#سلام_بر_ابراهیم1
#قسمت_شصت_و_یکم
💫با ابراهيم از ورزش صحبت می كرديم. می گفت: وقتی برای ورزش يا مسابقات کشتی می رفتم، هميشه با وضو بودم. هميشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز می خواندم.
💫پرسيدم: چه نمازی؟!
💫گفت: دو رکعت نماز مستحبی! از خدا می خواستم يک وقت تو مسابقه، حال کسی را نگيرم!
💫ابراهيم به هيچ وجه گرد گناه نمی چرخيد براي همين الگوئی برای تمام دوستان بود.
💫حتی جایی که حرف از گناه زده می شد سريع موضوع را عوض می کرد.
💫هر وقت می ديد بچه ها مشغول غيبت کسی هستند مرتب می گفت: صلوات بفرست! و يا به هر طريقی بحث را عوض می کرد.
💫هيچگاه از کسی بد نمی گفت، مگر به قصد اصلاح کردن.
💫هيچ وقت لباس تنگ يا آستين کوتاه نمی پوشيد.
💫بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می کرد.
💫زمانی هم که علت آن را سؤال می کرديم می گفت: برای نفس آدم، اين کارها لازمه.
💫شهيد جعفر جنگروی تعريف می کرد: پس از اتمام هيئت دور هم نشسته بوديم. داشتيم با بچه ها حرف می زديم.
💫ابراهيم در اتاق ديگری تنها نشسته و توی حال خودش بود!
💫وقتی بچه ها رفتند. آمدم پيش ابراهيم. هنوز متوجه حضور من نشده بود.
💫با تعجب ديدم هر چند لحظه، سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش می زند! يکدفعه با تعجب گفتم: چيکار می کنی داش ابرام؟!
💫تازه متوجه حضور من شد. از جا پريد و از حال خودش خارج شد! بعد مكثی كرد و گفت: هيچی، هيچی، چيزی نيست!
💫گفتم: به جون ابرام نميشه، بايد بگی برا چی سوزن زدی تو صورتت.
💫مکثی کرد و خيلی آرام مثل آدم هائی که بغض کرده اند گفت: سزای چشمی که به نامحرم بيفته همينه.
💫آن زمان نمی فهميدم که ابراهيم چه می کند و اين حرفش چه معنی دارد ولی بعدها وقتی تاريخ زندگی بزرگان را خواندم ديدم که آنها برای جلوگيری از آلوده شدن به گناه خودشان را تنبيه می كردند.
💫از ديگر صفات برجسته شخصيت او دوری از نامحرم بود.
💫اگر می خواست با زنی نامحرم، حتی از بستگان، صحبت كند به هيچ وجه سرش را بالا نمی گرفت.
💫به قول دوستانش: ابراهيم به زن نامحرم آلرژی داشت!
💫و چه زیبا گفت امام محمد باقر(ع): از تیرهای شیطان سخن گفتن با زنان نامحرم است.
💫ابراهيم به اطعام دادن نيز خيلی اهميت می داد. هميشه دوستان را به خانه دعوت می کرد و غذا می داد.
💫در دوران مجروحيت که در خانه بستری بود، هر روز غذا تهيه می کرد و کسانی که به ملاقاتش می آمدند را سر سـفره دعوت می کرد و پذيرائی می نمود و از اين کار هم بی نهايت لذت می بُرد.
💫به دوستان می گفت: ما وسيله ايم، اين رزق شماست رزق مؤمنين با برکت است..
💫در هيئت ها و جلسات مذهبی هم به همين گونه بود. وقتی می ديد صاحبخانه برای پذيرائی هيئت مشکل دارد، بدون کمترين حرفی برای همه مهمان ها و عزادارها غذا تهيه می کرد.
💫می گفت: مجلس امام حسين علیه السلام بايد از همه لحاظ كامل باشد.
💫شب های جمعه هم بعد از برنامه بسيج برای بچه ها شام تهيه می کرد. پس از صرف غذا دسته جمعی به زيارت حضرت عبدالعظيم يا بهشت زهرا سلام الله می رفتيم.
💫بچه هاي بسيج و هيئتی، هيچ وقت آن دوران را فراموش نمی کنند.
💫هر چند آن دوران زيبا و به يادماندنی طولانی نشد!
💫يک بار به ابراهيم گفتم: داداش، اين همه پول از کجا میياری؟! از آموزش و پرورش ماهی دو هزار تومان حقوق می گيری، ولی چند برابرش را برای ديگران خرج مب کنی!
💫نگاهی به صورتم انداخت و گفت: روزی رسان خداست در اين برنامه ها من فقط وسيله ام.
💫من از خدا خواستم هيچ وقت جيبم خالی نماند. خدا هم از جائی که فکرش را نمی کنم اسباب خير را برايم فراهم می کند.
#پایان
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی