eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
. 5⃣ «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی وَ الْيَتامی وَ الْمَساكينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» درباره اینکه مراد از «القسمه» و به تبع آن، مخاطب «فارزقوهم ...» کیست، سه دیدگاه مطرح شده است: 🍃 الف. مراد هنگام تقسیم ارث است؛ و خطاب «فارزقوهم» به وارثان متوفی هستند که بدانها دستور داده شده برای آن نیازمندانی از خویشاوندان و ... که سهم الارث معینی به آنان تعلق نمی گیرد، سهمی قرار دهند. (مجمع البيان، ج3، ص19؛ مفاتیح الغیب، ج9، ص504) 🍃 ب. مراد از قسمت، وصیت کردن است، و مخاطب، شخصی است که در بستر وفات قرار گرفته؛ و در این آیه به او دستور داده شده که در وصیت در خصوص میراثی که از وی می‌ماند، سهمی را هم برای این افراد قرار دهد. (مجمع البيان، ج3، ص19؛ مفاتیح الغیب، ج9، ص504) 🍃 ج. مراد هنگام تقسیم ارث است، و اولوا القربی خویشاوندانی است که ارث می برند و الیتامی و المساکین کسانی اند که ارث نمی برند؛ آنگاه »فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ» مربوط است به این خویشاوندانی که ارث می برند و «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» ناظر است به مساکین. (منسوب به سعید بن جبیر، به نقل از مفاتیح الغیب، ج9، ص504) و با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، هیچ منافاتی بین این دو نیست و بعید نیست هردو مد نظر باشد، بویژه که از ابن عباس هر دو قول اول روایت شده است. (مجمع البيان، ج3، ص19) @yekaye
. 6⃣ «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی وَ الْيَتامی وَ الْمَساكينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» با توجه به اینکه خطابِ «فارزقوهم» به چه کسی باشد، منظور از «قول معروف» نیز می‌تواند متعدد باشد: 🍃 الف. خطاب به ولیّ وارث یتیم است: 🌱 الف.1. که با توجه به اینکه وارث صغیر است، به نیازمندان با روی خوش بگوید درست است که توصیه شده که به شما از اموال ارث بدهیم؛ اما چون این ارث مال خود ما نیست و مال یتیم است ما حق نداریم از اموال یتیم چیزی به دیگران بدهیم. (سعید بن جبیر، به نقل از فقه القرآن، ج2، ص347 و مجمع البيان، ج3، ص19) 🌱 الف.2. توصیه شده در عین حال که فعلا نباید مال را در اختیار یتیم قرار دهد، اما به وی با روی خوش بفهماند که این مال را برای او نگه خواهد داشت. 🍃 ب. خطاب به مطلق وارثان است در قبال این اقشار، یعنی اگر دیگرانی که نیازمندند و سهم معین شده‌ای از ارث ندارند، و در عین حال انتظار کمک دارند، شما اگر سهم اندکی به آنها دادید در عین حال، با روی خوش با آنان برخورد کنید؛ و این گونه نباشد که منت بگذارید (مفاتیح الغیب، ج9، ص504)؛ و یا از همان ابتدا آنان را از خود برانید. 🍃 ج. خطاب به متوفی و در مقام وصیت کردن است: 🌱 ج.1. یعنی اگر شخصی که می‌خواهد وصیت کند وصیت خود برای بازماندگان را با دعای اینکه خدا به شما روزی دهد و ... همراه سازد. (به نقل از مجمع البيان، ج3، ص19) 🌱 ج.2. شخصی که وصیت می‌کند برای کسانی که سهمی تعیین نکرده سخن شایسته بگوید [یعنی این گونه نباشد که اگر برای برخی توصیه‌ای نکرد، آنان را با مذمت و ... یاد کند] (ابن عباس و سعید بن مسیب، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص19) و عذرخواهی کند که برای آنان چیزی قرار نداده است. (مفاتیح الغیب، ج9، ص504) 🌱 ج.3. شخصی که وصیت می کند که مقداری را به افرادی که سهم الارث ندارند بدهد، به گونه ای نباشد که بر آنان منت گذارد. (مفاتیح الغیب، ج9، ص504) @yekaye
. 7⃣ «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی ... فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» با هداياى مالى و زبان شيرين، از كينه ها و حسادتها، پيشگيرى و پيوندهاى خانوادگى را مستحكمتر كنيد. (تفسير نور، ج2، ص25) @yekaye
. 8⃣ «فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» هداياى مادّى، همراه با محبّت و عواطف معنوى باشد. (تفسير نور، ج2، ص25) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
934) 📖 وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً 📖 💢ترجمه و باید [از ستم بر یتیمان] بترسند آنان که، اگر پس از خود فرزندان ناتوانی بر جای گذارند، بر [سرنوشت] آنان بیم دارند؛ ‌پس باید تقوای الهی پیشه کنند و استوار سخن بگویند. سوره نساء (4) آیه 9 1398/3/29 15 شوال 1440 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹لْيَخْشَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «خشی» در اصل دلالت بر نوعی خوف و ترس می‌کند و البته با توجه به اینکه در برخی آیات در کنار «خوف» مطرح شده (لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى؛ طه/۷۷) تفاوت ظریفی با «خوف» و «ترس» دارد. ▫️راغب اصفهانی «خشیت» را خوفی دانسته‌ که همراه با نوعی تعظیم نسبت به امر مورد نظر باشد، و شاید بدین جهت است که در آیه قرآن آن را خاص علماء دانسته است (إِنَّما يَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ فاطر/۲۸). ▫️اما مرحوم مصطفوی با توجه به برخی از کاربردهای قرآنی این واژه مانند «فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً» (کهف/۸۰) «تَخْشَوْنَ كَسادَها» (توبه/۲۴) «ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ منکم» (نساء/۲۵) «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» (اسراء/۳۱) و «خَشْيَةَ الْإِنْفاق» (اسراء/۱۰۰) با این تحلیل مخالفت کرده، و گفته‌اند که معنای این ماده «مراقبت و محافظت کردنی است که همراه با خوف باشد» و به لحاظ معنایی به ماده «خشع» نیز نزدیک است (خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه؛ حشر/۲۱) (درباره «خشع» در جلسه 922 توضیح داده شد: http://yekaye.ir/ale-imran-3-199-2/) ▫️اما با توجه به توضیحات عسکری در فروق اللغه به نظر می‌رسد که این معنا، معنای «اتقاء» است و شاید تعبیر بهتر این است که بگوییم محور معنای «خشیت» خوف است، و البته خوفی است که شخص را به مراقبت وادارد. در واقع در هر دو کلمه «خشیت» و «اتقاء» دو معنای خوف و مراقبت وجود دارد اما در خشیت محور اصلی خوف است و در اتقاء محور اصلی مراقبت است. 🔖جلسه 728 http://yekaye.ir/al-fater-35-28/ 🔹«خشی» فعل متعدی است و در این آیه مفعول «ولیخش» مخذوف است که این حذف ظرفیت احتمالات متعددی را پیش می آورد. 📖اختلاف قراءات 🔹و لیخش، فلیتقوا، ولیقولوا ▪️این سه عبارت در قراءات مشهور به صورت «وَ لْيَخْشَ ، فَلْيَتَّقُوا ، وَ لْيَقُولُوا» (با سکون روی لام) قرائت کرده اند ▪️اما در قراءات غیرمشهور به صورت اصلی آن (یعنی با لام مکسور) نیز قرائت شده است: «و لِيَخش، و في: فلِيَتقوا، و لِيَقولوا» 📚البحر المحيط، ج3، ص528 ؛ معجم القراءات، ج2، ص22 @yekaye
🔹ذُرِّيَّةً ▪️درباره اینکه ماده کلمه «ذریه» چیست، قبلا بیان شد که به ترتیب سه گزینه مطرح است: «ذرر» ، «ذرو» و «ذرء». ▫️ماده «ذرو» در اصل بر دو معنای مختلف دلالت می‌کند. یکی به معنای اشراف بر چیزی و سایه افکندن بر آن است که از این معنا کلمه «ذِروَة» به معنای نوک نیزه معروف است؛ و دیگری به معنای «انداختن و پراکنده کردن» است که مخصوصا در مورد اینکه باد چیزی را با خود بردارد و بپراکند به کار می‌رود. «الذَّارِی» اسم فاعل از همین ماده (= پراکنده کننده) و «ذَرْواً» مصدر همین ماده است (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً؛ ذاریات/۱). ▫️ماده «ذرء» نیز به معنای آشکار شدن است. ▫️اما اغلب اهل لغت بر این باورند که این کلمه از ماده «ذرر» است که این ماده را در اصل به معنای لطافت و انتشار دانسته‌اند یا به تعبیر دیگر، پخش شدنی که با دقت و لطافت همراه باشد؛ و وجه تسمیه مورچه‌های کوچک به «الذَّرُّ» را همین دانسته‌اند که شبیه دانه‌های ریزی در منطقه پیرامون لانه‌شان پخش می‌شوند و خود کلمه «ذَرّة» به معنای هر چیز بسیار ریز و کوچک استفاده شده است (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ؛ نساء/۴۰) ▪️«الذُّرِّيَّة» بر وزن «فُعلِیَّة» را منسوب به «الذُّرَّة» دانسته‌اند به معنای «آنچه پخش و منتشر می‌شود» (ما يُذَرُّ و يُنشر) که حرف یاء آن یاء نسبت، و تاء آن، تاء‌تانیث است که دلالت بر کثرت و جماعت می‌کند و به معنای اولاد و نسل انسان است و درباره وجه تسمیه‌اش گفته‌اند این نسلی است که از ذراتی از نطفه شخص بعدا در جهان منتشر می‌شود و برخی هم توضیح داده‌اند که اصل «ذُرِّيَّة» درباره فرزندان خردسال بوده که کم‌کم درباره مطلق اولاد و فرزندان یک نفر به کار رفته؛ و اگرچه اصل این کلمه جمع است اما برای واحد هم به کار می‌رود. ▪️کلمه «ذُرِّيَّة» به صورت «ذُرِّيَّات»‌ (وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِم؛ انعام/۸۷) و «ذَرَارِيّ» جمع بسته می‌شود و با اینکه غالبا ذریه به معنای اولاد، و در عرض همسران به کار رفته (هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا؛ فرقان/۷۴)‌، اما گاه توسعاً به معنای «زنان» نیز به کار می‌رود، چنانکه در روایتی آمده که «نَهَى عَنْ قَتْلِ الذَّرَارِيِّ، وَ خَصَّهُمْ بِالْحَمْلِ» 🔖جلسه 789 http://yekaye.ir/ya-seen-36-41/ 📖اختلاف قراءات ▪️این کلمه را عموما با ضمه «ذ» (ذُرِّيَّةً) قرائت کرده اند ▪️اما به صورت کسره «ذ» (ذِرِّيَّةً) هم قرائت شده است که ظاهرا از باب همراهی با کسره «ر» است. 📚معجم القراءات، ج2، ص22 @yekaye
🔹ضعافاً ▪️ماده «ضعف» در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت دارد: ▫️یکی «ضَعف» نقطه مقابل قوت است (وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً؛ أنفال/66)؛ و ▫️دیگری «ضِعف» به معنای زیاد شدن و اضافه شدن چیزی به اندازه خودش (إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَمات؛ اسراء/75) (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص362). برخی بر این باورند که معنای دوم این ماده، بر اساس کاربرد آن در زبانهای عبری و آرامی بوده و از آنجا به زبان عربی وارد شده است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص31) ▪️فعل ثلاثی مجرد آن، که عموما در معنای اول به کار می‌رود، بر وزن «ضَعُفَ يَضْعُفُ» است: «ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ» (حج/73) «وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا» (آل عمران/146) و مصدر آن هم به صورت «ضَعْف» نقل شده و هم به صورت «ضُعْف»: «اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً» (روم/54)، ▫️و برخی احتمال داده‌اند «ضَعف» در امور جسمی و بدنی باشد، و «ضُعف» در عقل و تصمیم‌گیری (الفروق في اللغة، ص109؛ كتاب العين، ج1، ص281)؛ ▫️و یا اینکه وقتی کلام منصوب باشد «ضَعف» غالبا گویند (مثلا: رأيت به ضَعْفاً؛ إنَّ به ضَعْفاً) و وقتی مجرور یا مرفوع باشد بهتر است «ضُعف» گویند (به ضُعْفٌ شديد) (كتاب العين، ج1، ص281) ▫️ و شاید بر همین اساس، و نیز با توجه به اینکه هر دو مورد مثالهای نقض متعددی در کلام عرب دارد، بوده که برخی این احتمال را مطرح کرده‌اند که چه‌بسا این تفاوت صرفاً دو گویش و لهجه باشد و نقشی در معنا نداشته باشد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص507) ▫️کسی و یا چیزی که دچار ضعف باشد را «ضعیف» گویند «فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً» (بقره/282) ، «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً» (نساء/28) ، «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (نساء/76) ، «إِنَّا لَنَراكَ فينا ضَعيفاً» (هود/91) که جمع آن «ضُعَفاء» (لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ؛ بقره/266) و «ضِعاف» (لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً؛ نساء/9) و «ضعفی» می‌باشد (كتاب العين، ج1، ص282) ▪️باب استفعال برای «طلب کردن» به کار می‌رود؛ «استضعاف» یعنی طلب اینکه شخص ضعیف باشد یا ضعیف نگه داشته شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۳۱) چنانکه گفته‌اند «اسْتَضْعَفْتُهُ (او را استضعاف کردم) یعنی او را ضعیف یافتم و در حقش بدی کردم (کتاب العین، ج۱، ص۲۸۲) ویا اینکه [صرفا] او را ضعیف یافتم: «نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ» (قصص/5) «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي» (أعراف/150) و نقطه مقابل آن استکبار است: «يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا» (سبأ/31) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۰۷) و «مُسْتَضْعَف» اسم مفعولِ آن است: «إِذْ أَنْتُمْ قَليلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ» (انفال/26) «قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ» (نساء/97) ▪️اما معنای دوم این ماده، این بود که چیزی بر اصلش اضافه شود به طوری که دوبرابر یا بیشتر شود (كتاب العين، ج1، ص282) برخی گفته اند از باب تقابل یک نسبتی با همان معنای ضَعف و ناتوانی دارد و آن این است که تضاعف، منجر به حصول قوت در برابر ضعف می شود؛ و در هر صورت تذکر داده اند که تضاعف و مضاعفه، به هرگونه ازدیاد و کثرتی گفته نمی شود بلکه ازدیاد و کثرتی است که با یک یا چند بار تکرار حاصل شود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص31). ▪️«ضِعف» در این معنا از الفاظ متضایف است که همواره مقابل خود را اقتضا دارد (شبیه زوج و نصف). ▪️ در این معنا غالبا در ابواب ثلاثی مزید به کار می رود: باب افعال: «فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ» (روم/39) یا تفعیل ویا مفاعله: «يُضاعَفْ/یُضَعِّف لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ» (احزاب/33) و البته باب مفاعله را در رساندن این معنا بلیغتر از باب تفعیل می‌دانند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص508) ▪️کلمه «ضِعف» را به صورت «أضعاف» جمع می‌بندند: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً» (بقره/245) و در آیه «لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً» (آل عمران/130) برخی گفته‌اند مضاعفه، تاکیدِ أَضْعاف است؛ و نیز گفته‌اند اینجا مضاعفه از «ضَعف» است نه از «ضِعف»، یعنی آنچه را شما ضِعف و چندبرابر شدن می‌پندارید، ضَعف و نقص است و از این جهت مضمونش شبیه آیه «وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» (روم/39) «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ» (بقرة/276) است (مفردات ألفاظ القرآن، ص509) 📿ماده «ضعف» جمعا 52 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
📖اختلاف قراءات 🔹ضِعافاً ▪️عموما این کلمه را به صورت «ضِعافاً» (که جمع ضعیف است) قرائت کرده اند، ▪️اما در قرائت حمزه با اماله حرف عین (شبیه ضَعِفاً) ▪️و در قرائات غیرمشهور به صورت های «ضُعُفاً، ضُعَفاء، ضُعافى و ضَعافى» نیز قرائت شده است. 📚البحر المحيط، ج3، ص529-530 ؛ معجم القراءات، ج2، ص23-24 @yekaye