یک آیه در روز
۱۱۰۹) 📖 كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ 📖 ترجمه 💢زنهار! [/آری!] هنوز محقق نکرده است آنچه را [به او
.
5️⃣ «كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ»
هنوز آنچه خداوند بدان امر کرده محقق نشده است؛ و کسی که گمان می کند قبل از اینکه زمان تحقق قضای الهی فرا رسد میتواند آن امر الهی را محقق کند با نظام عالم ناآشناست و تنها خودش ضرر خواهد کرد.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی: #مهدویت
وعده به ظهور منجی جهانی در تمام ادیان توحیدی مطرح شده است؛ و در شیعه برجستگی و نمود خاصی دارد؛ به طوری که انتظار یکی از مفاهیم اصلی در حیات دینی شیعیان است. انتظار واقعی در آن خود واجد دو معناست: یکی اینکه آینده خوبی در پیش روست و با دیدن این هم ظلم و بدی ناامید نشویم؛ و دوم اینکه ما بتنهایی قرار نیست آن آینده را محقق کنیم؛ بلکه باید صبر کنیم تا آن منجی موعود بیاید و البته این صبر به معنای آماده شدن برای پیوستن به اوست نه دست روی دست گذاشتن.
♦️پس باور به انتظار موعود جهانی در میانه یک افراط و تفریط است:
🔻تفریط آن است که خداوند جهان را به حال خود رها کرده و قرار نیست این ظلم و ستم پایان داشته باشد؛ و ثمره این دیدگاه آن است که چارهای نیست و باید دست روی دست گذاشت! و واضح است که انتظار با تسلیم وضع موجود شدن سازگاری ندارد.
🔺و افراط این است که ما خودمان میتوانیم مشکلات عالم را حل کنیم و عدل و دین الهی را در سراسر جهان برپا نماییم. ثمره این دیدگاه عجله کردن و دست زدن به اقداماتی است که هلاکت انسانها را در پی دارد (حدیث۶).
⛔️همان قدر که دیدگاه اول نادرست، و با فهم عمیق دینی ناسازگار است؛ دیدگاه دوم هم نادرست و با فهم عمیق دینی ناسازگار است؛ و این آیه دارد تذکر میدهد که حواستان باشد هنوز قضای خداوند بر ای تعلق نگرفته است که امرش در عالم محقق شود
(درباره خطرات این دیدگاه دوم قبلا تحت عنوان «تهدید زیدیگری برای آینده انقلاب اسلامی» به تفصیل بحث شد؛ جلسه ۱۰۶۶، تدبر۱۰ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/).
@yekaye
#عبس_23
🔹فَلْيَنْظُرِ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «نظر» در اصل دلالت دارد بر تأمل کردن و نگریستن در چیزی و سپس به نحو استعاری در معانی دیگر نیز توسعه داده شده است، از جمله در معنای مهلت دادن.
▪️برخی توضیح دادهاند که «نظر» به معنای برگرداندن (تقلیب) بصر (= چشم) ویا بصیرت به منظور ادراک و دیدن چیزی است و لذا گاه به معنای تامل کردن به کار میرود؛ و این کلمه در نزد عامه عموما در مورد بصر (دیدن با چشم)، و در نزد خواص غالبا در مورد «بصیرت» به کار میرود؛
در واقع، نظر ادراکی است که با اقبالی از جانب دیده ویا با فکر حاصل میشود: نظر با چشم، اقبال با دیدگان و گرداندن حدقه چشم به سوی شیء مورد نظر است؛ و نظر با فکر، اقبال ذهن به جانب امری است که مورد تامل قرار گرفته و نظر کردن سلطان در کار رعیت، اقبال به جانب ایشان با حُسن سیاست است.
«نظیر» هم به معنای «مثل و مانند» است گویی دو چیز که نظیر همدیگرند در کار هم نظر میکنند ویا در کارشان یکسان نظر شده است؛
تفاوت «نظر» با تأمل در این است که تأمل، نظری است که امید میرود به معرفت آن چیزی که در آن نظر شده، برسد و غالبا نیازمند زمان است.
با این اوصاف معنای مهلت دادن در کلمه «انظار» ناشی از این است که گویی میخواهند در کار شخصی که به او مهلت میدهند تاملی کنند و «أَنْظِرْنی» یعنی در وضعیت من تاملی فرما.
▪️از نظر علامه طباطبایی، «نظر» وقتی بدون حرف اضافه متعدی شود، معنای «انتظار» و «مهلت دادن» را میرساند؛ وقتی با حرف اضافه «الی» بیاید به معنای «نگاه انداختن به جانب چیزی» است، و وقتی با حرف اضافه «فی» بیاید به معنای «تامل کردن» است.
البته ظاهرا این سخن به معنای اغلب موارد است نه صددرصد؛ و مواردی هست که «نظر» بدون حرف اضافه، به معنای «نگاه کردن» یا «تامل کردن» باشد؛ مانند: «انْظُرُوا ماذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (یونس/۱۰۱).
🔖جلسه ۷۴۳ http://yekaye.ir/al-fater-35-43/
📖 اختلاف قرائت
▪️در عموم قراءات حرف لام ساکن و به صورت «فَلْيَنظُر» قرائت شده است؛
▪️اما در روایتی غیرمعروف از قرائت اهل بصره (ابوعمرو) حرف لام مفتوح و به صورت «فَلَيَنظُر» قرائت شده است؛ و ظاهرا تفاوتی محسوس در معنا ایجاد نمیکند چنانکه درباره وجه این قرائت از ابوزید نقل شد که برخی از عرب هر لامی را غیر از لام الحمدلله مفتوح تلفظ میکنند.
📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳10
@yekaye
🔹طعامِهِ
▪️درباره ماده «طعم» برخی محور معنای آن را ناظر به خوردن میدانند؛
▫️چنانکه راغب آن را به معنای تناول غذا دانسته (مفردات ألفاظ القرآن، ص519 ) و
▫️حسن جبل معنای محوری این ماده را «آنچه در به عنوان غذای مورد نیاز بدن به دهان وارد شود و به داخل شکم برود و انسان را سیر کند» معرفی کرده و این جمله خلیل را که «طعام اسم جامعی است برای هرچه خورده شود، همان گونه که شراب اسم جامعی است برای هر چه نوشیده شود، اگر چه برخی آن را خاص نان گندم میدانند» (كتاب العين، ج2، ص26 ) نیز موید نظر خویش آورده است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۳۲۹)؛
ودر مقابل
▪️برخی همچون ابن فارس اگرچه قبول دارند که طعام به آن چیزی گفته میشود خوردنی باشد اما اصل این ماده را ناظر به چشیدن چیزی میدانند و بر این باورند که به نحو استعاری در جایی که لزوما تذوق هم موضوعیتی ندارد به کار رفته است (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص410 )؛
▪️اما به نظر میرسد حق با مرحوم مصطفوی باشد که اصل این ماده را خوردن یا نوشیدن همراه با اشتها و چشیدن میداند و بر این تاکید دارد که هر دو مولفه «أکل: خوردن» و «ذوق: چشیدن» در آن مدخلیت دارد و
تفاوتش با «أکل» و «شرب» و «ذوق» در همین است که
«أکل» صرف خوردنی است که شکل و صورت شیء مورد نظر را کاملا زایل کند و به هاضمه بفرستد چه چشیدن در آن مدخلیت داشته باشد یا خیر، و
«شرب» مخصوص مایعات است؛ و
«ذوق: چشیدن» هم احساس خاصی است که ذائقه انسان آن را در مواجهه با اشیاء درک میکند؛ و
به عنوان شاهد بر اینکه «طعم» غیر از «أکل» و غیر از «ذوق» است (یعنی هر دو معنا در آن دخیل است، به ترتیب آیات «وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُه» (محمد/۱۵) و «الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» (قریش/۴) و «فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ» (حج/28) را میآورد که در اولی بوضوح حاوی معنای ذوق است و «أکل» تنها برآن صادق نیست؛ و در دومی و سومی بوضوح حاوی معنای «أکل» است و «ذوق» تنها بر آن صادق نیست (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص78 )؛
و علیرغم آن جملهای که از خلیل نقل شد به نظر میرسد که خود خلیل هم به این رای متمایل باشد چرا که در ابتدای توضیح این ماده، و پیش از جملهای که حسن جبل از او ذکر کرد، گفته است: «طعم هر چیزی چشیدن اوست و طعم همان خوردن است» (كتاب العين، ج2، ص25 ).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «طعم»
▪️اشاره شد برخی بر این باورند که «طعام» به خصوص گندم دلالت دارد و اصلا اسم خاص است برای گندم و نان گندم؛ و سایر خوردنیها را به مناسبت شباهت با آن «طعام» گفتهاند؛ اما اگر هم در اصل این طور باشد اما مسلم است که تا زمان قرآن دیگر کلمه «طعام» برای مطلق خوردنیهایی که سد جوع کند به کار میرفته است چنانکه در قرآن کریم صریحا برای صیدی که از دریا گرفته میشود تعبیر طعام را به کار برده است: «أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ» (مائده/۹۶) (كتاب العين، ج2، ص25 ).
▪️برخی گفتهاند که ماده «طعم» برای نوشیدن هم به کار میرود و آیه «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي» (بقرة/ 249) را شاهد بر این مدعا آورده و سخن پیامبر ص را که درباره آب زمزم فرمودهاند «إِنَّهُ طَعَامُ طُعْمٍ وَ شِفَاءُ سُقْمٍ: آن طعامی است که چشیده میشود و شفای درد است» نیز از این باب دانستهاند (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص411 )؛
▫️اما دیگران در این ادعا مناقشه کردهاند که در آیه مذکور چون معنای چشیدن مورد تاکید بوده است از این ماده استفاده شده، چون قرار بوده فقط به اندازه یک مشت آب بردارند و همین یک مشت آب هم به خاطر ولعی که داشتهاند گویی به جای اینکه آن را بنوشند آن را میخورده و میجویدهاند؛ و سخن پیامبر ص که درباره آب زمزم را هم از این باب دانستهاند که مقصود حضرت این بوده که این آب برخلاف سایر آبها خاصیت غذایی دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص519 ؛ كتاب العين، ج2، ص26 ).
▫️و چیزی که شاید بتواند موید نظر آنها باشد تقابل آن با شرب است در آیه «فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِك» (بقره/۲۵۹)؛ و تقابل آن با «سقی» است در آیه «وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ» (شعراء/79) .
▪️اما به نظر میرسد حق با امثال مرحوم طبرسی باشد که بر این باورند که این ماده هم برای خوردن به کار میرود هم برای نوشیدن، زیرا [علاوه بر آیه ۲۴۹ سوره بقره؛ و نیز علاوه بر اینکه برای برخی دیگر از نوشیدنیها هم وقتی تاکید بر مزهاش بوده از تعبیر «طعم» استفاده شده است: «أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ» (محمد/۱۵)] آیات متعددی هست که مخاطب بخوبی متوجه میشود که در اینها این ماده برای اعم از خوردن و نوشیدن به کار رفته است و اصلا دلالت اولیهاش انصرافی به خوردن ندارد؛ مانند آیه «لَيْسَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» که اساسا شأن نزولش را شراب خوردنی که مسلمانان قبل از تحریم شراب انجام میدادند دانستهاند (مجمع البيان، ج3، ص372 )،
ویا در آيات « قُلْ لا أَجِدُ في ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه» (انعام/۱۴۵) و «وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلينٍ» (حاقه/36) براحتی برای نوشیدن خون یا چرابهها از تعبیر یطعم و طعام یاد کرد؛ و
در آیاتی همچون «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ» (مائده/۵) «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي فِي الْأَسْواقِ» (فرقان/۷) «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» (عبس/24) هیچ کس احتمال نمیدهد که فقط ناظر به خوردنیها باشد و نوشیدنیها را شامل نشود.
▪️از این ماده غیر از کاربردهایش در ثلاثی مجرد، مانند: «لا أَجِدُ في ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلا» (انعام/۱۴۵) و «فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» (احزاب/۵۳)، در دو باب ثلاثی مزید هم در قرآن به کار رفته است:
▪️یکی باب افعال، که به معنای طعام دادن است: «وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ» (حج/36)، «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ» (إنسان/8)، «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» (يس/47)، «الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» (قريش/4)، «وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ» (أنعام/14)، «وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ» (ذاريات/57)؛
و
▪️دیگری باب استفعال که به معنای طلب طعام کردن از دیگری است: «إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما» (کهف/۷۷)
📿ماده «طعم» و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️۱) زید شحّام گوید: درباره آیه «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَی طَعَامِهِ: پس انسان به طعامش بنگرد» از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم که منظور از طعام چیست؟
فرمود: علم وی است که باید ببیند از چه کسی آن را فرا میگیرد.
📚الكافي، ج1، ص50
📚المحاسن، ج1، ص220
📚رجال الكشي، ص4
📚الإختصاص، ص4
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» قَالَ: قُلْتُ: مَا طَعَامُهُ؟
قَالَ: عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ [مِمَّنْ] يَأْخُذُهُ.
@yekaye
☀️۲) روایت شده است که رسول الله ص هنگامی که سفره غذا در مقابلشان پهن میشد میفرمودند:
خداوندا تو منزهی و چه نیکو کردهای آنچه برای ما مستقر فرمودی! خداوندا تو منزهی و چه فراوان است آنچه به ما دادهای! خداوندا تو منزهی و چه بسیار ما را در عافیت نگه داشتی! خدایا [روزیات را] بر ما و بر فقرای مسلمان وسعت فرما!
📚المحاسن، ج2، ص435
عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَسِّنٍ الْمِيثَمِيِّ رَفَعَهُ قَالَ:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وُضِعَتِ الْمَائِدَةُ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ:
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ مَا أَحْسَنَ مَا أَثْبَتَ لَنَا سُبْحَانَكَ مَا أَكْثَرَ مَا تُعْطِينَا سُبْحَانَكَ مَا أَكْثَرَ مَا تُعَافِينَا اللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَيْنَا وَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِين.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
در هنگام غذا خداوند را زیاد یاد کنید [نقل دیگر: اسم خدا را زیاد بگویید] و گنگ و نامفهوم نگویید [یعنی این طور نباشد که صرفا تلفظی انجام دهید که اگر کسی بشنود نفهمد چه عبارتی گفتید]؛ چرا که این طعام نعمتی از نعمتهای خداوند و رزقی از رزقهای اوست که برعهده شماست شکر او و یاد او و سپاس از او.
📚الكافي، ج6، ص296؛ المحاسن، ج2، ص586
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
اذْكُرُوا اللَّهَ [/أَكْثِرُوا ذِكْرَ اسْمِ اللَّهِ] عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الطَّعَامِ وَ لَا تَلْغَطُوا فَإِنَّهُ نِعْمَةٌ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ وَ رِزْقٌ مِنْ رِزْقِهِ يَجِبُ عَلَيْكُمْ فِيهِ شُكْرُهُ وَ ذِكْرُهُ وَ حَمْدُهُ.
@yekaye
☀️۳) الف. ابوبصیر روایت کرده است که شخصی به امام باقر ع عرض کرد: من آدمی هستم که در انجام اعمال نیک ضعیف هستم [چندان اهل عبادات و مستحبات نیستم] و کم روزه میگیرم ولیکن میکوشم که جز حلال نخورم [و جز به نحو حلال شهوتم را اشباع نکنم].
امام ع به او فرمود: چه جهادی بالاتر از حفظ شکم و اندام جنسی؟!
📚الكافي، ج2، ص79؛ المحاسن، ج1، ص292
☀️ب. از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
هنگامی که چهار چیز در طعام جمع شود تمام و کمال شود: هنگامی که از حلال باشد و دستان به سوی آن زیاد باشد* و ابتدایش با نام خداوند تبارک و تعالی و پایانش با حمد و سپاس او باشد.
✳️* پینوشت:
ظاهرا مقصود از این تعبیر آن است شخص تنهایی نخورد بلکه افراد متعددی را بر سر سفره خویش بنشاند.
📚الخصال، ج1، ص216؛ معاني الأخبار، ص375
☀️ج. روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
کسی که غذای حلال بخورد بالای سرش فرشتهای بایستد و برایش استغفار کند تا از غذا خوردن فارغ شود.
و نیز فرمودند: هنگامی که لقمه حرام در شکم بنده جای گیرد همه فرشتگان در آسمانها و زمین او را لعنت کنند و مادام که آن لقمه در شکم وی باقی است خداوند به او نگاه نکند؛ و کسی که لقمهای را از راه حرام بخورد به خشم خداوند گرفتار شده است؛ پس اگر توبه کند خداوند توبه اش را بپذیرد و اگر بر همان حال بمیرد آتش جهنم برایش سزاوارتر است.
📚روضة الواعظين، ج2، ص457؛ مكارم الأخلاق، ص150؛ الدعوات (للراوندي)، ص24-25
☀️د. و باز از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
کسی که چهل روز از حلال تغذیه کند خداوند دلش را نورانی کند.
و فرمودند: همانا خداوند را فرشتهای است که هرشب بر بالای بیت المقدس ندا میدهد: هرکس حرام بخورد خداوند از او نه چیزی را قبول کند که بدی را از وی دفع کند، و نه مابهازایی برای آن را.
📚عدة الداعي و نجاح الساعي، ص153
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👇