یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
5⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ ...»
همه عالَم – حتی دست و پای ما – ماموران و لشکریان خداوند هستند؛
💢دست و پای ما، قبل از آنکه متعلق به ما باشند، بنده و کارگزار خداوندند؛💢
از این روست که در آن موقف، که در پیشگاه خداوند به سخن درمیآیند، با اینکه دست و پای ما هستند، اما علیه ما شهادت میدهند.
💠ثمره #اخلاقی
اگر باور کنیم که همه اعضاء و جوارحمان هم ماموران خداوند هستند و هر کاری از ما سر زند، اول از همه خود این اعضاء و جوارح علیه ما شهادت خواهند داد، آیا ذرهای به سمت گناه پیش خواهیم رفت⁉️
و اگر گناه میکنیم، آیا حکایت از آن ندارد که ایمانمان چندان واقعی و عمیق نیست⁉️
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
6⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
در این آیه از سخن گفتن و شهادت دست و پا در قیامت خبر داد از کاری که انجام دادهاند؛
💢یعنی هر عضوی بر کاری که توسط آن انجام شده، شهادت میدهد.💢
و دست و پا در این آیه از باب نمونه مطرح شده؛ وگرنه در آیات دیگر،
از اینکه سمع (شنوایی) و بصر (بینایی) و فؤاد (دل) نیز مورد سوال واقع میشوند (اسراء/36)
ویا اینکه سمع و ابصار و جلود (پوست؛ یا کنایه از اندام جنسی) علیه شخص شهادت میدهند و این سخن گفتنشان شخص را به تعجب درمیآورد (فصلت/20-21) نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
📚(المیزان، ج17، ص103)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
7⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»
در قيامت، اعضاى بدن، تابع اراده انسان نيست.
📚(تفسير نور، ج9، ص554)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
8⃣ «تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»
میدانیم که شهادت دادن از جانب کسی پذیرفته است که قبلا در حین عمل شاهد بوده باشد و در حین شاهد بودن، درک و آگاهی داشته باشد؛
پس:
🔺اعضاى بدن داراى نوعى درك و شعورند، كه مىتوانند در قيامت شهادت دهند. 🔺
📚(تفسير نور، ج9، ص554)
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
9⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
فرمود اینها سخن میگویند و شهادت میدهند «بِما كانُوا یكْسِبُونَ» و نفرمود «بِما یكْسِبُونَ». چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که شهادت دادن اعضا و جوارح، بر اموری است که به صورت ملکه و عادت درآمده است؛ اما اگر شخص یکبار گناهی کرده و چهبسا از آن هم توبه کرده باشد، لزوماً این گونه نیست که باز هم اعضا و جوارحش علیه او شهادت دهند؛ چنانکه در روایات وارد شده که این شهادت دادن اعضاء، در مورد شخص مومن نیست
🔖 حدیث 5 https://eitaa.com/yekaye/2464
و ما هم میدانیم که این گونه نیست که مومنان همگی معصوم باشند و هیچ گناهی از آنان سر نزده باشد.
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما ك
.
🔟 «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»
چرا درباره عملی که این اعضاء و جوارح انجام دادهاند از تعبیر «یکسبون» (کسب کردن) استفاده کرد نه همان تعبیر ساده «یعملون» (انجام دادن)، که در جای دیگر به کار برده است: «شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون» (فصلت/20)؟
🍃الف. شاید میخواهد با این تعبیر به نقش جدی عمل در ساختن شاکله انسان اشاره کند، که با هر عملی که اعضاء و جوارح انجام میدهند، انسان عملا چیزی به دست میآورد و تغییری در وی رخ میدهد.
🍃ب. ...
@Yekaye
815 ) 🔥 وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْینِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّی یبْصِرُونَ 🔥
🌀ترجمه
و اگر بخواهیم [قلم] محو کشیم بر چشمانشان، پس بر آن صراط سبقت گیرند، اما چگونه ببینند؟
سوره یس (36) آیه 66
1397/5/14
22 ذیالقعده 1439
@Yekaye
🔹لَطَمَسْنا
▪️ماده «طمس» (فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ؛ مرسلات/8) در اصل بر دست کشیدن بر روی چیزی و محو کردن اثر آن
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص424) و
به تعبیر دیگر، از بین بردن اثر چیزی با محو کردن آن
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص524)
دلالت دارد،
یعنی چیزی را چنان محو کنیم که اثرش هم محو شود
📚(مجمع البيان، ج8، ص674)
چنانکه گویی اصلا چیزی در آنجا وجود نداشته است
📚(البحر المحيط، ج9، ص78)
▪️«طمس علی العین» (که عذابی است که در مورد قوم لوط هم بدان اشاره شده: ِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُم؛ قمر/37) مانند طمس نوشته یا طمس بر مال (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ؛ يونس/88) است، و به معنای آن است که چنان آن را از بین بردیم که دیگر ادراک به آن تعلق نمیگیرد و گفتهاند نابینای مطموس، نابینایی است که گودیِ محل چشمهایش هم از بین رفته و پر شده باشد
📚(مجمع البيان، ج8، ص674)
▫️و در این آیه (لَطَمَسْنا عَلی أَعْینِهِمْ؛ یس/66) اگر مقصود خود چشم باشد که مراد آن مسخ شدن صورت و از بین رفتن حتی جای چشم در صورت است؛ و ممکن است مقصود، محو کردن اثر و کارکرد چشم (= بینایی) باشد، نه نابود شدن خود چشمها و جای آنها در صورت؛ یعنی صرفاً همان نابینا شدن
📚(البحر المحيط، ج9، ص78)
▪️تعبیر «طمس وجه» (محو کردن صورت) هم در قرآن کریم به کار رفته است (أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها؛ نساء/47) که احتمالات متعددی برای آن مطرح شده است، از جمله اینکه مقصود،
▫️این است که صورت آنان چنان از مو پوشیده شود که مانند صورت میمون و سگ شود
▫️اشاره به همان است که نامه عمل را از پشت سر میدهند (وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ؛ انشقاق/10) یعنی صورتشان چنان به ▫️ میریزد که چشمشان در پشت سرشان قرار میگیرد!
▫️انتقال آنان از وضعیت هدایت به وضعیت گمراهی است که فرمود «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» (جاثية/23)
▫️مقصود از «وجوه» بزرگان و روساء است؛ یعنی میخواهد بفرماید که بزرگی و ریاستِ ما آن بزرگان و روساء را محو میکنیم و آنان را دنبالهروی دیگران میگردانیم که این بدترین توهین و تحقیر برای آنان است.
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص524)
ماده «طمس» همین 5 بار در قرآن کریم آمده است.
@Yekaye
🔹فَاسْتَبَقُوا
▪️ماده «سبق» در اصل دلالت بر جلو افتادن (تقدّم) میکند
(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص129)
که اصل آن هم جلو افتادن در حرکت است و البته به نحو مجازی درباره جلو افتادن در کارهای خیر و هرگونه پیشی گرفتنی به کار رفته است
(مفردات ألفاظ القرآن، ص395)
و تفاوتش با «تقدم» در این است که «تقدم» نقطه مقابل «تأخّر» است و حتما اینکه در قبال جلو افتادن آن، چیزی هم عقب مانده باشد، مد نظر است؛ اما «سَبق» نقطه مقابل «لحوق» است و چنین نیست که حتما امر عقبماندهای هم باید در کار باشد.
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص41)
▪️از این ماده، باب مفاعله آن (مسابقه) (سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ، حدید/21) در فارسی نیز رایج است؛
▪️و باب افتعال آن (استباق) هممعنای باب تفاعل (تسابق) و به همان معنای مسابقه دادن با همدیگر (إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ؛ يوسف/17) و تلاش طرفین است که در حرکت کردن و رسیدن به مقصدی از هم پیشی بگیرند (وَ اسْتَبَقَا الْبابَ، يوسف/25؛ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات، بقره/148 و مائده/48)
▪️این کلمه در قرآن کریم به صورت اسم فاعل (سابق: کسی که از دیگران پیش میگیرد) (وَ هُمْ لَها سابِقُونَ، مؤمنون/61؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، واقعة/10؛ فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً، نازعات/4) و به صورت اسم مفعول (مسبوق: کسی که دیگران از او پیش افتادهاند) (وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ؛ واقعة/60 و معارج/41) نیز به کار رفته است.
ماده «سبق» و مشتقات آن 37 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖 اختلاف قرائت
▪️عموماً این کلمه را به همین صورت «فَاسْتَبَقُوا» که صیغه ماضی است قرائت کردهاند؛
▪️اما در برخی قرائات غیرمشهور به صورت «فَاسْتَبِقُوا» یعنی به صیغه امر هم قرائت شده است؛ که این امر اصطلاحا امر تعجیز است؛ یعنی اگر واقعا میتوانید حالا که نابینا شدید سبقت بگیرید!
📚(البحر المحيط في التفسير، ج9، ص78 ؛ معجم القرءات، ج7، ص515 )
@Yekaye