🔅 1) امام زینالعابدین در ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
همانا خدا برای بندهاش چهار چشم قرار داده است:
دو چشم که با آن نسبت به کار دین و دنیایش بصیرت یابد
و دو چشم که با آن به بصیرت در امر آخرتش برسد.
پس اگر خدا خیر بندهای را بخواهد، دو چشمی را که در قلبش قرار داده بر او باز میکند تا با آن نسبت به آنچه در امر آخرتش بر او نهان است بینا شود؛
و اگر برای او غیر این را خواهد قلبش را با آنچه در آن است رها میکند.
📚الخصال، ج1، ص240
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنِ الزُّهْرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَقُولُ فِيهِ:
أَلَا إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَ أَعْيُنٍ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ الْعَيْنَيْنِ اللَّتَيْنِ فِي قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا الْغَيْبَ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ تَرَكَ الْقَلْبَ بِمَا فِيهِ.
✅ @Yekaye
🔅2) الف. از رسول الله ص روایت شده است:
کورترین (یا: بدترین) کوری، کوریِ دل است.
📚الكافي، ج8، ص81؛ الأمالي( للصدوق)، ص488
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُدَيْسٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ: سَمِعْتُ كَلَاماً يُرْوَى عَنِ النَّبِيِّ ص وَ عَنْ عَلِيٍّ ع وَ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ فَعَرَضْتُهُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ هَذَا قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَعْرِفُهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ...
وَ أَعْمَى [شَرَّ] الْعَمَى عَمَى الْقَلْبِ ...
🔅ب. از امیرالمومنین ع روایت شده است:
هنگامی که چشم از شهوت پر شود، دل از [دیدنِ] عاقبت کور شود.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص305
إِذَا أَبْصَرَتِ الْعَيْنُ الشَّهْوَةَ عَمِيَ الْقَلْبُ عَنِ الْعَاقِبَةِ.
🔅ج. از امیرالمومنین ع روایت شده است:
هنگامی که شکم پر شود [ولو] از مباح، دل کور شود از [تشخیصِ راهِ] صلاح.
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص360
إِذَا مُلِئَ الْبَطْنُ مِنَ الْمُبَاحِ عَمِيَ الْقَلْبُ عَنِ الصَّلَاح.
✅ @Yekaye
3) در جلسه 714، حدیث2 فرازی از خطبهای از امیرالمومنین ع گذشت.
جملات قبلی آن خطبه بدین بیان است:
اما بعد، پس همانا مکر و خدعه جایش در جهنم است؛ پس از خداوند بترسید و از صولت و خشمش برحذر باشید؛ همانا خداوند برای بندگانش بعد از اینکه هشدارها را تمام کرد و باب بهانه ها را بست، [باز هم سریعا] برای بندگانش طرد شدن و مبتلا شدن به «سنت استدراج از آن جایی که نمی دانند» [= نعمت دادن تا اینکه تدریجا به نابودی کشانده شوند] (اعراف/182) را نمیپسندد؛ و [سنت استدراج] به این است که تلاش و کوشش بنده را به بیراهه بکشاند تا وفای به عهد* را فراموش کند و گمان کند که کار خوبی می کند (کهف/104) و همواره چنین در گمان و امید و غفلتی از آنچه از خبرهای مهم [= آخرت] است بسر ببرد و بر نفس خویش گرهها بنهد و با تمام تلاش در هلاکت خویش بکوشد در حالی که بر مهلتی از جانب خداوند است ، با وجود عهدی [که در این مهلت بر گردن اوست؛ اما] همراه با غافلان سقوط میکند و همراه با گناهکاران صبحش را آغاز میکند و در مورد طاعت خداوند با مومنان مجادله می نماید و فریبکاریهای رفاهزدگان را نیکو میشمرد؛
اینان کسانیاند که دلهایشان برای شبهه باز و گشوده است و با دروغ و افترا بر دیگران گردنفرازی میکنند و گمان میکنند که این کارشان برای خداست؛
و این بدان جهت است که آنان بر اساس هوا و هوس عمل کردند و کلام حکما را تغییر دادند و با جهل و کوری آن سخنان را تحریف کردند و با آن درصدد ریاکاری و جلب شهرت برآمدند [و قدم برداشتند] بدون [اینکه در] راههای هدفمند و [بر اساس] علامتهایی در مسیر و [دیدن] منارههایی آشکار [حرکت کنند] تا سرآمدشان [سر رسید] و به آبشخوری که در آن وارد میشوند [درآمدند]؛
تا وقتی که خداوند از ثمره معصیتهایشان پرده برداشت و آنان را از سراپردههای غفلت بیرون آورد، در حالی که پشت کرده بودند، جلو آمدند؛ و در حالی که رو کرده بودند، عقب رفتند؛ و از آن آرزوهایی که در سر میپروراندند و خواستههایی که دنبالش بودند و مهلتی که گذرانده بودند، بهرهای نبردند، و آن وبال گردنشان شد؛ پس شروع کردند به فرار از آنچه درصددش بودند؛
و من شما را از اینچنین لغزشی بیم میدهم و شما را به تقوای الهیای فرامیخوانم که غیر از آن سودی نیست. پس هرکس اگر درباره آنچه در ضمیر خود مخفی کرده [که دلش میخواهد از هر کارش سودی ببرد] راست می گوید، بیاید [و تقوا پیشه کند تا] سودی برای خود ببرد؛
که همانا شخص بابصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد و بنگرد و از آنچه مایه عبرت است نفعی بَرَد و راههای واضح را بپیماید و در آن از زمین خوردن در پرتگاهها اجتناب کند و از راه کوری فاصله بگیرد و سرکشان را در فساد خویشتن یاری نکند با گیج کردن در مورد مطلب حقی و یا تحریف در سخنی ویا تغییر دادن مطلب راستی؛ و لا قوة الا بالله ...
❇️* پی نوشت
مقصود از فراموشی «وفای به عهد» ظاهرا عهد و میثاق «الست بربکم» است که قبل از ورود در دنیا از همگان گرفته شده است.
📚تحف العقول، ص154-155؛ خطبه 153
✅ @Yekaye
👇 متن حدیث 👇
عن امیرالمومنین ع:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْمَكْرَ وَ الْخَدِيعَةَ فِي النَّارِ فَكُونُوا مِنَ اللَّهِ عَلَى وَجَلٍ وَ مِنْ صَوْلَتِهِ عَلَى حَذَرٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ بَعْدَ إِعْذَارِهِ وَ إِنْذَارِهِ اسْتِطْرَاداً وَ اسْتِدْرَاجاً «مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» وَ لِهَذَا يَضِلُّ سَعْيُ الْعَبْدِ حَتَّى يَنْسَى الْوَفَاءَ بِالْعَهْدِ وَ يَظُنَّ أَنَّهُ قَدْ أَحْسَنَ صُنْعاً وَ لَا يَزَالُ كَذَلِكَ فِي ظَنٍّ وَ رَجَاءٍ وَ غَفْلَةٍ عَمَّا جَاءَهُ مِنَ النَّبَإِ يَعْقِدُ عَلَى نَفْسِهِ الْعُقَدَ وَ يُهْلِكُهُا بِكُلِّ جَهْدٍ وَ هُوَ فِي مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَهْدٍ يَهْوِي مَعَ الْغَافِلِينَ وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ وَ يُجَادِلُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَسْتَحْسِنُ تَمْوِيهَ الْمُتْرَفِينَ فَهَؤُلَاءِ قَوْمٌ شَرَحَتْ قُلُوبُهُمْ بِالشُّبْهَةِ وَ تَطَاوَلُوا عَلَى غَيْرِهِمْ بِالْفِرْيَةِ وَ حَسِبُوا أَنَّهَا لِلَّهِ قُرْبَةٌ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُمْ عَمِلُوا بِالْهَوَى وَ غَيَّرُوا كَلَامَ الْحُكَمَاءِ وَ حَرَّفُوهُ بِجَهْلٍ وَ عَمًى وَ طَلَبُوا بِهِ السُّمْعَةَ وَ الرِّيَاءَ بِلَا سُبُلٍ قَاصِدَةٍ وَ لَا أَعْلَامٍ جَارِيَةٍ وَ لَا مَنَارٍ مَعْلُومٍ إِلَى أَمَدِهِمْ وَ إِلَى مَنْهَلٍ هُمْ وَارِدُوهُ حَتَّى إِذَا كَشَفَ اللَّهُ لَهُمْ عَنْ ثَوَابِ سِيَاسَتِهِمْ [جَزَاءِ مَعْصِيَتِهِمْ] وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِيبِ غَفْلَتِهِمْ اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَكُوا مِنْ أُمْنِيَّتِهِمْ وَ لَا بِمَا نَالُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا مَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ وَ صَارَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَبَالًا فَصَارُوا يَهْرُبُونَ مِمَّا كَانُوا يَطْلُبُونَ وَ إِنِّي أُحَذِّرُكُمْ هَذِهِ الْمَزَلَّةَ [الْمَنْزِلَةَ] وَ آمُرُكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي لَا يَنْفَعُ غَيْرُهُ فَلْيَنْتَفِعْ بِنَفْسِهِ إِنْ كَانَ صَادِقاً عَلَى مَا يَجُنُّ ضَمِيرُهُ فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ وَ تَفَكَّرَ وَ نَظَرَ وَ أَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ وَ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهْوَى وَ يَتَنَكَّبُ طَرِيقَ الْعَمَى وَ لَا يُعِينُ عَلَى فَسَادِ نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِي حَقٍّ أَوْ تَحْرِيفٍ فِي نُطْقٍ أَوْ تَغْيِيرٍ فِي صِدْقٍ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ...
📚تحف العقول، ص154-155؛ خطبه 153
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
719) 🌺 وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 19 💐 ترجمه و نه یکسانند کور
.
1️⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ»
کور و بینا با هم یکسان نیستند.
در دنیا بسیاری از اوقات وضعیت ظاهری هدایتیافتگان و گمراهان شبیه همدیگر است و حتی گاه افراد گمراه، در ظاهر زندگی بهتر و خوشایندتری دارند.
اما
حقیقت این است که واقعا هدایتیافتهها و گمراهها یکسان نیستند.
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
719) 🌺 وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 19 💐 ترجمه و نه یکسانند کور
.
2️⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ»
این آیه ناظر به کدام مطلب قبل است؟
🍃الف. عطف به آخرین جمله آیه قبل «وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصيرُ: و بازگشت به سوی خداست» میباشد، یعنی در آنجا فرمود هر کس تزکیه کند برای خویش تزکیه کرده است؛ و اکنون میفرماید وقتی همه نزد خداوند برمیگردند شخص بصیری که تزکیه کرده با شخص کوری که تزکیه نکرده است یکسان نیستند.
📚(المیزان، ج17، ص36)
🍃ب. میتواند عطف به آیه 12 (وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ ...: دو دریا یکسان نیستند ...) باشد
📚(المیزان، ج17، ص36)
و در واقع میخواهد بفهماند آن دو دریای شیرین و شور همچنین استعاره است برای اهل بصیرت و کوردلان.
🍃ج. شرحی است بر این مطلب در آیه قبل که «هیچکس بار دیگری را بر دوش نکشد» که توضیح می دهد تفاوت انسانها را در قیامت، که هرکس بر اساس بینایی و کوریای که در دنیا داشته عمل کرده و هرکس باری متناسب با خویش را بر دوش دارد.
🍃د. ...
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
719) 🌺 وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 19 💐 ترجمه و نه یکسانند کور
.
3️⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ»
در مورد چشم ظاهری، برای ما بسیار واضح است که زندگی برای شخص کور و زندگی برای شخص بینا چه اندازه متفاوت است و شخص بینا هم چقدر بیشتر لذت میبرد و هم چقدر فعالیتهای متنوع تری را می تواند انجام دهد.
اگر توجه کنیم که حقیقت اصلی ما دل و روح ماست تا جسم و بدن ما، و اثرات جان و روان ما بسیار شدیدتر و عمیقتر است تا اثرات جسممان؛
👈 آنگاه درمییابیم که چقدر برخورداری از بصیرت دل زندگی را شیرینتر و امکان فعالیتهای متنوع تری را برای انسان مهیا میسازد. 👉
اگر این مطلب واضح شود وقوع کرامات عجیب از اولیای خدا و نیز ادعای لذت عظیمی که – با همه سختیهای ظاهریای که غالبا اولیای خدا را احاطه کرده – از زندگیشان میبرند برای ما غیرمنتظره نخواهد بود.
💠 تاملی با خویش
از دست دادن چشم و بینایی جسمانی برای هریک از ما بقدری دلخراش است که اگر اندک مشکلی برای بیناییمان پیش آید حاضریم عمده و چهبسا تمام دارایی خود را خرج کنیم تا چشممان سلامت یابد.
آیا مراقب چشم باطنمان هم هستیم⁉️
آیا اصول حفظ سلامتی را در مورد چشم باطنمان رعایت میکنیم‼️
🔖یکبار دیگر احادیث 2 و 3 را مرور کنید.
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
719) 🌺 وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 19 💐 ترجمه و نه یکسانند کور
.
4️⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصيرُ»
📜 حکایت
از ابنعباس – که سالها در تفسیر شاگردی امیرالمومنین ع را کرده - در تاویل این آیات روایت شده است:
خداوند میفرماید «و نه یکسانند کور» یعنی ابوجهل «و بینا» یعنی علی بن ابیطالب ع
سپس می فرماید «ونه ظلمتها» یعنی ابوجهل که دلش بر اثر شرک سراسر ظلمت است؛« و نه نور» یعنی دل علی ع که مملو از نور است؛
سپس فرمود « ونه سایه» یعنی جایگاه حضرت علی ع در بهشت «و نه حرارت» یعنی جایگاه ابوجهل در جهنم؛
سپس همه را یکجا جمع کرد و فرمود« و نه یکسانند زندگان» یعنی علی ع و حمزه و جعفر و حسن ع و حسین ع و فاطمه س و خدیجه س، «و نه مردگان» یعنی کفار مکه.
📚شواهد التنزيل، ج2، ص154
أَخْبَرَنَا عَقِيلُ بْنُ الْحُسَيْنِ، أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ عَلِيٍّ أَبُو عُمَرَ، حَدَّثَنَا أَبُو مُسْلِمٍ الْكَشِّيُّ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مَالِكٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ
فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى قَالَ: أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ «وَ الْبَصِيرُ» قَالَ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، ثُمَّ قَالَ: «وَ لَا الظُّلُماتُ» يَعْنِي أبو [أَبَا] جَهْلٍ الْمُظْلِمَ قَلْبُهُ بِالشِّرْكِ «وَ لَا النُّورُ» يَعْنِي قَلْبَ عَلِيٍّ الْمَمْلُوءَ مِنَ النُّورِ، ثُمَّ قَالَ: «وَ لَا الظِّلُّ» يَعْنِي بِذَلِكَ مُسْتَقَرَّ عَلِيٍّ [فِي] الْجَنَّةِ «وَ لَا الْحَرُورُ» يَعْنِي [بِهِ] مُسْتَقَرَّ أَبِي جَهْلٍ [فِي] جَهَنَّمَ، ثُمَّ جَمَعَهُمْ فَقَالَ: «وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ» عَلِيٌّ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ «وَ لَا الْأَمْواتُ» كُفَّارُ مَكَّةَ.
✅ @Yekaye
.
720) 🌺 وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ 🌺
سوره فاطر (35) آیه 20
💐 ترجمه
و نه ظلمتها و نه نور؛
22 رجب 1439
1397/1/20
✅ @Yekaye
🔹الظُّلُمات
ماده «ظلم» در اصل بر دو معنا دلالت میکند:
▪️یکی ظلمت و تاریکی در مقابل نور و روشنایی؛
و
▪️ دیگری قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اصلی خود، که ظلم و ستم از این معنای دوم است
📚(معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۴۶۸؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۳۷).
▫️برخی معتقدند معنای اول هم به این معنای دوم برمیگردد، با این توجیه که اصل در عالم بر نور و روشنایی است و ظلمت و تاریکی، نبودن این اصل در جایگاه خود است
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۱۷۴).
🔺معنای دوم آن (قرار ندادن چیزی در جای خود) بقدری عام است که حتی در مورد زمینی که در محصول مناسب نمی دهد هم به کار رفته است: «كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً» (کهف/33)
▪️«ظُلْمَة» که جمع آن «ظلمات» میشود را خداوند برای اشاره به جهل و شرک و فسق به کار برده است؛ همان گونه که برای مقابلات اینها از تعبیر «نور» استفاده کرده است.
و گاه تعبیر «در ظلمات بودن» و «کوری» به جای هم به کار میرود چنانکه در جایی میفرماید «كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ»(أنعام/122) و در جای دیگر میفرماید «كَمَنْ هُوَ أَعْمى» (رعد/19) و یا در جایی میفرماید «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ»(أنعام/39) و در جای دیگر میفرماید «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» (بقرة/18)
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص537)
▪️همچنین تعبیر «أَظْلَمَ» (إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا؛ بقره/20) به معنای «در ظلمت واقع شدن» است📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص537) و با اینکه به باب افعال رفته اما ظاهرا فعل لازم است و شاهدش اینکه اسم فاعل آن «مُظلِم» به معنای کسی است که در ظلمت واقع شده است (وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهار فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ؛ یس/37؛ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً، یونس/27)
▪️البته تعبیر «أظلم» به عنوان صفت تفضیلی هم در قرآن کریم به کار رفته است (هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى؛ نجم/52) چنانکه فقط تعبیر «مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن: چه کسی ظالمتر است از کسی که ...» 15 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
▪️کلمه «ظالم» واضح است که در معنای ظلم و تجاوز از حق به کار میرود، و چون تجاوز از حق عام است هر کسی که مرتکب هر گناه کوچک یا بزرگی شده باشد، شامل میشود
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص537)
«ظلوم» صیغه مبالغه است (إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ، ابراهیم/34؛ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً، احزاب/72) که غالبا آن را در معنای ظلم و ستم گرفتهاند 📚(مثلا لسان العرب، ج12، ص373 و 375) اما شاید بتوان آن را در معنای شدت ظلمت هم به کار برد.
▪️درباره اینکه تعبیر «ظَلّام» به ظلم برمیگردد یا ظلمت هم اختلاف نظر است؛
▫️برخی بر این باورند که در اشعار عرب، تعبیر «ظلّام» به طور خاص در جایی که کاری در جای خود انجام نشده (برای نحر شتر، چاقو را در جای مناسب قرار ندهند)📚(تاجالعروس، ج۱۷، ص۴۵۰) ویا قبل از اینکه زمانش برسد انجام شود 📚(لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۶) به کار رفته است؛
▫️هر چند برخی بر این باورند که «ظلام» اسم است برای مصدر «ظلمت»📚 (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص468). و البته در تمامی استعمالات این کلمه در قرآن کریم (آلعمران/۱۸۲، انفال/۵۱، حج/۱۰، فصلت/۴۶، ق/۲۹) همگی درباره نفى ظلم از خداوند در مورد بندگان (ان الله لیس/ ما ربک/ ما أنا، بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيد) به کار رفته است.
ماده «ظلم» در مجموع 315 بار در قرآن کریم به کار رفته است که 26 بار آن در معانی ناظر به ظلمت و تاریکی میباشد.
✅ @Yekaye
🔹النُّورُ
▪️همگان متفقاند که ماده «نور» در اصل بر «روشنایی» دلالت میکند،
و البته برخی با توجه به برخی از مشتقات این ماده بر این باورند که در این ماده نوعی اضطراب و کم ثباتی هم نهفته است 📚(معجم مقاييس اللغة، ج5، ص369)
▪️در تفاوت «نور» و «ضوء: روشنایی» گفتهاند که
▫️کلمه «ضوء» از حیث روشناییبخشی و اشراق مورد توجه است؛ اما در «نور» خود نورانیت و روشن بودن. 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص309)
▫️اما برخی هم گفتهاند «ضوء و ضیاء» آن اجزای نور است که در هوا وارد میشود و هوا را روشن میکند و شاهدش هم این است که تعبیر «ضیاء النهار: روشناییِ روز» را به کار میبرند، اما تعبیر «نور النهار: نور روز» را به کار نمیبرند مگر اینکه مقصودشان «نور خورشید» باشد 📚(الفروق فى اللغة، ص308)
▫️برخی هم گفتهاند «نور» ضوء و روشناییای است که چشم را بر دیدن توانا میسازد، اعم از دیدنهای مادی یا معنوی 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص827).
🔸اما هیچیک از این تفاوتها با این مقدار از توضیحات، چندان قانعکننده به نظر نمیرسد، چرا که
▫️اگر در آیهای از آیات قرآن، ظاهرا نوعی دوگانگی بین این مشاهده میشود که یکی درباره خورشید و دیگری درباره ماه به کار رفته است:
«هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُورا» (یونس/5)
▫️اما در دو آیه دیگر، به نظر میرسد که این دو به جای همدیگر هم به کار رفتهاند:
«الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ» (بقره/17) و
«يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ» (نور/35).
🔺با توجه به خصلت روشناییبخشی نور، این کلمه در معنای حسی محدود نشده، و در امور معنوی هم به کار رفته است و تعابیری مانند نور ایمان و نور عقل و نور قرآن و ... در ادبیات دینی بسیار رایج است.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص827).
▪️«مُنیر» اسم فاعل در باب افعال است و به معنای «نور دهنده» و «روشنیبخش» میباشد
(كتاب مُنير، آلعمران/184 و فاطر/25 و حج/8 و لقمان/20؛ سِراجاً وَ قَمَراً مُنيراً، فرقان/61؛ وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً، احزاب/46)
▪️کلمه بسیار پرکاربرد دیگر از این ماده کلمه «نار» (آتش) است. برخی گفتهاند که اساساً روشنایی و حرارت با هم متلازمند و هر دو از تموج شدید در ذرات پدید میآیند، وقتی روشنایی مورد تاکید باشد از کلمه «نور» و وقتی حرارت مورد تاکید باشد از کلمه «نار» استفاده میشود
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص309)
ماده «نور» جمعا 194 بار در قرآن کریم به کار رفته است که 6 بار آن، کلمه «منیر»، و 43 بار آن، کلمه «نور» و 145 بار آن، کلمه «نار» میباشد.
✅ @Yekaye
☀️ 1) عقبة بن عمر روایت کرده است که یک روز امام صادق ع به ما فرمود:
گاه شخصی را مییابی که در مقام سخنوری کمترین خطایی از او سر نمیزند در حالی که ظلمت دلش تاریکتر از شب ظلمانی است؛ و گاه شخصی را مییابی که نمیتواند آنچه را که در دل دارد بخوبی به زبان بیان کند در حالی که دلش همچون روشنایی چراغ نورافشانی میکند.
📚الكافي، ج2، ص422
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَمْرٍو عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ لَنَا ذَاتَ يَوْمٍ:
تَجِدُ الرَّجُلَ لَا يُخْطِئُ بِلَامٍ وَ لَا وَاوٍ خَطِيباً مِصْقَعاً وَ لَقَلْبُهُ أَشَدُّ ظُلْمَةً مِنَ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ تَجِدُ الرَّجُلَ لَا يَسْتَطِيعُ يُعَبِّرُ عَمَّا فِي قَلْبِهِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبُهُ يَزْهَرُ كَمَا يَزْهَرُ الْمِصْبَاحُ.
✅ @Yekaye
☀️2) از فضیل رنگرز روایت شده است که امام صادق ع [خطاب به شیعیان حقیقی خود] فرمودند:
به خدا سوگند شما نور در ظلمتهای زمین هستید؛
به خدا سوگند آسمانیان در ظلمتهای زمین به شما مینگرند همان گونه که شما به ستارگان درخشان آسمان مینگرید؛ و همانا به همدیگر میگویند: فلانی! واقعا عجب از فلانی، که چگونه به این امر [ولایت اهل بیت ع] رسید!
و این همان سخن پدرم است که میفرمود:
به خدا سوگند کسی که هلاک شد تعجب نمیکنم که چگونه هلاک شد؛ و لیکن در عجبم از کسی که نجات یافت، که [با این همه اغوای شیطان و زمینه برای گمراهی] ، چگونه نجات یافت!
📚الكافي، ج8، ص275
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّار عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ رَوْحٍ عَنْ فُضَيْلٍ الصَّائِغِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
أَنْتُمْ وَ اللَّهِ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ اللَّهِ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ لَيَنْظُرُونَ إِلَيْكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ كَمَا تَنْظُرُونَ أَنْتُمْ إِلَى الْكَوْكَبِ الدُّرِّيِّ فِي السَّمَاءِ وَ إِنَّ بَعْضَهُمْ لَيَقُولُ لِبَعْضٍ يَا فُلَانُ عَجَباً لِفُلَانٍ كَيْفَ أَصَابَ هَذَا الْأَمْرَ
وَ هُوَ قَوْلُ أَبِي ع وَ اللَّهِ مَا أَعْجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ كَيْفَ هَلَكَ وَ لَكِنْ أَعْجَبُ مِمَّنْ نَجَا كَيْفَ نَجَا.
✅ @Yekaye
☀️3) ابوخالد کابلی میگوید از امام باقر ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که میفرماید: پس ایمان آورید به خداوند و پیامبرش و نوری که نازل کردیم» (تغابن/8).
فرمود:
اباخالد! آن نور - به خدا سوگند - امامان از آل محمد ص هستند تا روز قیامت؛
و آنان – به خدا سوگند – نور خدا هستند که نازل فرمود؛
و آنان – به خدا سوگند – نور خداوند در آسمانها و زمیناند؛
و ای ابوخالد، به خدا سوگند نور امام در دلهای مومنان تابناکتر است از نور خورشید روشناییبخش در روز؛
و آنان - به خدا سوگند – دلهای مومنان را نورانی میکنند و خداوند نور آنان را از هر که بخواهد در حجاب میبرد و دلهای آنان ظلمانی و تاریک میشود.
ای ابوخالد،
به خدا سوگند بندهای نیست که ما را دوست بدارد و به ولایت ما تن دهد مگر اینکه خداوند دلش را پاک گرداند؛
و خداوند دل بندهای را پاک نگرداند مگر اینکه تسلیم ما و سِلمِ ما [در صلح و صفا با ما] باشد، که اگر سِلمِ ما بود خداوند او را از محاسبه شدید سالم بدارد و از فزع عظیم روز قیامت ایمن گرداند.
📚الكافي، ج1، ص194
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مِرْدَاسٍ قَالَ حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا»؟
فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَا يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلَّانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِيدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ الْأَكْبَرِ.
✅ @Yekaye
☀️4) روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:
هنگامی که خداوند حضرت ابراهیم خلیل ع را آفرید، پرده از چشمانش برداشت و او در کنار عرش نوری دید. پرسید: خدایا: این نور کیست؟
خطاب آمد: این نور محمد، برگزیده من است.
گفت: خدایا من در کنارش نور دیگری میبینم؟!
فرمود: ابراهیم! این علی ع یاور دین من است.
گفت: خدایا کنارش نور سومی میبینم!
فرمود: ابراهیم! این فاطمه است که پا جای پای پدر و شوهرش میگذارد، و دوستداران خود را از آتش میرهاند.
گفت: خدایا دو نور دیگر در پی این سه نور میبینم.
فرمود: ابراهیم! اینان، حسن و حسین ع هستند که پا جای پای پدر و مادر و جدشان میگذارند.
گفت: خدایا نُه نور میبینم که گرد آن پنج نور حلقه زدهاند.
فرمود: ابراهیم، اینان امامان بعد از ایشاناند.
پرسید: آنان را به چه [اسمی] میشناسند؟!
فرمود: اولینشان علی بن حسین، سپس محمد بن علی، و جعفر بن محمد، و موسی بن جعفر، و علی بن موسی، و محمد بن علی، و علی بن محمد، و حسن بن علی، و محمد بن الحسن القائم المنتظر المهدی، علیهمالسلام هستند.
گفت: خدایا پیرامونشان نورهای فراوانی میبینم که جز تو شمارشان را نمیداند.
فرمود: ابراهیم: آنان شیعیان و دوستداران ایشاناند.
پرسید: خدایا شیعیان و دوستدارانشان به چه چیزی شناخته میشوند؟
فرمود: ابراهیم! به پنجاه و یک رکعت نماز خواندنشان* و «بسم الله الرحمن الرحیم» [در نماز] را با صدای آشکارا بیان کردن و قنوت را قبل از رکوع بجا آوردن، و [اهل] سجده شکر [بودن]، و انگشتر به دست راست کردن.
ابراهیم گفت: پروردگارا ! مرا از شیعیان و محبان آنان قرار بده!
خداوند فرمود: تو را از آنان قرار دادم و در موردش این آیه را نازل فرمود: «و همانا از شیعیان او ابراهیم ع بود، هنگامی که با دلی سالم به نزد پروردگارش آمد.» (صافات/83-84)
❇️*پینوشت:
مجموع نمازهای واجب 17 رکعت و مجموع نافلههای روزانه 34 رکعت است که جمعا 51 رکعت میشود.
📚الروضة في فضائل أمير المؤمنين (لابن شاذان القمي)، ص186-187
بِالْإِسْنَادِ- يَرْفَعُهُ- إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبي أَوْفَى، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ:
لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ، كَشَفَ لَهُ عَنْ بَصَرِهِ، فَنَظَرَ إِلَى جَنْبِ الْعَرْشِ نُوراً. فَقَالَ: إِلَهِي مَنْ هَذَا النُّورُ؟
فَقَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ صَفْوَتِي.
فَقَالَ: إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى بِجَانِبِهِ نُوراً آخَرَ؟
فَقَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ هَذَا عَلِيٌّ نَاصِرُ دِينِي.
فَقَالَ: إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ إِنِّي أَرَى بِجَانِبِهِ نُوراً آخَرَ ثَالِثاً؟
فَقَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ، هَذِهِ فَاطِمَةُ تَلِي أَبَاهَا وَ بَعْلَهَا، فَطَمَتْ مُحِبِّيهَا عَنِ النَّارِ.
فَقَالَ: إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى نُورَيْنِ يَلِيَانِ الثَّلَاثَةَ الْأَنْوَارِ؟
قَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ، هَذَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، نُورَاهُمَا يَلِيَانِ أَبَاهُمَا وَ أُمَّهُمَا وَ جَدَّهُمَا.
قَالَ: إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى تِسْعَةَ أَنْوَارٍ، فَقَدْ أَحْدَقُوا بِالْخَمْسَةِ الْأَنْوَارِ؟
قَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ، هَذِهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِمْ،
قَالَ: يَا رَبِّ، بِمَنْ يَعْرِفُونَ؟
قَالَ: أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ، وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى، وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ، وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ.
قَالَ: إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ أَرَى عِنْدَهُمْ أَنْوَاراً حَوْلَهُمْ لَا يُحْصِي عِدَّتَهُمْ إِلَّا أَنْتَ،
قَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ، هَؤُلَاءِ شِيعَتُهُمْ وَ مُحِبُّوهُمْ
قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ بِمَا يُعْرَفُ شِيعَتُهُمْ وَ مُحِبُّوهُمْ؟
قَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ، بِصَلَاتِهِمُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ، وَ الْجَهْرِ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*، وَ الْقُنُوتِ قَبْلَ الرُّكُوعِ، وَ سَجْدَةِ الشُّكْرِ، وَ التَّخَتُّمِ بِالْيَمِينِ قَالَ إِبْرَاهِيمُ: رَبِّ اجْعَلْنِي مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ، قَالَ: قَدْ جَعَلْتُكَ مِنْهُمْ، وَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ: وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ».
✅ @Yekaye
☀️5) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
مومن در پنج نور غوطهور است:
ورودیاش نور است؛
خروجیاش نور است؛
علمش نور است؛
کلامش نور است؛
چشماندازش روز قیامت به سوی نور است.
📚الخصال، ج1، ص277
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ:
الْمُؤْمِنُ يَتَقَلَّبُ فِي خَمْسَةٍ مِنَ النُّورِ مَدْخَلُهُ نُورٌ وَ مَخْرَجُهُ نُورٌ وَ عِلْمُهُ نُورٌ وَ كَلَامُهُ نُورٌ وَ مَنْظَرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَى النُّورِ.
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
. 720) 🌺 وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 20 💐 ترجمه و نه ظلمتها و نه ن
.
1️⃣ «وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ»
تاریکیها 🌑 و روشنایی 🌕یکسان نیستند.
در مورد تاریکی و روشنایی حسی این امر کاملا برایمان مشهود است؛
اما
مهمتر از تاریکی و روشنایی مادی، ظلمت و نور معنوی است؛
و اگرچه بسیاری از تاریکدلان و روشندلان را یکسان ببینیم
و حتی در زندگی ظاهری چهبسا وضع تاریکدلان را مطلوبتر از وضع روشندلان به حساب آوریم،
✨اما در پیشگاه حقیقت واقعا مزیت روشندلان بر تاریکدلان قابل انکار نیست.
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
. 720) 🌺 وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 20 💐 ترجمه و نه ظلمتها و نه ن
.
2️⃣ «وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ»
چرا «ظلمت» را جمع بست، اما «نور» را واحد آورد؟
🍃الف. راه حقّ يكى بيش نيست؛ ولى راههاى انحرافى و شرک زياد است.
📚(تفسير نور، ج9، ص491؛ مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص233)
🍃ب. «منیت» و خودپسندی که افراد را در مقابل هم قرار میدهد و موجب تکثر میشود، مربوط به فضای ظلمت است، کسانی که در نورند و نورانی، دوئیت و کثرتی بین خود نمیبینند.
مستان خدا گر چه هزارند یکیاند
مستان هوا جمله دوگانهست و سهگانهست
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh332/
🍃ج. ...
✅ @Yekaye
.
3️⃣ «وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ»
چرا در این آیه (و نیز آیات بعد) حرف نفی «لا» را بر سر کلمه دوم هم تکرار کرد و مانند آیه قبل نبود که تکرار نکند؟
🍃الف. این اصطلاحا «لا» زائده است که برای تاکید نفی میآید.
📚(مجمع البيان، ج8، ص633؛ الکشاف، ج3، ص608؛ المیزان، ج17، ص36)
🍃ب. این «لا»ء نافیه است؛ و هر یک از این دو «لا» مستقلا دلالت دارد بر عدم تساوی کلمه بعد از آن، با مقابلش
📚(مجمع البيان، ج8، ص633؛ و ابنعطیه، به نقل از البحر المحيط، ج9، ص26)
یعنی میخواهد بفرماید: نه ظلمتها با نور مساویاند و نه نور با ظلمتها مساوی است❗️
🍃ج. در این آیه و آیه بعد (سایه و آفتاب) تقابل بین دو وصف است؛ و بین این دو وصف، ضدیت واقعی برقرار است؛ یعنی نور ضد ظلمت است و سایه ضد آفتاب، و این دو در یکجا جمع نمی شوند؛
اما در مورد کور و بینا، تقابل بین دو شخص است، نه دو وصف؛ و آن دو شخص، به خودی خود ضد هم نیستند، بلکه به خاطر بهرهمندی از این وصف در مقابل هم قرار گرفتهاند و اتفاقا یک شخص واحد ممکن است یک زمان بینا باشد و در زمان بعد، کور باشد؛
▪️پس چون منافات بین نور و ظلمت، و نیز بین سایه و آفتاب، تامتر است، با تکرار کلمه «لا» در این دو آیه (و عدم آن در آیه 19) بر این مطلب تاکید شده است.
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص233)
🍃د. اگر «لا» را در هر مورد جایگزین کلمه «لا یستوی» بگیریم، چهبسا بتوان یک معنای دیگری را هم در نظر گرفت و آن اینکه
در مورد «لا الظلمات» با توجه به جمع بودن آن، به معنای عدم تساوی خود ظلمات باشد؛ یعنی خود ظلمتها نیز با هم مساوی نیستند؛
آنگاه چهبسا این معنا هم مورد نظر باشد که «نه خود ظلمات با هم یکسانند و نه نور با ظلمات یکسان است.
🍃ه. ...
✅ @Yekaye