☀️2) از امام صادق ع از جدشان روایت شده است که امیرالمومنین ع خطبهای خواندند و در آن هول و هراس قیامت را شرح دادند و در فرازی از آن فرمودند:
بر دهانها مهر زده شود، که دیگر سخن نگویند؛ سپس دستها به سخن گفتن درمیآیند و پاها شهادت می دهند و پوستها [برخی این را کنایه از اندام جنسی دانستهاند] هم بدانچه مرتکب شدهاند سخن گویند پس «مطلبی را از خداوند کتمان نکنند» (نساء/42)
📚تفسير العياشي، ج1، ص242
عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَةٍ يَصِفُ هَوْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ:
خُتِمَ عَلَى الْأَفْوَاهِ فَلَا تَكَلَّمُ فتَكَلَّمَتِ الْأَيْدِي وَ شَهِدَتِ الْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ الْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا فَـ«لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً».
☀️3) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود روایت شده است که فرازهایی از آن در آیه 12 همین سوره گذشت.
🔖 http://yekaye.ir/ya-seen-36-12/
در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
ای ابن مسعود! بر تو باد که مراقب زبانت باشی! که همانا خداوند متعال میفرماید «امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.» (یس/65)
📚مكارم الأخلاق، ص۴۵7
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص …
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْكَ بِحِفْظِ لِسَانِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.»
@Yekaye
☀️4) از امیرالمومنین ع وصیت و سفارشاتی به محمد حنفیه داشتند که در آن آمده است:
پسرم! آنچه نمیدانی مگر؛ بلکه هر آنچه میدانی را هم مگو که همانا خداوند تبارک و تعالی بر عهده همه اعضا و جوارح واجباتی قرار داده که روز قیامت بدانها بر تو احتجاج، و در مورد آنها از تو سوال میکند و آنها را تذکر داده و نصیحتت کرده و در مورد آنها هشدار داده و تو را تادیب فرموده و به حال خود رها نکرده است..
[سپس حضرت شروع به برشمردن یکایک وظایف این اعضا و جوارح میکنند تا بدینجا میرسند که]
و بر دستها واجب کرده که به سوی آنچه خداوند عز و جل بر تو حرام کرده دراز نشوند و اینکه آنها را در راه طاعت او به کار گیری که خداوند عز و جل فرمود «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون به نماز برخيزيد، صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سرهایتان و پاهاى خویش را تا برآمدگى پيشين [هر دو پا] مسح كنيد» (مائده/6) و نیز فرمود «پس چون [در جنگ] با كسانى كه كفر ورزيدهاند برخورد كردید، گردنها را بزنيد. » (محمد/4)
و بر پاها واجب کرده که آنها را در راه طاعت او حرکت دهی و با آن همچون راه رفتن گناهکاران راه نروی که فرمود «و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمىتوانى شكافت، و در بلندى به كوهها نمىتوانى رسيد. همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است.» (اسراء/37-38) و فرمود «امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.» (یس/65) پس خبر داد که آنهایند که روز قیامت علیه صاحبان خویش شهادت میدهند...
📚من لا يحضره الفقيه، ج2، ص627
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي وَصِيَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَا بُنَيَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَسْأَلُكَ عَنْهَا وَ ذَكَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ يَتْرُكْهَا سُدًى ...
وَ فَرَضَ عَلَى الْيَدَيْنِ أَنْ لَا تَمُدَّهُمَا إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ وَ أَنْ تَسْتَعْمِلَهُمَا بِطَاعَتِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» وَ فَرَضَ عَلَى الرِّجْلَيْنِ أَنْ تَنْقُلَهُمَا فِي طَاعَتِهِ وَ أَنْ لَا تَمْشِيَ بِهِمَا مِشْيَةَ عَاصٍ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا. كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» فَأَخْبَرَ عَنْهَا أَنَّهَا تَشْهَدُ عَلَى صَاحِبِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ...
✳️توجه
این مضمون
🔖 با سندی دیگر و عباراتی اندک متفاوت از امام صادق ع در الكافي، ج2، ص36 روایت شده است ؛ و
🔖همچنین در مستدرك الوسائل، ج11، ص148 و بحار الأنوار، ج66، ص77؛ و ج7، ص318 قریب به این مضمون (البته با اندک تفاوتی در عبارات) به نقل از تفسير النعماني، ص 61- 67، از امام صادق ع از امیرالمومنین ع روایت شده است.
@Yekaye
☀️5) از امام باقر ع روایت شده است:
و [اما مساله شهادت اعضاء که گفتهاند] این گونه نیست که اعضا و جوارح، علیه فرد مومن شهادت دهند؛ بلکه علیه کسی شهادت میدهند که کلمه عذاب بر او حتمیت یافته است؛ اما درباره مومن [باید گفت] خداوند نامه عملش را به دست راست او میدهد که خداوند عز و جل فرمود «پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخ هسته خرمايى به آنها ستم نمىشود. (اسراء/71)
📚الكافي، ج2، ص32
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
... وَ لَيْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَى مُؤْمِنٍ إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَى مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً».
@Yekaye
☀️ همچنین قبلا اشاره شد که شخصی خدمت امیرالمومنین ع میرسد و میگوید در کتاب خداوند شک کردهام و آیاتی را بیان میکند که از نظر خودش با هم ناسازگار است، از جمله آنها آیاتی است که درباره منع انسانها از سخن گفتن در مقابل آیاتی که حکایتگر سخنانی از انسانها در روز قیامت است. حضرت به یکایک آنها پاسخ میدهد و تعارضی که وی بین این آیه و آیات دیگر گمان کرده بود را پاسخ میدهد که اینفراز از سوال و جواب که ناظر به سخن گفتن یا نگفتن انسانهاست، قبلا در جلسه 193، حدیث2 گذشت. (لینک زیر)
🔖 http://yekaye.ir/fussilat-041-21/
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
1⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
در قیامت هیچ چیزی را مخفی نمیتوان کرد، چرا که در آن روز بر دهانها مهر میزنند و این دست و پاهای ما هستند که بر اعمالی که انجام دادهایم شهادت میدهند.
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
2⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ»
ما که در دنیا زندگی میکنیم، برخی ویژگیها را ذاتی برخی از امور میدانیم، و وقوع برخی از ویژگیها از برخی دیگر از امور را ناممکن میشماریم.
اما روز قیامت معلوم میشود که این نسبتی که ما بین امور میدیدهایم، فقط ظاهری از واقعیت بوده❗️
و از ویژگیهای قیامت این است که امور کاملا دگرگون میشوند و معلوم میشود هر ویژگیای که هر چیزی داشته، صرفا به عنایت خدا بوده است‼️
در واقع،
خداوند، سبب سوز و سبب ساز است. دهانى را كه وسيله سخن گفتن است مىبندد و دست و پا را وسيلهى سخن گفتن قرار مىدهد.
📚(تفسير نور، ج9، ص553)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
3⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ»
چرا همان گونه که فرمود «بر دهانهایشان مُهر مینهیم» سخن گفتن دستان را به خود نسبت نداد و نفرمود «و نُنطِقُ أیدیهم: دستانشان را به سخن گفتن درمیآوریم» بلکه تعبیر «دستانشان با ما سخن میگویند» را به کار برد؟
🍃الف. مهر نهادن مانع شدن از دروغ گفتن توسط زبان است؛ و اینکه در این مقام به زور و علیرغم دلخواه آنان، جلوی آنان گرفته شود، هیچ اشکالی را ایجاد نمیکند؛ اما سخن گفتن دستها، از باب شهادت دادن است؛ که اقتضای طبیعیاش آن است که عمل شهادت دادن، به خود کسی منسوب شود که شهادت میدهد؛ وگرنه اگر به زور به شهادت دادن واداشته شود، شهادتش بیارزش خواهد بود؛ و با این تعبیر میخواهد نشان دهد که آن اعضا و جوارح، خودشان به شهادت دادن اقدام میکنند.
📚(مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج26، ص302)
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
4⃣ «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ»
🔹در دنیا بر دلهای کفرپیشگان مهر زده میشود:
🔖ختَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ، بقره/7؛
🔖 أضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِه، جاثیه/23
🔹پس حتی اگر اقرار به حق و حقیقت هم کنند از حد دهانشان بیشتر نمیرود:
🔖 الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم؛ مائده/41
🔹اما در قیامت، بر دهانشان هم مهر زده میشود تا آن دل کفرپیشه، از طریق دست و پا، باطن خویش را ابراز کند.
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
5⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ ...»
همه عالَم – حتی دست و پای ما – ماموران و لشکریان خداوند هستند؛
💢دست و پای ما، قبل از آنکه متعلق به ما باشند، بنده و کارگزار خداوندند؛💢
از این روست که در آن موقف، که در پیشگاه خداوند به سخن درمیآیند، با اینکه دست و پای ما هستند، اما علیه ما شهادت میدهند.
💠ثمره #اخلاقی
اگر باور کنیم که همه اعضاء و جوارحمان هم ماموران خداوند هستند و هر کاری از ما سر زند، اول از همه خود این اعضاء و جوارح علیه ما شهادت خواهند داد، آیا ذرهای به سمت گناه پیش خواهیم رفت⁉️
و اگر گناه میکنیم، آیا حکایت از آن ندارد که ایمانمان چندان واقعی و عمیق نیست⁉️
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
6⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
در این آیه از سخن گفتن و شهادت دست و پا در قیامت خبر داد از کاری که انجام دادهاند؛
💢یعنی هر عضوی بر کاری که توسط آن انجام شده، شهادت میدهد.💢
و دست و پا در این آیه از باب نمونه مطرح شده؛ وگرنه در آیات دیگر،
از اینکه سمع (شنوایی) و بصر (بینایی) و فؤاد (دل) نیز مورد سوال واقع میشوند (اسراء/36)
ویا اینکه سمع و ابصار و جلود (پوست؛ یا کنایه از اندام جنسی) علیه شخص شهادت میدهند و این سخن گفتنشان شخص را به تعجب درمیآورد (فصلت/20-21) نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
📚(المیزان، ج17، ص103)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
7⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»
در قيامت، اعضاى بدن، تابع اراده انسان نيست.
📚(تفسير نور، ج9، ص554)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
8⃣ «تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»
میدانیم که شهادت دادن از جانب کسی پذیرفته است که قبلا در حین عمل شاهد بوده باشد و در حین شاهد بودن، درک و آگاهی داشته باشد؛
پس:
🔺اعضاى بدن داراى نوعى درك و شعورند، كه مىتوانند در قيامت شهادت دهند. 🔺
📚(تفسير نور، ج9، ص554)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
9⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
فرمود اینها سخن میگویند و شهادت میدهند «بِما كانُوا یكْسِبُونَ» و نفرمود «بِما یكْسِبُونَ». چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که شهادت دادن اعضا و جوارح، بر اموری است که به صورت ملکه و عادت درآمده است؛ اما اگر شخص یکبار گناهی کرده و چهبسا از آن هم توبه کرده باشد، لزوماً این گونه نیست که باز هم اعضا و جوارحش علیه او شهادت دهند؛ چنانکه در روایات وارد شده که این شهادت دادن اعضاء، در مورد شخص مومن نیست
🔖 حدیث 5 https://eitaa.com/yekaye/2464
و ما هم میدانیم که این گونه نیست که مومنان همگی معصوم باشند و هیچ گناهی از آنان سر نزده باشد.
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
🔟 «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
چرا درباره عملی که این اعضاء و جوارح انجام دادهاند از تعبیر «یکسبون» (کسب کردن) استفاده کرد نه همان تعبیر ساده «یعملون» (انجام دادن)، که در جای دیگر به کار برده است: «شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون» (فصلت/20)؟
🍃الف. شاید میخواهد با این تعبیر به نقش جدی عمل در ساختن شاکله انسان اشاره کند، که با هر عملی که اعضاء و جوارح انجام میدهند، انسان عملا چیزی به دست میآورد و تغییری در وی رخ میدهد.
🍃ب. ...
@Yekaye
815 ) 🔥 وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْینِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّی یبْصِرُونَ 🔥
🌀ترجمه
و اگر بخواهیم [قلم] محو کشیم بر چشمانشان، پس بر آن صراط سبقت گیرند، اما چگونه ببینند؟
سوره یس (36) آیه 66
1397/5/14
22 ذیالقعده 1439
@Yekaye
🔹لَطَمَسْنا
▪️ماده «طمس» (فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ؛ مرسلات/8) در اصل بر دست کشیدن بر روی چیزی و محو کردن اثر آن
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص424) و
به تعبیر دیگر، از بین بردن اثر چیزی با محو کردن آن
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص524)
دلالت دارد،
یعنی چیزی را چنان محو کنیم که اثرش هم محو شود
📚(مجمع البيان، ج8، ص674)
چنانکه گویی اصلا چیزی در آنجا وجود نداشته است
📚(البحر المحيط، ج9، ص78)
▪️«طمس علی العین» (که عذابی است که در مورد قوم لوط هم بدان اشاره شده: ِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُم؛ قمر/37) مانند طمس نوشته یا طمس بر مال (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ؛ يونس/88) است، و به معنای آن است که چنان آن را از بین بردیم که دیگر ادراک به آن تعلق نمیگیرد و گفتهاند نابینای مطموس، نابینایی است که گودیِ محل چشمهایش هم از بین رفته و پر شده باشد
📚(مجمع البيان، ج8، ص674)
▫️و در این آیه (لَطَمَسْنا عَلی أَعْینِهِمْ؛ یس/66) اگر مقصود خود چشم باشد که مراد آن مسخ شدن صورت و از بین رفتن حتی جای چشم در صورت است؛ و ممکن است مقصود، محو کردن اثر و کارکرد چشم (= بینایی) باشد، نه نابود شدن خود چشمها و جای آنها در صورت؛ یعنی صرفاً همان نابینا شدن
📚(البحر المحيط، ج9، ص78)
▪️تعبیر «طمس وجه» (محو کردن صورت) هم در قرآن کریم به کار رفته است (أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها؛ نساء/47) که احتمالات متعددی برای آن مطرح شده است، از جمله اینکه مقصود،
▫️این است که صورت آنان چنان از مو پوشیده شود که مانند صورت میمون و سگ شود
▫️اشاره به همان است که نامه عمل را از پشت سر میدهند (وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ؛ انشقاق/10) یعنی صورتشان چنان به ▫️ میریزد که چشمشان در پشت سرشان قرار میگیرد!
▫️انتقال آنان از وضعیت هدایت به وضعیت گمراهی است که فرمود «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» (جاثية/23)
▫️مقصود از «وجوه» بزرگان و روساء است؛ یعنی میخواهد بفرماید که بزرگی و ریاستِ ما آن بزرگان و روساء را محو میکنیم و آنان را دنبالهروی دیگران میگردانیم که این بدترین توهین و تحقیر برای آنان است.
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص524)
ماده «طمس» همین 5 بار در قرآن کریم آمده است.
@Yekaye
🔹فَاسْتَبَقُوا
▪️ماده «سبق» در اصل دلالت بر جلو افتادن (تقدّم) میکند
(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص129)
که اصل آن هم جلو افتادن در حرکت است و البته به نحو مجازی درباره جلو افتادن در کارهای خیر و هرگونه پیشی گرفتنی به کار رفته است
(مفردات ألفاظ القرآن، ص395)
و تفاوتش با «تقدم» در این است که «تقدم» نقطه مقابل «تأخّر» است و حتما اینکه در قبال جلو افتادن آن، چیزی هم عقب مانده باشد، مد نظر است؛ اما «سَبق» نقطه مقابل «لحوق» است و چنین نیست که حتما امر عقبماندهای هم باید در کار باشد.
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص41)
▪️از این ماده، باب مفاعله آن (مسابقه) (سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ، حدید/21) در فارسی نیز رایج است؛
▪️و باب افتعال آن (استباق) هممعنای باب تفاعل (تسابق) و به همان معنای مسابقه دادن با همدیگر (إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ؛ يوسف/17) و تلاش طرفین است که در حرکت کردن و رسیدن به مقصدی از هم پیشی بگیرند (وَ اسْتَبَقَا الْبابَ، يوسف/25؛ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات، بقره/148 و مائده/48)
▪️این کلمه در قرآن کریم به صورت اسم فاعل (سابق: کسی که از دیگران پیش میگیرد) (وَ هُمْ لَها سابِقُونَ، مؤمنون/61؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، واقعة/10؛ فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً، نازعات/4) و به صورت اسم مفعول (مسبوق: کسی که دیگران از او پیش افتادهاند) (وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ؛ واقعة/60 و معارج/41) نیز به کار رفته است.
ماده «سبق» و مشتقات آن 37 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖 اختلاف قرائت
▪️عموماً این کلمه را به همین صورت «فَاسْتَبَقُوا» که صیغه ماضی است قرائت کردهاند؛
▪️اما در برخی قرائات غیرمشهور به صورت «فَاسْتَبِقُوا» یعنی به صیغه امر هم قرائت شده است؛ که این امر اصطلاحا امر تعجیز است؛ یعنی اگر واقعا میتوانید حالا که نابینا شدید سبقت بگیرید!
📚(البحر المحيط في التفسير، ج9، ص78 ؛ معجم القرءات، ج7، ص515 )
@Yekaye
🔹فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ
درباره معنای «الصِّراطَ» در آیه 4 و آیه 61 همین سوره توضیحاتی گذشت
🔖جلسه 810 http://yekaye.ir/ya-seen-36-61/
▪️ اما درباره جایگاه نحوی آن در این آیه سه تحلیل مطرح شده است:
▫️منصوب به نزع خافض است (یعنی حرف «الی» در تقدیر بوده است و در اصل «فاستبقوا الی الصراط» بوده) 📚(الکشاف، ج4،ص24)
▫️مفعول به است:
🔺یا بر اساس صنعت تضمین (تضمین کلمه «فاستبقوا» معنای «ابتدروا» را) یعنی کلمه «فاستبقوا» معنای «مبادرت کردن» را در ضمن خود القاء میکند و معنایش این است که مبادرت به پیمودن صراط کنید؛ آهنگ شتاب در صراط کنید.📚 (الکشاف، ج4،ص24)
🔺یا بر اساس اینکه «صراط «مسبوق»باشد نه «مسبوق الیه» (از صراط پیشی گیرید و از آن جلو بیفتید!) 📚(الکشاف، ج4،ص24)
▫️نصب آن بدین جهت است که ظرف مکان است (در صراط سبقت بگیرید) 📚(الکشاف، ج4،ص24) که این تحلیل در صورتی صحیح است که «صراط» را ظرف مکان عام بدانیم، نه ظرف مکان مختص، که حتما باید با حرف اضافه به فعل متصل شود [مانند «خانه» که در تعبیر فصیح نمیتوان گفت «ذهبتُ الدارَ» حتما باید گفت «ذهبت الی الدار»]. 📚(البحر المحيط، ج9، ص78)
@Yekaye
🔹یبْصِرُونَ
درباره ماده «بصر» در آیه 9 همین سوره توضیح داده شد که
▪️برخی گفتهاند به معنای «چشم» ویا «قوه بینایی» است؛
▪️و برخی گفتهاند به معنای «علم به چیزی» است؛
▪️و برخی هم این گونه بین این سخنان جمع کردهاند که: به معنای «علمی است که با نظر کردن (خواه نظر کردن [ظاهری] چشم و خواه نظر کردن [باطنی] قلب) حاصل میشود»، علمی که مثل دیدن، کاملا آشکار است.
🔖جلسه 756 http://yekaye.ir/ya-seen-36-9/
@Yekaye
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است که
یکبار همراه پدرم از منزل خارج شدیم و به میانه قبر و منبر رسول الله ص رسیدیم که در آنجا جماعتی از شیعیان گرد آمده بودند. پدرم به آنان سلام کرد و فرمود:
به خدا سوگند که من بوی ریح و روح شما [ظاهر و باطن شما] را دوست دارم؛ پس مرا با پرهیزکاری و کوشش یاری کنید و بدانید که هر یک از شما که بندهای [از بندگان مقرب خدا] را امام خود قرار میدهد باید که به عمل او اقتدا کند.
شما شیعیان خدایید؛ شما یاران خدایید؛ شما همان «پیشیگیرندگان نخستین» (توبه/100) و پیشیگیرندگان نهایی و پیشیگیرندگان در دنیا و پیشیگیرندگان در آخرت به سوی بهشت هستید...
همانا هر چیزی را جوهرهای است و جوهره فرندان آدم، حضرت محمد ص است و ما و بعد از ما شیعیانمان، خوشا به حال شیعیانمان که چه اندازه به عرض خداوند عز و جل نزدیکند و خداوند با آنان در روز قیامت چه نیکو رفتار میکند ...
همانا شیعیان ما جماعت چهارچشماند: دو چشم در سر و دو چشم در قلب؛ همانا خلایق همگیشان این چنیناند، جز اینکه خداوند عز و جل چشمان شما را گشود و چشمان آنان را کور کرد.
📚الكافي، ج8، ص212-215
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
خَرَجْتُ أَنَا وَ أَبِي حَتَّى إِذَا كُنَّا بَيْنَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ إِذَا هُوَ بِأُنَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأُحِبُّ رِيَاحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ فَأَعِينُونِي عَلَى ذَلِكَ بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّ وَ مَنِ ائْتَمَّ مِنْكُمْ بِعَبْدٍ فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِه أَنْتُمْ شِيعَةُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَنْتُمُ «السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ» وَ السَّابِقُونَ الْآخِرُونَ وَ السَّابِقُونَ فِي الدُّنْيَا وَ السَّابِقُونَ فِي الْآخِرَةِ إِلَى الْجَنَّة ...
أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ جَوْهَراً وَ جَوْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ ص وَ نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا بَعْدَنَا حَبَّذَا شِيعَتُنَا مَا أَقْرَبَهُمْ مِنْ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَحْسَنَ صُنْعَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَة ...
إِنَّمَا شِيعَتُنَا أَصْحَابُ الْأَرْبَعَةِ الْأَعْيُنِ عَيْنَانِ فِي الرَّأْسِ وَ عَيْنَانِ فِي الْقَلْبِ أَلَا وَ الْخَلَائِقُ كُلُّهُمْ كَذَلِكَ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحَ أَبْصَارَكُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ.
@Yekaye