💢زندگی نامه شهیده معصومه ارامش💢
.
صلوات و درود به روان پاک شهیده عفاف
#شهید معصومه آرامش
#عفاف و #حجاب در جامعه و همچمین تلاش شبانه روزی دشمنان برای از ببن بردن عفت و #حیا در بین زنان مسلمان ایرانی ،احیا و شناخت الگو های اجتماعی برای جوانان و نوجوانان بسیار حائز اهمیّه...
.
در این بین میتوان به اولین و تنها شهید عفاف و حجاب کشور یعنی شهیده معصومه ارامش اشاره کرد!که نام ایشان متاسفانه درکشور گمنام است.
.
#شهیده_آرامش در یک دفاع جانانه از مبانی و اعتقادات دینی تا سر حد مرگ به مبارزه با بی دینی ،بی عفتی ،خباثت ،شهوت رفت و در نهایت در یک تراژدی غمگین با زبان روزه به دست یک شخص حیوانی جان خودش را در این راه تقدیم کرد😔
.
مع الاسف عدم شناخت جوانان و نوجوانان و عدم مواجهه با الگوهای مورد اشاره و در مقابل ارائه الگوهای منحط غربی در رسانه های متعهد باعث از بین رفتن این واجب الهی شده است!
مستند «ارامش معصومه ها» تلاش دارد تا با معرفی #شهیده معصومه ارامش و شرح زندگی این دختر هجده ساله به یک الگوی دینی و اجتماعی بپردازد!
. #آرامش_معصومه_ها و #شهیده_معصومه_آرامش
شهری به نام #بروجن که درآنجا كتابخانهای بسیار زيبا و پربار وجود دارد كه بر سينه آن نوشتهاند :
كتابخانه ی #شهیده_معصومه_آرامش !
# معصومه آرامش كيست؟!
دختری كه #شهيد عفاف وحجاب خويش شد ومحل شهادت ایشان هم كتابخانه بود!!!
.
از خانواده ی ایشان فرمودند :يک روز در #كتابخانه غرق مطالعه بوده و اصلاً متوجه خلوت شدن کتابخانه نشده بودند!
با پیشنهاد بیشرمانه مسئول کتابخانه در حالیکه فقط او و معصومه در کتابخانه مانده بودند و شراره #شهوت از او جهنمی متحرک ساخته بود 😑، معصومه شروع به جیغ و فریاد میکند ولی صدایش به جایی نمیرسد چون کتابخانه در منطقهای بود که با مرکز شهر مقداری فاصله داشت!
.
وقتی مسئول کتابخانه مقاومت معصومه را میبیند چاقویش را در میآورد و او را با تهدید به کشتن به حمام زیر کتابخانه میبرد...😔
معصومه به آن نانجیب میگوید تمام طلاهایم را به تو میدهم دست از این کار کثیف بردار...
من تا الان دامنم به گناه آلوده نشده است😔
.
مسئول کتابخانه که هواهای شیطانی تمام وجودش را پر کرده بود قبول نمیکند و وقتی میبیند این دختر تن به خواسته گناه آلود او نمیدهد با کارد به گلوی معصومه میزند و او را به #شهادت میرساند...
بعد شروع به مُثله کردن شهیده میکند و بدن تکه تکه ی او را درون کیسه میگذارد و در زیر پلی پنهان میکند...
.
چند روز بعد پیکر قطعه قطعه شدهاش که در #چادر عفافاش پيچيده شده بود كشف شده و به پزشک قانونی منتقل میشود!
پزشک قانونی به عفت و پاكی او گواهی میدهد، شهر سه روز به حالت تعطيل عمومی درآمده و همگان در شهادت آن #شهيد_راه_عفاف عزادار بودند؛به لطف الهی چندی بعد #قاتل او شناسايی و در برابر ديدگان مردم داغدار آن شهر به دار مجازات آويخته میشود...
.
آره دوست عزیز، كارد به حلقوم #شهیده_معصومه_آرامش نشست، اما تن به گناه و تباهی نداد و وفاداریاش را به عقيدهاش و به پرچمدار مكتب عصمت و عفت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به اثبات رساند،چنانچه این شهیده ی والا مقام در ایّام ولادت حضرت صدیقه طاهره علیها سلام نیز به شهادت رسیدند!
.
پ.ن :
سال 1369 ، شهادت معصومانه اين دانش آموز ، تحولی شگرف در منطقه آفريد اما متاسفانه بازتاب و تبليغ كافی نداشت...
حال پس از قریب سی سال و در آيندهای نزديک به تماشای مستند #آرامش_معصومه_ها خواهیم نشست!
.
(مستندی بسیار قوی وپر محتوا)
#شهیده_معصومه_آرامش❤
آرامش_معصومه_ها❤️
@chadorhayesorkh
💢چادر نماد حجاب💢سرخی نماد شهادت💢
هدایت شده از بہ سوے سـ⭐ـتاره ها
حسینی:
#🖤
.
در #بروجن شهری سنتی و صميمی حدود 60 كيلومتری شهركرد به كتابخانهای زيبا و پربار ميرسی كه بر سينه آن نوشتهاند :
كتابخانه #معصومه_آرامش !
میپرسی معصومه كيست؟
میگويند دختری كه شهيد عفاف خويش شد و مشهد(محل شهادت) او كتابخانه !!!
.
دختری كه به #قرآن عشق میورزيد ، شيفته #نهج_البلاغه بود و فرصتهای خويش را پس از كلاس و مدرسه در كتابخانه ميگذارند.
يک روز در #كتابخانه غرق مطالعه بود و اصلاً متوجه خلوت شدن کتابخانه نشده بود.
با پیشنهاد بیشرمانه مسئول کتابخانه در حالیکه فقط او و معصومه در کتابخانه مانده بودند و شراره #شهوت از او جهنمی متحرک ساخته بود معصومه شروع به جیغ و فریاد میکند ولی صدایش به جایی نمیرسد چون کتابخانه در منطقهایست که با مرکز شهر مقداری فاصله دارد...
.
وقتی مسئول کتابخانه مقاومت معصومه را میبیند چاقویش را در میآورد و او را با تهدید به کشتن به حمام زیر کتابخانه میبرد...
معصومه به آن نانجیب میگوید تمام طلاهایم را به تو میدهم دست از این کار کثیف بردار من تا الان دامنم به گناه آلوده نشده است...
.
مسئول کتابخانه که هواهای شیطانی تمام وجودش را پر کرده است قبول نمیکند و وقتی میبیند این دختر تن به خواسته گناه آلود او نمیدهد با کارد به گلوی معصومه میزند و او را به #شهادت میرساند. بعد شروع به مُثله کردن شهیده میکند و بدن اِرباً اِربای او را درون کیسه میگذارد و در زیر پلی پنهان میکند...
.
چند روز بعد پیکر قطعه قطعه شدهاش که در #چادر عفافاش پيچيده شده بود كشف شده و به پزشک قانونی منتقل میشود. پزشک قانونی به عفت و پاكی او گواهی میدهد.
شهر سه روز به حالت تعطيل عمومی درآمده و همگان در شهادت آن #شهيد_راه_عفاف عزادار بودند. به لطف الهی ديری نپاييد كه #قاتل او شناسايی و در برابر ديدگان مردم داغدار آن شهر به دار مجازات آويخته میشود...
.
كارد به حلقوم معصومه نشست و او كه با نهجالبلاغه انس داشت و شهيد شمشير را میشناخت حلقومش را به تيغ سپرد اما تن به گناه و تباهی نداد و وفاداریاش را به عقيدهاش و به پرچمدار مكتب عصمت و عفت "#حضرت_فاطمه_زهرا(س)" به اثبات رساند...
.
پ.ن :
سال 1369 ، شهادت معصومانه اين دانش آموز ، تحولی شگرف در منطقه آفريد اما بازتاب و تبليغ كافی نداشت...
حال پس از قریب سی سال و در آيندهای نزديک به تماشای مستند #آرامش_معصومه_ها خواهیم نشست!
💫چادرهای سرخ💫
💢چادر نماد حجاب💢سرخی نماد شهادت💢
@chadorhayesorkh
💢💢💢💢💢💢💢💢💢
🦋 دردفتر صبح🦋
اگر روزی از روزهای سال وثانیه ای از گذر عمر گذرتان به طبیعت بروجن در ۶۰کیلو متری شهرکردافتاد؛درآنجا کتابخانه ای می بینید که سر درآن به نام دختری زینت یافته است.دختری که یادش هر دل معصومه ای را آرامش می دهد۰۰۰
#گذر عمر#
نامش معصومه و نسبش آرامش.در خانواده ای مذهبی به دنیا می آیدو پا به عرصه ی هستی می گذارد.تا معصومه قد بکشد،جنگ تمام می شودو معصومه از قافله یاران جا می ماند؛اما پا پس نمی کشد.دختر نوجوان بروجن سخت تلاش
می کند.با قرآن انس میگیردو تارو پود وجودش را با نهج البلاغه گره می زند.نتیجه ی سعی و تلاش اوبا چندین رتبه در نهج البلاغه پایان نمی یابد۰۰۰۰
#زیبا ترین صبح #
صبح است.یک صبح زیبا یک صبح بزرگ برای معصومه.کش چادر را روی سرش محکم می کندو به سمت کتابخانه می رود.اما انگار دل و جان معصومه زودتر ازخودش خود را به کتابخانه رساندهاند.معصومه به کتابخانه می رسد۰۰۰
#عکسی از کلاغ #
قبل از اینکه وارد شود؛سر بر می گرداند و کلاغی راکه ملتمسانه از روی شاخه ی درخت ،به او زل زده بود نگاه می کند.وارد کتابخانه می شود.در مقابل قفسه ای می ایستد،کتابی برمی دارد و به مطالعه می پردازد۰۰۰۰
#کتابخانه خلوت می شود #
روح معصومه سخت با کتاب انس گرفته؛به طوری که او متوجه گذر زمان نمی شود.ساعتی از حضوراو در کتابخانه می گذرد کم کم کتابخانه خلوت می شود.اما معصومه همچنان غرق در داستان پر فرازو نشیب کتاب است۰۰۰۰
#گوش های بروجن کر شده #
کتابخانه کاملا خلوت شده.معصومه همچنان غرق در خواندن کتاب است، که ناگاه سایه ای را حس می کند.سراز کتاب بر می دارد. مستخدم کتابخانه را در مقابل خود می بیند.مستخدم جلو می آید. معصومه می ترسد. می خواهد فرار کند که چنگال های مرد مانعش می شوند. معصومه فریاد می کشداما کسی نیست که صدایش را بشنود؛حتی حالا۰۰۰۰
#تا به حال به گناه آلوده نشدم #
_ همه ی طلا هایم را بردارم. فقط من را رها کن. من تا به حال به گناه آلوده نشدم!شهوت آتشی است،که لحظه به لحظه در چشمان مرد مستخدم شعله ور تر می شود.آنقدر که پاکی معصومه را نمی بیند و به حریم پاکش جسارت می کند. وقتی مرد مستخدم با مقاومت معصومه مواجه می شود؛چاقو را از کشو بر می دارد.معصومه را تهدید میکند و کشان کشان به حمام زیر زمین می برد۰۰۰۰
#دلگویه ای با معصومه #
معصومه چه زیبا شبیه مادر شده ای وقتی که چادر از سرت می کشند❗️
چادری که یادگار مادر بود و در ایام میلاد او به خونت سرخ شد۰۰۰۰
♥️شهــــــــــیدهمعصومہآرامش❤️
♦️چادر نماد حجاب♦️سرخی نماد شهادٺ
https://eitaa.com/joinchat/3474784276Ccb7f2b49a6
#پایگاه_تخصصی_شهیده_معصومه_آرامش
چهارشنبه های زهرایی.آتش به اختیار
سلام دوستان #رفیق_شهیده_ام میپرسند عکس پروفایلت کیه؟ وقتی با شهیدی رفیق باشی خودش کمکت میکنه... #شهی
💫آرامش معصومه ها
در #بروجن شهری سنتی و صميمی حدود 60 كيلومتری شهركرد به كتابخانهای زيبا و پربار ميرسی كه بر سينه آن نوشتهاند :
كتابخانه #معصومه_آرامش !
میپرسی معصومه كيست؟
میگويند دختری كه شهيد عفاف خويش شد و مشهد(محل شهادت) او كتابخانه !!!
.
دختری كه به #قرآن عشق میورزيد ، شيفته #نهج_البلاغه بود و فرصتهای خويش را پس از كلاس و مدرسه در كتابخانه ميگذارند.
يک روز در #كتابخانه غرق مطالعه بود و اصلاً متوجه خلوت شدن کتابخانه نشده بود.
با پیشنهاد بیشرمانه مسئول کتابخانه در حالیکه فقط او و معصومه در کتابخانه مانده بودند و شراره #شهوت از او جهنمی متحرک ساخته بود معصومه شروع به جیغ و فریاد میکند ولی صدایش به جایی نمیرسد چون کتابخانه در منطقهایست که با مرکز شهر مقداری فاصله دارد...
.
وقتی مسئول کتابخانه مقاومت معصومه را میبیند چاقویش را در میآورد و او را با تهدید به کشتن به حمام زیر کتابخانه میبرد...
معصومه به آن نانجیب میگوید تمام طلاهایم را به تو میدهم دست از این کار کثیف بردار من تا الان دامنم به گناه آلوده نشده است...
.
مسئول کتابخانه که هواهای شیطانی تمام وجودش را پر کرده است قبول نمیکند و وقتی میبیند این دختر تن به خواسته گناه آلود او نمیدهد با کارد به گلوی معصومه میزند و او را به #شهادت میرساند. بعد شروع به مُثله کردن شهیده میکند و بدن اِرباً اِربای او را درون کیسه میگذارد و در زیر پلی پنهان میکند...
.
چند روز بعد پیکر قطعه قطعه شدهاش که در #چادر عفافاش پيچيده شده بود كشف شده و به پزشک قانونی منتقل میشود. پزشک قانونی به عفت و پاكی او گواهی میدهد.
شهر سه روز به حالت تعطيل عمومی درآمده و همگان در شهادت آن #شهيد_راه_عفاف عزادار بودند. به لطف الهی ديری نپاييد كه #قاتل او شناسايی و در برابر ديدگان مردم داغدار آن شهر به دار مجازات آويخته میشود...
.
كارد به حلقوم معصومه نشست و او كه با نهجالبلاغه انس داشت و شهيد شمشير را میشناخت حلقومش را به تيغ سپرد اما تن به گناه و تباهی نداد و وفاداریاش را به عقيدهاش و به پرچمدار مكتب عصمت و عفت "#حضرت_فاطمه_زهرا(س)" به اثبات رساند...
.
پ.ن :
سال 1369 ، شهادت معصومانه اين دانش آموز ، تحولی شگرف در منطقه آفريد اما بازتاب و تبليغ كافی نداشت...
#شهیده_معصومه_آرامش
https://eitaa.com/joinchat/1220804622C852f66096a
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
#شهیده_معصومه_آرامش
در #بروجن شهری سنتی و صميمی حدود 60 كيلومتری شهركرد به كتابخانهای زيبا و پربار ميرسی كه بر سينه آن نوشتهاند :
كتابخانه #معصومه_آرامش !
میپرسی معصومه كيست؟
میگويند دختری كه شهيد عفاف خويش شد و مشهد(محل شهادت) او كتابخانه !!!
.
دختری كه به #قرآن عشق میورزيد ، شيفته #نهج_البلاغه بود و فرصتهای خويش را پس از كلاس و مدرسه در كتابخانه ميگذارند.
يک روز در #كتابخانه غرق مطالعه بود و اصلاً متوجه خلوت شدن کتابخانه نشده بود.
با پیشنهاد بیشرمانه مسئول کتابخانه در حالیکه فقط او و معصومه در کتابخانه مانده بودند و شراره #شهوت از او جهنمی متحرک ساخته بود معصومه شروع به جیغ و فریاد میکند ولی صدایش به جایی نمیرسد چون کتابخانه در منطقهایست که با مرکز شهر مقداری فاصله دارد...
.
وقتی مسئول کتابخانه مقاومت معصومه را میبیند چاقویش را در میآورد و او را با تهدید به کشتن به حمام زیر کتابخانه میبرد...
معصومه به آن نانجیب میگوید تمام طلاهایم را به تو میدهم دست از این کار کثیف بردار من تا الان دامنم به گناه آلوده نشده است...
.
مسئول کتابخانه که هواهای شیطانی تمام وجودش را پر کرده است قبول نمیکند و وقتی میبیند این دختر تن به خواسته گناه آلود او نمیدهد با کارد به گلوی معصومه میزند و او را به #شهادت میرساند. بعد شروع به مُثله کردن شهیده میکند و بدن اِرباً اِربای او را درون کیسه میگذارد و در زیر پلی پنهان میکند...
.
چند روز بعد پیکر قطعه قطعه شدهاش که در #چادر عفافاش پيچيده شده بود كشف شده و به پزشک قانونی منتقل میشود. پزشک قانونی به عفت و پاكی او گواهی میدهد.
شهر سه روز به حالت تعطيل عمومی درآمده و همگان در شهادت آن #شهيد_راه_عفاف عزادار بودند. به لطف الهی ديری نپاييد كه #قاتل او شناسايی و در برابر ديدگان مردم داغدار آن شهر به دار مجازات آويخته میشود...
.
كارد به حلقوم معصومه نشست و او كه با نهجالبلاغه انس داشت و شهيد شمشير را میشناخت حلقومش را به تيغ سپرد اما تن به گناه و تباهی نداد و وفاداریاش را به عقيدهاش و به پرچمدار مكتب عصمت و عفت "#حضرت_فاطمه_زهرا(س)" به اثبات رساند...
.
پ.ن :
سال 1369 ، شهادت معصومانه اين دانش آموز ، تحولی شگرف در منطقه آفريد اما بازتاب و تبليغ كافی نداشت...
حال پس از قریب سی سال و در آيندهای نزديک به تماشای مستند #آرامش_معصومه_ها خواهیم نشست!
.https://eitaa.com/joinchat/3474784276Ccb7f2b49a6
#پایگاه_تخصصی_شهیده_معصومه_آرامش
هدایت شده از بہ سوے سـ⭐ـتاره ها
#شهیده_معصومه_آرامش
در #بروجن شهری سنتی و صميمی حدود 60 كيلومتری شهركرد به كتابخانهای زيبا و پربار ميرسی كه بر سينه آن نوشتهاند :
كتابخانه #معصومه_آرامش !
میپرسی معصومه كيست؟
میگويند دختری كه شهيد عفاف خويش شد و مشهد(محل شهادت) او كتابخانه !!!
.
دختری كه به #قرآن عشق میورزيد ، شيفته #نهج_البلاغه بود و فرصتهای خويش را پس از كلاس و مدرسه در كتابخانه ميگذارند.
يک روز در #كتابخانه غرق مطالعه بود و اصلاً متوجه خلوت شدن کتابخانه نشده بود.
با پیشنهاد بیشرمانه مسئول کتابخانه در حالیکه فقط او و معصومه در کتابخانه مانده بودند و شراره #شهوت از او جهنمی متحرک ساخته بود معصومه شروع به جیغ و فریاد میکند ولی صدایش به جایی نمیرسد چون کتابخانه در منطقهایست که با مرکز شهر مقداری فاصله دارد...
.
وقتی مسئول کتابخانه مقاومت معصومه را میبیند چاقویش را در میآورد و او را با تهدید به کشتن به حمام زیر کتابخانه میبرد...
معصومه به آن نانجیب میگوید تمام طلاهایم را به تو میدهم دست از این کار کثیف بردار من تا الان دامنم به گناه آلوده نشده است...
.
مسئول کتابخانه که هواهای شیطانی تمام وجودش را پر کرده است قبول نمیکند و وقتی میبیند این دختر تن به خواسته گناه آلود او نمیدهد با کارد به گلوی معصومه میزند و او را به #شهادت میرساند. بعد شروع به مُثله کردن شهیده میکند و بدن اِرباً اِربای او را درون کیسه میگذارد و در زیر پلی پنهان میکند...
.
چند روز بعد پیکر قطعه قطعه شدهاش که در #چادر عفافاش پيچيده شده بود كشف شده و به پزشک قانونی منتقل میشود. پزشک قانونی به عفت و پاكی او گواهی میدهد.
شهر سه روز به حالت تعطيل عمومی درآمده و همگان در شهادت آن #شهيد_راه_عفاف عزادار بودند. به لطف الهی ديری نپاييد كه #قاتل او شناسايی و در برابر ديدگان مردم داغدار آن شهر به دار مجازات آويخته میشود...
.
كارد به حلقوم معصومه نشست و او كه با نهجالبلاغه انس داشت و شهيد شمشير را میشناخت حلقومش را به تيغ سپرد اما تن به گناه و تباهی نداد و وفاداریاش را به عقيدهاش و به پرچمدار مكتب عصمت و عفت "#حضرت_فاطمه_زهرا(س)" به اثبات رساند...
.
پ.ن :
سال 1369 ، شهادت معصومانه اين دانش آموز ، تحولی شگرف در منطقه آفريد اما بازتاب و تبليغ كافی نداشت...
حال پس از قریب سی سال و در آيندهای نزديک به تماشای مستند #آرامش_معصومه_ها خواهیم نشست!
.https://eitaa.com/joinchat/3474784276Ccb7f2b49a6
#پایگاه_تخصصی_شهیده_معصومه_آرامش
#شهیده_معصومه_آرامش
در #بروجن شهری سنتی و صميمی حدود 60 كيلومتری شهركرد به كتابخانهای زيبا و پربار ميرسی كه بر سينه آن نوشتهاند :
كتابخانه #معصومه_آرامش !
میپرسی معصومه كيست؟
میگويند دختری كه شهيد عفاف خويش شد و مشهد(محل شهادت) او كتابخانه !!!
.
دختری كه به #قرآن عشق میورزيد ، شيفته #نهج_البلاغه بود و فرصتهای خويش را پس از كلاس و مدرسه در كتابخانه ميگذارند.
يک روز در #كتابخانه غرق مطالعه بود و اصلاً متوجه خلوت شدن کتابخانه نشده بود.
با پیشنهاد بیشرمانه مسئول کتابخانه در حالیکه فقط او و معصومه در کتابخانه مانده بودند و شراره #شهوت از او جهنمی متحرک ساخته بود معصومه شروع به جیغ و فریاد میکند ولی صدایش به جایی نمیرسد چون کتابخانه در منطقهایست که با مرکز شهر مقداری فاصله دارد...
.
وقتی مسئول کتابخانه مقاومت معصومه را میبیند چاقویش را در میآورد و او را با تهدید به کشتن به حمام زیر کتابخانه میبرد...
معصومه به آن نانجیب میگوید تمام طلاهایم را به تو میدهم دست از این کار کثیف بردار من تا الان دامنم به گناه آلوده نشده است...
.
مسئول کتابخانه که هواهای شیطانی تمام وجودش را پر کرده است قبول نمیکند و وقتی میبیند این دختر تن به خواسته گناه آلود او نمیدهد با کارد به گلوی معصومه میزند و او را به #شهادت میرساند. بعد شروع به مُثله کردن شهیده میکند و بدن اِرباً اِربای او را درون کیسه میگذارد و در زیر پلی پنهان میکند...
.
چند روز بعد پیکر قطعه قطعه شدهاش که در #چادر عفافاش پيچيده شده بود كشف شده و به پزشک قانونی منتقل میشود. پزشک قانونی به عفت و پاكی او گواهی میدهد.
شهر سه روز به حالت تعطيل عمومی درآمده و همگان در شهادت آن #شهيد_راه_عفاف عزادار بودند. به لطف الهی ديری نپاييد كه #قاتل او شناسايی و در برابر ديدگان مردم داغدار آن شهر به دار مجازات آويخته میشود...
.
كارد به حلقوم معصومه نشست و او كه با نهجالبلاغه انس داشت و شهيد شمشير را میشناخت حلقومش را به تيغ سپرد اما تن به گناه و تباهی نداد و وفاداریاش را به عقيدهاش و به پرچمدار مكتب عصمت و عفت "#حضرت_فاطمه_زهرا(س)" به اثبات رساند...
.
پ.ن :
سال 1369 ، شهادت معصومانه اين دانش آموز ، تحولی شگرف در منطقه آفريد اما بازتاب و تبليغ كافی نداشت...
حال پس از قریب سی سال و در آيندهای نزديک به تماشای مستند #آرامش_معصومه_ها خواهیم نشست!
.https://eitaa.com/joinchat/3474784276Ccb7f2b49a6
#پایگاه_تخصصی_شهیده_معصومه_آرامش