eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یادآوری می‌شود احادیث و تدبرهایی در آیه 35 سوره فاطر (که بسیار شبیه این آیه است) گذشت؛ که تکرار نمی‌شود و می‌توانید از لینک زیر آنها را بخوانید 🌐 http://yekaye.ir/al-fater-35-25/ این نکات علاوه بر آنها تقدیم می‌شود:
یک آیه در روز
907) 📖 فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْ
. 1⃣ «فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنيرِ» پیامبران الهی، که برحق‌ترین انسانها بودند، و مستقیما مطلب را از خدا می‌گرفتند، و خداوند به آنان آموخته بود که چگونه تبلیغ کنند، برترین و راست‌ترین سخن را – که سخن خداوند است – با دلایل آشکار (بینات) و کتاب‌هایی روشنگر آوردند؛ اما باز هم مورد تکذیب قرار گرفتند! می‌دانیم هیچکس و هیچ سخنی در حق بودن به گَردِ پیامبران و پیام آنان نمی‌رسد! 🤔پس اگر انسان خوبی حق‌ترین سخنان را با بهترین روش‌ها گفت و عده‌ای زیر بار آن نرفتند و بلکه آن را دروغ شمردند، سریعاً او را به کم‌کاری و ناتوانی و اشتباه بودن روشها و ... متهم نکنیم! @Yekaye
یک آیه در روز
907) 📖 فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْ
. 2⃣ «فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ» آشنايى با مشكلات ديگران، مايه تسلّى انسان است. 📚(تفسير نور، ج۹، ص۴۹۳) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
908) 📖 كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ 📖 💢ترجمه هر جانی چشنده مرگ است؛ و جز این نیست که پاداش‌هایتان را روز قیامت تماماً دریافت می‌کنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بی‌شک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست. سوره آل عمران، (3) آیه 185 1397/12/15 28 جمادی الثانی1440 @Yekaye
✅توجه عبارت «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» در دو جای دیگر قرآن کریم نیز آمده است که آن دو مورد قبلا در 🔖جلسه 32 http://yekaye.ir/57-29-al-ankabut/ , 🔖جلسه 95 http://yekaye.ir/al-anbiya-021-035/ مورد بررسی قرار گرفت؛ و نکاتی که در آنجا بیان شد، مجددا تکرار نمی‌شود. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نَفْسٍ قبلا بیان شد که ▪️ماده «نفس» هم دلالت بر «روح» و «خود» و «تمام حقیقت شیء» می‌کند، هم دلالت بر «خروج نسیم، و هوای جاری» (نَفَس). ▫️درباره اینکه کدام از این دو اصل است، برخی اصل را دومی گرفته‌اند که چون قوام «نَفْس» به نَفَس کشیدن است، به آن «نَفْس» گفته‌اند؛ ▫️در نقطه مقابل برخی گفته‌اند اصل این ماده، بر آن چیزی دلالت می‌کند موجب تعین و تشخص یک موجود از غیرش می‌شود (= خود) و چون نَفَس کشیدن عامل بقای حیات شخص است، «نَفَس» از همین ماده ساخته شده است. جمع «نَفْس» «نُفوس» و «أنفُس» است؛ اما جمع «نَفَس» «أنفاس» می‌باشد (که تعبیر أنفاس در قرآن به کار نرفته است). ▪️به «خون» هم «نفس» گفته می‌شود و به همین ترتیب درباره اینکه چرایی آن، برخی گفته‌اند چون مانند هوا جریان دارد، و برخی گفته‌اند چون در صورت خروجش، انسان جان می‌دهد. و کلمه «نفاس» و «نفساء» (وضعیت خاص زنانه که از آنها خون می‌رود) هم از همین ریشه گرفته شده است. 🔖جلسه ۱۴۷ http://yekaye.ir/yusuf-012-053/ @Yekaye
🔹ذائِقَة الْمَوْت قبلا بیان شد که ▪️ ذوق به معنای چشیدن است و اگرچه اصل آن در مورد چشیدن با دهان بوده است، اما در قرآن کریم در مورد درک‌های مربوط به لامسه (قمر/۴۸، نبا/۲۴) و حتی درکهای کاملا معنوی و غیرمادی (روم/۳۶؛‌ طلاق/۹) نیز به کار رفته است. ▪️ذائقه اسم فاعل است (= چشنده) و و «الموت» مفعول آن است، و به لحاظ نحوی، چون در این آیه به جای فعل (تذوق الموت)، اسم فاعل آورد (ذائقه الموت)، دلالت بر دوام و همیشگی بودن این چشیدن می‌کند. پس آیه خبر از یک واقعه‌ای که یکبار رخ خواهد داد نمی‌دهد، بلکه خبر از واقعه‌ای می‌دهد که تدریجا و همواره در حال رخ دادن است! 🔖جلسه 95 http://yekaye.ir/al-anbiya-021-035/ 📖 اختلاف قرائت ▪️در اغلب قراءات، این عبارت به همین صورت (ذائِقَةُ الْمَوْتِ) (مضاف و مضاف الیه) قرائت شده است: هر نفسی چشنده مرگ است. ▪️اما در قرائت یزیدی (از قراء اربعه عشر) و نیز در روایتی از قرائات اعمش و یحیی و ابی‌حیوة و ابن أبی اسحاق و مطوعی به صورت «ذائِقَةٌ الْمَوْتَ» قرائت شده که در این صورت «الموت» مفعول برای «ذائقة» می‌باشد: هر نفسی مرگ را چشنده است. ▪️و از العکبری نقل شده که در قراءات غیرمشهور، قرائتی به صورت «ذائقُهُ الموتُ» نیز وجود دارد: هر نفسی، مرگ چشنده اوست. 📚(البحر المحيط، ج3، ص460 ؛ معجم القراءات، ج1، ص639) @Yekaye
🔹الْمَوْتِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «موت» را در اصل به معنای از بین رفتن قوت و توانایی چیزی دانسته اند و به لحاظ معنایی «مَوت» و «ممات» درست نقطه مقابل «حیات» است. ▪️به کسی که مرده باشد «مَیِّت» گویند (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ؛ روم/۱۹) که جمع آن «أموات» (وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ؛ فاطر/۲۲) و «موتی» (كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتی؛ بقره/۷۳) است. اما کسی که در حال مرگ است را «مائت» گویند و در مورد آیه «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/۳۰) هم گفته‌اند این به لحاظ آینده است. و کلمه «مَیِّت» گاه به صورت مخفف هم به صورت «مَيْت» بیان می‌شود (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ، انعام/۱۲۲؛ بَلْدَةً مَيْتاً، زخرف/۱۱ و زخرف/۱۱) زمینی را که لم‌یزرع باشد و حیات در آن جریان نداشته باشد «موات» یا «مَوَتان» (در مقابل «حَیَوان») گویند؛ و البته قرآن کریم تعبیر «مَیِّت» را برای سرزمین نیز به کار برده است: «فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَيِّتٍ»(فاطر/۹). ▪️«مَيْتَة» (مردار) (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ، مائدة/۳؛ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً، أنعام/۱۴۵) به جانداری گویند که روحش بدون ذبح از بدنش جدا شده باشد، یعنی به مردارِ حیوانِ حلال گوشتی که اگر ذبح می‌شد گوشتش قابل خوردن می‌بود و البته در قرآن کریم برای زمین هم به کار رفته است (وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها؛ یس/۳۳) ▪️«مِيتة» دلالت بر حالت خاص می کند؛ و برای مردنی خاص، خوب یا بد به کار می‌رود (مَات مِيتةً جاهليَّة). ▪️«مَوته» (إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولی، دخان/۳۵؛ لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولی، دخان/۵۶) ظاهرا دلالت بر «دفعه واحده» (یکبار) دارد. ▪️وقتی این ماده به باب افعال برود متعدی می شود و به معنای «میراندن» است (وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا؛ نجم/۴۴) 🔖جلسه ۷۲۲ http://yekaye.ir/al-fater-35-22/ @Yekaye
🔹تُوَفَّوْنَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «وفی» در اصل دلالت می‌کند بر اینکه چیزی ویا کاری به حد تمام و کمال خود برسد؛ ▫️چنانکه کلمه «وفاء» به معنای عهد را به پایان رساندن و به مفاد آن کاملا عمل کردن می‌باشد ▫️و «استوفی» هم به معنای امری را به نحو کامل گرفتن است به نحوی که چیزی از آن فروگذار نشود [در فارسی هم می‌گوییم کار را به نحو مستوفَی انجام داد] . ▪️درباره اینکه چرا قبض روح کردن انسان را «توفی» می‌گویند برخی گفته‌اند بدین جهت که «توفی» دریافت کامل است و تمام حقیقت انسان روح است که در هنگام مرگ بتمامه دریافت می‌شود. برخی هم گفته‌اند که چون مدت زمانی که در دنیا بدانها داده شده بود، تمام و کمال بدانها داده شد. 🔖 جلسه 181 http://yekaye.ir/an-nisa-004-097/ @Yekaye