eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.1هزار دنبال‌کننده
123 عکس
186 ویدیو
21 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368 گروه محفل اشک https://eitaa.com/joinchat/3280995276Ce26d40a18b
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که میگویم حسین ارام میگیرم چشمم به لطف اوست تا وقتی که میمیرم کور از خدا خواهد چه جزاینکه شود بینا باگفتن اسمش خریدارم شود زهرا او هست اقایم چه غم دارم دراین عالم شکر خدا با روضه اش خوب است احوالم عشق عزیز فاطمه دارم به دل هردم از این چه بهتر که دخیلم زیر این پرچم چون عبد مولایم  مرا باک از قیامت نیست او دستگیر است و جز او امید نوکر کیست؟ سینه زنم هر شب به پای نوحه های او اشکم روان شد درعزا وروضه های او او که عزیزمصطفی و جان زهرا بود لب تشنه در نزدیکی امواج دریا بود حیف است این اقا که  زیر دست و پا باشد یا پیش چشم خواهرش راسش جدا باشد اه ازحرامی ها که راسش  روی نی بردند انان که از دست علی نان و نمک خوردند جسمش ته گودال زیر تیر وشمشیراست زینب رسیده در برش اما دگر دیر است.... https://eitaa.com/yazahramadadi135
مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده کربلا! حر و حبیب و جون و شوذب آمده شمع و هفتاد و دو تا پروانه‌ی دلسوخته آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده منبری نذر عقیله در حرم برپا شده اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند عصمت الله، عمه‌ی سادات، زینب آمده تک تک اصحاب گرم نوکری زینب‌اند هاشمیون حافظان روسری زینب‌اند در میان گور می‌لرزد ابوسفیان به خود نسل فتنه، طُعمه‌ی روشنگری زینب‌اند ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست در تحیر از شکوه حیدری زینب‌اند با دم کوبنده‌ی تکبیر غوغایی شده کربلا با زینب کبری تماشایی شده شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است محشرِ امروز اذان‌های علیِ اکبر است عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم کربلا مبهوت و حیران حسن‌های حرم در میان خیمه با عمه تبانی می‌کند دختری شیرین زبان، شیرین زبانی می‌کند مشک‌ها پُر می‌شود با دست آب‌ور از آب خاطرْآسوده سکینه، خاطرْآسوده رباب گرم بازی با علی اصغر تمام بچه‌ها دستْ‌پخت ام کلثوم است شام بچه‌ها تا رقیه خواب می‌آید به چشم اطهرش می‌شود دست عمو جان بالش زیر سرش برقرار است امنیت در چادر ناموس دین معجری دارد به سر بنت امیرالمؤمنین تحت بیرق نجمه‌های خیمه در آسایش‌اند با وجود حضرت عباس در آرامش‌اند :: صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می‌زند جمع اهل بیت را يک‌باره بر هم می‌زند نزد خود می‌خواند آقا ریگ‌های داغ را پُر کند "انا الیه الراجعون" آفاق را گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟ دور تا دور خیام او سپاه دشمن است باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده‌اند کربلا اصلاً کجای آن شبیه گلشن است یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است از نگاه خواهرش سنگین‌ترین روضه‌ها روضه‌ی سخت وداع و روضه‌ی دل کندن است عرض اندامی کند بین تمام تیغ‌ها خنجری که تشنه‌ی بوسه به پشت گردن است از همین امروز تقسیم غنیمت می‌کنند بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است از منا تا نینوا چشم حریص ساربان داد می‌زد هر قدم انگشترش مال من است گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا قافله سالار زینب زاده‌ی ذی الجوشن است ✍ https://eitaa.com/yazahramadadi135
شعر شب دوم محرم زینب رسید کرببلا اقتدار داشت ... او نیز  با خدای حسینش قرار داست آیینه بود و دور خود آیینه دار داشت زانوی اکبراست گواهم ، وقار داشت آمد حسین فاطمه را ماندگار کرد آن شب خدا به خلقت او افتخار کرد راه وصال را به خداوند ساده کرد از جلوه های فاطمی اش استفاده کرد بر یاری امام غریبش اراده کرد ... از ناقه ها سه ساله ی خود را پیاده کرد نام خیام محترمش را حرم گذاشت بر چشم خاک زینب کبری قدم گذاشت بر روی عرش سایه ی او‌مستدام بود او را قمر ترین دو عالم غلام بود پرده نشین خیمه به دور از عوام بود حتی ملک ندیده که زینب کدام بود مانند مادرش که ز کوران حجاب داشت در پرده بود محمل او هم نقاب داشت در خیمه نه ، که در دل ارباب جا گرفت از خاک پای دوست شدن شد بها گرفت جای همه ز میکده جام بلا گرفت تنها نبود ، دور و برش را خدا گرفت از بس اصیل بود چو ایل و تبار خویش چون او کسی نرفت به قربان یار خویش از بین روضه های مجسم عبور کرد تا خاطرات غربت خود را مرور کرد دلشوره را گرفت و ازآن خیمه دور کرد گویا دوباره حضرت زهرا ظهور کرد مادر که هست قافله ای هست پایدار تاریخ ، زن ندیده به خود با چنین وقار آه از دمی که سوخت پناه پیمبران آن خیمه ای که سوخت دل مادری در آن فرمود:  گوشواره درآرند گوهران پای برهنه ، خار مغیلان و دختران آتش به جان ما زد علیکن بالفرار آه از دمی که پرده نشین شد شترسوار بند دل امام زمانش گسسته بود او دست بسته نیست ولی دست بسته بود حتما دلیل داشت نمازش نشسته بود با شمر همسفرشدن او‌را شکسته بود با یک لباس کهنه که شد پاره پاره رفت با گوشواره آمد و بی گوشواره رفت می رفت سوی شام به همراهی سران گرما زده ،شکسته شکسته نفس زنان دورش کسی نبود به جز خولی وسنان از صبح تا غروب معطل شد عمه جان قلبش شکست از غم زخم زبان شهر ... زینب کجا و مجلس نامحرمان شهر دودانگه https://eitaa.com/yazahramadadi135
259.4K
نوحه شور به تو نگم به کی بگم انقدر عوض شدم که انگاری یه آدم دیگه ام خیلی از تو دورشدم من با این همه گناه وصله ناجورشدم2 ____ *با دوریت منو عذاب نده حسین طوری نیست اصن جواب نده حسین* *حق داری اگه خسته بشی ازم منو ردم نکن به رقیت قسم* آقام آقام حسین ___ منو تنهام نذاری بدون اسم تو راه به جایی ندارم جون من بشه فدات به چه دردم میخوره دنیا بدون کربلات *چه جوری کنار بیام با این دلم خودت یه کاری کن حل بشه مشکلم *کاش دیگه آقا تموم شه این روزا باید یه سر برم پیش امام رضا آقام آقام آقام حسین سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
137K
جونمه حسین دوای این دل دیوونمه حسین یه عمره علت جنونمه حسین دلم به شور و شین توی روضه ها دلم میره برا غروب کربلا سلام میدم دوباره رو به کربلا به شاه سرجدا (یه عمره حق داری به گردنم تویی دلیل زنده بودنم) ۲ نفس نفس برای تو حسین ببین به سینه میزنم امیری یا حسین حسین حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ محور فلک توو روضه میخونیم "سلامنا علیک" روی لبا نوای "کنا معک" قُلوبُنا لَدَیک راهمه حسین یه عمریه که تکیه گاهمه حسین منم گدا و پادشاهمه حسین پناهمه حسین (دوباره اشک چشمامو ببین فقط یه کربلا میخوام همین) ۲ دلم دوباره تنگه ای آقا برا شبای اربعین امیری یا حسین حسین حسین ۴ احسان_نرگسی سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران کربلایی رضاابوالحسنی https://eitaa.com/yazahramadadi135
Shab01Moharram1402[03].mp3
17.04M
نوحه بخوان محتشم نوحه سنتی «ورود به ماه محرم» فصل عزا، آمده نوحه بخوان محتشم نوحه بخوان، از همان مرثیه‌ی محترم قدسیان در، سوگ و ماتم، سر به سر بر زانوی غم عرش اعظم، در عزای، اشرف اولاد آدم آه و واویلا از این غم (۳) فصل عزا، آمده نوحه بخوان محتشم نوحه بخوان، از همان مرثیه‌ی محترم محتشم از صید افتاده به هامون بگو مرثیه‌ی کشته‌ی ناشده مدفون بگو محتشم با، ما بگو از، روضه‌ی کشتی و طوفان دیو و دد بود، جمله سیراب، تشنه بود اما سلیمان آه و واویلا از این غم (۳) فصل عزا، آمده نوحه بخوان محتشم نوحه بخوان، از همان مرثیه‌ی محترم از سفر، حج خود می‌رسد این کاروان بخوان تو ای، محتشم مرثیه‌ای خون‌چکان محتشم با، ما بگو باز، در لباس استعاره ماهی در خون فتاده، زخمش افزون از ستاره آه و واویلا از این غم (۳) فصل عزا، آمده نوحه بخوان محتشم نوحه بخوان، از همان مرثیه‌یhttps://eitaa.com/yazahramadadi135
4_5818764595325568165.mp3
8.1M
بسیارزیبا وپرسوز 😭😭 فریاد یامحمدا/حسین رسید به کربلا.... کاروانی باسوزوگدازآید/چوآهه آتشینی کزدل پرغصه بازآید آی اگر این کاروان هستند حسین فرزندپیغمبر /خداخدا اگراین کاروان هستند حسین فرزندپیغمبر چرا اورا اجل منزل به منزل پیشوازآید اگرچه این سفرباشد خدایی ولی آیدازآن بوی جدایی حسین حسین.. غریب کربلا حسین، حسین ،حسین آقام غریب کربلا،غریب کربلا... حسین آقام،شهید سرجدا حسین،حسین...وای حسین حسین حسین....... حسین غریب کربلا حسین شهیدسرجداحسین حسین حسین حسین... https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•بر پا شده خیمه ی.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی• میرسه ناگاه، با نصرُ من الله شمس و قمر از راه، ماشاء الله برپا شده خیمه یار، صحرا شده باغ بهار دلداده روی حسین، جمع احرار جمع عشاق، اینجایند تا دنیا دنیاست تا محشر این محشر برپاست، تا این دنیاست نام آوری حسین، دل می بری حسین با اینکه از همه، تنهاتری حسین رویای من حسین، دنیای من حسین عقبای من حسین، مولای من حسین میرسه ناگاه، با نصر من الله شمس و قمر از راه، ما شاء الله یک سو همه عاشق او، یک سو همه قاتل او زینب شده دست به دعا، آه از دل او در این صحرا، می بارد باران غمها با اشک بانویی تنها، در این صحرا دلخون و بی پناه، حیران قتلگاه نگران خیمه گاه، آه از دل تو آه ای عشق من حسین، خونین بدن حسین ای بی کفن حسین، صد پاره تن حسین https://eitaa.com/yazahramadadi135 : دکتر محمدمهدی سیار
1_5779511465.mp3
23.91M
🥀 به سر هوای حرم به لب نوای حسین نفس بزن سینه زن از ازل تا ابد فقط برای حسین چه عزتی دارم ای خدا پیرهن سیاهش تن منه چه منتی رو سر منه شاه کربلا صاحب منه یا ثار الله ابا عبد الله بدم المظلوم بدم العطشان همه ما را به کربلا برسان اصالتم نوکری تو هیئتای حسین الهی راهیم کنه مادرت اربعین تو موکبای حسین تو روضه ها گریه میکنم از حرابت غربت حسین یه عمریه خاک هیئت و میخورم بشم تربت حسین یا ثار الله ابا عبد الله بدم المظلوم بدم العطشان همه ما را به کربلا برسان درسته سربارتم ولی گرفتارتم تو عزتم دادی و منم زیر سایتون فقط بدهکارتم فقط میتونم بگم آقا صادقانه انی اُحِبُکَ با کام عطشان تو کربلا کشتنت و لا یَوم کَیومِک یا ثار الله ابا عبد الله بدم المظلوم بدم العطشانhttps://eitaa.com/yazahramadadi135 همه ما را به کربلا برسان
|⇦•حال دلم تو روضه هات... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی• حال دلم تو روضه‌هات، حال زیارته حسین دلای ما از عشق تو، پر از حرارته حسین حسین جان... حسین جان... به پرچم مقدست، همیشه تکیه می‌کنم از روزی که یادم میاد، برا تو گریه می‌کنم حسین جان... حسین جان... سیاهی کتیبه‌هات نوره عاشق تو نداره دلشوره کی گفته کربلا ازم دوره *من اربعین میام،دلم برات تنگ شده الان دلم میخواست کربلا بودم، از سرازیری باب القبله پایین می آمدم،می گفتم:آقا! الان حرف دل می زنم با تو...زیارتنامه بعدا میخونم.حرفای درشت درشت نمیزنم فقط هی میام ‌پایین میگم:حسین! دوست دارم...* تو‌‌ گریه‌هام عشق تو معلومه اونکه تو‌ رو داره چه آرومه آقای ما تشنه و مظلومه «سیدنا الغریب حسین جانم» : محمدرسولی *سهل ساعدیِ،صحابی پیغمبره.میگه من نبودم...دیر رسیدم...بیت المَقدِس بودم وارد شام شدم...دیدم همه جا رو آزین بستن...پارچه های رنگی از در و دیوار آویزون کردن"والنساء یَلعَبنَ بالدُّفوفِ و الطُّبول"دیدم زن هاشون همه دارن دف می زنند،زن ها دارن طبل میزنند.همه خوشحالند.همه به هم تبریک میگن.میگه رفتم جلو دیدم چند نفر ایستادند،خودمو معرفی نکردم. گفتم:یه سوال دارم! شما مردم شام عیدی دارید که ما بی خبریم؟یه نگاه از سر حقارت بهم انداختند.گفتند:"نَظُنُّک اعرابیا" انگار بیابونی هستی،انگار اهل بادیه ای خبرنداری.گفتم:من صحابی پیغمبرم،من سهل ساعدی ام،من از پیغمبر حدیث نقل کردم.یه نفر برگشت گفت:سهل تعجب نمی کنی چرا آسمون خون نمی باره؟!چرا باید اینطور باشه؟اشاره کرد به باب ساعات"هذا راسُ الحُسَین!یُهدی من العراق"ای سهل! سر پسر پیغمبر و دارن برای امیر هدیه میارن. سهل ساعدی میگه خودمو رسوندم.صحرای محشره...انگار قیامت به پا شده.اولین منظره ای که دیدم این بود* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب.... *میگه دیدم سرها وارد شد.نیزه دارها سرها رو به دست گرفتن...یه سر نورانی دیدم... "و الریحُ تَلعبُ بها یَمینا وَ شمالا"باد که می وزید این سر به راست و چپ متمایل میشد."و هو راسٌ زهريُّ قمری،اشبه الناس برسول الله..."گفتم حالا که دیر رسیدی لااقل یه کاری بکن. رفتم وسط این زن ها، دخترها روی کجاوه های بدون عِماری و محمل سوارند.به یه دختر بزرگواری رسیدم گفتم:مَن انتِ ؟!شما کی هستی؟اول خیالشو راحت کردم.گفتم:من سهل ساعدی هستم.صحابی جد شما.صدا زد:"انا سُکینه بنت الحسین"من سکینه دختر امام حسینم. بی بی من بیتُ المَقدِس بودم دیر آمدم. اگه کاری از دست من برمیاد با جون و دل همه جوره در خدمتم،سهل پول همراه داری یا نه؟ بله...یه پولی به این نیزه دارها بده، این سرها رو از بین زن ها بیرون ببرن. ای سهل! "فَقد خُزینا لکثرةِ نظرِ الینا" اینقدر به ما نگاه کردن ما خوار و خفیف شدیم. سر رو بردن .خانواده اشو کنار دارالاماره جا دادن...اگر نمی دیدم نمی گفتم.بعضی مردم شام آمدن"و یَبصُقونَ فی وجوهِهِنَّ "به صورت این زن ها آب دهن می انداختند. سر رو بردند دارالاماره، سُفرا رو دعوت کرده بود.اتفاقات خیلی زیادی افتاد قصر اون ملعون،یکیش اینه: سر رو گذاشت زیر تختش گوشه ی تشت بیرون بود نشسته بود با سُفرا حرف میزد، شراب می خورد. باقیمونده شراب رو توی تشت می ریخت. یه نگاه می انداخت.میگفت:حسین! چقدر زود پیر شدی.بعد دوباره حرف میزد سر رو برای دخترش بردنددر چه خرابه ای؟! زین العابدین میگه ما رو‌در خرابه ای جا دادن روزها گرم بود، آفتاب داغ بود،شب ها سرد بود"حتی تَقَشَّرَت وُجوهِهِنَّ"این دخترها صورتاشون پوست انداخت. پارچه رو کنار زد،اول عقب عقب رفت بهش گفتن: "هذا راسُ ابیکِ الحسین" اومد نشست"فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةًلَه"دستاش کوچیک بود،مراقب بود سر از بین دستاشhttps://eitaa.com/yazahramadadi135 نیفته سر را به سینه چسبانید*
|⇦•ای سیه پوش غمت.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی• خون تو می‌جوشد از قلب زمان داغِ تو آتش به جان عاشقان کشته ما را یادت، آخرین فریادت «ای سیه پوش غمت هفت آسمان» شد زمین و آسمان آتشفشان تا که افشاندی به طاق آسمان خون ذبح آخرت را ناگهان، ای تمام آبروی این جهان ای سرت بر نیزه مصباح‌الهدی گشته بزم روضه‌ات عرش خدا جان دهم در راهت، ای خدا خونخواهت «ای سیه پوش غمت هفت آسمان» از ازل بستی تو عهدی با بلا، خواندی آنگه عاشقان را الصلا تا ابد آوازه قالوا بلا می‌رسد با موج خون از کربلا گویی از سر بگذر و سامان بگیر آری از جان بگذر و جانان بگیر جان ما حیرانت، چشم ما گریانت «ای سیه پوش غمت هفت آسمان» https://eitaa.com/yazahramadadi135 : دکتر محمدمهدی سیار
|⇦•بابا شبیه پیر زن ها.. اول و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری• السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَرِیعَ الْعَبْرَهِ السَّاکِبَه،السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَهِ الرَّاتِبَه، یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَة و يا بابَ نِجاةِ الْاُمَّة دل دلداده را دل بسته دلبر تصور کن کمال عشق را عشق پدر دختر تصور کن دم صبح از سفر برگشته‌ای بابا عطشانم نم چشم مرا سرچشمه کوثر تصور کن بیا جای طبق سر روی پای دخترت بگذار لباس پاره‌ام را بالشی از پر تصور کن بابا شبیه پیرزن‌ها خم شدم چرا از بس لگد خوردم رسیدن هرکه دستش تاری از زلف مرا کنده خودت این مختصر جای موی سر تصور کن بابا ببین رنگ کبود گونه‌ام را زجر بد می‌زد شب و روز من را اینگونه زجرآور تصور کن نگو آن گوشواری که خریدی کو؟ کشید و برد همین خون لخته گوش مرا زیور تصور کن بابا ادای لکنتم را دختر شامی درآورده زمان ترس زبانم را از این بدتر تصور کن میان ازدحام کوچه صدها بار افتادم گلی را زیر دست و پای یک لشکر تصور کن حجاب عمه ام زینب، عمو عباس مرا کشت برایش آستین پاره را معجر تصور کن چها دیدن در بزم شراب شام دخترهات میان مست‌ها بابا خودت دیگر تصور کن نفسم می‌مونه تو گلوم منو می‌کِشن از سر موم منو می‌کِشه میگه نگاه این داداش عمو این هم عمو بزنم میری سمت کدوم نمی‌گفتی مگه کو عموم مثلاً بزنم چی میشه بسه گریه و زاری تموم بشکنه دستت که معجر برنداری مطمئناً تو یکی دختر نداری بزن تو صورتم هیچ جا نمیگم ولی فکر نکنی بابا نمی‌گم صورتم، باورم چی میشه بابا کار حرم چی میشه نیزه ای که زدن به عموم بزنن تو سرم چی میشه آخه بال و پرم چی میشه با لگد کمرم چی میشه زجر میگه اگه گوشواره‌تو ببرم چی میشه ببین گونه‌ام که می‌ریزه ازش درد سنان زد حرمله از خنده غش کرد هولم می‌داد جلوی لشکر بیارم بابا رو تنم پر از زخمه و خون دارم از یه محله نشون خدا نگذره از اونی که شده دلقکِ مجلسشون اینو بابا در گوش میگن چیه بازار برده فروش که میگن خدا ناموس حیدر بد نبینه خدا صبرت بده خواهر سکینه ما پرده نشین‌های حرم را چه بازار از دست ابوالفضل عمویم گله دارم بگذریم چقدر خوبه حالم پدر چقدر خوش گذشت این سفر رو پر قو می‌خوابیدم شبا تا سحر توی این شهر یهودی نیست این کبودی کبودی نیست بابا صورتم گل انداخته هوای شام بهم ساخته اگر تو زیر دست و پا نبودی خوب منم نبودم اگه میون آتیش توی خیمه‌ها نبودی خب منم نبودم اگه جایی با اضطراب نرفتی خب منم نرفتم اگر توی بزم شراب نرفتی خب منم نرفتم آروم آروم از طبق بیا کنارم سر رو سر بگذارم حرف نگفته دارم چند شب بابا یه ذره نون نخوردم اسمت رو که می‌بردم همش کتک می‌خوردم آه دیگه از دست خودم کلافه‌ام زحمتو باید کم کنم اضافه‌ام عمه می‌کشم سرمه چشام ناز می‌شه مگه نه؟ عمه باباییم بیاد دلم باز میشه مگه نه؟ دوباره زندگیم https://eitaa.com/yazahramadadi135 آغاز میشه مگه نه ؟
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری نامرتب نیستم من فقط النگوهام دستم نیست ندیدی بابا زیر سر گُل سر بستم نیست بابا دندونم که افتاده در میاد مگه نه؟ بابا تو عروسیم داداش اکبر میاد مگه نه؟ *مقتل صاحب ریاض القدس میگه: اون قدر ابی عبدالله این بچه رو دوست داشت مشعوف می‌شد وقتی این بچه رو می‌دید شعف تو صورتش میومد تا این بچه رو می‌دید بچه رو مفصل می‌بویید... گفت:بابا! شب شد من بغل کی بخوابم؟ "يا أبتاه! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟ يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك؟ يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ يا أبتاه ! يا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ يا أبتاه ! مَن للأرامل المسبيّات ؟ يا أبتاه ! مَن للعيون الباكيات ؟ يا أبتاه ! ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا" کاش کور می‌شدم اینجوری نمیدیدم تورو... "يا أبتاه ! ليتني وسدت الثّرى ولا أرى شيبك مخضّباً بالدّماء" کاش من محاسنت رو خونی و به خون خضاب شده نمیدیدم... می‌دونی کجا ابی عبدالله محاسنش به خون خضاب شد؟ یه جا تو گودال بود که تیری به سینه آقا زدن اونجا آقا محاسنش به خون خضاب شد، یه جا دیگه هم اون لحظه‌ای که خون گلوی علی اصغر.... ناله بزن یاحسین!...https://eitaa.com/yazahramadadi135
409.6K
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه نبین الآن گرسنمه عالم روزی خورمه دختر شامی من ملک مراقب چادرمه دستی به جز اباالفضل سه سال آزگاره رخصت شونه کردن موی منو نداره اما آتیش خیمه دور دید چشم عمومو غروب روز عاشورا اگر سوزونده مومو کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانه ها می گشت دور و برم نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم هنوز تو گوشمه صدا لالایی برادرم نبین زبونم می گیره اون روزا رو می دیدی کاش شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم اسم داداشامو روی ستاره ها می ذاشتم اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستن وقتی که می زدن منو چشماشونو می بستن کجا بودی غم این قافله نداشت کجا بودی پاهام آبله نداشت روی دستام جای سلسله نداشت کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانه ها می گشت دور و برم نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود یادش به خیر ام البنین گوشوارمو خریده بود چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار می بینم تو روبروم نشستی و اما تو رو تار می بینم یه شب میون صحرا افتادم از رو ناقه ام از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم بسه دیگه نی مخواهم یادم بیفته اون شب منم برم داره صدام می زنه عمه زینب برو دختر خوش باشی روز و شبات برو دختر بازی کن با رفقات نگه داره باباتو خدا براتhttps://eitaa.com/yazahramadadi135 کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانه ها می گشت دور و برم
459.6K
اشک دونه دونه، میریزه رو گونه روزی نبوده اشک نریزم برا طفل سه ساله وقتی رو نیزه، بابا شو میدید زنده بمونه از این به بعد محله سر و ببرید دختر نمیتونه این صحنه ها رو ببینه زیر لب میگفت وقتش رسیده بابام رو پاهام بشینه بابام و بده آهش داره قلب عمم رو آتیش میزنه بابام و بده این سر که چوبش زدی شیشه... این زجر پلید، آهم رو گرفت ای داد جوری من و زد، دندون جلو افتاد https://eitaa.com/yazahramadadi135 حسین، یا اباعبدالله
ای به قربون تو شهزاده ی سلطان اسمتو باید گذاشت حضرت جانان هر کسی که عاشق کوی تو باشه اگه جونم بده حق داره به قرآن یه قدم رنجه بکن امشبو بی بی اینطرف مگه میشه اسمتو آورد و قربونت نرفت عمریه از تو دارم سایه ی روی سرمو میخوام عاشق تو تربیت کنم دخترمو گیرم به نخ شاله بی بی سه ساله مستیم حلاله بانو دل بنده به مسیرت قلبم اسیرت میشم حبیبت بانو سرمنشأ کرامت امضات کفایت واسه قیامت بانو ... رقیه جان شَه بانو ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اسم تو لالایی بچگیامه مستی جز توو روضه هات شرعاً حرامه اگه محشرم بیام بین خلایق أنا مجنون الرقیه رو لبامه دوس دارم اسم تورو جار بزنم جار علنی تا همه دنیا بدونن عمریه عشق منی تو یه لشکر داری که از دل و جون مخصلتن دیگه برن به جهنم اونا که منکرتن ای بانوی جلیله عشق قبیله هستیِ عقیله بی بی مستت جبرئیله بی شیله پیله بدخوات ذلیله بی بی عالم بهت دخیله نسبت اصیله عباس کفیلِ بی بی ... رقیه جان شَه بانو ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ قربون کسی برم تو اولیشی چادرت رو سر کنی فاطمه میشی یه خطابه کافیه عین علی شی یه عمو داری که کل زندگیشی موهاتو ناز میکنه وقتی توو چشماش خیره ای همه میدونن تو عشق قمرالعشیره ای صاحب افلاکی و اینجا سکونت میکنی میری رو دوش اباالفضل و حکومت میکنی فرمانده ی سه ساله صاحب کماله معنیِ جلاله بانو لطفت بی مثاله نیکو خصاله صاحب رساله بانو عشقت مثه مداله حالم رواله مستیم حلاله بانو ... رقیه جان شَه بانو ... شاعر : https://eitaa.com/yazahramadadi135