eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
413 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
50 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 . ▪️همسر سردار شهید صمد اسودی : بجز عکسهای عروسیمون هر وقت بهش میگفتم صمد بیا باهم عکس دوتایی بگیریم ، میخندید و به شوخی می گفت عکس منو بذار پیش عکس خودت ؛ دو نفره میشه. . 💢بعد از شهادتش، در عالم رویا یک شب خواب دیدم که به من گفت، من اینجا همنشین حضرت ابوالفضل هستم تو نگران من نباش" . 💠 @hafttapeh
💢 بعضی عکس ها با گذر زمان عجیب خاص می‌شود.... . 🌊 شیران لشکر ویژه ۲۵ : ۱_سردار صمد اسودی ۲_سردار تقی عظیمی ۳_سردار الیاس حامدی . 💠 @hafttapeh
💢 لشکر ویژه ۲۵ کربلا را چقدر میشناسید ؟؟؟ .
🔸بانو سراجیان همسر شهید ابوعمار : . «وقتی عمار سه، چهار ساله بود، همسرم حبیب‌الله اکثر نیمه‌شب‌ها از خانه بیرون می‌رفت. برایم سوال شده بود که او کجا می‌رود؟ یک شب که از او پرسیدم، گفت: می‌خواهی به تو بگویم؟ گفتم: بله. گفت: فقط اگر آمدی، نترس. بعد، یک شب با هم به یکی از قبرستان‌های اصفهان رفتیم. در آن‌جا برق نبود؛ فضایی بزرگ و تاریک بود. دیدم که او، در انتهای قبرستان، برای خودش یک قبر کنده بود، که به داخل آن می‌رفت و از خدا طلب مغفرت می‌کرد. . 💢بیاد شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید حبیب اله افتخاریان ( ابوعمار
📸 بوسه «سید ابراهیم» بر قامت شهید تازه تفحص شده
تمایلی به شهرت و معروف شدن نداشت! و باورش بر این اصل بود که اگه کاری را با خلوص‌ نیت برای خدا انجام دهی؛ او تو را عزیز می کند.... آری ... هر که می‌خواهد عزیز شود باید الهی شود و امیر نیز الهی شد تا خداوند عزیزش کرد. و تنها خدا می‌داند بین او و خدایش چه گذشته که عکسِ لحظه شهادتش سال‌ هاست نماد مظلومیت و آرامش پس از عروج شده است ... شهید_امیرحاج امینی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردم دهی به فصلی، درمان کنی به وصلی ماتم که بر چه اصلی، درد و دوایم از توست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏫🎥💢سیمش وصل بود... 🔹روحیات و حالات معنوی عجیبی داشت. برای گشت‌زنی و شناسایی رفتیم و خسته برگشتیم. در عملیات کربلای۵ در شلمچه، صبح زود بعد از نماز یک‌دفعه آمد صدایم زد و گفت: «حمید! کدوم گردان الان تو خطه؟» گفتم: «گردان برادر محفوظی.» گفت: «سریع بگو بیان عقب. بعد از ظهر بچه‌های زاهدان رو بفرست جاشون.» 🔹تعجب کردم چون مسئله‌ای نبود که نیاز به تعویض نیرو باشد. گفتم: «چرا؟!» گفت: «کاری رو که می‌گم انجام بده.» گفتم: «آخه چرا؟! همین‌طوری که نمی‌شه؟ گفت: «این‌قدر سوال نپرس، بگو بیان عقب.» لحنم اعتراض‌آمیز شد. گفتم: «من باید بدونم چی شده. بچه‌ها جاشون خوبه. اون‌جا توجیه شدن.» 🔸دید که من بی‌خیال نمی‌شوم صدایش را آورد پایین و به آرامی گفت: «من الان یه صحنه‌ای دیدم که عراق حمله می‌کنه، چون اینا خسته‌اند، همه‌شون شهید می‌شن، اما بچه‌های زاهدان تازه ‌نفس هستن. توجیه‌شون کن.» 🔹سیمش وصل بود و گاهی مسائل به او الهام می‌شد. من که به این حالاتش عادت داشتم، سریع رفتم سراغ بچه‌های زاهدان و با نیروهای خط جابه‌جا شدند. بعد از ظهر، حاجی باز آمد و پیگیر شد. 🔸جزئیات را توضیح دادم. خوشحال شد. پرسید: «به‌شون مهمات کامل دادی؟» گفتم: «مهمات و تجهیزات، همه‌ چی به‌شون دادم. تیربار هم اضافه کردم براشون.» 🔹همان شب حدود ساعت ۱۰، عراق حمله کرد. البته نتوانست کاری بکند و با کلی تلفات مجبور شد عقب‌نشینی کند. راوی: حمید شفیعی از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله
‌‌برا؎ باید از همہ چیز و همہ ڪس دل بکنی
پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت : جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید ! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده . فردا قرار بود پیکرها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت . این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیرناصرسلیمانی. از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها روی سینه یکی شان نوشته بود: بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۰ اسفند روز ملی راهیان نور و سالروز حضور رهبر معظم انقلاب در جمع زائراین یادمان هویزه گرامی باد. 🔸روایتگری زیبای حاج حسین یکتا در یادمان فکه و از محل شهادت شهید آوینی
🤲 ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ شعبان و ورود به رمضان ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ و ورود به سعادت و خوشبختی ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ... 🤲 ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯾﻢ. 🤲 ﺍﻟﻬﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﯾﻤﺎﻥ ﺑﺰﺩﺍﯼ، ﺯﺑﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺘﻤﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺷﺎﮐﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ، ﺍﮔﺮ ﺑﻼ ﺍﻓﮑﻨﺪﯼ ﺻﺎﺑﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺁﺯﻣﻮﺩﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﻣﺎﻥ  ﮐﻦ . "ﺁﻣﯿﻦ یارب العالمین"                                  🌕🌺🌙پیشاپیش                              🌕🌺🌙ماه                         🌕🌺🌙رحمت                    🌕🌺🌙و برکت                🌕🌺🌙ماه           🌕🌺🌙عبادت       🌕🌺🌙خدا    🌕🌺🌙ماه 🌕🌺🌙آمرزش 🌕🌺🌙گناهان    🌕🌺🌙برشما       🌕🌺🌙دوستان           🌕🌺🌙عزیز                🌕🌺🌙مبارک                    🌕🌺🌙بــــــاد 🎊 پیشاپیش ماه رمضان مبارک باد 🎊
آمد پیشم درخواست مرخصی کرد، گفتم خودت میدونی برادر الان نمیشه چند روز دیگه عملیات شروع میشه ... دیدم شانه هاش شروع کرد به لرزیدن، اشک از چشماش سرازیر شد. گفتم : چی شده!؟ گفت: همین الان باخبر شدم مادرم فوت کرده گفتم: مادرت کجا زندگی میکرد؟گفت: افغانستان. گفتم: آخه تو که نمی تونی بری افغانستان گفت: آخه مادرم جز من کسی رو نداشت و من جز مادرم کسی رو ندارم راضیش کردم نره، مجلسی هم برای مادرش همون جا برگزار کردیم... بعد از اون هر وقت میدیدمش میگفت : فلانی،دعا کن زودتر برم پیش مادرم، آخه میترسم اون دنیا هم تنها باشه هر بار که اینو می گفت غوغایی تو دلم میشد. شهید بوستان قربانی
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🗓تقویم امروز: 📌 دوشنبه ☀️ ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۳۰ شعبان ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 11 مارس 2024 میلادی 🔰حدیث روز: 🔅امیرالمومنین علیه السلام: فرستاده تو نشانه عقل تو ونامه ات گویاترین سخنگوی توست. 📚نهج البلاغه حکمت ۳۰۱ 📿ذکر روز: یا قاضی الحاجات 🔖مناسبت روز: نداریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🌱. به خونه برگردیم خونه آغوش حسینه مگه نه....! به خونه برگردیم خونه بین الحرمینه مگه نه....! صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
سلام امام زمانم✋🌸 یکی از همین روزها، پنجره‌ها را که بگشاییم می‌بینیم در اوج سرما، ناگهان بهار، بساط معطر و صورتی رنگش را همه جا پهن کرده است . بیماری رفته است ... فقر، مُرده است ... جنگ، واژه‌اے بی‌مفهوم شده و رنج، براے همیشه از یادها رفته است ... یک روز، که خیلی هم نزدیک است، پنجره‌ها را که باز می‌کنیم، می‌بینیم شمیم زهراییِ هزار گل نرگس، فضا را پرکرده ... نگاه می‌کنیم و می‌بینیم تو آمده‌اے ... 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷