eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
22هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
مراقب باش، نیشت نزند! 🔺️ شرحِ تشبیه دنیا به مار، در بیانات امیرالمومنین علیه ‎السلام 🌐 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔸️امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام می فرمایند: «انّما مثل‏ الدنیا مثل‏ الحیّة، لیّن مسّها، شدید نهشها؛ مثَل دنیا مثَل مار است. بدن مار، نرم و نیشش شدید است.» 🔸️اگر انسان روی بدن مار دست بکشد بدش نمی‌آید؛ خیلی نرم و ملایم است، ولی نیش آن خطرناک و گاهی کشنده است. 🔸️وقتی کودکان مار را می‌بینند (اگر کسی آن‌ها را نترساند)، از آن خوششان می‌آید و دلشان می‌خواهد با آن بازی کنند. دستی می‌‌‌کشند، و وقتی دیدند نرم است، بیشتر خوششان می‌آید و می‌خواهند بیشتر با آن بازی کنند، غافل از این‌که مار شوخی ندارد و یک‌باره نیش می‌زند. باید مار را شناخت و اگر مار کشنده‌ای است باید مواظب بود و از آن فرار کرد. 🔸️«فاعرض عمّا یعجبك منها لقلّة ما یصحبك منها؛ پس از جاذبه های فریبنده آن روی گردان، زیرا زمان کوتاهی در آن (دنیا) خواهی ماند» 🔸️اگر ماری دیدی و خیلی از آن خوشت آمد، و به آن دست کشیدی و دیدی موجود نرم و بی‌آزاری است، باز مواظب باش! خیلی به آن مشغول نشو! مصاحبت و بازی با مار خطرناک است. یک وقت تو را نیش می‌زند و آن وقت دیگر چاره‌ای نداری. بدان از آن‌چه بیشتر خوشت می‌آید، همان برایت بیشتر ضرر دارد. هر چه کمتر به آن دست بزنی احتمال خطرش کمتر است و سالم‌تر می‌مانی. 🔸️«كُلَّمَا اطْمَأَنَّ مِنْهَا إِلَى سُرُورٍ أَشخصه مِنْهَا مَكْرُوهٌ؛ هر گاه که به دنیا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه به سختی و گرفتاری دچار می گردد.» 🔸️هنوز از نرمی بدن مار استفاده نکرده‌ای، درد و رنجی شدید به دنبالش خواهد آمد. دنیا هم همین‌طور است. حال که از آن بهره و لذتی بردی، دیگر به آن دل نبند! همان لذتی که به‌اندازه ضرورت بردی کافی است، و سراغ هدف‌های اخروی برو! 🔺️بیانات آیت الله مصباح یزدی(قدس‎سره)، ۱۳۹۵/۰۴/۰۲ 🌐 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
💠 با این غفلت‌ها و رو سیاهی هاو این نافرمانی هایی که نسبت به اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌کنیم، استحقاق این را داریم که پس کله‌ای بزنند و بگویند: بروید گم شوید! ولی ما امید داریم که باز هم ما را بپذیرند؛ برای اینکه رحمت و محبت و لطف آنها بی‌نهایت است حد و حصر ندارد. 📱 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از علیرضا داودی نسب
مادر در خواب، پسر شهیدش را می‌بیند، پسر به او می‌گوید: در بهشت جایم خیلی خوب است، چه چیزی می‌خواهی برایت بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خواهم؛ فقط جلسه قرآن که می‌روم، همه قرآن می‌خوانند و من نمی‌توانم بخوانم، خجالت می‌کشم، می‌دانند من سواد ندارم، می‌گویند همان سوره توحید رو بخوان، پسر می‌گوید: نماز صبحت را که خواندی قرآن را بردار و بخوان! بعد از نماز، یاد حرف پسرش می‌افتد، قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت‌الله نوری.همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند، حضرت آیت‌الله نوری‌همدانی نزد مادر شهید می‌روند، قرآنی را به او می‌دهند که بخواند، به راحتی همه جای قرآن را می‌خواندداما بعضی جاها را نه! می‌فرمایند: «قرآن خودتان را بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط، آیت‌الله نوری با گریه، چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.» شهید 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از شریف نبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ای صفای قلب زارم / هرچه دارم از تو دارم... 🔹جشن باشکوه کاروان در جوار حرم حضرت زینب بنت موسی بن جعفر اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محمد فرنیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹اجرای 🎊 جشن دهه کرامت سالن شهرداری شهر نیمور 🔹جمعه ۵ خرداد ۱۴۰۲ 💐با تشکر از سربازان کوچک امام زمان عج شهر محلات و نیمور😍 ♦️ (سربازان رهرو ولایت) ┏━🌸🍃🌺🍃🌸━┓ کانون خادمیاران رضوی شهرستان محلات ┗━━━🍂 🌲 چون سرو سربلندیم آتش به اختیاریم
هدایت شده از شریف نبی
هدایت شده از شریف نبی
Dolatmand Kholf - Shahe Khorasaniam (320) (1).mp3
7.42M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شریف نبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 🔻مقایسه جالب مرگ و سفر به مشهد حجت الاسلام والمسلمین استاد 🌹 @dobare_zendegi 🌹
هدایت شده از شریف نبی
💥💥💥💥💥💥💥 🔆بهلول قبول شد 🌻«هارون‌الرشید» خلیفه‌ی عباسی خواست کسی را برای قضاوت بغداد تعیین نماید، با اطرافیان خود مشورت کرد، همگی گفتند: برای این کار جز بهلول صلاحیت ندارد. بهلول را خواست و قضاوت را به وی پیشنهاد کرد. بهلول گفت: «من صلاحیت و شایستگی برای این سمت ندارم.» 🌻هارون گفت: «تمام بغداد می‌گویند جز تو کسی سزاوار نیست، حال تو قبول نمی‌کنی!» بهلول گفت: «من به وضع و شخصیت خود از شما بیشتر اطلاع دارم و این سخن من یا راست است یا دروغ. اگر راست باشد شایسته نیست کسی که صلاحیت منصب قضاوت را ندارد متصدی شود. اگر دروغ است شخص دروغ‌گو نیز صلاحیت این مقام را ندارد.» هارون اصرار کرد که باید بپذیرد و بهلول یک شب مهلت خواست تا فکر کند. فردا صبح خود را به دیوانگی زد و سوار بر چوبی شده و در میان بازارهای بغداد می‌دوید و صدا می‌زد دور شوید، راه بدهید اسبم شما را لگد نزند. 🌻مردم گفتند: بهلول دیوانه شده است! خبر به هارون‌الرشید رساندند و گفتند: بهلول دیوانه شده است. 🌻گفت: «او دیوانه نشده ولکن دینش را به این واسطه حفظ و از دست ما فرار نمود تا در حقوق مردم دخالت ننماید.» 🌻آری آزمایش هر کس، نوعی مخصوص است. نه‌تنها ریاست برای بهلول آماده بود بلکه غذای خلیفه را برای او می‌آوردند می‌گفت: «غذا را ببرید پیش سگ‌ها پشت حمام بیاندازید، تازه اگر سگ‌ها هم بفهمند، از غذای خلیفه نخواهند خورد!» ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🧡هفت درس زندگی عشق را بی معرفت معنا مکن زر نداری مشت خود را وا مکن گر نداری دانش ترکیب رنگ بین گلها، زشت یا زیبا نکن پیرو خورشید یا آیینه باش هر چه عریان دیده ای افشا مکن ای که از لرزیدن دل آگهی هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن زر بدست طفل دادن ابلهی ست اشک ر ا نذر غم دنیا مکن خوب دیدن شرط انسان بودن است عیب را در این و آن پیدا مکن...💛 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔆سعد و پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم 🦋مردی از پیروان پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم به نام سعد بسیار مستمند بود و جزء اصحاب صُفّه (به کسانی گفته می‌شد که خانه نداشتند و در ایوان و غرفه‌های مسجد زندگی می‌کردند) محسوب می‌شد و تمام نمازهای شبانه‌روزی را پشت سر پیامبر می‌گذارد. پیامبر از فقر سعد متأثّر بود، روزی به او وعده داد اگر مالی به دستم بیاید تو را بی‌نیاز می‌کنم. مدتّی گذشت اتفاقاً چیزی به دست نیامد و افسردگی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم بر وضع مادی سعد بیشتر شد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و دو درهم با خود آورد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: «ما از اندوه تو به‌واسطه‌ی فقر سعد آگاهیم اگر می‌خواهی از این حال خارج شود دو درهم را به او بده و بگو خرید و فروش کند.» 🦋پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم دو درهم را گرفته؛ وقتی برای نماز ظهر از منزل خارج شد، سعد را مشاهده کرد که به انتظار ایشان بر در یکی از حجرات مسجد ایستاده است. فرمود: «می‌توانی تجارت کنی؟» 🦋عرض کرد سوگند به خدا که سرمایه ندارم؛ پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم دو درهم را به او داد و فرمود: «سرمایه‌ی خود کن و به خرید و فروش مشغول شو.» 🦋سعد پول را گرفت و برای انجام نماز به مسجد رفت و بعد از نماز ظهر و عصر به طلب روزی مشغول شد. 🦋خداوند برکتی به او داد که هر چه را به یک درهم می‌خرید، دو درهم می‌فروخت؛ کم‌کم وضع مالی او رو به افزایش گذاشت، به‌طوری‌که بر در مسجد دکّانی گرفت و کالای خود را آنجا می‌فروخت. 🦋چون کارش بالا گرفت، کارش از نظر عبادی به‌جایی رسید که وقتی بلال اذان می‌گفت، او خود را برای نماز آماده نمی‌کرد؛ بااینکه قبلاً پیش از اذان مهیّای نماز می‌شد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «سعد! دنیا تو را مشغول کرده و از نماز بازداشته است.» گفت: «چه کنم اموال خود را بگذارم، ضایع می‌شود می‌خواهم پول جنس فروخته را بگیرم و از دیگری متاعی خریدم، جنس را تحویل بگیرم و قیمتش را بدهم.» 🦋پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم از مشاهده اشتغال سعد به ثروت و باز ماندنش از بندگی افسرده گشت، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: «از افسردگی تو اطلاع یافتیم، کدام حال را برای سعد می‌پسندی؟» پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم گفت: حال قبلی برایش بهتر بوده، جبرئیل هم گفت: آری علاقه به دنیا انسان را از یاد آخرت غافل می‌کند؛ حال دو درهمی که به او دادی از او پس بگیر. 🦋پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم نزد سعد آمده و فرمود: دو درهمی که به تو دادم، برنمی‌گردانی؟ 🦋عرض کرد: دویست درهم خواسته باشید می‌دهم، فرمود: نه همان دو درهمی که گرفتی، بده. پول را تقدیم پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم کرد. چیزی از زمان نگذشت که وضع مالی او به حال اوّل برگشت. 📚داستان‌ها و پندها 2/78 -حیوه القلوب 1/578 ✾📚 @Dastan 📚✾
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 🔆گوش شنوا 🍃حکیمی از محلی که استخوان‌های جمجمه سر زیادی در آن بود، عبور می‌کرد؛ برای تفهیم، به شاگردش گفت: یکی از آن‌ها را بردار و ریگی در داخل سوراخ گوشش بینداز. 🍃 او چنین کرد لکن سوراخ گوش مسدود بود و سنگ‌ریزه داخل نشد. فرمود: این به درد نمی‌خورد، جمجمه دیگری بردار و همان کار را انجام بده. شاگرد جمجمه دیگر را گرفت و در گوش آن ریگی انداخت، ریگ از یک سوراخ داخل شد و از سوراخ گوش دیگر بیرون افتاد. فرمود: این هم به درد نمی‌خورد، جمجمه دیگری بگیر و همان عمل را انجام بده. 🍃شاگرد این دفعه ریگ داخل گوش جمجمه‌ای کرد و ریگ بیرون نیامد. حکیم فرمود: این به درد می‌خورد. آن را بردار ببریم. اشخاص هم در برابر سخنان حکمت‌آمیز به این سه دسته تقسیم می‌شوند و تنها گروه سوم به درد سلوک و عمل می‌خورند. 📚مصباح الهدی، ص 462 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ...؟! 🌷یک روز در فرودگاه، شهید حاج احمد کاظمی را دیدم. ایشان بعد از احوالپرسی از من پرسیدند: حاج مرتضی دستت چطور است؟ مواظبش هستی؟ گفتم: بله یک دست مصنوعی گذاشته‌ام که به عصب‌های قطع شده دستم آسیبی نرسد و زیاد درد نکند. حاج احمد گفتند: خدا پدرت را بیامرزد این را نمی‌گويم. می‌گويم مواظبش هستی که با ماشینی، درجه‌اى، پست و مقامی تعویضش نکنی؟ سرم را به پایین انداختم و سکوت کردم. 🌷ایشان ادامه دادند: اگر یک سکه بهار آزادی در جیبت باشد و هنگام رانندگی یک مرتبه به یادت بیفتد سریعاً دستت را از فرمان برنمی‌داری و روی جیبت نمی‌گذارى که ببینی سکه سر جایش هست یا نه؟!! آیا این دستی که در راه خدا داده‌ای ارزشش به اندازه یک سکه نیست که هر شب ببینی دستت را داری، دستت چطور است؟ سر جایش هست یا با چیزی عوضش کرده‌ای؟ پس مواظب باش با چیزی عوضش نکنی. 🌹خاطره ای به یاد سردار شهید فرمانده حاج احمد کاظمی : آزاده سرافراز و جانباز قطع دست راست حاج مرتضی حاج باقری ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز داستان گناهکار و امام صادق علیه السلام 🎙استاد عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
ابراهیم و قربانی کردن اسماعیل خداوند ابراهیم علیه‌السلام را مأمور کرد که به دست خود اسماعیل را قربانی نماید. این جریان، امتحان و آزمایشی بود برای او تا مقدار صبر و تحملش در برابر فرمان الهی معلوم گردد و عطای پروردگار نسبت به او از روی استحقاق و شایستگی باشد. حال پس از سال‌ها تنهایی و بی‌فرزندی، اکنون که نور چشم او کمی بزرگ شده و به سن سیزده‌سالگی رسیده، ابراهیم مأمور می‌شود به دست خود او را ذبح کند. ابراهیم به اسماعیل می‌گوید: «پسر جان من در خواب دیده‌ام که تو را قربانی می‌کنم، بنگر تا رأی تو در این باره چیست؟» گفت: «پدر جان به هر چه مأموری عمل کن که انشا الله مرا از صابران خواهی یافت.» بعد اسماعیل خودش پدر را ترغیب به این کار می‌کند و می‌گوید: اکنون‌که تصمیم به کشتن من داری، دست و پایم را محکم ببند که در وقت سر بریدنم آن موقع که کارد بر گلویم می‌رسد، دست و پا نزنم و از اجر و ثوابم کاسته نشود، زیرا مرگ سخت است و ترس آن را دارم که هنگام احساس آن، مضطرب شوم. دیگر آن‌که کاردت را تیز کن و به سرعت بر گلویم بکش تا زودتر آسوده شوم. هنگامی‌که مرا بر زمین خوابانیدی، صورتم را به رو و بر زمین بنه و به یک طرف صورت مرا به زمین مخوابان، زیرا می‌ترسم چون نگاهت به صورت من بیفتد، حال رقّت به تو دست دهد و مانع انجام فرمان الهی گردد. جامه‌ات را هنگام عمل بیرون آر که از خون من چیزی بر آن نریزد و مادرم آن را نبیند. اگر مانعی ندیدی پیراهنم را برای مادرم ببر، شاید برای تسلیت خاطرش در مرگ من وسیله مؤثّری باشد و آلام درونی‌اش تخفیف یابد. پس از این سخن‌ها بود که ابراهیم به او گفت: به‌راستی تو ای فرزند! برای انجام فرمان خدا، نیکو یاور و مددکار هستی. ابراهیم فرزند را به منی (محل قربان گاه) آورد و کارد را تیز کرده و دست و پای اسماعیل را بست و روی او را بر خاک نهاد، ولی از نگاه کردن به او خودداری می‌کرد و سر را به‌سوی آسمان بلند می‌کرد، آنگاه کارد را بر گلویش نهاد و به حرکت درآورد امّا مشاهده کرد که لبه کارد برگشت و کند شد. تا چند مرتبه این مسئله تکرار شد که ندای آسمانی آمد: ای ابراهیم حقاً که رویای خویش را انجام دادی و مأموریت را جامه عمل پوشاندی؛ جبرئیل به‌عنوان فدای اسماعیل گوسفندی آورد و ابراهیم آن را قربانی کرد؛ و این سنّت بر حاجیان به‌جای ماند که هرساله در منی قربانی انجام دهند. تاریخ انبیاء، ج 1، ص 169 - 164 ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از سهیل سلیمی (مرصاد)
سلطان ملطان نمنه دی؟! سلطان هم باشی باید بیای جلوی رهبر انقلاب دست‌بسته و‌ مودب بشینی و عرض ادب کنی. زبان بدن بلدها بیاین تحلیل کنین ببینیم یاد گرفتین زبان بدن یعنی چی یا توضیح بدم! ماشاء‌الله به این اقتدار چشم بد دور باشه از این همه عزت و اقتدار😋 ✅کانال سهیل سلیمی✅ https://eitaa.com/joinchat/1345388748C7b0dc74120
هدایت شده از سعیدیسم ✅
✅‍ "امام زمان آمدنی نیست، آوَردَنیست" 🌟حاج اسماعیل دولابی میفرماید: ظاهرا میگوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت میرویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم، باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند. امام زمان گم و غائب نشده است. ما گم و غائب شده ایم. 📚 مصباح الهُدی ص ۳۱۹ ‌ از حضرت فاطمه روایت شده که پیامبر اکرم فرمودند: امام همچون کعبه است که (مردم) باید به سویش روند، نه آن که (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید. 📚 بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳ تا ما نخواهیم، او نمی آید... کافیست از خودمان شروع کنیم..
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اجرای «سلام فرمانده» مسلمانان آفریقای جنوبی برای پرسنل ناوشکن دنا 🔸دریادار دوم ستاد فرهاد فتاحی (فرمانده ناوگروه 86 نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران): 🔹ماه رمضان در کیپ تاون آفریقای جنوبی بودیم و در مسجدی به نام اهل بیت(ع) حضور پیدا کردیم، روحانی همراه ما آنجا سخنرانی کرد و کار به پرسش و پاسخ هم رسید، نوعی جهاد تبیین هم داشتیم. 🔹بچه مسجدی‌های آنجا سرود سلام فرمانده را هم برایمان اجرا کردند. 🔹آدمیرال‌های نیروی دریایی آفریقای جنوبی باورشان نمی‌شد ما با ناوشکن دنا، به چنین مأموریتی آمده باشیم. ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گستاخی وقیحانه و تمام عیار شبکه اینترنشنال در دفاع از حمله نظامی به ایران 🔺 کارشناس به اصطلاح ایرانی شبکه اینترنشنال در اظهاراتی وقیحانه در آنتن زنده این شبکه خواستار حمله نظامی به ایران شد. 🔹 مدعی شد: 🔸 آلترناتیو هایی که الان هست فقط هست، یعنی جنگی که گسترده باشد و اینطور هم نباید باشد فقط بروند را بزنند و مساله تمام بشود و روی همدیگر را ببوسند و بنشینند کنار... 🔹 باید از جنوب ایران، از بزنند و بیایند بالای ، ، ، ، و خلاصه چهارگوشه مملکت را باید بزنند و این باید یک جنگ تمام عیار بشود.... ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛