eitaa logo
یادداشت های فرامرزی
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
259 ویدیو
50 فایل
دایرکت @YahyaJS ادمین: @jahangiri_amin @Elhamshiri67 تاریخ تولد کانال بهمن ۱۴۰۱
مشاهده در ایتا
دانلود
بودن، به دردم خورد😍 در صف check in هستم تا بارها را بدهم. همیشه در صندلی پرواز. نوبتم رسید، خدا خدا کردم، نیافتم به یک ای که قیافه اش واقعا وحشتناک بود. واقعا دیدمش، ترسیدم. چند با بودند، گفتم خدا کند یکی از آنها نوبتم برسد، التماس کنم در صندلی خوب جا بدهد. تا را برسم. سبحان الله. از شر او دوجنسه راحت شدم، و دعا مستجاب شد،به یک خانم محجبه نوبتم رسید. همین که دید در پاسم، ام. گفت شما هستید؟ گفتم بله گفت چون ماه رمضان شیوخ میاد از ایران برای تبلیغ و من میروم سخنرانی شان. حدس زدم است درباره اختلاف ماه گفت، که چالش خانواده گی شان شده دیگه کردم کاملا شیعه است. تا اینکه گفت من امروز افطار کردم. که فهمیدم هم هست. چون اینجا سه روز عید شد. خلاصه صندلی را گفتم. کلی گشت... تا اینکه گفت: یک ماه همش تبلیغ کردی استراحت نکردی برام یک ردیف صندلی داد😳.. یعنی تو هواپیما صندلی ها را تخت کامل کردم و خوابیدم. داشتم می رفتم. گفت برایم در دعا کن. ما را به اشتراک بگذارید یادداشت های یک طلبه از سیدنی https://t.me/IRANfaramarz/ https://eitaa.com/yahyajahangiri/
شب اول را در سیدنی در رستوران بیروت بایت با بودیم برایم جالب بود، همه کارکنان رستوران با کاااااامل. یکیش آمد و فهمید من ام، گفت من متولد ایران هستم.و کلی خوشحال و کلی از گفت. برایم جالب بود که رستوران داران با حجاب بودند ولی ها را استقبال می کردند. بیرون نمی کردند و نمی گفتند خدمات ممنوع. برایم جالب بود به جای موسیقی عربی و غربی، دینی و قرآن در رستوران پخش می کرد. و بی حجاب ها هم، اصلا به خاطر این فضای اسلامی این رستوران، می آیند. برایت جالب نیست در دل ، اینگونه هویت های اسلامی پاس داشته شود؟ دارم از رستوران بیرون میام و همش از دکتر یونس می پرسم چرا جوامع اسلامی بر عکس شدند و مسلمانان در جهان عرب اینگونه؟ بحث ما تمامی نداشت که اتفاق بعدی افتاد برای تان می نویسم ياداشت های فرامرزی یک طلبه رمضان ۲۰۲۴ سیدنی کانال را به علاقمندان بین الملل معرفی کنیم @yahyajahangiri 👍
هدایت شده از یادداشت های فرامرزی
بودن، به دردم خورد😍 در صف check in هستم تا بارها را بدهم. همیشه در صندلی پرواز. نوبتم رسید، خدا خدا کردم، نیافتم به یک ای که قیافه اش واقعا وحشتناک بود. واقعا دیدمش، ترسیدم. چند با بودند، گفتم خدا کند یکی از آنها نوبتم برسد، التماس کنم در صندلی خوب جا بدهد. تا را برسم. سبحان الله. از شر او دوجنسه راحت شدم، و دعا مستجاب شد،به یک خانم محجبه نوبتم رسید. همین که دید در پاسم، ام. گفت شما هستید؟ گفتم بله گفت چون ماه رمضان شیوخ میاد از ایران برای تبلیغ و من میروم سخنرانی شان. حدس زدم است درباره اختلاف ماه گفت، که چالش خانواده گی شان شده دیگه کردم کاملا شیعه است. تا اینکه گفت من امروز افطار کردم. که فهمیدم هم هست. چون اینجا سه روز عید شد. خلاصه صندلی را گفتم. کلی گشت... تا اینکه گفت: یک ماه همش تبلیغ کردی استراحت نکردی برام یک ردیف صندلی داد😳.. یعنی تو هواپیما صندلی ها را تخت کامل کردم و خوابیدم. داشتم می رفتم. گفت برایم در دعا کن. ما را به اشتراک بگذارید یادداشت های یک طلبه از سیدنی https://t.me/IRANfaramarz/ https://eitaa.com/yahyajahangiri/
یکی از چالش¬های ِجدی ِبشر در طول ِتاریخ نامسأله گی ِ مسأله¬ها و مسأله گی ِ نامسأله¬هاست! روزگاری، سر مسأله قدم یا حدوث قرآن، چه مسلمانانی که تکفیر نکردند و نشدند و چه سرهایی که سربه نیست، نشد. ع اما، فرمود: این مسأله ما نیست. اصلا ورود نکنید! گذر ِ زمان، اما روشن می کند که چقدر بیهوده ما انسان¬ها علیه هم شوریدیم آن هم سر ِ هیچ! انسان ِ تاریخ¬ساز، همچون امام معصوم، فقط از دریچه زمان ِ خود، روزگارش را نمی بیند؛ بلکه می¬رود به آینده، و در پنجره آیندگان، مسأله¬های زمان خود را می¬سنجد و می کاود. تاریخ نیک گواه است: چنین اندیشمندانی، می¬مانند که هرگز درگیر ِ نامسأله ¬های ِ مسأله پنداشته شده زمان خود، نمی¬شوند. @yahyajahangiri 👍