🔴توصیههای سلوکی علامه حسنزاده آملی
🖊احمدحسین شریفی
🔶علامه حسنزاده آملی در کتاب لقاءالله پانزده توصیه به علاقمندان سلوک توحیدی بیان دارد. این رساله را در سال ۱۳۸۹ هجری قمری (۵۳ سال پیش) نوشتهاند:
یک. قرائت مستمر و انس همیشگی با قرآن: «هر اندازه که به قرآن نزديک شوى، به انسان کامل نزديک شدهاى، به حظ و بهرهات از قرآن بنگر! حقايق آن، درجات ذات و مدارج عروجند.»
دو. دائم الوضو بودن: «اى دوست! بدان که، وضو نور است و دوام در طهارت، تو را به عالم قدس ارتقا دهد. و اين دستور عظيم النفع، نزد اهلش مجرب است؛ بر تو باد مواظبت بر آن.»
سه. قلت طعام: «اى دوست! طعام بسيار، قلب را میميراند و باعث طغيان و لجام گسيختگى خواهد شد. گرسنگى از اجلّ خصال مومن است.»
چهار. قلت کلام: «رسول خدا (ص) فرمود: «جز به ذکر خدا، زياده مگوييد، چه سخن بسيار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد.»
پنج. محاسبه نفس: امام کاظم(ع): «کسى که هر روز به محاسبة نفس نمیپردازد، از ما نيست: اگر عمل نيکويى از او سرزده باشد؛ از خداوند طلب زيادىاش کند و اگر عمل نادرستى از او سر زده باشد استغفار نموده، توبه کند.»
شش. مراقبه: «بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! مراقبه یعنی اينکه، بنده بداند خداوند بر او رقيب و به او نزديک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را میبيند و اقوالش را میشنود و بر اسرارش اطلاع دارد و نمیتواند خود را از خدا پوشيده نگه دارد و از سلطة او خارج شود.»
هفت. رعایت ادب در محضر خداوند: «امام جواد(ع) در تبیین حقیقت ادب فرمودند: «قرآن را همان گونه که نازل شده است قراءت کنيد و سخن ما را همانطور که گفتهايم، روايت کنيد و خداوند را به حالتى که محتاج و نيازمند اوييد بخوانيد».
هشت. عزلت «معناى اصلی عزلت، عزل حواس است به خلوت، از تصرف در محسـوسات؛ چه هـر آفت و فتنه و بلايى که روح بدان مبتلا گردد، حواس در آن دخالت دارد. با خلوت و عزل حواسّ، مدد نفس از دنيا و شيطان هوا و هوس منقطع میگردد»
نه. تهجد: دستور خدای متعال به پیامبرش برای وصول به مقام محمود است:
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا (اسراء، ۷۹)
و علت بهرهمندی پارسایان از نعمتهای اخروی را شبزندهداری آنان معرفی میکند:
إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ آخِذينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنينَ كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (ذاریات، ۱۵-۱۹)
ده. تفکر: الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار (آل عمران، ۱۹۱)
یازده. در زبان و قلب و در همه حال به ياد خدا بودن. خداى تعالى مى فرمايد: وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ. إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ. خداى خود را با تضرع و پنهانى و بى آنکه آواز بلند کنى، در دل خود، در صبح و شام ياد کن و از غافلان مباش. ارواح و فرشتگانى که در حضور پروردگار تو هستند، هيچ گاه از بندگى خدا سرکشی نکنند و پیوسته به تسبيح و تنزيه ذات احديت و بسجده او مشغولند.(سوره اعراف، آیات ۲۰۵ ، ۲۰۶)
دوازده. ریاضت علمی و عملی: «رياضت، در دو راه علم و عمل، و تنها بر طبق نهج شريعت محمدى. از غير اين راه جز بعد و دورى حاصل نايد.»
سیزده. (بیان سه داستان: خطبه امام حسن علیه السلام و بیان اوصاف برادر دینی خود، حدیث عنوان بصری، ملاقات ابن سینا با ابوسعید ابوالخیر )
چهارده. همت عالی: «همت عالى داشته باش! به حدى که کسی یا چیزی را عبادت نکنى جز خداى تعالى؛ حتی از روی رغبت به بهشت و وحشت از جهنم هم عبادت نکنی. و الا هوای خود را عبادت کردهای»
پانزده. توبه از کارهای بد و خوب! «استادم آیتالله الهی طباطبائی فرمود: «توبة حقيقى آن است که از خير و شرت انابه کنى». من اندکى انديشيدم و سپس گفتم: «اما توبه از شر، حاجتى به بيان ندارد، و ليکن توبه از خير چيست؟». فرمود: «آنچه که ما، آن را خير میپنداريم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقيقات درسیمان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهيم، در خواهيم يافت که همگى ناقص و غير کاملند پس بر شخص بينا، واجب است که از اين اعمال ناقص نيز توبه کند، و قصد نمايد که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد.»
کانال یادداشتهای علمی:
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
#سوال
سلام
تا قبل درس خارج چه مقدار تسلط به فقه نیاز است و تا چه حد باید کار بشود؟
#جواب
سلام
همانطور که می دانیم در فرایند استنباط فقهی علوم مختلفی تاثیرگذار هستند که تسلط بر آنها برای استنباط موجه و صحیح لازم است و باید قبل از ورود به درس خارج در صدد رفع نواقص علمی در این علوم برآمد اما این یک جهت بحث است.
جهت دیگر که سوال شما متوجه همین جهت است عبارت است از میزان تسلط لازم بر فقه بما هو فقه برای ورود به درس خارج؛ به نظر می رسد امور ذیل حداقل های لازم می باشد:
1- آشنایی اجمالی با قواعد فقهی پرکاربرد یا با اهمیت در سرتاسر فقه که در طول تحصیل در سطح مقدمات فراگرفته شده است قواعدی که در لابه لای مباحث فقهی در کتاب شرح لمعه و دروس تمهیدیه مورد استفاده قرار گرفته شده است برای به دست آمدن این مقدار آشنایی مرور درسهای گذشته و مطالعه کتاب های قواعد فقهی مختصر همچون مئة قواعد فقهیة از آیت الله مصطفوی خوب است.
2- تسلط بر قواعد فقهیه ای که در کتاب مکاسب فرا گرفته شده است (فراگیری مفاد قاعده،اقوال،ادله اقوال،تطبیقات)
3- آشنایی با روش استنباطی فقهای مشهور همچون صاحب جواهر، شیخ انصاری وفقهای معاصر قدس سرهم (روش به کار گیری ادله و استفاده از منابع و ...)
4- آشنایی با اصطلاحات فقهی رایج و فروق فقهیه
5- آشنایی با تاریخ فقها و سیر تحولی فقه در طول تاریخ و آشنایی با انواع تالیفات فقهی همچون فقه الخلاف، آیات الاحکام، قواعد فقهیه، فقه استدلالی و ... و شناخت مهمترین کتابها در زمینه های فوق به منظور مراجعه در تحقیقات درس خارج.
6- با توجه به اینکه فضای فقه مقارن در سطح، فضای حاکم نبوده و کم رنگ است آشنایی اجمالی با فقه مقارن نیز کمک شایانی به اتقان تحقیقات فقهی می کند.
این چیزی بود که به فکر قاصر بنده می رسید.
التماس دعا
#فقه
#مشاوره_تحصیلی
کانال یادداشتهای علمی:
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
#فروق_نحویة
فرق إذا شرطیه و إذا مفاجات
۱- شرطیه اسم و مفاجات حرف است.
۲- شرطیه بر جمله فعلیه داخل میشود و مفاجات بر جمله اسمیه
۳- شرطیه جواب لازم دارد و مفاجات جواب نمیگیرد.
۴- جمله بعد از إذا شرطیه محلا مجرور است بنابر مضاف إليه و جمله بعد از إذا مفاجات محلی از اعراب ندارد.
۵- شرطیه برای زمان آینده است و مفاجات برای زمان حال.
۶- شرطیه صدارت طلب است و مفاجات در صدر کلام نمی آید.
#نحو
کانال یادداشتهای علمی:
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
#سوال
سلام علیکم و رحمه الله
آیا یک سیر منظم و متقن از منابع اولیه اصولی که دربست در خدمت فقه باشد یا به بیان دیگر با رویکرد فقهی تنظیم شده باشد (یعنی : با توجه به این که اصول فقه یک علم آلی است و می بایست همواره در مسائلش کاربردی بودن و امکان به کار بستن آن در فقه مورد توجه واقع شود، تنظیم شده باشد )وجود دارد ؟ اگر امکان دارد ارسال فرمایید.
#جواب
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
به نظر مقصودتان سیر آموزشی نیست.
عموم کتب اصولی قدما جنبه آلیت در آنها پر رنگ است در این بین برخی کتابها به مثالهای فقهی توجه بیشتری کرده اند. ولی باید توجه داشت ذکر مثال فقهی تنها ظهور کاربردی بودن علم اصول نیست بلکه ساختار کتاب نیز در جهت دادن به ذهن خواننده برای کاربست فقهی و تبیین شیوه استنباط با علم اصول اهمیت دارد. کتابهایی همچون حلقات شهید صدر و الوسیط فی قواعد فهم النصوص الشرعیه عبدالهادی الفضلی از معاصرین و کتاب طریق استنباط الاحکام از محقق کرکی از قبیل کتابهایی هستند که ساختارشان جهت فقهی و استنباط عملی به ذهن می دهد.
از کتابهای اصولی قدما کتاب الذریعه سید مرتضی که به تصریح خودشان بنا را بر استنباط فروع از اصول قرار داده اند و حتی فرموده اند شرح فروع کمک به تصور اصول می کند(الذریعه ج1ص158) و کتاب العدة شیخ طوسی، غنیة النزوع ابن زهرة این سه کتاب علاوه بر کاربرد فقهی به دنبال از ریشه زدن مبانی فقهی اهل سنت هم بوده اند و پس از ایشان القواعد و الفوائد شهید اول و تمهید القواعد شهید ثانی نیز از این خصوصیت بهره مند هستند.
این مطالب مربوط به تاریخ اصول است و تفصیل را باید از آنجا به دست آورد می توانید به کتاب درآمدی به تاریخ علم اصول از آقای مهدی علی پور و دانشنامه اصولیان شیعه از آقای محمدرضا ضمیری مراجعه کنید.
#اصول
کانال یادداشتهای علمی:
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
🔰🔰
معروف است که لولا الحیثیات لبطل الحکمة. نظر به اهمیت آن مختصرا اقسام حیثیت هایی که در مواضع مختلف فلسفه مطرح شده است بیان می شود:
حیثیت تعلیلیه: حيث خاص واسطه در ثبوت محمول برای موضوع است. طبق برخی تفسیرها درباره عبارت الماهیة موجودة بالوجود وجود واسطه در ثبوت وجود برای ماهیت است.
حیثیت تقییدیه: حيث خاص واسطه در عروض است و محمول درواقع محمول قید است نه موضوع. در عبارت الماهیة موجودة بالوجود برخی معتقدند وجود، واسطه در عروض است یعنی موجودة در واقع حمل بر وجود شده و به تبع آن به ماهیت نسبت داده شده است. حیثیت تقییدیه سه نوع است: نفادیه، اندماجیه، شأنیه. توضيح این سه مورد در یادداشتهای بعدی خواهد آمد.
حیثیت اطلاقیه: حمل محمول بر موضوع درحالیکه نه حيث تعلیلی دارد و نه حيث تقییدی مثل الله تبارک و تعالی موجود که موجود بر الله حمل شده بدون واسطه در عروض و ثبوت.
#فلسفه
نمونه منابع: صدر المتالهین، الاسفار الاربعه، ج۱، ص۸۷
ملاهادی سبزواری، حاشیه بر اسفار، ج۱، ص ۳۸ و ۳۹.
برگرفته از مقاله وحدت و کثرت وجود در حکمت متعالیه و عرفان از سیدحمیدرضا حسنی
کانال یادداشتهای علمی
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
14.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش ما هم چنین انگیزه و تلاشی برای تحصیل علم (و خدمت به دین) می داشتیم.
یکی از طلبهها در دیداری از شهید علامه #صدر میپرسد:
«خیلی وقتها دچار بیحوصلگی میشوم و درس و مطالعه و تألیف را کلاً رها میکنم. چه کنم [که از این حالت رها شوم]؟!»
و شهید علامه صدر پاسخ میدهد:
«کسی که توطئهها و دسیسهها و تبانیها بر ضد اسلام و تهمتها و دروغپردازیهایی که نسبت به مبانی اسلامی میشود را میبیند چگونه دلش میآید که مطالعه و کار جدی و بیوقفه را رها کند؟!»
کانال یادداشتهای علمی:
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
🔰🔰
#حال
کلماتی که در جمله حال واقع میشوند:
بَغتةً، تَتری، خلافاً، طُرّاً، فرادی، معاً، دائماً، جمیعاً، اولاً و ثانیاً و ثالثاً و ...، ادبیاً، عوضاً، عیاناً، قاطبةً، بدلاً، یداً بید، وجهاً لوجه، فاه الی في.
#نحو
#حال
#ترکیب
کانال یادداشتهای علمی
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
🔰🔰
#متعدی
علامت فعل متعدی
۱- ضمیر منصوبی به عنوان مفعول، به آن متصل میشود(مفعول به میگیرد). مثل الباب اغلقتُهُ که هُ ضمیر منصوبی و مفعول اغلقتُ است.
۲- می توان از آن اسم مفعول تام (که نیاز به جار و مجرور و ظرف ندارد) درست کرد. ضَرَبَ که از آن مَضروب ساخته می شود بدون نیاز به جار و مجرور یا ظرف به خلاف ذَهَبَ که اسم مفعول آن با حرف جر می آید یعنی مَذهوب بِه.
#نحو
#فعل_متعدی
کانال یادداشتهای علمی
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
🔰🔰
راههای شناخت اسم #عجمه
۱- یکی از بزرگان و پیشوایان لغت عرب تصریح به عجمه بودن آن اسم بکند.
۲- وزن آن کلمه در زبان عرب بی سابقه باشد. مثل: إِبرَيسَم(ابریشم)، الأَنجيل به فتح همزه طبق قرائت برخی از قرّاء.
۳- ابتدای اسم حروف (نر) باشد مثل: نرجس.
۴- آخر اسم حروف (دز) باشد مثل: مهندز(مهندس).
۵- در مجموع حروف اسم، حروف(ص ، ج) باشد زیرا در زبان عرب اسمی که در آن هر دو این حروف باشد وجود ندارد مثل: صَولَجان(چوگان)، جَصّ(گچ).
۶- در مجموع حروف اسم، حروف(ج ، ق) باشد زیرا در زبان عرب اسمی که در آن هر دو این حروف باشد وجود ندارد مثل: منجنیق.
۷- اگر آن اسم، ثلاثی نباشد و هیچکدام از حروف (ب، ر، ف، ل، م، ن) در آن نباشد عجمه خواهد بود؛ زیرا اسمهای رباعی و خماسی در زبان عربی خالی از این حروف نیستند.
منابع👇👇
الاقتراح في علم اصول النحو، جلال الدین سیوطی ص۶۰
تاریخ آداب العرب، مصطفی صادق الرافعي ج۱ ص۱۶۰
#صرف
#نحو
#لغت
#عجمه
#غیرمنصرف
کانال یادداشتهای علمی
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c
#معرفی_کتاب
🔰🔰🔰
کتاب #تاریخ_آداب_العرب در سه جلد
تالیف مصطفی صادق الرافعي
کتاب بسیار مفید و قابل استفاده برای شناخت لغت و زبان عرب مشتمل بر مطالب زبان شناسی عام و خاص، لغت شناسی، وضع شناسی، مطالب صرفی و نحوی و بلاغی، مباحث علوم قرآنی، تاریخ لغت عرب و ... .
#دانلود_کتاب در کانال یادداشتهای علمی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1368129623C80f9ebde8c