eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
424 دنبال‌کننده
146 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این یادداشت های شهید در حاشیه مقاله ششم اصول فلسفه و روش رئالیسم هست که اولین بار در یادنامه استاد شهید که توسط دکتر سروش گردآوری شده بود در سال ۵۹ چاپ شد. این یادداشت ها در مجموعه یادداشت های شهید در سال ۹۶ در جلد ۱۶ مجموعه یادداشت ها چاپ شد.
اراده و اختیار از نگاه علامه.pdf
118.7K
جناب علامه در جاهای مختلفی از جمله بدایه، نهایه و اصول فلسفه و روش رئالیسم مقاله۸در مورد اختیار صحبت کرده اند اما شاید بتوان مقاله ایشان در رساله دوم اعتباریات مجموعه رسائل عربی را کامل ترین و منظم ترین جایی دانست که ایشان به این مطلب پرداخته اند، در اینجا سعی شده گزارشی از نظر ایشان در آن مقاله داده شود.
اعتباریات علامه.pdf
300.3K
خلاصه ای از مبحث طباطبایی بر اساس مقاله6اصول فلسفه و روش رئالیسم، دو رساله عربی ایشان و رساله الانسان فی الدنیا
هدایت شده از نسیم حکمت
هركه جان به جانانه سپرد گوي نيك بختي را ببرد؛ عزيزان وقت نيست ... دير است !! به انتظار ننشينيد، انسان با 40، 50 سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد. @nasimehekmat
20120507101840-9055-17.pdf
962.2K
رساله النکت فی المنطق از ابن سینا، استاد موسویان زحمت تصحیح رو کشیدن، آخر مقاله متن رساله اومده، بعضی از مواردش خیییلی جذابه مثل تعریف منطق که کاملا صبغه معرفت شناسی داره. یا بحث مبادی تصدیق و...
نکاتی از فصول منتزعه.pdf
190.1K
نکات جالبی در مورد تقسیم عقل نظری و عملی و کارکرد آن ها مطرح شده، ضمن آن مباحثی در مورد جامعه شناسی و شیوه حکومت داری نیز طرح گردیده. اصولا فصول منتزعه را می توان یک کشکول فلسفی از جناب فارابی رحمه الله علیه دانست.
حجج شیخ اشراق برای اصالت ماهیت.pdf
132.2K
یکی از مشکلاتی که در مباحث علمی با آن رو به رو هستیم ساده برخورد کردن با مباحث بزرگانه. از جمله مصادیق این حرف نگاه اصالت ماهوی در فلسفه اسلامی است که خیلی ساده و با بحث مغالطه زبانی شیخ اشراق مطرح و رد می شود. در حالی که ایشان در اثبات خود و رد دیگران صحبت های بدیع و جالبی دارند که شایسته توجه است. در این متن جناب شیخ اشراق به رد احتجاجات کسانی که وجود و معقولات ثانی فلسفی را خارجی می دانند پرداخته و سعی در اثبات حرف خود دارند. یکی از این احتجاجات دقیقا همان دلیل علامه در نهایه بر اصالت وجود می باشد(و استدلال اول بدائه) که ایشان در مقام نقد آن بر می ایند.
در رساله سرگدشت ابن سینا می فرماید از کودکی فقه می خواندم و در ۱۶سالگی به حد مناظره فقهی رسیده بودند، این بُعد شخصیت جناب بوعلی خیلی جالب و قالب توجه است.
recording-20211014-223041.mp3
16.65M
ساختار و ترتیب تاریخی کتب منطقی بوعلی. در این صوت سعی شده با توجه به تبویب کتب منطقی جناب بوعلی و گزاره های تاریخی که از زندگی ایشون داریم ضمن نشان دادن تاریخ تالیف کتب ایشان، به نگاهشان به مباحث منطقی پرداخته و تطورات فکری ایشان را در این زمینه روشن تر کنیم.
نحوه‌ی وحدت ماهیت در مراتب مختلف وجودی
دلایل مخالفت صدرا با نظریه ی ادراک حسی حضوری شیخ اشراق
عرض بر خلاف جوهر وصفی وجودی است و لذا شده و وصف می پذیرد بذات.
هرچیزی که صدق خارجی دارد یک نحوه وجود خارجی هم حتما دارد، این قاعده در بحث اصالت وجود کاربرد جدی دارد. با توجه به این قاعده باید ماهیت را خارجی دانسته و در مورد نحوه ی وجود آن در خارج گفت و گو کرد. الهیات شفا، ص160و تعلیقات صدرا بر شفاص686( در صفحات قبل نیز به این بحث پرداخته اند)
اثبات خداوند و هیولی بر اساس نیاز به امر بسیط در هستی.
فرع اول در کلام صدرا؟.pdf
153K
ظاهر این متن در این می باشد که جناب صدرا در قالب عنوان هدایه کشفیه همان حرف علامه طباطبایی رحمه الله علیه در فرع اول اصالت وجود را توضیح می فرمایند.
مجموعه آثار، ج۷، ص۲۷۲
ماده متحصل و ماده غیر متحصل و تجرد انسانی.pdf
163.8K
تفاوت بروز یک حقیقت به شکل مادی و تحصلی و تحلیل سیر تجردی انسان از جسم
نگاه به و باید با نگاهی ثبوتی باشد و صحنه نفس الامر اجازه اعتبارات مختلف را به ما بدهد
یکی از حرفهای بسیار خوبی که آخوند دارد در همین جاست. ایشان یک حرفی در باب وجود دارد که ریشه‏اش همان اصالت وجود است- که این مطلب اساساً در فلسفه شیخ نیست- و آن اینکه اگر وجود اصالت نداشته باشد اصلا وحدتی حاصل نمی‌شود. یکی از مطالبی که حاجی سبزواری در منظومه‏ گفته این است که ماهیت، مناط تباین و کثرت است و اگر وجود اصالت نداشته باشد اصلا وحدتی حاصل نمی‌شود. اگر وجود اصیل نباشد، با اعتبار لابشرطی و بشرط لائی وحدت حاصل نمی‌شود. این حرف- که با اعتبار لابشرطی و بشرط لائی وحدت حاصل می‌شود- حرف سستی است؛ عمده وجود یک وحدت واقعی است. «لو لم یؤصّل وحدة ما حصلت». آن حیثیتی که مناط صدق حیوان است، و مناط صدق انسان است، و مناط صدق ناطق است و... باید واقعا یک چیز باشد نه با اعتبار. اعتبار نمی‌شود که ملاک وحدت باشد، و الّا می‌شود فرس را لابشرط گرفت و بر انسان حمل کرد. در اینجا وجود است که منشأ وحدت است. خاصیت وجود این است که مفاهیم متباین متعدّد از آن انتزاع می‌شود و هر چه وجود شدیدتر و قوی‏تر باشد مفاهیم بیشتری از آن انتزاع می‌شود. در مورد واجب هم همین طور است. به عقیده ما اگر دنبال این مطلب را بگیریم باید بعضی مطالب را دور بریزیم؛ یعنی مسئله‌ لابشرطی و بشرط لائی دیگر کفایت نمی‌کند؛ و مهم‏تر اینکه اساساً مسئله‌ کلیات خمس از بین می‌رود؛ یعنی علیرغم اینکه دو هزار و اندی سال در این مورد بحث شده است باید آنها را رها کرد... البتّه کلیات خمس را داریم ولی به معنای دیگر؛ معنایش این می‌شود که یک حقیقت است، همان حقیقت نوعیه، و جنس از شکم همان نوع خارج می‌شود و جنس ذاتی فصل است و اساساً بین جنس و فصل تباین وجود ندارد؛ همان طور که وجود ناقص منطوی در وجود کامل است جنس نیز منطوی در فصل است؛ مفهوم جنس در خود مفهوم فصل گنجانده شده است. استاد مطهری، فلسفه ابن سینا، ج ‏1 (مجموعه آثار، ج7)، ص300 توضیح مفصل تر این مطلب را خود ایشان در فصل قبل داده اند: امّا نظر خود ما- حالا به صورت یک فرضیه- این است که: این حکما بیانی دارند در باب تشکیک (تشکیک تقریبا به معنای زیاد و کم است). می‌گویند تشکیک در ماهیت جایز نیست. مثلًا ماهیت انسان را در نظر بگیرید، نمی‌شود گفت یک فرد انسان‏تر است و آن یکی کمتر انسان است. پس تشکیک در چیست؟ می‌گویند تشکیک در اتصافات است؛ یکی عالم است یکی عالم‏تر است و یا تعبیری که می‌گویند فلانی انسان‏تر است به معنی اینکه اخلاقش عالی‏تر است. حکمایی مثل بوعلی که راجع به «اصالت وجود» بحثی نداشته‌اند بحثشان به همین جا ختم می‌شود. امّا شیخ اشراق گفت تشکیک در خود ماهیت جایز است. ولی حکمای بعد از او این مطلب را نپذیرفتند. صدرالمتألّهین که به اصالت وجود قائل شد تشکیک در وجود را قبول کرد؛ یعنی تشکیک فقط در اتصافات و در «وجود ناعت» نیست، در خود وجود هم می‌تواند باشد. ولی ایشان هم در مسئله‌ تشکیک ماهیت نظریه بوعلی را قبول کردند. امّا نظر ما این است که بنابر این سخن که اصالت از آن وجود است و ماهیت اعتباری و از هر جهت تابع وجود است، پس تشکیک در ماهیت به تبع وجود اشکالی ندارد. اگر وجود مشکک شد ماهیت هم مشکک می‌شود. با این حساب به طور کلّی بساط کلیات خمس برچیده می‌شود؛ اساساً بین جنس و نوع هیچ تفاوتی نیست مگر تفاوت تشکیکی؛ یعنی دو ماهیت یکی است، اختلافشان به شدّت و ضعف است، مخصوصاً در باب فصل که ما یک ماهیت نوعی را ذهنا به جنس و فصلی تقسیم می‌کنیم، ولی بین ایندو تفاوتی نیست. ماهیت جنس منغمر در ماهیت فصل است، همان طور که وجود جنس منغمر در وجود فصل است. اساساً ماهیت جنس در ضمن ماهیت فصل هست. آنوقت فرق بین جنس و فصل اعتباری می‌شود. فصل حاوی تمام معنای نوع است. حق این است که همان طور که خود حاجی سبزواری گفته: «حقیقة النوع فصله الأخیر» یعنی فصل تمام حقیقت نوع است نه جزء حقیقت آن. استاد مطهری، فلسفه ابن سینا، ج ‏1 (مجموعه آثار، ج7)، ص288