eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
84 دنبال‌کننده
651 عکس
350 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻗﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﻓﺮﯾﺒﻨﺪﻩ ﺯﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺒﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺷﺐ ﻣﺮﮒ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﯽ ﺭﻭﺩ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻏﺰﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻏﺰﻟﻬﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺑﺮ ﺁﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﻍ ﺷﯿﺪﺍ ﮐﺠﺎ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺷﺐ ﻣﺮﮒ ﺍﺯ ﺑﯿﻢ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺘﺎﺑﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﻡ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻗﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍﺑﻤﯿﺮﺩ ﭼﻮ ﺭﻭﺯﯼ ﺯ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺁﻣﺪ شبی هم در آغوش دریا بمیرد حمیدی شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻗﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﻓﺮﯾﺒﻨﺪﻩ ﺯﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺒﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺷﺐ ﻣﺮﮒ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﯽ ﺭﻭﺩ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻏﺰﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻏﺰﻟﻬﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺑﺮ ﺁﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﻍ ﺷﯿﺪﺍ ﮐﺠﺎ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺷﺐ ﻣﺮﮒ ﺍﺯ ﺑﯿﻢ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺘﺎﺑﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﻡ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻗﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍﺑﻤﯿﺮﺩ ﭼﻮ ﺭﻭﺯﯼ ﺯ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺁﻣﺪ شبی هم در آغوش دریا بمیرد حمیدی شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعری از مهدیه الهی قمشه‌ای هست کافی برای خوش‌بختی دوستی نکته‌دان ز من پرسید که ز دید تو نیک‌بختی چیست؟ گفتم از دید من اگر پرسی خانه‌ای دور و خالی از اَغیار در اتاقی کنار سبزه و گل میز تحریر و چند جلد کتاب همزبانی، مصاحبی، همفکر هست کافی برای خوش‌بختی معبد عشق (مجموعه‌ی اشعار)، مهدیه الهی قمشه‌ای، انتشارات روزنه، ۱۳۷۸، ص ۹۶.
می‌پرسه «دحوالارض»یعنی چی؟ یعنی امروز تولد زمین خداست 😊
تو عادت کرده ای هی داغ روی داغ بگذاری به چشمت آمد این قلبم شبیه زیر سیگاری
تو مغروری خودت را از خدا هم دوست تر داری چه می شد چشم بگذاری چه می شد دست بر داری برای
کاش بودی جای سیگار نازت را میکشیدم ..!
زجر و آه و رنج هست، و گاه گاهی پنجره روی بغض و کینه هایت بسته باشد بهتر است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"وَ اذکُرِ اسمَ رَبّکَ وَ تَبَتَّل اِلَیه ِ تَبتیلًا" و یاد کن اسم پروردگارت را و تنها به او دل ببند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 : یکی از اساتید حوزه و دانشگاه میگن: («رنج‌‌های انسان به‌اندازۀ توقّعات و تعلّقات اوست. شما اگر ازدواج می‌کنید در این ازدواج، به هر اندازه‌ای که توقّعتان بالا باشد، رنجتان افزایش پیدا می‌کند. یک استاد عزیزی می‌فرمود: «من وقتی خانه می‌روم، متوقع نیستم که همسر من در عالَم طبیعت باشد. وقتی می‌روم و در می‌زنم و او پاسخ می‌دهد، می‌گویم: الحمدلله که زنده و سالم است. وقتی می‌بینم روی باز دارد، می‌گویم: الحمدلله که در خانه مشکلی پیش نیامده است. سفره که می‌اندازد، می‌گویم: الحمدلله فرصت کرده و غذا هم پخته است. می‌بینم غذای لذیذی پخته، باز می‌گویم: الحمدلله...». همه‌اش می‌شود الحمدلله. اما اگر کسی خیال کرد که باید با یک سفرۀ آراسته مواجه شود، اگر یک مشکل کوچک در خانه پیش آمده باشد، رنج می‌بَرَد؛ در حالی که اگر توقّع پایین بود، دائماً لذّت می‌برد. بنابراین، توقّعات ماست که رنج‌های ما را شکل می‌دهد. وقتی آدم در این دنیا توقّعات زیادی داشت که امکان وصولش در این دنیا نیست، رنج می‌برد. این آدم‌ها دارای حرص و توقّعات فراوان از دنیا هستند و خیال می‌کنند دنیا دارالخلود است، که نیست! انسان وقتی به امری ـ که آن امر فانی است ـ تعلّق پیدا می‌کند، پیداست که همراه با بودنش هم رنج می‌برد؛ انسانی که دلخوش به بهار است، در بهار نگران پاییز است؛ لازم نیست پاییز بیاید؛ چون وقتی پاییز آمد، دائم محزون است، اما «إِنَّ أَوْلِیاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ».)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمدفصولی ای‌پناهم - yasfatemii .mp3
9.32M
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم سعدی
🍃 آنجا که چندان به نتیجه‌گیری امیدوار نیستید، همان‌جا بیشتر به خدا امید داشته باشید! امیرالمؤمنین سلام الله علیه فرمود: «كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ (ع) خَرَجَ يَقْتَبِسُ لِأَهْلِهِ نَاراً فَكَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجَعَ نَبِيّاً» آن جایی که در مسیر حرکتتان به‌سمت خدای متعال چندان امیدوار نیستید که نتیجه بگیرید و در عمل به داشته‌ها و شرایط امیدوار نیستید، همان‌جا بیشتر به خدا امید داشته باشید! حضرت موسی به‌قصد آوردن آتش رفته بود، اما به پیامبری رسید. از این بالاتر، در دعای عرفه هم هست که ساحران فرعون برای درگیری با حضرت موسی می‌رفتند، اما خدای متعال دستشان را گرفت، موحّد شدند و برگشتند.»🌱
میگویند «برای پختن یک املت خوشمزه، حداقل باید یک تخم‌ مرغ شکست!» يعنی برای بدست آوردن هر چيزی، بايد هزينه‌ای پرداخت كرد! اين هزينه ◀️گاهی زمان و عمر انسان است ، ◀️گاهی پول است، ◀️گاهی گذشتن از خوشی‌هاست، ◀️گاهی گذشتن از خواب و... 👈موفقیت  بهایی دارد که باید بپردازیم هر که تسلیم خدا باشد موفقیت تسلیم اوست کلید موفقیت ، در دست خداییست که خزائن همه چیز در دستان اوست .
ای کاش به جای شعر این دفعه مستقیم... یعنی بگویم عشقِ منی از همان قدیم... اصلا بدان که از همان اول عزیز من... یعنی همان اول شما را دوست... بگذریم! نه! گوش کن بگذار از اول بگویم که... آخر شما... یعنی که بی تو حال من وخیم... نه نه! ببین وقتی که هستی در کنار من... هی می وزد در شعر من، در قلب من نسیم...! ای کاشکی خدا تورا، یعنی کمی فقط... یعنی خدای مهربان، بخشنده و کریم... در سرنوشت من تو را، من را به طالعت... آخر نه که عشقی! نه که در شعر من سهیم... هستی! ولی اصلا محال است اینکه با شما... یعنی تُو هم، یعنی مرا خب دوست... بگذریم!
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی!
حکمت دستی برآر و ظلمت شب را خراب کن خورشید را برای دلت انتخاب کن روزی اگر زمین و زمان، منجمد شدند قرآن بخوان و قلب فلک را مُذاب کن گر چه بهشت را به دو گندم فروختیم یک بار روی حکمت عصیان حساب کن امشب برای خواندن اَمَّن یُجیب عشق از پشت در، تمام جهان را جواب کن فصلی نویس در طلبِ یک حضور ناب مفهوم روشن سخنت را کتاب کن در فصل دردسوز، دعا هم چشیدنی است آتش بیار و این دم آخر، ثواب کن عشق است و این قلم،که بیانش مُطَنطَن است شعری بخوان و ذکر مرا مستجاب کن مطنطن: پر شکوه و آوازه. سروده‌ی نیّره‌السادات هاشمی، به نقل از شعر جوان، ص ۲۱۳ و ۲۱۴.
خداوند از نگاه ملاصدرا خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان اما بقدر فهم تو کوچک می شود و بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده می شود و بقدر ایمان تو کارگشا می شود و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می شود و به قدر دل امیدواران گرم می شود یتیمان را پدر می شود و مادر بی برادران را برادر می شود بی همسرماندگان را همسر می شود عقیمان را فرزند می شود ناامیدان را امید می شود گمگشتگان را راه می شود در تاریکی ماندگان را نور می شود رزمندگان را شمشیر می شود پیران را عصا می شود و محتاجان به عشق را عشق می شود خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط اعتقاد به شرط پاکی دل به شرط طهارت روح به شرط پرهیز از معامله با ابلیس بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردیهــا ناراستی ها، نامردمی ها! چنین کنید تا ببینید که خداوند چگونه بر سر سفره ی شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟ که به شیطان پناه میبرید؟ که در عشق یافت نمیشود؟ که به نفرت پناه میبرید؟ که در حقیقت یافت نمیشود؟ که به دروغ پناه میبرید؟ که در سلامت یافت نمیشود؟ که به خلاف پناه میبرید؟ و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید؟ که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدا کن مرا تا به نام تو باشم کویرم ، پریشانی ام حد ندارد دلم با کسی رفت و آمد ندارد کویرم ، سکوت مرا زیر و بم نیست حیات مرا حاصلی جز عدم نیست چنانم که نای تبسم ندارم فقیرم ، می تازه در خم ندارم صدا کن مرا ای جمالت بهشتی لب و خنده و خط و خالت بهشتی صدا کن مرا ، ای صدای تو از دور صداکن مرا نور ! نور علی نور شب و روز شیرین و تلخم فدایت خراسان و بسطام و بلخم فدایت صدا کن مرا تا به نام تو باشم گرفتار زنجیر و دام تو باشم به یک جلوه غرق صفا کن دلم را پر از ذکر "یا مصطفی" کن دلم را پناهم بده زیر بال محمد به حق محمد و آل محمد ناصرحامدی مثنوی
هرچند این که سخت شکستی دلِ من است غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل هرشب هوس عشق خودت زد به سرم   چند ساعت شده از زندگيم بی خبرم   اين همه فاصله ،‌ ده جاده و صد ريل قطار  بال پرواز دلم کو که به سویت بپرم؟   از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من بین این قافیه ها گم شده و در به درم   تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر  این همه فاصله کوتاه شود در نظرم   بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم   بی تو دنیا به درک بی تو جهنم به درک  کفر مطلق شده ام دایره ای بی وترم   من خدای غزل ناب نگاهت شده ام  از رگ گردنِ تو من به تو نزدیک ترم
سوره مزمل.mp3
8.19M
⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀ོ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀ོ سوره ای در قرآن که به برکت تلاوت این سوره برای مسائل زیادی گره گشايی واقع ميشود. سوره مزمل
عطرِ چایِ داغ ،پولک و نبات سفره ی دل باز کن اندر حیات مُشک و عنبر دودِ اسپند ،بوی یاس آن یارِ دل انگیزتر از صبح کجاست؟
کز کرده انگاری خدا در چشم هایت جا می دهی آیا مرا در چشم هایت!؟ جا می دهی !؟ میخواهی اصلا که بیفتد عکس  من‌ یک لاقبا در چشم هایت!؟ اصرار می کردم که آدم آهنی ام داری ولی آهنربا در چشم هایت جوری گرفته پاچه ی دل را که انگار یک گله سگ کردی رها در چشم هایت میشد خلاصه کرد تاریخ غزل را از ابتدا تا انتها در چشم هایت یک عمر فرشی پیش پا افتاده بودم رفتم ولی من تا خدا در چشم هایت