eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
77 دنبال‌کننده
742 عکس
429 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴میدونستید شهید ابراهیم همت متولد کربلاست؟ پیشنهاد میکنم حتما این کلیپ رو ببینید
کل الحُبّ لِلذین من فرط احسانهم لنا شعرنا ان‌الله یحبنا تمامِ عشق تقدیم به کسانی که از شدتِ خوب بودنشان احساس کردیم خدا دوستمان دارد 🌸🍃
‏━━━━━━━━━━━ پریشانی چو کامل گشت، خاطر جمع می‌گردد به تارِ زلفِ او پیوند کن رگ‌های جانم را... ‏━━━━━━━━━━━ ❏
‏━━━━━━━━━━━ 🔹 آب حیات کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد آبرویی بده آن‌قدر که تا آخر عمر تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که در دلم ذره‌ای از مهر شما کم باشد خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد ‏━━━━━━━━━━━ ❏
‏━━━━━━━━━━━ ای تکنواز نابغۀ نینوا، حسین! وی تکسوار واقعۀ کربلا، حسین! ای از ازل نوشته سواد سرشت خویش با سرنوشت غربت خود آشنا، حسین هم جان فدای راه وفا کرده، هم جهان هم جان و هم جهان به وفایت فدا، حسین از امن و عافیت، به رضایت جدا شدی چون گشتی از مدینۀ جدت جدا، حسین یک کاروان ذبیح به همراه داشتی از فطرت خجستۀ شیر خدا، حسین یک کاروان اسیر به همراه داشتی از عترت شکسته دل مصطفا، حسین جانبازی‌ات به منزل آخر رسیده بود در کربلا که خیمه زدی و سرا، حسین وز آستین لعنت ابلیس رسته بود دستی که رگ گسیخت ز خون خدا، حسین شسته است خون پاک تو، چرک جهان همه تا خود جهان چگونه دهد خون بها، حسین در پیش روی سبّ و ستم خیزران چه کرد با آن سر بریده به جور از قفا، حسین کامروز هم تلاوت قرآن رسد به گوش زان سر که رست چون گل خون بر جِدا، حسین چاک افق رسید به دامان آسمان وقتی فلک گرفت به سوک عزا، حسین حتا کویر تف زده را، اشک شسته بود وقتی جهان گریست عزای تو را، حسین سوک تو کرد زلزله، چندان که خواهرت زینب فکند ولوله از «وا اخا»، حسین من زین عزا چگونه نگریم که در غمت برخاست ناله از جگر سنگ‌ها، حسین * آزاده باش، باری اگر دین نداشتی زیباترین سفارش مولای ما، حسین کز بعد قرن‌های فراوان هنوز هم ما راست رهشناس‌ترین رهنما، حسین * تو کشتی نجات و چراغ هدایتی دریاب مان در این شب تاریک، یا حسین ‏━━━━━━━━━━━ ❏
‏━━━━━━━━━━━ تحقیق را به ما و من افتاده اختلاف در هیچ حال با نفس آیینه نیست صاف هم صحبتان به بازی شطرنج سرخوشند تا نگذرد مزاج نفاق از سر مصاف یاران اگر لبی به تامل رسانده‌اند خمیازه خورده است گره درکمین لاف لطف معانی از لب هذیان نوا مخواه چون پاس آبرو ز دم تیغ بی غلاف پیوندها به روی گسستن گشوده‌اند گو وهم‌، تار و پود خیالات ننگ باف چون مو سپید شد سر دعوا به خاک دزد این برف پنبه‌ای‌ست اشارتگر لحاف دیدی هزار رنگ و نشد رمزی آشکار ای صاحب دماغ نه‌ای شخص موشکاف آخر همه به نشئهٔ تحقیق می‌رسیم پیداست تا دِماغ پس و پیش و دردو صاف بی‌یار زیستن ز تو قیامت است جرمی نکرده‌ای که توان کردنت معاف ‏━━━━━━━━━━━ ❏
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. خــدا چقــدر قـشنــگ میگــه حواسم هست تو دلت چی میگذره "وَاللّهُ یَعلَمُ مَا فِی قُلوبِکُم"
‏━━━━━━━━━━━ این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست دیگر قدَم خمیده‌تر از پیرمردهاست قلبی شکسته، قامت خسته؛ تمام من این شهر، بازمانده‌ی بعد از نبردهاست جان می‌کَند دلم، همه سرگرم می‌شوند! چون رقصِ تاس در وسط تخته‌نردهاست توفان بکن! مرا بشِکن! دل نمی‌کنم دریا تمام هستی دریانوردهاست جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست... ‏━━━━━━━━━━━ ❏
‏━━━━━━━━━━━ دیوانه نبودی، نه به اندازه‌ی کافی! هر شب ننشستی که خیالات ببافی بی‌حدّیِ غم، شوق رسیدن به تو را برد هرگز نشود اشک به دیدار تلافی بعد از تو نفهمید کسی عمق غمم را من ماندم و یک سینه پر از حرف اضافی من ماندم و یک حسرت و یک قصّه‌ی کوتاه من ماندم و یک خنده و یک گریه و یک آه ‏□ فرق است میان من و تو، ساده بگویم من بنده‌ی مضمونم و تو بند قوافی... ‏━━━━━━━━━━━ ❏
5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرسید: از کجا بدونم عاشقم یا وابسته ؟ گفتم: یه مدت فاصله بگیر! گفت: که چی بشه؟ گفتم: فاصله برای وابستگی مثل بادی میمونه که بخواد شعله شمع رو خاموش کنه انقدر راحت... ولی فاصله برای عشق، مثل بادی میمونه که بخواد شعله آتیش رو خاموش کنه نه تنها خاموش نمیشه شعله ور ترم میشه... اگه فاصله ها نتونست شعله عشقتون رو خاموش کنه اونوقت میفهمی تو یه عاشقی... ❖
چه قوت قلبی میده این آیه: « و لَن تَجد من دونه مُلتحدا» و هرگز جز خدا پناهی نخواهی یافت ❖
آخر سال نظری کن به منِ بی پر و بال نکنه رهام کنی به همین حال زبونم لال مهربون یار! معصیت روح منو کرده بیمار امشبو باز اومده این گرفتار برا اقرار حال دلم خوب نیست حس میکنم اشکام برای توبه مرغوب نیست شاید دیگه این رو سیاه پیش تو محبوب نیست حال دلم خوب نیست رَدَم نکن یا مُنتَهَی الرّجایا شرمنده ام یاغافِرَ الخَطایا من و ببخش خدایا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آخر سال یه نگا کن به منِ ناخوش احوال منم اون گریه کنِ داغ گودال تن پامال قد خمیده خواهرش به روی تل چی کشیده روی دست مادرش عشقو دیده سر بریده منو ببخش خدایا به روضه‌های زینب کبری به مقتل «بَناتُکَ سَبایا» من و ببخش خدایا