هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 هدف دشمن جدا کردن جوان ایرانی از نظام است
👈 در انتخابات هم مثل ۲۲بهمن و بزرگداشت شهید سلیمانی دشمن به هدفش نمیرسد
🔻 رهبر انقلاب امروز در دیدار مردم آذربایجان شرقی:
🔹️ من به شما عرض بکنم که انتخابات یک جهاد عمومی است؛ #انتخابات مایهی تقویت کشور است؛ انتخابات مایهی آبروی نظام اسلامی است.
🔹️ میبینید تبلیغات آمریکاییها را که چطور میخواهند بین نظام اسلامی و بین مردم فاصله بیندازند؟ دائم مشغول کارند، به قول خودشان اتاق فکر تشکیل میدهند، برنامهریزی میکنند. هدف فعّالیّت این است که #جوان_ایرانی را از نظام اسلامی جدا کنند؛ امّا به نتیجه نمیرسند.
🔹️ میبینید در بیستودوّم بهمن چه اتّفاق میافتد، در بزرگداشت شهید عزیزمان #سلیمانی چه اتّفاق میافتد! در انتخابات، همین اتّفاق باید بیفتد؛ یعنی ببینند دشمنان که با وجود اصرار آنها برای اینکه مردم را از نظام جدا کنند، مردم به انتخابات اقبال میکنند که این اقبال، آبروی نظام اسلامی است.
🔹️ چشم دوستان و دشمنان هم دوختهی به اینجا است. دشمنان میخواهند بدانند که حالا بعد از این همه تلاش و تبلیغات و مشکلات اقتصادیای که در کشور وجود دارد و بدعهدیای که غربیها و اروپاییها با ما کردند و فشارهایی که آمریکاییها دارند وارد میکنند بالاخره نتیجهاش در مردم چه شده. دوستان ما هم در اطراف دنیا با نگرانی نگاه میکنند تا ببینند چه خواهد شد.
🔺️ البتّه هر وقت پیغامی به یک مجموعهای از دوستانمان میدهیم، همیشه بنده میگویم هیچ نگران نباشید، از ملّت ایران نگران نباشید؛ ملّت ایران میداند چه کار دارد میکند، بلد است چه کار بکند و دارد میکند کار خودش را. ۹۸/۱۱/۲۹
💻 @Khamenei_ir
#تلنگرانه🌱
استوری فاطمه #سلیمانی فرزند شهید #حاج_قاسم_سلیمانی :
کوچیک که بودم وابستگیم به بابا اونقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود، میرفتن دفتر کارشون من رو با خودشون میبردن
توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه
جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک،
جلسه های بابا (حاج قاسم) که طولانی میشد به من میگفت برو تو اون اتاق و استراحت کن، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود از همون تافیها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات، ساعتها توی همون اتاق میشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش
از توی یخچال چنتا تافی میخوردم و آبمیوه و آب..
وقتی جلسه بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق
میپریدم بغلش منو مینشوند روی پاهاش، میگفت: بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم 📝
دونه به دونه بهش میگفتم :
حتی آب معدنی و شکلات، موقع رفتن دستمو که میگرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر میداد و میگفت:
بده به حسابداری، دختر من این چیزا رو استفاده کرد، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن ....💔
[اونوقت چه جوری ما ۸/۵ میلیارد پول مردم این کشور که بابام جونشو براشون داد میتونیم از سفره مردم برداریم...]
#بیت_المال
#سردارِ_دلم♥️
#زندگی_به_سبک_شهدا🕊
eitaa.com/yadegaranir