eitaa logo
یک آیه در روز
2.1هزار دنبال‌کننده
117 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
3️⃣ «ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ ... لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ‏» با اينكه راه باز و حركت آسان است، امّا گروهى وامانده ‏اند (تفسير نور، ج‏10، ص387). @yekaye
4️⃣ «كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ» برخی وقتی این وجود ظلم و نابسامانی در جهان را می‌بینند اعتراض می‌کنند که پس کجاست عدل خداوند؟! این آیه پاسخشان را می‌دهد: این طور نیست که شما گمان می‌کنید؛ کار از دست خدا خارج نشده است؛ بلکه هنوز خداوند آن دستوراتی را که داده است محقق نکرده است. 📝نکته تخصص : و و یکی از مسائلی که در کتب کلام و فلسفه دین از دیرباز مطرح بوده است، مساله شر و تبعیض در جهان است؛ که اگر خداوند عادل است وجود این همه بدی و ظلم در عالم چه توجیهی دارد؟ عجیب اینجاست که بسیاری از متکلمان در مقام پاسخگویی به این اشکال می‌کوشند توجیهاتی ارائه دهند که نتیجه‌اش این شود که در مجموع عدل در این دنیا محقق شده است؛ در حالی که اساسا یکی از مهمترین ادله اثبات معاد این است که این دنیا ظرفیت تحقق عدالت را ندارد؛ و لازمه این سخن آن است که اگر نظام عالم را صرفا در افق دنیا خلاصه کنیم حتما عدالت محقق نشده است. چه‌بسا این آیه- بویژه که بعد از آیه‌ای آمده که درباره قیامت است- می‌خواهد همین را تذکر دهد. در آیه قبل خبر داد که خداوند هر وقت بخواهد انسان را برای قیامت برمی‌انگیزاند؛ و اکنون می‌فرماید: بدانید که هنوز دستورات خداوند و عدلی که خداوند وعده‌اش را داده بود محقق نشده است؛ و بیهوده عجله نکنید (حدیث۶). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۰۹) 📖 كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ 📖 ترجمه 💢زنهار! [/آری!] هنوز محقق نکرده است آنچه را [به او
. 5️⃣ «كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ» هنوز آنچه خداوند بدان امر کرده محقق نشده است؛ و کسی که گمان می کند قبل از اینکه زمان تحقق قضای الهی فرا رسد می‌تواند آن امر الهی را محقق کند با نظام عالم ناآشناست و تنها خودش ضرر خواهد کرد. 📝نکته تخصصی : وعده به ظهور منجی جهانی در تمام ادیان توحیدی مطرح شده است؛ و در شیعه برجستگی و نمود خاصی دارد؛ به طوری که انتظار یکی از مفاهیم اصلی در حیات دینی شیعیان است. انتظار واقعی در آن خود واجد دو معناست: یکی اینکه آینده خوبی در پیش روست و با دیدن این هم ظلم و بدی ناامید نشویم؛ و دوم اینکه ما بتنهایی قرار نیست آن آینده را محقق کنیم؛ ‌بلکه باید صبر کنیم تا آن منجی موعود بیاید و البته این صبر به معنای آماده شدن برای پیوستن به اوست نه دست روی دست گذاشتن. ♦️پس باور به انتظار موعود جهانی در میانه یک افراط و تفریط است: 🔻تفریط آن است که خداوند جهان را به حال خود رها کرده و قرار نیست این ظلم و ستم پایان داشته باشد؛ و ثمره این دیدگاه آن است که چاره‌ای نیست و باید دست روی دست گذاشت! و واضح است که انتظار با تسلیم وضع موجود شدن سازگاری ندارد. 🔺و افراط این است که ما خودمان می‌توانیم مشکلات عالم را حل کنیم و عدل و دین الهی را در سراسر جهان برپا نماییم. ثمره این دیدگاه عجله کردن و دست زدن به اقداماتی است که هلاکت انسانها را در پی دارد (حدیث۶). ⛔️همان قدر که دیدگاه اول نادرست، و با فهم عمیق دینی ناسازگار است؛ دیدگاه دوم هم نادرست و با فهم عمیق دینی ناسازگار است؛ و این آیه دارد تذکر می‌دهد که حواستان باشد هنوز قضای خداوند بر ای تعلق نگرفته است که امرش در عالم محقق شود (درباره خطرات این دیدگاه دوم قبلا تحت عنوان «تهدید زیدی‌گری برای آینده انقلاب اسلامی» به تفصیل بحث شد؛ جلسه ۱۰۶۶، تدبر۱۰ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/). @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۱۰) 📖 فلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ 📖 ترجمه 💢پس انسان به طعامش بنگرد؛ سوره عبس (۸۰) آیه ۲۴ ۱۴۰۲/۸/۱ ۷ ربیع‌الثانی ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹فَلْيَنْظُرِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «نظر» در اصل دلالت دارد بر تأمل کردن و نگریستن در چیزی و سپس به نحو استعاری در معانی دیگر نیز توسعه داده شده است، از جمله در معنای مهلت دادن. ▪️برخی توضیح داده‌اند که «نظر» به معنای برگرداندن (تقلیب) بصر (= چشم) ویا بصیرت به منظور ادراک و دیدن چیزی است و لذا گاه به معنای تامل کردن به کار می‌رود؛ و این کلمه در نزد عامه عموما در مورد بصر (دیدن با چشم)، و در نزد خواص غالبا در مورد «بصیرت» به کار می‌رود؛ در واقع، نظر ادراکی است که با اقبالی از جانب دیده ویا با فکر حاصل می‌شود: نظر با چشم، اقبال با دیدگان و گرداندن حدقه چشم به سوی شیء مورد نظر است؛ و نظر با فکر، اقبال ذهن به جانب امری است که مورد تامل قرار گرفته و نظر کردن سلطان در کار رعیت، اقبال به جانب ایشان با حُسن سیاست است. «نظیر» هم ‌به معنای «مثل و مانند» است گویی دو چیز که نظیر همدیگرند در کار هم نظر می‌کنند ویا در کارشان یکسان نظر شده است؛ تفاوت «نظر» با تأمل در این است که تأمل، نظری است که امید می‌رود به معرفت آن چیزی که در آن نظر شده، برسد و غالبا نیازمند زمان است. با این اوصاف معنای مهلت دادن در کلمه «انظار» ناشی از این است که گویی می‌خواهند در کار شخصی که به او مهلت می‌دهند تاملی ‌کنند و «أَنْظِرْنی‏» یعنی در وضعیت من تاملی فرما. ▪️از نظر علامه طباطبایی، «نظر» وقتی بدون حرف اضافه متعدی شود، معنای «انتظار» و «مهلت دادن» را می‌رساند؛ وقتی با حرف اضافه «الی» بیاید به معنای «نگاه انداختن به جانب چیزی» است، و وقتی با حرف اضافه «فی» بیاید به معنای «تامل کردن» است. البته ظاهرا این سخن به معنای اغلب موارد است نه صددرصد؛ و مواردی هست که «نظر» بدون حرف اضافه، به معنای «نگاه کردن» یا «تامل کردن» باشد؛ مانند: «انْظُرُوا ماذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏‏» (یونس/۱۰۱). 🔖جلسه ۷۴۳ http://yekaye.ir/al-fater-35-43/ 📖 اختلاف قرائت ▪️در عموم قراءات حرف لام ساکن و به صورت «فَلْيَنظُر» قرائت شده است؛ ▪️اما در روایتی غیرمعروف از قرائت اهل بصره (ابوعمرو) حرف لام مفتوح و به صورت «فَلَيَنظُر» قرائت شده است؛ و ظاهرا تفاوتی محسوس در معنا ایجاد نمی‌کند چنانکه درباره وجه این قرائت از ابوزید نقل شد که برخی از عرب هر لامی را غیر از لام الحمدلله مفتوح تلفظ می‌کنند. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳10 @yekaye
🔹طعامِهِ ▪️درباره ماده «طعم» برخی محور معنای آن را ناظر به خوردن می‌دانند؛ ▫️چنانکه راغب آن را به معنای تناول غذا دانسته (مفردات ألفاظ القرآن، ص519 ) و ▫️حسن جبل معنای محوری این ماده را «آنچه در به عنوان غذای مورد نیاز بدن به دهان وارد شود و به داخل شکم برود و انسان را سیر کند» معرفی کرده و این جمله خلیل را که «طعام اسم جامعی است برای هرچه خورده شود، همان گونه که شراب اسم جامعی است برای هر چه نوشیده شود، اگر چه برخی آن را خاص نان گندم می‌دانند» (كتاب العين، ج‏2، ص26 ) نیز موید نظر خویش آورده‌ است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۳۲۹)؛ ودر مقابل ▪️برخی همچون ابن فارس اگرچه قبول دارند که طعام به آن چیزی گفته می‌شود خوردنی باشد اما اصل این ماده را ناظر به چشیدن چیزی می‌دانند و بر این باورند که به نحو استعاری در جایی که لزوما تذوق هم موضوعیتی ندارد به کار رفته است (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص410 )؛ ▪️اما به نظر می‌رسد حق با مرحوم مصطفوی باشد که اصل این ماده را خوردن یا نوشیدن همراه با اشتها و چشیدن می‌داند و بر این تاکید دارد که هر دو مولفه «أکل: خوردن» و «ذوق:‌ چشیدن» در آن مدخلیت دارد و تفاوتش با «أکل» و «شرب» و «ذوق» در همین است که «أکل» صرف خوردنی است که شکل و صورت شیء مورد نظر را کاملا زایل کند و به هاضمه بفرستد چه چشیدن در آن مدخلیت داشته باشد یا خیر، و «شرب» مخصوص مایعات است؛ و «ذوق: چشیدن» هم احساس خاصی است که ذائقه انسان آن را در مواجهه با اشیاء ‌درک می‌کند؛ و به عنوان شاهد بر اینکه «طعم» غیر از «أکل» و غیر از «ذوق» است (یعنی هر دو معنا در آن دخیل است، به ترتیب آیات «وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُه‏» (محمد/۱۵) و «الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» (قریش/۴) و «فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ» (حج/28) را می‌آورد که در اولی بوضوح حاوی معنای ذوق است و «أکل» تنها بر‌آن صادق نیست؛ و در دومی و سومی بوضوح حاوی معنای «أکل» است و «ذوق» تنها بر آن صادق نیست (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص78 )؛ و علی‌رغم آن جمله‌ای که از خلیل نقل شد به نظر می‌رسد که خود خلیل هم به این رای متمایل باشد چرا که در ابتدای توضیح این ماده، و پیش از جمله‌ای که حسن جبل از او ذکر کرد، گفته است: «طعم هر چیزی چشیدن اوست و طعم همان خوردن است» (كتاب العين، ج‏2، ص25 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «طعم» ▪️اشاره شد برخی بر این باورند که «طعام» به خصوص گندم دلالت دارد و اصلا اسم خاص است برای گندم و نان گندم؛ و سایر خوردنیها را به مناسبت شباهت با آن «طعام» گفته‌اند؛ اما اگر هم در اصل این طور باشد اما مسلم است که تا زمان قرآن دیگر کلمه «طعام» برای مطلق خوردنیهایی که سد جوع کند به کار می‌رفته است چنانکه در قرآن کریم صریحا برای صیدی که از دریا گرفته می‌شود تعبیر طعام را به کار برده است: «أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ‏ مَتاعاً لَكُمْ» (مائده/۹۶) (كتاب العين، ج‏2، ص25 ). ▪️برخی گفته‌اند که ماده «طعم» برای نوشیدن هم به کار می‌رود و آیه «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ‏ يَطْعَمْهُ‏ فَإِنَّهُ مِنِّي‏» (بقرة/ 249) را شاهد بر این مدعا آورده و سخن پیامبر ص را که درباره آب زمزم فرموده‌اند «إِنَّهُ‏ طَعَامُ‏ طُعْمٍ‏ وَ شِفَاءُ سُقْمٍ: آن طعامی است که چشیده می‌شود و شفای درد است» نیز از این باب دانسته‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص411 )؛ ▫️اما دیگران در این ادعا مناقشه کرده‌اند که در آیه مذکور چون معنای چشیدن مورد تاکید بوده است از این ماده استفاده شده، چون قرار بوده فقط به اندازه یک مشت آب بردارند و همین یک مشت آب هم به خاطر ولعی که داشته‌اند گویی به جای اینکه آن را بنوشند آن را می‌خورده و می‌جویده‌اند؛ و سخن پیامبر ص که درباره آب زمزم را هم از این باب دانسته‌اند که مقصود حضرت این بوده که این آب برخلاف سایر آبها خاصیت غذایی دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص519 ؛ كتاب العين، ج‏2، ص26 ). ▫️و چیزی که شاید بتواند موید نظر آنها باشد تقابل آن با شرب است در آیه «فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِك‏» (بقره/۲۵۹)؛ و تقابل آن با «سقی» است در آیه «وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني‏ وَ يَسْقينِ» (شعراء/79) . ▪️اما به نظر می‌رسد حق با امثال مرحوم طبرسی باشد که بر این باورند که این ماده هم برای خوردن به کار می‌رود هم برای نوشیدن، زیرا [علاوه بر آیه ۲۴۹ سوره بقره؛ و نیز علاوه بر اینکه برای برخی دیگر از نوشیدنی‌ها هم وقتی تاکید بر مزه‌اش بوده از تعبیر «طعم» استفاده شده است: «أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ» (محمد/۱۵)] آیات متعددی هست که مخاطب بخوبی متوجه می‌شود که در اینها این ماده برای اعم از خوردن و نوشیدن به کار رفته است و اصلا دلالت اولیه‌اش انصرافی به خوردن ندارد؛ مانند آیه «لَيْسَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» که اساسا شأن نزولش را شراب خوردنی که مسلمانان قبل از تحریم شراب انجام می‌دادند دانسته‌اند (مجمع البيان، ج‏3، ص372 )، ویا در آيات « قُلْ لا أَجِدُ في‏ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه‏» (انعام/۱۴۵) و «وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلينٍ» (حاقه/36) براحتی برای نوشیدن خون یا چرابه‌ها از تعبیر یطعم و طعام یاد کرد؛ و در آیاتی همچون «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ» (مائده/۵) «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي‏ فِي الْأَسْواقِ» (فرقان/۷) «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ» (عبس/24) هیچ کس احتمال نمی‌دهد که فقط ناظر به خوردنیها باشد و نوشیدنیها را شامل نشود. ▪️از این ماده غیر از کاربردهایش در ثلاثی مجرد، مانند: «لا أَجِدُ في‏ ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلا» (انعام/۱۴۵) و «فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» (احزاب/۵۳)، در دو باب ثلاثی مزید هم در قرآن به کار رفته است: ▪️یکی باب افعال، که به معنای طعام دادن است: «وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ» (حج/36)، «وَ يُطْعِمُونَ‏ الطَّعامَ‏» (إنسان/8)، «أَ نُطْعِمُ‏ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ‏ أَطْعَمَهُ‏» (يس/47)، «الَّذِي‏ أَطْعَمَهُمْ‏ مِنْ جُوعٍ‏» (قريش/4)، «وَ هُوَ يُطْعِمُ‏ وَ لا يُطْعَمُ‏» (أنعام/14)، «وَ ما أُرِيدُ أَنْ‏ يُطْعِمُونِ‏» (ذاريات/57)؛ و ▪️دیگری باب استفعال که به معنای طلب طعام کردن از دیگری است: «إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما» (کهف/۷۷) 📿ماده «طعم» و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) زید شحّام گوید: درباره آیه‎ «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَی طَعَامِهِ: پس انسان به طعامش بنگرد» از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم که منظور از طعام چیست؟ فرمود: علم وی است که باید ببیند از چه کسی آن را فرا می‌گیرد. 📚الكافي، ج‏1، ص50 📚المحاسن، ج‏1، ص220 📚رجال الكشي، ص4 📚الإختصاص، ص4 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ‏ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ» قَالَ: قُلْتُ: مَا طَعَامُهُ؟ قَالَ: عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ [مِمَّنْ] يَأْخُذُهُ. @yekaye