eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
4هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
35 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان قسمت سی و یک بدون تو هرگز پشت سر هم زنگ می زد … توان جواب دادن نداشتم … اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم … توی حال خودم نبودم … دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد … - چرا دست از سرم برنمی داری؟ … برو پی کارت … - در رو باز کن زینب … من پشت در خونه ات هستم … تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه … - دارو خوردم … اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان… یهو گریه ام گرفت … لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم … حتی بدون اینکه کاری بکنه … وجودش برام آرامش بخش بود … تب، تنهایی، غربت … دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم … - دست از سرم بردار … چرا دست از سرم برنمی داری؟ … اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟… اشک می ریختم و سرش داد می زدم … - واقعا … داری گریه می کنی؟ … من واقعا بهت علاقه دارم… توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ … پریدم توی حرفش … - باشه … واقعا بهم علاقه داری؟ … با پدرم حرف بزن … این رسم ماست … رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم … چند لحظه ساکت شد … حسابی جا خورده بود … - توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ … آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم … دیگه توان حرف زدن نداشتم … - باشه … شماره پدرت رو بده … پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ … من فارسی بلد نیستم … - پدرم شهید شده … تو هم که به خدا … و این چیزها اعتقاد نداری … به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم … از اینجا برو … برو … و دیگه نفهمیدم چی شد … از حال رفتم … نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم … سرگیجه ام قطع شده بود … تبم هم خیلی پایین اومده بود … اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم … از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم … بلند که شدم … دیدم تلفنم روی زمین افتاده … باورم نمی شد … 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون … با همون بی حس و حالی … رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم … تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود … مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین … از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم … انگار نصف جونم پریده بود … در رو باز کردم … باورم نمی شد … یان دایسون پشت در بود… در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد … با حالت خاصی بهم نگاه کرد … اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام … - با پدرت حرف زدم … گفت از صبح چیزی نخوردی … مطمئن شو تا آخرش رو می خوری .. این رو گفت و بی معطلی رفت … خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل … توش رو که نگاه کردم … چند تا ظرف غذا بود … با یه کاغذ … روش نوشته بود … - از یه رستوران اسلامی گرفتم … کلی گشتم تا پیداش کردم … دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری … نشستم روی مبل … ناخودآگاه خنده ام گرفت … ادامه دارد.... ‌‌‌ ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ــ
وکیل خود باشیم..... ✅آیا در صورت اعتیاد مرد، زن می تواند درخواست طلاق دهد؟ 🔹اگر زن درخواست طلاق به دلیل اعتیاد مرد دهد، معمولا دادگاه زمانی حکم به طلاق می دهد که تشخیص دهد اعتیاد مرد به گونه ای مضر است که به اساس زندگی خانوادگی خلا وارد می کند و ادامه زندگی برای زن دشوار است. در غیر این صورت حکم به طلاق نخواهد داد. https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*ادب مرد به ز دولت اوست* «حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل، بی‌ادبی به بزرگان دنیا بود» 😂😐 https://eitaa.com/yasegharibardakan
اندکی تامل🙏 گاهی یک حرکت کوچک می‌تواند دنیای بزرگ یک نفر را عوض کند جنایتکاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی با لباس ژنده و پر گردوخاک و دست‌و‌صورت کثیف و خسته و کوفته به یک دهکده رسید. چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. جلوی یک مغازه میوه‌فروشی ایستاد و به پرتقال‌های بزرگ و تازه خیره شد، اما بی‌پول بود. به‌خاطر همین دودل بود که پرتقال را به‌زور از میوه‌فروش بگیرد یا آن را گدایی کند. دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس می‌کرد که به یک‌باره پرتقالی را جلوی چمشش دید. بی‌اختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و پرتقال را از دست مرد میوه‌فروش گرفت. میوه‌فروش گفت: بخور نوش جانت، پول نمی‌خواهم. سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلوی دکه میوه‌فروش ظاهر شد. این دفعه بی‌آنکه کلمه‌ای ادا کند، صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت. فراری دهان خود را باز کرد. گویی می‌خواست چیزی بگوید. ولی نهایتاً در سکوت پرتقال‌ها را خورد و با شتاب رفت. آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع می‌کرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد. میوه‌فروش وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت، مات و متحیر شد. عکس همان مردی بود که با لباس‌های ژنده از او پرتقال مجانی می‌گرفت. زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی به‌عنوان جایزه تعیین کرده بودند. میوه‌فروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت. پلیس‌ها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند. سه‌چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوه‌فروشی ظاهر شد. با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود. او به اطراف نگاه کرد. گویی متوجه وضعیت غیرعادی شده بود. دکه‌دار و پلیس‌ها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیرنظر داشتند. او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگه‌داشتن دو دست خود، به‌راحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر شد. موقعی که داشتند او را می‌بردند زیر گوش میوه‌فروش گفت: آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان. سپس لبخندزنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد. میوه‌فروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد.در صفحه پشتش چند سطر دست‌نویس را دید که نوشته بود: من دیگر از فرار خسته شدم. از پرتقالت متشکرم. هنگامی که داشتم برای پایان‌دادن به زندگی‌ام تصمیم می‌گرفتم، نیک‌دلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت. بگذار جایزه پیداکردن من، جبران زحمات توباشد🙏 https://eitaa.com/yasegharibardakan
با عنایت خیرین عزیز ، جمع مبلغ واریزی های طرح بوی ماه مهر به ۳۰/۲۰۹/۰۰۰ تومان رسید.🌹🌹 الهی دست به خاکستر بزنید ، براتون طلا بشه ..‌‌. الهییییی به حق صلوااااااات
‌۱۵ هزار نفر رفتن کنسرت معین تو استانبول! با میانگین قیمت ۳۶ میلیون (۲۰۰ دلار بلیط+ ۲۴ تومن تور) میشه ۵۴۰ میلیارد تومن! با این پولا نمیشه به فقرا کمک کرد؟! فقط با پولای محرم میشه؟! 👈 البته که پول حرام خرج حرام میشه و قطعا نباید پول نجس رو به فقرا داد؛ باید همش رو ریخت تو جیب نجاست خواران لس آنجلسی! https://eitaa.com/yasegharibardakan
جوانان و مستمعین عزیز مجمع انشاالله امشب ( پنجشنبه ۲۲ شهریور ) ساعت ۲۰:۳۰ وعده مجمع میخواهیم کتیبه ها و پرچم های عزای حسین ع رو باز کنیم و برای جلسه هفتگی فردا شب آماده کنیم. دوستان با توجه به دکور مراسم و سنگینی کتیبه به تعداد نیروی بالایی نیاز دارد لطفا هرکسی واقعا میتونه وقت بگذاره نهایتا اول وقت بیاد که اول دکور رو باز کنیم . ممنون انشاالله زنده باشیم و محرم سال دیگه در کنار هم سیاه پوشی کنیم...
جمعه شب های پاک.... سلسله جلسات هفتگی مجمع عاشقان بقیع اردکان ✅ جمعه ۱۴۰۳/۰۶/۲۳ از اذان مغرب همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء مناسبت : ایام ربیع الاول و آغاز امامت امام زمان عج امام جماعت : حجه الاسلام قانعی قرائت قرآن و زیارت عاشورا / آموزش مداحی 💠 سخنران : حجه الاسلام دادآفرین 👈( از ساعت ۱۹:۲۰ )👉 عرض ارادت به پیشگاه امام زمان عج مکان : خیابان شهید مطهری جنوبی ، مجتمع بیت الزهرا ء س ، مجمع عاشقان بقیع اردکان 🔰روابط عمومی بيت الزهرا س @yasegharibardakan
مستمعین عزیز توجه داشته باشید جلسه هفتگی از ساعت ۱۸:۲۰ و اذان و نماز جماعت مغرب شروع میشه انشاالله ....
مجمع عاشقان بقیع اردکان
جمعه شب های پاک.... سلسله جلسات هفتگی مجمع عاشقان بقیع اردکان ✅ جمعه ۱۴۰۳/۰۶/۲۳ از اذان مغرب همرا
🪷🌼🪷🌼🪷🌼🪷🌼🪷🌼🪷 🪻جشن بزرگ آغاز امامت امام زمان عج ✴️ سخنرانی و مولودی خوانی 🔹️ حجت‌الاسلام مهدی داد آفرین 🔹️کربلایی حاج محمد ابراهیمیان 🟣 جمعه ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۳ 🟠 همراه با اقامه نماز مغرب و عشاء 🟩 مجمع عاشقان بقیع اردکان @yasegharibardakan
هم اکنون بازکردن پرچم ها و کتیبه های عزای سیدالشهدا ع مجمع عاشقان بقیع اردکان
🪷🌼🪷🌼🪷🌼🪷🌼🪷🌼🪷 🪻جشن بزرگ آغاز امامت امام زمان عج ✴️ سخنرانی و مولودی خوانی 🔹️ حجت‌الاسلام مهدی داد آفرین 🔹️کربلایی حاج محمد ابراهیمیان 🟣 جمعه ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۳ 🟠 همراه با اقامه نماز مغرب و عشاء 🟩 مجمع عاشقان بقیع اردکان @yasegharibardakan
تمرین امشب کلاس مداحی از تمرین هفته های قبلی انشاالله
تهیه پارچه لباس مدرسه ۲۱ دانش آموز کم برخوردار و ارسال برای دوخت خیریه مجمع پروژه ادامه دارد......