاد می کنند… «هدیه به شهید بزرگوار حبیب اله رضائی صدرآبادی ذکر فاتحه و شاخه گل صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
یادِ شهدا
✨یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید والامقام حبیب اله رضائی صدرآبادی ✍🏻شهید «حبیب اله رضائی صدرآبادی» متول
🌹برای یادبود شهید بزرگوارتان در کانال «یادِ شهدا»، عکس و اطلاعات شهید را به آیدی زیر ارسال کنید.👇🏻 @yade_shoohada 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ نماهنگ «بابای قهرمان من» 💚بخش‌های جذاب و دیدنی دیدار فرزندان شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥 -می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم 💔  اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه السلام) بی دست شهید شم...» وقتی جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین(علیه‌السلام)، مثل حضرت عباس(علیه‌السلام).... 🥀 خاطره ای به یاد شهید معزز ماشاءالله رشیدی 🥀 @yaade_shohadaa