اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَاللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ
هر چند مراد از این چهار نفر معلوم است ، ولی در اینجا قصه ی ظریفی است .
سیدِ محقق شهید ثالث ، قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المومنین در ذیل ترجمه شیخ الطائفه ابو محمدبن الحسن الطوسی ایراد کرده است که بعضی از مخالفان به گوش خلیفه ی عباسی رسانده که او و اصحاب او ، صحابه را سب می کنند و کتاب مصباح که دستور اعمال سنت متجهدان ایشان است ، بر آن گواهی می دهد .
خلیقه ، شیخ و کتاب را خواست و توضیح طلب کرد ، شیخ منکر شد و منظور اول ظالم را قابیل ، ثانی را عاقد کشنده ی ناقه ی صالح ، ثالث را قاتل یحیی بن ذکریا و رابع را ابن ملجم مرادی معرفی کرد .
زائر در این جا برای چندمین بار رده های ستادی کفر را مطرح کرده و از آنها بیزاری می جوید و لعن و نفرین ، برایشان آرزو می کند .
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِیاللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِوَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
آنگاه باید به سجده رفت و خداوند را به شکرانه ی فیض بزرگ زیارت و معرفت و شناخت ائمه و معصومین و انتخاب راه ، سپاس گفت ، سپاس و حمدی که اختصاص به شکر کنندگان واقعی دارد .
زائر در این لحظه که اوج درک و دریافت فیوضات ربانی است از یادآوری این مصیبت بزرگ غافل نمی ماند تابه درک عالیه معصومین نائل گردد وشفاعت آنان را به عنوان بالاترین پشتوانه در ورود به جهان آخرت همراه داشته باشد و بتواند ثابت قدمی خود را اثبات نماید .
او خلوص ، پاکی و صداقت خودرا به منشاء پاکی ها مربوط می کند و با حسین (ع) ، اصحاب ، همراهان و بذل کنندگان جان در راه معشوق(راه امام شهید)همراه می گرددو آخرین درود خویش را به برکت این همراهی نثار می کند. که براو سلام باد.
قدم صدق در این جا ، پای و سابقه فضل است که چون انسان به این راه رود به صدق ارادت و حق عقیدت در دنیا و آخرت ، رستگار خواهد بود و باید این رستگاری را در امتداد خط سرخ شهادت بجوید و ادامه دهنده ی آن باشد .
امید که خداوند ما را هم به لطف و کرم خود امیدوار نماید و اعمال خالصی برای ما روزی نموده و آن را ذخیره ی آخرتمان قرار دهد . بحق حسین (ع) که به یاد و مأ تمش این جریده ی ناقص نگاشته شد .
منابع و مأخذ
• برداشت از کتب ادعیه ، راز نیایش منتظران (آیت الله موسوی اصفهانی ) و…
• حسینی ، سید محمد ، بررسی کوتاهی پیرامون زیارت . تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1364
• سیاهپوش ، سید محمود ، پرتوی از زیارت عاشورا .تهران: نشر ابجد ، 1357
• طهرانی، ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشورا . قم: سید علی موحد ابطحی، 1367
• عزیزی تهرانی ، علی اصغر ، شرح زیارت عاشورا . قم : نشر دارالصادقین ، 1375
#عاشورا تجلّی خداست.
روز عاشورا روز ظهور لا اِلهَ اِلاَّ الله است.
تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا.
نماز و روزه و قرآن و ایمان و هر یک چهار فصل دارند. بهار ایمان، عاشورا است.
چه در بین اهل مَجاز و چه در بین عرفا، هیچجا عشقی مانند آنچه در عاشوراست، طلوع نکرده است.
امام حسین علیه السّلام را ابتدا خدا توسط عشق شهید کرد، سپس شمر به وسیلهی تیغ.
عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز عاشورای حسینی در قلب نیویورک
در روز حسین در نیویورک، سوگواران حسینی در دستههای عزاداری برای امام حسین (ع) سینهزنی کردند.
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت، ذوالجناح وز جَوَلان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیّدالشهداء بر جدال طاقت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصۀ ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
دعایی که امام حسین علیهالسّلام در روز عاشورا به امام سجّاد علیهالسّلام آموختند
از حضرت زینالعابدین علیهالسّلام روایت شده است که فرمودند:
پدرم در آن روز که به شهادت رسید (روز عاشورا) مرا به سینۀ خویش چسبانید و در حالی که از زخمهایش خون فوران میکرد، فرمود:
ای فرزند! از من دعایی را که فاطمه علیهاالسّلام آن را به من آموخت، و او از رسول الله صلّی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرییل تعلیم یافته بود، فراگیر. تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد میشود و پیشآمدهای عظیمی که رخ میدهد بخواند. آن گاه فرمود بخوان:
«بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ (مُنَفِّساً) عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ (مُفَرِّجاً) عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا.» ( به جای «و افعل بی کذا و کذا» باید حاجات خود را ذکر نمود. )
«به حقّ يس و قرآن کریم، و به حقّ طه و قرآن عظيم، اى كه بر نيازهاى درخواست کنندگان توانايى، اى كه آنچه در باطن است میدانى، اى خارج كنندۀ غم و اندوه از گرفتاران، اى گشايندۀ غم از غمناكان، اى رحم كننده به پيرمرد، اى روزى دهنده به كودك صغير، اى كه نياز به تفسير ندارى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنين و چنان كن.»
دعوات، قطبالدّین راوندی، ص۵۴
السَّلامُ عَلَی الدِّمآءِ السّآئِلاتِ
سلام بر آن خون های جاری
السَّلامُ عَلَی الرُؤُوسِ الْمُشالاتِ
سلام بر آن سرهای بالا رفته(بر نیزه ها)
#ناحیه_المقدسه
از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است.
با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمهها و آواره شدن آل الله در بیابانها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا.
مسلمانها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند.
گروه اوّل عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیهالسّلام و خاندان و اصحاب صدیقش.
گروه دوّم دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبهۀ باطل.
گروه سوّم کسانی هستند که از صحنۀ عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند.
اباعبدالله الحسین علیهالسّلام هشتم ذیالحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعۀ کربلا و عاشورا اتفاق افتاد.
به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنۀ رویارویی با جبهۀ باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و میگوییم:
لعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ
نفرین میکنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعۀ عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند.
پس در واقع دو جبهه است:
یا حسینی هستی
یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی.
اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکّه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی.
این دو جبهه بعد از واقعۀ عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهۀ شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله الحسین علیهالسّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی میکنند.
لذا هر وقت مصائب، سختیها، ابتلائات، کاستیها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان میشود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟
بعد از فاجعۀ عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیهالسّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین میرود؟!
لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است.
هر وقت سختیها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم!
در شام غریبان نمیشود توقع خوشی داشت، البته در جنبههای ظاهری؛ در جنبههای باطنی که شیرینترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبههای ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ...
لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمیدهیم.
وقتی ولیّ اعظم خدا آنگونه به شهادت میرسد و سر مطهّرش از پیکر جدا میشود و اسبها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرماندۀ خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیهالسّلام نگذاشتهاند، آیا ما میتوانیم در جنبههای ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟!
شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیهالسّلام. آنجاست که آغاز طلیعۀ صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود:
الَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
آیا صبح نزدیک نیست؟
در جنبۀ باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، میخواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید میخواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده!
در جنبۀ ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود:
إنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا
اینست که هروقت سختیها فشار آورد، دعایمان این باشد:
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج