روضه شهادت امام جواد علیه السلام.mp3
4.42M
#روضه
🎤 حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی
◾️شهادت امام جواد علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو را به نامردی کشتند حسین(ع) ...
#روضه
هدایت شده از داستان های عبرت آموز
Nariman Panahi - Marham Vase Cheshme Taram Mikham (128).mp3
3.35M
رزق #روضه ی امشب
هدایت شده از داستان های عبرت آموز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله جوادی آملی
صحنهای تکان دهنده از امام حسین (علیهالسلام) که عمر سعد را به گریه انداخت
#روضه
کلیپ و داستان های آموزنده و تأثیرگذار - سایت مسلمان https Mosalman.Net.mp3
12.17M
داستان عجیب یک جوان...
#روضه
هدایت شده از داستان های عبرت آموز
#روضه
راوی میگوید: ده نفری که بر بدن سید الشهدا اسب تاخته بودند، به مجلس ابن زیاد وارد شدند و در مقابل او ایستادند.
اسید بن مالک، یکی از ده نفر برای اعلام جنایتشان به ابن زیاد شعری را خواند:
ما بودیم که با اسبهای بلندقامت و تندرو بر بدن حسین تاختیم
ابتدا کمر او و سپس سینهاش را خرد کردیم
تا جایی که استخوانهای سینهاش آسیاب شد...
ابن زیاد به آنها جایزه کم ارزشی داد.
ابوعمر زاهد میگوید: به چهره این ده نفر که نگاه کردیم، دیدیم همگی حرام زاده هستند.
مختار این ده نفر را دستگیر کرد. دست و پایشان را با زنجیر آهنی بست و اسب بر پشتشان تازاند تا همگی هلاک شدند.
📚منبع: اللهوف علی قتلى الطفوف
هدایت شده از داستان های عبرت آموز
#روضه
عمر بن سعد کاروان آزادگان کربلا را به راه انداخت. وقتی کاروان به کوفه نزدیک شد، مردم کوفه را دیدند که برای مشاهده کاروان، تجمع کرده بودند.
راوی میگوید: یکی از زنان کوفه، که کاروان را دیده بود، جلو آمد و از هویت آنان سوال کرد: شما از کدامین اسیران هستید؟
پاسخ دادند: ما اسیران خداندان محمد(صلی الله علیه و آله) هستیم.
زن کوفی از پشت بام منزلش پایین آمد. تعدادی چادر و مقنعه و دامن برای زنان حرم جمع آوری کرد و به آنان داد.
خود را با آنها پوشاندند...
وسار ابن سعد بالسبي المشار إليه فلما قاربوا الكوفة اجتمع أهلها للنظر إليهن .
قال الراوي : فأشرفت امرأة من الكوفيات فقالت من أي الأسارى أنتن نحن أسارى آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم فنزلت المرأة من سطحها فجمعت لهن ملاء وأزرا ومقانع وأعطتهن فتغطين .
#روضه
کاروان آزادگان کربلا در کوفه
وقتی مردم کوفه اهل بيت پیامبر(ص) را دیدند، فریادشان به اشک و ناله بلند شد.
امام سجاد علیه السلام به آنها رو کرد و گفت: برای ما ناله میکنید و اشک میریزید؟ مگر شما نبودید که ما را کشتید؟!
بشیر پسر خزيم اسدی روایت کرده:
آن روز به زينب دختر علی بن ابیطالب نگریستم. به خدا قسم، تا آن روز زن با حیا و محجبه ای را گویاتر و رساتر از او در سخن گفتن ندیده بودم، گویی شاخه ای بود از درخت امیرمومنان علی بن ابیطالب...
مردم در شیون و ناله بودند که زينب با اشاره آنان را ساکت کرد.
نفسها در سینهها حبس و زنگ ها بی صدا شد.
سپس زينب خطبه خود را در کوفه آغاز کرد...
فجعل أهل الكوفة ينوحون ويبكون . فقال علي بن الحسين عليه السلام : تنوحون وتبكون من أجلنا فمن ذا الذي قتلنا .
قال بشير بن خزيم الأسدي : ونظرت إلى زينب بنت على يومئذ ولم أر خفرة والله أنطق منها كأنها تفرع من لسان أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام وقد أومأت إلى الناس أن اسكتوا فارتدت الأنفاس وسكنت الأجراس ثم قالت : الحمد الله والصلاة على أبى محمد وآله الطيبين الأخيار .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 تا حالا روضه خوانی این شکلی
دیده بودید؟
🏴 #مرحوم_آیه_الله_احمد_سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(علیه السلام)بود.
حالات وخصائص عجیبی داشت
در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد
موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند
بدون میکروفن صدای رسائی داشت.
یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد.
وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟
این عارف فرزانه میگفت
شیخ حسین سامرائی به من گفت:
شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و روضه زینب کبری(سلام الله علیها) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود:
شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم زینب قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند
سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم.
📎#امام_حسین_علیه_السلام
📎#روضه
🏴🕯🖤
دو خط روضه می خوانم اینجا بیا
که طشت طلا بود و لبها ...حسین ..😭
یتیمی از آن گوشه سر را شناخت
فقط گفت .بابا .....حسین ....😭😭
#صلی_الله_علیک_یا_سیدناالمظلوم
#یا_اباعبدالله
#روضه
#دلتنگ_حرم
✨﷽✨
💠 آیت الله شبیری زنجانی مدظله:
✍مرحوم آقای خوئی فرمودند: ما در نجف اشرف در خانه 20 الی 30 متری زندگی می کردیم. همسرم #روضه می گرفت و مزاحم مطالعه من بود. من به ایشان گفتم: روضه خوانی در منزل مزاحم مطالعه من است! روضه تعطیل شد، ولی چشم من مبتلا به دردی شدید شد که هرچه مراجعه کردم، خوب نشد و دکترها از معالجه آن مایوس شدند.
متوسل شدیم، در عالم خواب به من گفته شد: بنا بود شما کور شوید، ولی حالا که متوسل شدید با #تربت استشفاء کنید.
با تربت استشفاء کردم و چشمم خوب شد.
📚 کتاب جرعه ای از دریا .